زنان  افغانستان ، سنت و تبعیض جنسیت

 

 

زرغونه ولی

 

١- سنت چیست ؟ 

نا برابرى جنسى که از شروع تاریخ بشریت تا امروز افراد جامعه را همرایى مى کند؛درزمان هاى مختلف شرایط فرهنگ در تغییر بوده است واین نا برابرى هاى جامعه از یکی به دیگری  منتقل شده است.

دانشمندان، هچو(ایوت، پاملا،۱۳۷۶،ص۴۹). الپرت نابرابری جنسی و تبعیض اجتماعی زن درجامعه مردسالار را تحت تاثیر عوامل فرهنگی و خانواده گی مى بیند زیرا فرد را کاملاً  محصول شرایط اجتماعی می ‌داند. (الپرت،۱۹۵۴). حال با توجه به نظریات دو صاحب نظر که در یک جامعه غربی معتقد اند  ادعای قوانین در آن دو جوامع به این است که تبعیض علیه زنان وجود ندارد می ‌بینیم  که در عمل نابرابری جنسیتی وجود دارد و تابع فرهنگ جوامع است.

به این اساس نابرابرى جنسى که در کشور ما ریشه ژرف و عمیق دارد با روح مردم ما با خون و رگ  آنان عجین است و بصورت قطعآ بنیاد این نابرابرى روز تا روز و بیشتر از پیش رشد و توسعه مى یابد.

در جامعه اى که مردم ما زنده گى دارند ادامه زنده گى در خلا سنت و مدرنیته معلق است و فرد نمی ىتواند با نابرابرى که با خشم در عمق ابعاد این جامعه جاگزین است بیشتر در مقاومت  بپردازند ومبارزات نهادهاى مدنى هم چندان تاثیر بیشتر ندارد زیرا:

در کشور ما بیشتر زنان و مردان در تقابل همدیگر قرار دارند و کمرنگى زنان و مشارکت های اجتماعی شان بسیار درسطح پایین و ناچیز قرار دارد، حتا مکاتب دختران و پسران  جدا است؛

- دختران در دوره کودکى به فروش مى رسند و به زنى مردان بزرگ سال داده مى شوند

- بیسوادى بیشتر زنان نسبت به مردان وغیره مشکلات که در بحث جا داده شده است 

- ازدواج هاى جبرى؛

- حجاب و روپوشى زنان؛

- حاکمیت و تصاحب بى قید شرط زن توسط شوهر یا  مردان خانواده بنام ناموس؛

- حق طلاق و حق اولاد بعد از طلاق (مردان)...وغیره مشکلات که تک شمارى  این صفحه گنجایش انرا ندارد. 

به این أساس در اغاز به معرفى سنت و تبعیض مى پردازیم

سنت و یا تبعیض در أصل دو معناى متغیر دارند ولى در تامین روابط اجتماعى افراد با هم در تنگا تنگ ارتباط مستقیم دارند .

 

فرهنگ یا سنت چیست؟

 گر چه فرهنگ بیشتر از ٤٠٠ تعریف مختلف دارد؛ ولى در عصر اوستا فرهنگ چنین به  معرفى گرفته شده  است: 

فرهنگ یا سنت از واژه (فر و هنگ) ترکیب شده است.

فر به معنای پیش و هنگ به معناى کشیده شده،یعنى پیش کشیدن یا فرا کشیدن است  و یا : مجموع عنعنات، رسوم، مذهب حاکم در جامعه فرهنگ آن است. 

وَیا در برخی تعاریف، فرهنگ دربرگیرنده ی اعتقادات، ارزش ها و اخلاق و رفتارهای متأثر ازاین سه، وهمچنین آداب و رسوم و عرف یک جامعه معین تعریف می شود. در گونه ای دیگر از تعاریف، آداب و رسوم شالوده  اصلی فرهنگ تلقی می شود و صرفاً ظواهر رفتارها،  بدون در نظر گرفتن پایه های اعتقادی آن، به عنوان فرهنگ یک جامعه معرفی می گردد. 

و بالاخره در پاره ای دیگر از تعاریف، فرهنگ به عنوان « عاملی که به زنده گی انسان معنا و جهت مى  دهد» شناخته می شود.

واما از دیگاه جامعه شناسی علمی: فرهنگ عبارتست ازمجموعه ای ارزش های مادی ومعنوی جامعه ی بشری که در جریان فعالیت اجتماعی ـ تاریخی آن ایجاد شده است. فرهنگ فعالیت خلاق انسان ها را برای بوجود آوردن این ارزش ها و نحوه ای کسب و انتقال آنها را نیز در بر می گیرد.

فرهنگ دارای دوجانب بهم پیوسته است: فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی.

فرهنگ مادی عبارتست از مجموعه ی وسایل تولیدی، تکنیک، تجربه تولید وسایرارزش های مادی که یک جامعه در هرمرحله از تکامل تاریخی خود دراختیار دارد.

فرهنگ معنوی مجموعه ای دستاوردهای جامعه را در همه ی زمینه های علم و هنر و اخلاق و فلسفه ، ایده یولوژی سیاسی و حقوقی و مذهبى تشکیل می دهد.

