زنان افغانستان با فعالیت های اندک دراجتماع

 

عـزیـزه عنایـت

درافغانستان ازسالیان متمادی مردان همیشه  درکارهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی صلاحیت عام وتام داشته و یک تعداد شان بیش ترین مسایل اجتماعی را به نفع خویش چرخانیده اند.  تعداد ازمردانی که طرفدارآزادی زنان درجامعه بوده اند یا صلاحیت نداشتند ؛ ویا هم محدود بوده که نتوانستد درآزاد زیستن زنان کاری بکنند. روی همین مسایل زنان درکارهای اجتماعی کمترسهم گرفته اند. که این موضوع خود دربین زنان ومردان تفاوتی زیادی را به بارآورده است چه از یک جانب مسایل رسوم وعنعنات؛ و ازجانب دیگراشخاص وافرادی که مخالف آزادی زنان بوده اند به بهانه های مختلفی جلو فعالیت های زنان را درعرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی درجامعه گرفته اند وبه خصوص درسال های جنگ و از زمان طالبان این موضوع شدت بیشترگرفت.

بعد ازسقوط دولت طالبان امید های دردل ها گل کرد وهمه درفکر آن بودند که بهبودی دروضع زنان افغانستان بوجود خواهد آمد .اما نظربه  وعده های داده شده  دولت وقت قسمی که لازم بود چندان پیشرفتی حاصل نشد؛ وفقط  چند زن به طورسمبولیک  درپارلمان راه یافتند که آنهم با صلاحیت های محدود.

اشرف غنی وعبدالله که دردوره انتخابات برای زنان وعده های زیادی داده بودند ، بعد از تشکیل دولت وحدت ملی چنان باهم به خاطرقدرت ومقام ناسازگارهستند که نه تنها وعده های که برای زنان داده بودند بلکه بسیار چیزهای مهم دیگر را نیز یا فراموش کرده اند و یا هم قدرت طلبی برای شان فرصت نداد تا به وعده های داده شده عمل کنند وبه خاطررشد زنان  وطن هم کاری انجام دهند. تنها دو سه بانوی که درکابینه راه یافته و آن هم ازصلاحیت های که لازم است برخوردارنیستند.

زنان درارگان های قضایی کمتراستخدام می شوند درادارات دولتی پست های باصلاحیت  بیشتربه مردان درنظرگرفته می شود در تصمیم گیری های ملی که به نفع ملت وکشورباشد کمترسهم داده می شود، زمینه رشد اقتصادی دیده نمی شود. درولایات دختران فارغ التحصیل نسبت تعصبات وقیودات فامیل ها نمی توانند درادارات دولتی کارکنند. درولسوالی های که تحت تسلت دولت قراردارد دختران نسبت نبودن معلمین  زن در مکاتب رفته نمی توانند چه ازیک سو اوضاع امنیتی که نسبت به سالهای قبل بدتر شده است ودرهرگوشۀ ازوطن جنگ وخونریزی جریان دارد که هرروزازطریق رسانه ها همه درجریان هستند .ولایت کندزگرفته شد،  ولایت هلمند پس داده شد.  در ولایت بغلان پیش روی سربازان ادامه دارد، طالبان  هفتاد پل وپلچک را درهلمند ویران کردند که ازشنیدن این همه گوش ها از شنوایی می ماند ودل ها به لرزه می افتد که چقدرمردم ستم دیده ما این همه را تحمل کنند.

نمی دانم این چه نوع بازی است که دولت به ملت انجام می دهد. آیا دراین داد وگرفت نمی دانند که چقدرسربازان جوان کشته  و زخمی می شوند ؟

چقدر زن دیگر که مادران و خواهران این جان باخته گان اند درسوگ عزیزان شان خون گریه کنند؟ چقدر اطفال دیگررا هرروزبی سرپرست ساخته ،ازنعمت علم و دانش محروم و به کارهای شاقه گرفتار و نان آوران فامیل ها می سازند ؟

آینده ازما چنین انتظاری دارد؟ که این اطفال دربزرگ سالی فرد بی سواد ، بی کاره به مواد مخدرگرفتارباشد، این است مسوولیت دولت داری؟
آیا نمی دانند که چقدر اهالی منطقه های درگیرجنگ  دراین بگیروبمان، بی خانمان شده و آواره می شوند که تمام هست و بود خویش را ازدست می دهند ؟ ایا نمی دانند چقدرزمین های زراعتی ازبین می رود؟ هرروز شاهراه ها بسته وبازمی شوند مردم چه می کشند. چرا دراوضاع امنیتی کشورتوجه نمی کنند.
ایا دولت یکبار پرسیده است سربازی که درسنگرداغ می جنگد چه می خورد و به چی نیازدارد؟ این ها موضوعات اند که خود سوال برانگیزاند. 

