فـرخنده باد هشتـم مــارچ روز جهانی زنان

 

« زن را، مادر رانیایش کنیم که مایه حیات است.»
( ماکسیم گورکی)

 

اسدالله کشتمند


هشتم مارچ یکی از روزهای بسیار با اهمیت درتاریخ و یادگاری ازآغازنبرد برعلیه یکی از مظالم عظیم بشری( نادیده گرفتن حقوق نیمی ازجامعه ) در روی زمین است. تقریباً درسراسرجهان از این روز با اهمیت تاریخی تجلیل به عمل می آید.
گرچه تاهمین سال۱۹۴۷ یعنی دوسال بعد ازختم جنگ جهانی دوم، درکشورپیشرفته ای چون فرانسه زنان ازحق رای در انتخابات محروم بودند ؛ ولی امروز بشریت نمی تواند نقش زن یعنی نیم جامعه را به خصوص در جوامع پیشرفته نادیده بگیرد. مبارزه زنان در طول تاریخ برای ابراز هویت واحقاق حقوق برحق خود به شیوه های مختلف وجود داشته است. دراواخرقرن۱۹میلادی این نبرد درسطح آگاهی جمعی زنان درایالات متحده امریکا وارد میدان عمل شد، اما درآغازقرن بیست است که مبارزه زنان به خاطرآزادی وبرخورداری از حق مساوی با مردان وارد مرحله کیفی نوین شده و در بسا نقاط دنیا به ثمر نشسته است. باری تنها کشورهای سوسیالیستی توانستند به این تقاضای برحق و طبیعی انسانی پاسخ درست وعملی بدهند. درواقع تنها در سوسیالیزم بود که زنان از حقوق برابر با مردان برخوردارشدند. این نوع عدالت انسانی یکی از تبعات نورمال سیستم سوسیالیستی بود از همین جا است که کسی در کشورهای سوسیالیستی حرفی ازفمینیزم به میان نمی آورد. و از همین جااست که درکشوری چون شوروی، زنان درتمام نبردهای عظیمی که دربرابرکشورقد برافراشت، شانه به شانه مردان ودرکنارآنان رزمیدند.
در واقع دو دید متبارزوعمده درعرصه احقاق حقوق زنان در قرن بیست، به ویژه در نیمه دوم آن دراروپا وجود داشته است:
۱- دید فمینیستی
۲- دید طبقاتی
دراین هیچ شکی نیست که فیمینیست ها باشجاعت واستواری بی نظیری از بدو پیدایش این اندیشه در راه برابری حقوق زنان بامردان رزمیده اند. آنان اما، داعیه آزادی و برابری زنان را تنها در محدوده توان اجتماعی خود زنان محدود می سازند ومردان را از قبل نه به عنوان متحد مبارزاتی ؛ بلکه به مثابه هدفی که باید مغلوب شود وحق از او گرفته شود، نشانی می کنند.
برعکس مارکسیست ها معتقدند که شرایط تحمیل شده برزنان و مردان ازجانب طبقاتی تحمیل می شود که درجامعه مسلط اند و درنتیجه ستم طبقاتی را به مثابه دشمن نشانی می کنند. تجربه زنده گی در کادر سیستم سوسیالیستی نشان داده است که برابری واقعی زنان با مردان نه یک رویا بلکه واقعیتی است ملموس وهمه روزه. سوسیالیزم درطول بیشتر از هفتاد سال موجودیت خود نشان دادکه ستم برزنان نه ازطبیعت مردان؛  بلکه ازطبیعت روابط تولیدی ومناسبات اجتماعی برخاسته از آن آب می خورد وباتغیر مناسبات اجتماعی می توان به برابری زنان ومردان دست یافت. از اینجاست که جنبشی به نام فمینیزم درجوامع سوسیالیستی وجود نداشت. در حقیقت نیازی نبود تا چنین جنبشی ایجاد شود.
درجوامع سرمایه داری که مناسبات غیرعادلانه اجتماعی حکمفرما است، مرد و زن هردو تحت ستم قرار دارند که مسلماً ستم برزنان مضاعف است و درکشورهای عقب مانده ای مانند کشورما براین دو ستم سنگین، ستم خانواده گی ناشی ازاعتقادات مذهبی ومناسبات سنتی عقب مانده اجتماعی نیز افزود می گردد.
در چنین وضعی فمینیزم یک جریان عدالت خواه انسانی است که مورد پشتیبانی نیروهای ترقی خواه قراردارد ، ولی از دید اندیشه های مترقی آنچه رافمینیست ها انجام میدهند کافی نیست واین جنبش را ناپخته ونامتوازن می دانند زیرا تاکید برتضاد میان مرد و زن و فراموشی تضادناشی از مناسبات اجتماعی درنهایت کمک ناخواسته وغیرمستقیمی است به همان نیروهایی که زن و مرد را درجامعه طبقاتی، به طوریک سان استثمارمی کنند و برآنها ستم روا می دارند. مارکسیست ها معتقدند که مرد و زن در نبرد اجتماعی متمم  یکدیگراند، نه حریف ورقیب هم !
بحث فمینیزم در جوامع پیشرفته اروپایی چون فرانسه در سال های بعد از جنگ جهانی دوم بسیار داغ بود ودربسا مواردکمونیست ها وفمینیست ها را دربرابرهم قرار می داد. فمینیست ها، کمونیست ها را به نادیده گرفتن منافع واقعی زنان متهم می کردند وکمونیست ها  فمینیست ها را دستیار غیرمستقیم سیستم سرمایه داری می نامیدند که توجه زنان را از مبارزه واقعی برای به ثمررساندن آماج های متناسب بامنافع زنان منحرف می سازند.
دراین نبرد عظیم اجتماعی، فمینیست ها تضاد را در وجود جنسیت می بینند وکمونیست ها تضاد را درمناسبات طبقاتی اجتماعی.
آنچه مربوط می شود به افغانستان، زمانی که مبارزات اجتماعی وسیاسی درجوش وخروش بود، فمینیزم در مبارزه زنان کشور ماجایی نداشت. دید حزب ما طبقاتی بوده وتضاد میان مرد و زن از دید فمینیستی با دیدگاه ایدیولوژیک ما در تعارض قرارداشت. زنان مبارز نامدار کشورما چون زنده یاد دوکتوراناهیتا راتبزاد، ثریا پرلیکا، جمیله پلوشه و ده ها وصدها زن مبارز و آگاه سیاسی دیگرکشورهیچ گاهی فمینیزم را، راه نجات زنان از نابرابری ندانسته؛  وهیچ گاهی ادعا نکرده اند که فمینیست هستند. بستن چاپ فمینیست به آنها نوعی مسخ مبارزه طبقاتی ای است که آنان در راه آن از زنده گی خود مایه گذاشتند.
به همه زنان کشور ما وهمه آنانی که برای احقاق حقوق حقه زنان می رزمند این روز مبارک باد!

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۰۸۰۳