( واژه های سیاسی و اجتماعی ـ مؤلف امیر نیک آیین )

 

تبعیض چیست؟

 ـ تبعیض معیارهاى نا برابرى اجتماعى و موقیعتى  میان أفراد جامعه مى باشد که افراد جامعه درتأثیرآن دارای حقوق مساوى نبوده وتحرک اجتماعى یکسان براى افراد درجامعه وجودندارد. 

 تبعیض انواع مختلف دارد مانند تبعیض جنسى، تبعیض مذهبى، تبعیض نژادى و تبعیض سنی که تبعیض ضد شایسته‌ سالاری و گونه ای ستمکاری است.

گر چه تبعیض براى مرد و زن در جامعه و در مجموع مردم  و یا افراد جامعه واژه نا خوش أیند وداراى محبث وسیعتراست؛ ولى موضوع بحث ما زنان است؛ دراین بحث نقش و تأثیرات سنت وتبعیض در جامعه ما را با زنان افغانستان در عرصه هاى مختلف اجتماعى ،اقتصادى،سیاسى موردارزیابی قرار مى دهیم.

 

تبعیض جنسیت در افغانستان  

زنان کشور که سال هاست ازنداشتن حقوق مساوى رنج مى برند و متقبل درد ها و زخم هاى بیشتر ازجنس مخالف خود (مردان) مى شوند آنقدر آنان به بى رحمى مورد اذیت قرارمى گیرند که صفحات این دفترچه بیشتر گنجایش به تک شمارى آن را ندارد و بسنده نیست، ما مختصراً درمورد معلومات رایه کرده و به مثال هایی که از حقیقت زنده گى زنان در جامعه نشأت کرده،  بسنده و اتکا مى نماییم و باید به سوال هاى پاسخ دهیم:

- چرا تعدادى بیشترین زنان افغانستان این یوغ زور و ظلم را به گردن نهاده و آن را به دوش مى کشند ؟

- چرا در کشور ما با زنان بیشتر به گونه ی سنتى و با شیوه و رسم عصر حجر، برخورد  صورت مى گیرد؟

درابتدأ تطبیق سنت بیشتر بالاى زنان درجامعه سنتى ما بحث جنجال برانگیز و پردغدغه است ، در کشور سنتى ما فاصله بین زنان و مردان که شگاف بزرگ میان مرد و زن بشکل ژرف وعمیق بیشتر است؛ دو عامل دارد: منابع قدرت در « حوزه سیاسى »و حوزه  « اقتصادى ».

طبق ایدیولوژى جنسى درجامعه ما بیشتراین دو حوزه به مردان تعلق مى گیرد و سهم زنان  دراین دو حوزه ضعیف است.

از آنجایی که اقتصاد، بعنوان منبع درآمد، خود یکى از شاخص هاى مهم میان زن ومرد مى باشد أکثریت حتا بطورکل مى توان گفت درکشورما بیشترین حق تحصیل به مردان تعلق مى گیرد  و زنان که بیش ترازهمه از نعمت سواد محردم مانده اند؛ خود یکى از مشکلات سنتى و تبیض  میان زن و مرد در کشور را مى توان بصراحت مشاهده کرد. به این ملحوظ کرسى هاى پردرآمد و چوکى بلند در تمام عرصه ها سیاسى،اجتماعى ،اقتصادى و فرهنگى به مردان تعلق 

دارد که مردان عواید بیشتر بدست مى اورند که این برخورد ها وعدم نا برابرى اقتصادى و فرهنگى زنان و مردان را بمیان مى أورد. زیرا در قوانین کشور ما بیشتر اشتغال درعرصه  فرهنگ و اقتصاد را حق مردانه دانسته ووظائف رایگان خانواده گى را حق زنانه مى دانند؛ 

ولى بطوررسمى و قانونى این حق به هر دو جنس تعلق مى گیرد در حالیکه درعمل اولویت 

بیشترین و حتا همه شانسها در استخدام و فرصتهاى اقتصادى وفرهنگى به مردان تعلق دارد و تعیین مردان در پست هاى بلند و یا فراگیرى تحصیلات عالى ومسلکى بدون هیچ مخالفتى 

قابل اجرا است. حتا اشغال زنان توسط شوهران( مردان )  که خودمحدودیت هاى جنسی را ببار مى أورد و میزان بیکارى،بیسوادى، مشارکت زنان دراجتماع درسطح نازل قرار مى گیردکه این همه یکى ازطرز وشیوه هاى برخورد قوانین وسنت حاکم درجامعه ماست که نابرابرى و خشونت علیه جنسیت زنان را در کشور بلند برده و ما شاهد صدهاخشونت علیه زنان استیم. ازلت و کوب گرفته تا قطع اعضاى بدن و سنگسار شان که متاسفانه مثالهاى بیشتر را با خود 

داریم که از جمله مى توان قتل و سنگسار فرخنده ملگزاد توسط مردان در کابل ' گوش بینى

 بریدن زرینه درولایت جوز جان ، سنگسار رخشانه در ولایت غور و هزاران دیگر در جمع گمنام ها مى توان  نام برد.