اندیشه طالبانی که بعد ازحکومت طالبان دربعضی ازمردان رشد کرده؛ آنانرا چنان متعصب ساخته است که حتا زن دربرابرشوهر و فامیل شوهرحق سخن گفتن  و دفاع کردن ازخود را ندارد و این مشکلی دیگریست که زنان را بیش ترازپیش درچهاردیواری خانه  زندانی، بی  دفاع ومظلوم می سازد.

فلهذا به خاطرآزادی، آموختن علم و دانش وسهم گیری زنان درجامعه، ازهرطرف ممانعت وجود دارد که یکی هم  ممانعت ازجانب خانواده هاست وحتا بعضی پدرانی هستند که با موجودیت  دولت درآن محل، دختران شان را به ازدواج های اجباری مجبورمی سازند و یا هم در بدل حیوانات تبادله می کنند ، بد می دهند که این گناه نا بخشودنی ازجانب پدران بی احساس درحق دختران وطن است.

بدبختانه ولسوالی های که تحت تسلط  طالبان قرار دارد وضع معلوم است ( آنچه که عیان است  چه حاجت به بیان است!)  که زن و دختر درآنجا با چه بدبختی های روبرواند .

بنابردلایل فوق دختران افغانستان اکثراً از نعمت سواد محروم اند ویا ده  درصد اگر باسواد هم هستند  درفعالیت های اجتماعی  سهم ندارند .که این خود باعث عقب مانی و نارسایی جامعه جنگ زده ما شده است و اگرچنین ادامه یابد و زمینه های تحصیل ، فعالیت های اجتماعی مانند رشد اقتصادی ،فرهنگی، سیاسی برای شان درجامعه ،میسرنشود؛ زنان افغانستان هیچ گاه  متکی به خود نشده، وسال های طولانی دست بین و دست نگر نان آوری  خواهند بود.

البته ناگفته نباید گذاشت که درمراکزتا حدودی زمینه های کار و اشتراک آنان درفعالیت های اجتماعی میسرشده است،  که آنهم ده درصد ونمی توان قناعت بخش شمرد.

موضوع مهمی دیگری که همه را متاثر می سازد با نبودن کارآبرومندانه از جانب دولت  برای  خانم های که نان آوران خود را از دست داده اند، دوسه روزقبل خبری با مصاحبه گرفته شده ازطریق تلویزیون طلوع نشرشد که یکتعداد زنان بیچاره وناداردرگوشۀ بازار یکی از ولایات هرصبح جمع میشوند تا کسی آنها را برای کار استخدام کند .که این موضوع هیچ گاه  در کشورسابقه نداشته و بسیارمتاثر کننده است. زیرا دراین استخدام کردن ها صدها حادثه نهفته است . کی می دانم که کسی آنها را به کجا می برد. شاید هم فتنه ای  درکارباشد یاا زاطفال کوچک شان که با آنها همراه است؛  و یا هم ازخود شان  استفاده سو شود و با دادن پول واجبارآنها را برای انتحارآماده سازند، ویا به خاطرفروش اعضای بدن شان قاچاق شوند.

این وظیفه دولت است که با پول های سرازیرشده به حال این چنین  زنان بی بضاعت توجه کند وهمچنان سرمایه داران که در وطن زیست می نمایند می توانند با کمک کردن جلو چنین حادثات دلخراش را بگیرند ویا ازطریق ارگان های کمک کننده ازجانب دولت های خارجی همکاری نمایند.

درماده های قانون منع خشونت علیه زنان که بسیاربه نفع زنان گفته شده،  باتاسف که آنرا دربند نگهداشته اند وگرنه با نافذ شدن و تطبیق آن ازطریق ارگان های ذیربط ، تاحدودی ازاین مشکلات کاسته می شد.مشکل دیگری رسم و رواج های ناپسند که به خاطر ازدواج دو جوان  وجود دارد. مصارف بسیارکمرشکن برای جوانان که توان آنرا ندارند و دربسیاری ازخانواده ها دختران را دربرابرپول می دهند وهم حق انتخاب همسررا ندارند .

تااکنون ازجانب دولت درمورد عروسی های پرمصرف هم توجه نشده است تا جلوهمچو مصارف بی جا وقید وبند ها را بگیرند و دوجوان  بتوانند با مصارف کم ازدواج کنند  که زنده گی سعادتمندی داشته باشند .

بناً امیدواریم که دولت دراین باره توجه نموده زمینه های رشد اقتصادی ،علم و دانش را برای بانوان مساعد سازد ؛ تا آنها بتوانند با خود کفایی ازعهده زنده گی خویش برآیند.

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۰۵۰۹