شباهت های ماموریت صلح خلیلزاد با شوارد نادزی، صلح خواهد آمد؟

 

عبدالاحمد فیض

افغانستان ازمعدود کشورهای است که بیشترین فرصت های تاریخی خود را درمنازعات ورویاروی های داخلی بعلت مداخلات خارجی، فقدان رهبری ملی وفرزندان ناخلف ازدست داده است و به اطمینان میتوان اذعان داشت که تمامی  نبردهای خونین وتباه کن که دربیش ازچهاردهه دراین وطن بوقوع پیوست وکماکمان جریان دارد فقط درمحورمنافع ونیات بیگانگان ودر وجود مزد بگیران گماشته شده انجام گردیده است، فلهذا ازهمین جهت است که بحران این وطن حاوی کرکترخودی نبوده واراده ملی یا تمایلات مشروع وعادلانه ساکنان این کشورکه کم سابقه ترین زیان های ناشی ازجنگ های نیابتی یا تحمیلی را بدوش کشیده اند ، هیچ زمانی درخاتمه جنگ که ازمنابع بیرونی آبیاری میشود نقشی نداشته واین عاملان خارجی جنگ خواهد بود که برپایه منافع واهداف ملی خود درمورد تداوم یا خاتمه جنگ تصمیم خواهند گرفت.

مردم وتاریخ این کشورسیاست وتصمیم گیری سالهای اخیردهه هشتاد ترسایی کریملین را در وجود بدنام ترین ومنفور ترین چهره تاریخ یعنی گورباچف هرگزازیاد نخواهند برد، رهبری کشوری که با اتخاذ یک تصمیم عجولانه ونابخردانه که درمقیاس جهان تجاوزتوصیف شد بنام همکاری انترناسیونالیستی با اعزام نیروی نظامی که نیازی به وجود قشون بیگانه نبود وارد افغانستان شده و زمینه مداخلات گسترده غرب ومتحدین منطقوی آنها را تحت پوشش کمک به افغانها درمبارزه بخاطرآزادی دربرابرتجاوزمساعد نمود و سبب گردید که کشورما به جولانگاه رقابت های جهانی مبدل گردد.

رهبری مسکومداخلات بیشرمانه گوناگونی درسطوح مختلف درامورافغانستان و به زیان منافع ملی این کشورانجام داد که ازجمله سازماندهی کودتاهای مختلف درامرتغیر رهبری دردولت و سطوح بلند حزبی و دولتی و تماس مخفیانه با گروه های مختلف درگیرجنگ وقوماندانان بومی بود که با اصل همکاری های متقابل وماهیت روابط دوجانبه بگونه واضح درتقابل قرارداشت وگروموف فرمانده چهارستاره شوروی درمصاحبه با اسپونیک ازتماس های مکررخود به عنوان قوماندان عمومی نظامیان شوروی با فرماندهان محلی بوضوح پرده برداشته است.

روسها دراواخیرسال(۱۹۸۶) رویکرد فرار و تسلیمی مخفیانه را اتخاذ و به منظور روپوش گذاشتن به تخطی های آشکار مسکونسبت به تعهدات آنها دربرابر بحران گسترده افغانستان به تعقیب روند مذاکرات چهارجانبه وحمایت ازعملیه صلح ملل متحد روآورد وبا شتاب نامتعارف به قصد فرارازافغانستان معاهده صلح ژنیو را بدون ضمانت های با اعتبارحقوقی واجرایی نسبت به قطع کامل مداخلات رژیم نظامی پاکستان وقطع مساعدت های تسلیحاتی و مالی به شورشیان ضد دولتی وقت با ایالات متحده و پاکستان به امضا رسانید، معاهده ننگین که زمینه را به آغازبیرون شدن قشون شوروی ازپانزدهم می (۱۹۸۸) ازقلمروافغانستان مساعد ودرپانزدهم فبروری (۱۹۸۹) خاتمه یافت. مسکو درطی این مدت نه تنها تشدید حملات پیکارجویان مخالف دولت متحدش ومضاعف شدن ارسال تسلیحات گوناگون ومتنوع را ازدول حامی ادامه جنگ برضد کابل شاهد بودند بلکه مسکو در سپتامبر(۱۹۸۹)به قطع کامل همکاریها با کابل تصمیم گرفت وزمینه برای تحقق سناریوی ادامه خونریزی وجنگ بگونه تعمدی برای سالیان متمادی مساعد گردید.

