از زنده گی احزاب سیاسی جهان

بحران سرمایه‌ داری بریتانیا و کارزار حمله طبقه حاکم به جِرِمی کوربین

 

 

 

بریتانیااین روزها درگیر بحران برگزیت یا خروج از اتحادیه اروپاست. در مجموع می ‌توان گفت که رای مثبت مردم بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا نتیجه نارضایتی زحمتکشان آن کشور از اجرای سیاست‌های نولیبرالی و ریاضتی دولت‌های متوالی دهه‌ های اخیر درآن کشور و سیاست‌های تحمیلی اتحادیه اروپا به سود کلان‌ سرمایه ‌داری جهانی ‌شده بود. آنچه اینروزها در خبرها درباره برنامه‌های خانم ترزا مِی و توافق‌ های او (به نماینده گی از حامیانش در طبقه حاکم) با اتحادیه اروپا منتشر می ‌شود، در اساس ربطی به خواست‌های عدالتجویانه  زحمتکشان آن کشور ندارد و بیشتر نمایانگر و بیانگر بحرانی است که طبقه سرمایه‌ داری آن کشور با آن روبروست و در مناقشه با سرمایه جهانی ‌شده اتحادیه  اروپا، درتلاش برای حفظ منافع خودش است. در این میان، در این بحرانی که دربخش اروپایی اردوگاه سرمایه ‌داری پیش آمده است، آنچه در گفته‌ های دولتمداران و سیاستمدارآن حاکم دیده نمی ‌شود، منافع  و خواست ‌های زحمتکشان است.
از دیگر پیآمدهای نارضایتی زحمتکشان بریتانیا، انتخاب جرمی کوربین به رهبری حزب کارگر بریتانیا درسپتامبر ۲۰۱۵ ترسایی بود. کوربین ازچهره‌های ترقی‌ خواه و چپ ‌گرا در عرصه مبارزه سیاسی و اجتماعی در کشورهای سرمایه ‌داری پیشرفته در اروپاست که در انتخابات سراسری دو سال پیش بریتانیا، کارزار انتخاباتی خود را با شعار « برای توده‌ها، نه برای چند نفر » به پیش برد. اگرچه حزب کارگر در آن انتخابات پیروز نشد، ولی خود کوربین در حوزه انتخابی‌اش با بیشترین رای در تاریخ آن حوزه به نماینده گی مجلس انتخاب شد و تعداد کرسی‌های حزب کارگر نیز افزایش چشمگیری یافت، به طوری که حزب محافظه کار مجبور به تشکیل دولت اقلیت شدند. این روزها هم که کار برگزیت گره خورده است، خانم ترزا مِی از حزب کارگر و رهبر ان جرمی کوربین برای گره‌گشایی یاری می‌طلبد! همچنین، آن انتخابات نشان داد که مواضع مردمی حزب کارگر به سود خواست‌های زحمتکشان، حمایت میلیونی گسترده‌ای در میان مردم دارد، و به همین دلیل، مجموع تعداد ارای حزب کارگر در انتخابات بسیار بالا رفت.
گفتنی است که حزب کارگر بریتانیا ریشه‌ های قوی در میان اتحادیه‌های صنفی و سندیکایی بریتانیا دارد. در سال ۱۸۹۹ ترسایی « کنگره اتحادیه‌های صنفی » رای به تشکیل حزب کارگر داد، و امروزه هم نماینده گان اتحادیه‌های صنفی وابسته به این سازمان کارگری، رای تعیین‌کننده‌ای در نهادهای ارشد و تصمیم‌ گیری حزب کارگر دارند. به این ترتیب، می‌ توان گفت که هر تغییری در حزب کارگر، نمایانگر تغییر و چرخش دراگاهی سیاسی طبقه کارگر بریتانیاست. همین امر، عامل مهمی در گردش به چپ حزب کارگر در سال‌های اخیر بوده است. دیدگاه‌ های خودِ جرمی کوربین نیز ریشه در حضور فعال و فعالیت او در جنبش کارگری دارد. او فعالیت اش در جنبش کارگری را با سازمان ‌دهی کارگران در اتحادیه‌های صنفی آغاز کرد و پس از انتخاب شدن در مجلس بریتانیا، همواره دیدگاه‌هایی مترقی در مخالفت با امپریالیزم، حمایت از خلع سلاح هسته‌یی، و دفاع از آرمان‌های سوسیالیستی اساسنامه ۱۹۱۸ترسایی حزب کارگر داشته است. انتخاب او به رهبری حزب کارگر در سال ۲۰۱۵ ترسایی با ۵۰۰ صدهزار رای ( به ‌ویژه در میان جوانان و کارگران) بر پایه همین دیدگاه‌ های او بود.
دیدگاه‌های جرمی کوربین در مخالفت با سیاست‌های ریاضتی و خصوصی‌ سازی‌ها، گسترش و تعمیق و تحکیم خدمات اجتماعی همگانی، مخالفت با نظامیگری، مخالفت با مالی‌ گرایی و دفاع از گسترش بخش تولید، مبارزه با سودوَرزی بورژوازی، افزایش حداقل دستمزدها، و امثال  آن، توجه بخش بزرگی از زحمتکشان را به او و مواضع اش جلب کرده است. به همین علّت، و نیز به دلیل احتمال زیادِ انتخاب شدن کوربین به عنوان نخست ‌وزیر بریتانیا و تشکیل دولت حزب کارگر در دور بعدی انتخابات سراسری در آن کشور، او از همه طرف مورد حمله تبلیغاتی- سیاسی طبقه سرمایه ‌داری قرار دارد. حتا کار به جایی کشیده است که در ویدیویی که اخیرا در شبکه‌های اجتماعی پخش شد، دیده می ‌شود که نظامیان بریتانیایی مستقر در کابل، پایتخت افغانستان، برای تمرین تیراندازی از پوستر بزرگ جرمی کوربین به مثابه هدف استفاده می‌ کنند و به سوی آن تیراندازی می‌ کنند. جرمی کوربین سوسیالیست، همیشه از نقشی که ارتش بریتانیا در حمله به افغانستان و عراق داشته است، و نیز نقش آن در ایرلند شمالی، به سختی انتقاد کرده است. همچنین، او همیشه از حقوق مردم فلسطین در برابر حکومت نژادگرای اسراییل دفاع کرده است.
اما حمله به جرمی کوربین منحصر به راست ‌گرایان حزب توری (محافظه‌ کار) و به‌اصطلاح لیبرال دموکرات‌ها و نماینده گان بورژوازی بزرگ و پُرقدرت حاکم بربریتانیا (و اروپا ) نیست، بلکه او در خودِ حزب کارگر نیز زیر فشار زیادی از سوی راست ‌گرایان و محافظه ‌کاران قرار دارد که هوادار سیاست‌های نولیبرالی‌اند و مواضع سیاسی-اجتماعی او را  « افراطی » یا  « رادیکال » می ‌دانند، و می ‌خواهند که مسیر حزب کارگر را به سمت راست  « تصحیح »‌ کنند. او گرچه رهبر فراکسیون حزب کارگر در مجلس بریتانیاست، ولی بخش اعظم اعضای این فراکسیون از سوسیال‌ دموکرات‌های راست ‌گرا هستند که پیش از این، از نخست‌ وزیری تونی بلر حمایت کرده‌اند. این فشاری که از داخل حزب کارگر به جناح چپ وارد می ‌شود، تاثیری بازدارنده در پیشبُرد سیاست‌های مردمی جرمی کوربین به‌ ویژه درپارلمان  آن کشور داشته است. نقش این جناح راست حزب کارگر، مشابه نقشی است که بورژوازی کلان امریکا در حزب دموکرات امریکا در جریان انتخابات ریاست ‌جمهوری آن کشور در سال ۲۰۱۶ ترسایی داشت. در آن سال، هیلاری کلینتون و دارودسته ‌اش به هر وسیله ‌ای که بود از پیروزشدن برنی سندرز(نماینده جناح چپ حزب) در رقابت برای نامزد شدن از طرف حزب دموکرات برای انتخابات ریاست ‌جمهوری جلوگیری کردند و مانع برگزیده شدن او به مثابه رقیب دونالد ترامپ از حزب جمهوری ‌خواه شدند.

