صد سالگی استقلال وغفلت زده گی ملت

 

محمد ولی

 

طی صد سال اخیر نقشه کشورها تغیر کرد، دو جنگ مهیب جهانی اروپا را با خاک وخون برابر ساخت ولی اروپا و روسیه دوباره به پا ایستادند ، زنجیرهای استعمارکهن فرو ریخت، انقلاب ها رخ داد، رژیم های مختلف بر کشورها مسلط شد، امپراتوری جهانشمول بریتانیای کبیر فروپاشید، ممالک زیادی به آزادی نایل آمدند ، برای معضلات ناشی از جنگ ها جامعه ملل تشکیل شد، سازمان ملل متحد به میان آمد ، مسابقات تسلیحاتی وسلاحهای کییماوی و اتمی همچون اجل معلق زنده گی جهانیان را زیر تهدید درآورد ، انسان پا به کره ماه گذاشت ، اقمار مصنوعی بر فراز کره خاکی درسیر وحرکت آورده شد ، این عصر به نام های عصر اتم ، عصر کیهان وعصر ساینس وکمپیوتر مسما گردیده اقصی نقاط جهان با امواج صوتی وتصویری بیکدیگر وصل شد، سیستم جهانی سوسیالیستی از نقشه جهان حذف وامریکا یکه تاز صحنه جهانی گردیده تا توانست جنگید وجنگاند .
در کشور طی این صد سال چهارده پادشاه و رییس جمهور حکمرانی کردند که از جمله سه تن آنان مجبور به ترک وطن شده ، سه تن دیگر معزول و هفت تن به قتل رسیده ازجمله دوتن دیگر زنده اند.
طی این زمان مساعد ترین فرصتها برای ترقی وپیشرفت کشور مهیا گردید اما مستعجل و زود گذر بوده از دست رفت ودر بدل ان رژیم های قرون وسطایی سقوی، جهادی و طالبی بر کشور مسلط ساخته شد . افغانستان تب وتاب های دیکتاتوری های استبدادی ، دموکراسی های نیم بند ورژیم های سیاه افراطی را سپری کرد، دوبار مورد قشون کشی بزرگترین قدرت های جهان قرارگرفت . مردم نام جهاد را بحیث یک فریضه شنیده بودند ولی در دوران سقوی و به اصطلاح جهاد علیه شوروی درک کردند که درعقب این فریضه ، نه حقیقت یک فرض بلکه فجایع استعمار بحیث نیروی محرکه عمل کرده کشور را به قدمگاه  چپاولگران و استعماریون مبدل نمود ، خونها ریخته شد ، قریه ها به خاک یک سان گردید وشهرها با تمدن آنوقت به اتش جنگ سوختانده شد ، دوبار نهضت زنان روی کار آمد اما دوباره زن را در زیر چادری و در گوشه منزل محصورکردند ، صدها هزار انسان این وطن تا گوشه گوشه دنیا هجرت نمود ، تحصیلکرده ها ودانشمندان کشته ، زندانی و فراری گردیدند .
ارگ سلطنتی میدان مرغ جنگی سقویان شد ، صحن مکاتب و پوهنتونها به میدانچه های قمار مجاهدین مبدل گردید، چهل سال جنگ گلیم غم را خانه به خانه هموار کرد ، باز کشور درمیان خاک وخاکستر سربلند نمود ، نهضت جدید معارف بنابر عطش جوانان رونق گرفت، نماد ها ومظاهر تکنالوجی جدید وارد شد ، افغانستان در موجودیت چهل کشور متجاوز درسطح جهان از سر شناخته شد ، چشم و گوش مهاجران در ممالک دیگر با دست آوردهای علم وفرهنگ قرن گذشته وحاضر آشنا گردید ولی ذهنیت مردم همان است که صد سال پیش بود.

 

صد سنگ شد آیینه وصد قطره گهر گشت
افسوس همان خانه خراب است دل ما

با گذشت صد سال بازهم سایه های شوم نفاق ملی ، شعور عقب نگهداشته شده قرون وسطایی، بی باوری به علم ودستاوردهای علمی، فراموشی معبود حقیقی وبه پای پیران بی خرد ، فرومایه وستم پیشگان استعمار افتیدن ، عدم تن دهی به همدیگر، تکبر خشکه با دست خالی ، جهالت و کشتن دیگران به حکم غازی شدن وخود را در بدل قباله بهشت وحکم شهید شدن کشتن، امید به کنیز ساختن زنان کفار، دلبسته گی به تعویذ وطومار ، خود را بدست تقدیر سپردن بدون به باور به ( لیس الانسان الا ماسعی ) ، چشم امید به دیگران داشتن ، فرورفتن و باقی ماندن در عمق خرافات بر عقل وخرد اکثریت قریب به تمام مردم کشورهمچون ابلیس لعین حکمفرمایی میکند. همین حالا ستم دو گانه اشغال و سیستم فاسد فریادش را از ناسوت تا ملکوت بلند کرده است ولی صبور است نه حرکت دارد ونه عکس العمل داد خواهانه .