واشنگتن نیزبا توظیف آقای خلیل زاد و گشایش باب تفاهم با جنبش طالبان سعی دارند تا ازبن بست اوضاع کنونی تحت لوای مذاکره بین الافغانی خود را بیرون کشد وشکست سیاسی واخلاقی خود را با مصالحه با گروهی جبران نماید که هفده سال قبل رژیم طالبان را به اتهام حمایت ازتروریزم با تهاجم گسترده نظامی وبدون مجوزحقوقی سر نگون ساخت.امریکا با شعاردفاع ازحقوق بشر، دموکراسی  ومبارزه با دهشت افگنی به استقرارهزاران نیروی مسلح درقلمرو افغانستان مبادرت ورزید، واما طوریکه جهان شاهد است که نیروهای غرب ازانجام عملیات ضد تروریستی درمکان های اصلی وپناه گاه های مطمیین دهشت افگنان دربیرون ازمرزهای کشوردرهفده سال کذشته علی الرغم این که حملات درپرتو قطعنامه های ضد تروریستی ملل متحد ومعاهدات دوجنانبه فی مابین واشنگتن- کابل مشروعیت دا شت ابا ورزید و واشنگتن به تداوم مناسبات راهبردی با اسلام آباد درمقایسه با کابل ارجحیت داد وچنین راهبرد یک بام ودوهوا موجب شد که گروه متلاشی شده وبه شدت متشت طالب به هدایت کشورهای پیرامون درحضورقشون ناتو مجددا احیا وصفحه جدیدی جنگ وخونریزی یکباردیگر دامنگیراین وطن گردد.هکذا کنارآمدن غرب با دولت های فاسد دراین کشور وعدم رویکرد مبارزه موثردربرابرگروه های متعدد تروریستی منجمله گروه داعش بیانگراین واقعیت است که امریکا در تمام مدت حضورسیاسی و نظامی درکشورمصروف انجام ماموریت اطلاعاتی درمواجهه با قدرت های منطقوی ازقلمرو افغانستان بوده که با اصل وضعیت حقوقی وامنیتی حضور ایالات متحده یعنی مبارزه با تروریزم درتقابل قرارداشت.

 افزون براین چنانچه تذکاریافت واشنگتن دیگرمنافع اش را درگرو دوام همکاری با اداره نظامی پاکستان که میزبان گروه های مسلح ضد افغانستان وکانون اصلی بی ثباتی منطقه پنداشته میشود، میداند و ترجیح میدهد تا با قربانی ساختن منافع یک کشوربشدت وابسته و واگذاری حق تعین سرنوشت امروز و فردای آن بمثابه یک امتیاز بزرک راهبردی به دست آن کشور،منافع سیاسی وامنیتی خود را تامین نمایند، لذا توظیف آقای سفیردریک ماموریت مشابه به ماموریت شوارد نازی وزیرخارجه شوروی دردهه هشتاد فقط با این تفکیک که نماینده صلح واشنگتن باب مذاکره مستقیم را با شورشیان بازنموده است تفاوت چندانی ندارد زیرا هفت دورنشست ها با طالبان برجسته ساخت که هیات امریکایی فقط درچهارچوب تمایلات وخواست های پاکستان و جنبش طالبان که شرط کاهش خشونت و ترک منازعه مسلحانه درکشور را به بیرون شدن نظامیان خارجی وتعهدات واهی ضد دهشت افگنی توصیف می نمایند، سعی دارد به توافقی با جنبش طالبان دست یابد، اینکه توافقات این چنینی متضمن تامین صلح، ثبات پایدار، منافع ومصالح افغانستان خواهد بود به باورآگاهان، دولت موجود ومردم قبل برین درصحبت های مقامهای امریکائی از پامپیو وزیرخارجه تا سفیرایالات متحده جان بس درکابل که اظهارداشته است که کشورمتبوعش مسوولیت حل مشکلات افغانستان را ندارد، مستحضرهستند همچنان قطعنامه پایانی مذاکرات قطرمیان طالبان ونماینده گان طیف های سیاسی ازکابل دردوحه بوضاحت ثابت ساخت که جنبش طالب با اعتماد به نفس ازموضع قوی ومطمیین قطعنامه را بروفق خواست این گروه طوری تسوید نمودند که بیانگرنفی یک نظام مبتنی برآرای عمومی واحیای نظام اسلامی درپرتو قرایت سختگیرانه این جنبش یعنی امارت اسلامی است، لذا این همه انکشافات دراماتیک درحالی امکان تحقق مییابد که مردم ما ازاقشارگوناگون از روند یک صلح عادلانه که به مشارکت و ادغام مخالفان مسلح درساختارهای قدرت درچهارچوب نظام سیاسی وحقوقی موجود بیانجامد صادقانه حمایت مینمایند وابهامی وجود ندارد که هرگونه تعاملات وتوافقات مجهول درزمینه صلح نتیجه جز دوام بحران نه داشته وبه ختم جنگ منجرنخواهد شد.

                                   

بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۲۳۰۷ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019