نگاهی به تاریخ معاصر نشان می‌ دهد که همان‌طور که حمله به کمونیست‌ها و نیروهای چپ و پیگرد و اذیت و آزار آنها در دوران مک‌ کارتیزم در دهه ۱۹۵۰ ترسایی در امریکا، و به تبع  آن در بسیاری کشورهای سرمایه ‌داری دیگر، به پیش برده شد و لطمه زیادی به جنبش دموکراتیک و دموکراسی در امریکا و جهان زد، امروزه نیز از همان شیوه‌های تحریف واقعیت و اتهام زنی بدون شاهد و مدرک برای خدشه‌ دار کردن چهره ‌های ترقی ‌خواه در کشورهایی مثل بریتانیا و برازیل و ارجنتاین و پولندن و اوکرایین و امریکا و ترکیه و... استفاده می ‌شود. ترقی ‌خواهان و اندیشه‌های آنان را  « خطرناک و فاسد کننده » معرفی می ‌کنند و طوری وانمود می‌ کنند که انگار وجود آنها تهدیدی است برای  « دموکراسی موجود » و هر طور شده باید آنها را ساکت کرد و سرجایشان نشاند.
در بریتانیا، یک عامل مهم در محبوب شدن جرمی کوربین در میان زحمتکشان، مواضع مترقی او در مخالفت با سیاست‌های نولیبرالی و ریاضتی دولت‌ های پیشین در سی- چهل سال گذشته است که سطح زنده گی مردم عادی و زحمتکشان را پایین آورده است در حالی که باعث افزایش چشمگیر ثروت بالاترین قشرهای ثروتمند(  به ‌ویژه در بخش مالی- بانکی )  شده است و اختلاف درآمدها میان قشرهای بالایی و پایینی (و حتا متوسط ) را بسیار زیاد کرده است. اکنون زحمتکشان دیگر گوش شنوایی برای وعده و وعیدهای نولیبرال‌ها ندارند و تحقق خواست ‌های خود را در پیگیری مواضع سیاسی جرمی کوربین و جناح چپ حزب کارگر می ‌بینند. زحمتکشان بریتانیا با حضور فعال خود در صحنه سیاست بریتانیا، نه‌ فقط جرمی کوربین را به رهبری حزب کارگر رساندند، بلکه امید دارند که او و یارانش در حزب کارگر را به قدرت دولتی نیز برسانند.
حمله به جرمی کوربین به قصد  « مهار کردن » او و جلوگیری از به قدرت رسیدن حزب کارگر به رهبری او، از همان زمانی شروع شد که احتمال انتخاب او به رهبری حزب کارگر مطرح شد. از آن زمان تا اکنون، هم ‌زمان با افزایش نفوذ کوربین در حزب کارگر و در بدنه اعضا و هواداران آن، حمله راست ‌گرایان به او به طور فزاینده‌ای افزایش یافته است. مخالفان کوربین در این تلاش خود به هر وسیله ‌ای علیه او و مشاورانش متوسل شده‌اند:‌ از ضد یهودی خواندن او به خاطر مواضعش علیه نژادگرایی دولت اسرايیل گرفته، تا موضوع مخالفت او با برگزاری یک همه‌ پرسی دیگر در مورد خروج از اتحادیه اروپا، و تبلیغ اینکه او دانش و هوش و منش و شایسته گی کافی برای احراز مقام نخست‌ وزیری و رهبری کشور را ندارد! نادیده نباید گرفت که وسعت و شدّت حمله تبلیغاتی علیه جرمی کوربین نشانه قدرت رسانه‌های انحصاری و غالب است که طبقه بورژوازی دراختیار دارد. از آنجا که این بورژوازی حاکمیت خود را از سوی دولت احتمالی حزب کارگر به رهبری کوربین در خطر می‌بیند، بی ‌تردید بیکار نخواهد نشست و با استفاده از امکاناتی که دارد، به این حمله‌ ها  ادامه خواهد داد. اما این تلاش‌ها در مجموع هنوز به نتیجه ‌ای که می‌ خواسته‌ اند نرسیده است، زیرا که جرمی کوربین خواست‌های اکثریت زحمتکشان را بیان می‌ کند.