چرا؟
زیرا جفای استعمار وجفا کاران مزدور آن این مردم را در ژرفای جهل ونااگهی از حقایق سیاست های جهانی ومنطقه وی فرو برده است ،بیسوادی بر آن بیداد میکند ، متعصبین وتنگ نظران برروان آن حکم میرانند ، استفاده جویان مذهبی که خود معتقد نیستند ومزدوران دیگران اند مهارت آنرا دارند و داشتند که این ملت را به رخوت واز خود بیگانه گی عقیدتی نگهدارند.
این مردم خود نمی اندیشد ، گوش به آواز دیگران می نهد دیگرانیکه هر حرف شان چون دانه ها وقطرات زهر در ذهنیت ها می نشیند وتمیز خیر وشر را ازایشان میگیرد .
دشمنان میدانند که بیداری وهمبسته گی ملت جالهای تنیده شده قرون را از دست وپایش دور میسازد، ازاین سبب بیداری ملت را تحمل ندارند ، اگر این ملت باربار به پا بایستد باربار آنرا از پا در می آورند وبا اتکا به سیه دلان وسیه اندیشان به تاریکی های گذشته اش برمیگردانند ، اینجا نبرد گاه نور و ظلمت است امید به پیروزی نور بر ظلمت امید برحق میباشد ولوکه نور بارها با ظلمات عقب زده شود.
حالا نه طرح ستم طبقاتی ونه طرح ستم ملیتی سرخط این پیکار بوده نمیتواند نباید ملت را با آن مصروف ساخت ، برای بیداری ملت به هر قشر وطبقه وهر قوم و ملیتی که تعلق دارد کار کرد . زیرا مسوولیت اولین آنست تا درجنگ حق و باطل کشور قربانی پلان شوم حامیان باطل نگردد.
کسانی که استطاعت زعامت گروه های کوچک یا بزرگ مردم را دارند به گفته شاعر:

در جنگ نور وظلمت باید یکی گزیدن
یا راه نور رفتن یا ظلمت آفریدن

نفاق در زیربارسلطه بیگانه و خطرات برگشت سلطه سیاهی یر کشور برای همه نو اندیشان وترقیخواهان ننگین است .
بگذار تجلیل از صد سالگی روز استرداد استقلال کشور مایه بیداری ملت گردد تا بار دیگر وطن در معرض خطر سیر به گذشته قرار داده نشود.
تنها وحدت ملی ، همبسته گی همه سالم اندیشان ویک جهتی نیروهای مطرح تحول طلب ونیک اندیش باعث میگردد تا عفریت شوم عقب روی در فضای کشور از حرکت باز ماند .
بس است خوابیده گی .
بس است خمار نشه صد ساله نیرنگ استعمار.
بیدارشو ملت وگرنه سنگسار ودره و شلاق را امریکا بر تو مسلط میسازد . همان دشمن دیرینه که استخوانهای اجدادت را از قبرها بیرون میکرد و ریشه درختان مثمرت را میخرید ، فرزندانت را از مکتب باز میداشت تا جاهل و جنگجو باشد ، تاقین وچپلک را اجباری ساخته بود باز درکمین است وبا خوش خدمتی به امریکا بار دیگر دم از دمار و دود از دماغت برمی آورد.
روشنفکران دراین نبردگاه حق وباطل که باطل زیر چتر استعمار واشغال قرارداردباید با قامت آفراشته ، قلب مملو ازدوستی وطن و مردم، دماغ س شار از تحول طلبی و ذهن مبرا از امراض قومی وسمتگرایی برای دفاع از حق تان ایستاه گی کنید  وطن ومردم از شما امید رهنمایی و رهگشایی دارد .
این ملت خوابیده و رخوت زده استعمار را به هوش آورید واز گرو معامله گران نجات دهید .

 

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۱۷۰۸ 

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019