بدبختانه سالهاى درازاست که زنان افغانستان با چنین نابرابرى ها دست به گریبان استند با 

وجود تلاش هاى نهاد هاى مدنى در داخل و خارج از کشور روز تا روز خشونت علیه زنان 

تبعیض درتمام عرصه هاى اجتماعى ،فرهنگى و سیاسى در جامعه ما ریشه عمیق داشته و 

مبارزه علیه این پدیده منفور را محدود ساخته است.

 با وجودهمه دشوارى ها تلاش نهادها با حمایت ملل متحد؛ هنوزهم زنان دراین قیدو بند نظام مرد سالاری استند و خشونت علیه زنان بشکل فاجعه بار ان ادامه دارد.

بنابرآن ما نمى توانم تبعیض را درکشور ما از سنت جدا سازیم. زیرا بنابرعوامل ذکر شده وَیا هم بیشترین عوامل دیگر که کنجایش این بحث را ندارد با هم پیوند مستقیم دارد وتا زمانیکه  کشوراز شکل سنت محکوم وفلاکت بار کهنه نجات نیابد تبعیض بشکل وحشتبار در ان جامعه

با قوت خود باقى خواهد ماند.

راهکار ها در زمینه نقش مساویانه زنان و مردان  در جامعه چیست؟  

 

در قدم اول تصویب و تطبیق  قوانین کشور در زمینه ی برچیدن بساط شگاف موجود  جنسیتى در موارد مختلف و اتخاذ تدابیر در موارد آتی:

- رشد و ارتقای دانش وسطح توانمندى زنان درعرصه هاى مختلف،علیه زنده گی تبعیض امیز؛

ـ ایجاد نهادهاى مدنى زنان و حمایت از تمام حقوق و ازادى هاى زنان در چوکات قانون؛ بمنظور تامین عدالت اجتماعى وعرضه کردن خدمات اجتماعى اعم از حق تحصیلات، حق  ازدواج ، حق طلاق با حفظ حق اولاد، حق مشارکت حق اموزش و توجه  جهت رشد استعداد  هاى زنان در تمام بخش ها و غیره مى باشد.

 نکات یاد اورى شده راهکارها و یا راه هاى بیرون رفت  جهت تنزیل وضعیت بد خشونت بارزنان کشور ما مى باشد.

ولى از جانب دیگر با تطبیق راهکار بیشتر به مشکلات سنت کشور بر مى خوریم که تعدادى با وجود دسترسى با این حق نمى توانند از ان استفاده مؤثر نمایند. زیرا ممانعت هاى خانواده گى از سنت عقب مانده که به میراث مانده است و زیر نام عزت و غیرت بانوان خانواده را مورد  خشونت قرار مى دهند واز مشارکت شان در اجتماع و فراگیرى تحصیلات واموزش مسلک  جلوگیرى مى کند.

-  توجه به بلند بردن سطح اگاهى تمام اقشار  جامعه  صورت گیرد تا مردان، زنان را بحیث شهروند متساوی الحقوق پذیرفته و آنان را برابر با خود دانسته و قبول نمایند.

ـ نقش رسانه ها، نهادهاى مدنى در اموزش و اگاهى شهروندان  وهمچنان از طریق همین رسانه ها نقد سیاستهاى ارگانهای دولتى و قوانین نافذ که زن را در جامعه  بنام جنس دوم می پندارند؛ این نقد ها و اعتراض هاارزنده است.

ـ وهمین طور نقش  قانون گزاران و ملل متحد با فشارها و حمایت هاى بین المللى در راستاى

 رفع تبعیض جنسى قابل لمس و مؤثراست و وظیفه دارند تا درهاى بسته را در روى  بانوان بازکنند و زن توانایى و صلاحیت پا بیرون گذاشتن را بدون اجازه شوهر و یا مرد فامیل داشته باشد و این حق انسانى را از ان ایشان سازند تاجهت فراگیرى اموزش و تبارز استعدادهاى  شان در جامعه و پرورش و سهم شان در اجتماع وحمایت خود بانوان از همدیگر شان مجال فعالیت خلاق را داشته و راه را برای رشد آتی آنان باز سازد. 

زیرا بیرون رفتن بانوان از خانه و سهم شان در اقتصاد، اجتماع، اموزش و معرفى واستخدام شان در بازارکار ؛ یکى از مهمترین راه رسیدن به حقوق مشروع  شان است.     

ـ زنان جامعه باید خود به دنبال قوانین شفاف درپیوند با توانمندی های خود و سیستم حاکم  با استفاده این توانمندی ها باشند درغیر آن حق داده نمى شود حق باید گرفته شود که نقش خود زنان جهت دستیابى به حقوق شان ارزنده است. 

هموطنان عزیز!

 امید وار استم این مقاله که از تجارب و کار با زنان  جهت استفاده ی شما عزیزان تهیه شده مورد استفاده سود مند تان قرارگیرد.  

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۷۰۳

 یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

Copyright ©bamdaad 2018