گرچه تبلیغاتچی‌ های بورژوازی او را  « ساده‌ لوح و نه‌ چندان باهوش و کم‌ اطلاع » می‌ خوانند که بازیچه دست  « مشاوران باهوش و مطلع » است، اما شیوه گفتار صمیمانه و صادقانه و بیان روان و همه‌ فهم او که با شیوه بیان  « تشریفاتی » سیاستمداران بورژوا تفاوتی فاحش دارد، باعث افزایش محبوبیت او درمیان زحمتکشان شده است. دیدگاه‌ های جرمی کوربین تفاوت چشمگیری با نماینده گان سیاسی طبقه حاکم دارد که خواهان حفظ وضع طبقاتی موجود و نظام اقتصادی-اجتماعی بورژوایی غالب بر کشور هستند. روشن است که مثل هر مورد دیگر درهرکشور دیگر، ایجاد تغییرهای بنیادی در عرصه سیاسی و اجتماعی و اقتصادی صرفا با به دست گرفتن دولت و تغییر دادن وزیران و معاونان و مدیران ارشد امکان ‌پذیر نیست، یا دست‌ کم امکان موفقیت زیادی ندارد. تغییرهای بنیادی، نیاز به دگرگون کردن دستگاه دولتی دارد که باید دید دولت احتمالی حزب کارگر در صورت به قدرت رسیدن، تا چه حد دراین مسیر خواهد توانست پیش برود.
بیشتر مردم بریتانیا ضمن اینکه بر پایه تجربه مستقیم خود با اقتصاد ریاضتی مخالف‌اند و خواهان برقراری نظام مالیاتی عادلانه هستند که درآن ثروتمندان باید سهم خود را بپردازند، ولی متوجه این امر نیز هستند که در اقتصاد جهانی‌ شده امروزی، نمی ‌توان سیاست‌های اقتصادی کشور را بدون در نظر گرفتن تجارت بین‌المللی، از جمله در اتحادیه اروپا، تنظیم کرد. به همین دلیل، و با درنظر گرفتن امکاناتی که طبقه حاکم بریتانیا در درون و بیرون دستگاه دولتی و نیز متحدان جهانی آن برای بی‌ ثبات کردن اوضاع و پایه‌های قدرتِ دولتِ احتمالی حزب کارگر دراختیار دارند، این موضوع که چنان دولتی به رهبری جرمی کوربین تا چه حد خواهد توانست برنامه‌های درازمدت خود به سود زحمتکشان بریتانیا را به پیش ببرد، بسته گی به میزان آماده گی سیاسی و اگاهی طبقاتی زحمتکشان و حضور فعال آنها درعرصه سیاست خواهد داشت که حزب کارگر و دیگر نیروهای ترقی ‌خواه باید با کار تبلیغاتی و عملیاتی گسترده  آن را بالا ببرند. طبقه حاکم، از بانکداران و شرکت‌های بزرگ فراملّی گرفته تا مقام‌ های ارشد دستگاه دولتی-  کشوری و لشکری، و چه امنیتی- و رسانه‌هایی مثل بی‌ بی ‌سی و اندیشکده‌های مرتبط با طبقه حاکم، تمام تلاششان را برای شکست دادن کوربین و همراهانش به کار می‌ بندند. فشارهایی که هم‌ اکنون به جرمی کوربین و جناح چپ حزب کارگر اورده می‌ شود، نمونه و گویای فشارها و چه‌ بسا خرابکاری‌هایی است که در آینده، در صورت به قدرت رسیدن حزب کارگر با رهبری جرمی کوربین، در مورد او و حزبش و دولتش اعمال خواهد شد تا این تلاش را به تجربه ‌ای شکست‌ خورده تبدیل کند و بگوید که باید از تکرار اآن حذر کرد! سرمایه ‌داری وقتی که موجودیتش به خطر بیفتند، در بسیج همه نیروهای ارتجاعی‌ای که در خدمت دارد کوتاهی نخواهد کرد. اگر حمله‌های امروزی به جرمی کوربین را شاهد و نمونه بگیریم، می‌توان گفت که مخالفت با دولت احتمالی حزب کارگر بریتانیا به رهبری کوربین صرفا محدود به بحث و جدل در مجلس یا در قالب زبان مودبانه نخواهد بود.

در خبرها آمده بود که رییس سازمان امنیت و اطلاعات بریتانیا (ام‌ ای۶) آشکارا اعلام کرد که نخواهد گذاشت جرمی کوربین نخست ‌وزیر شود!

طبقه سرمایه ‌داری حاکم در بریتانیا، مثل همتاهایش در هر کشور دیگری، نخواهد گذاشت که امتیازهایی را که به اتکای مالکیت خصوصی به آن دست یافته است از دست بدهد، و در این راه، از توسل به هیچ وسیله ‌ای فروگذار نخواهد بود. آنچه این روزها پیرامون موضوع خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا می ‌گذرد، و تلاشی که طبقه سرمایه ‌دار به ‌ویژه دربخش‌های مالی و بانکی می‌ کند تا امتیازهایش را به بهای ریاضت زحمتکشان حفظ کند، شاهد این مدعاست.
جرمی کوربین سوسیالیست برای به پیش بردن برنامه‌های ترقی‌ خواهانه و عدالت ‌جویانه‌ اش راه دشواری در پیش دارد و خواهد داشت. حزب کمونیست بریتانیا انتخاب جرمی کوربین به رهبری حزب کارگر را گامی مهم در راه تغییر مسیر حزب کارگر به سوی آرمان‌های سیاسی سال‌های اولیه بنیادگذاری این حزب دانسته و برنامه انتخاباتی حزب کارگر در انتخابات ۲۰۱۷ ترسایی را چرخشی عمده به چپ ارزیابی کرده است. باید دید که چالش میان او و طبقه بورژوازی حاکم چه فراز و نشیب‌هایی را طی خواهد کرد و دراین میان، آیا حزب کارگر بریتانیا زیر رهبری کوربین خواهد توانست به اتکای بسیج گسترده‌ زحمتکشان راه خود را به جلو باز کند یا نه. پیروزی او و یارانش در حزب کارگر، گام مهمی در پیشبُرد سیاست‌ های ترقی‌ خواهانه و عدالت ‌جویانه در اروپا و جهان خواهد بود./ نامه مردم

بامداد ـ سیاسی ـ ۵/ ۱۹ـ ۱۳۰۵

ادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

Copyright ©bamdaad 2019