جهان در روند تشدید تشنج و تکرار تاریخ 

علی رستمی

درجهان  امروزی که ما قرار داریم آهسته آهسته سایه جنگ وخشونت بر آن هرروز بیشتر مستولی شده  وفرایند فاجعه آمیز ومدهش مادی ومعنوی ، جنگ های خانمانسوز اول و دوم را درذهن جهانیان تداعی می نماید. از آنجای که تاریخ جهانی گواهی می دهد، پیش از اغاز هر فاجعه بشری که نابودی انسان را درقبال دارد ،عوامل وعلت ان  رهبران استکباری  بوده وهستند که چرخ بنیادی مادی ونظامی را در دست دارند. توانسته اند که این چرخ را به نفع خواست های استثماری خویش برشالوده  زور و ستم اجتماعی، همیشه فعال نگهه دارند.بنابراین برای تسلط  قدرت جهان گشایی خود با اقدام های نظامی مستقیم وغیرمستقیم ،  دولت های که به  فرمان شان عمل نمی کنند و بر ضد خواست های غیر مشروع و انسانی شان قرارمیگرند  ، از آزادی ، دموکراسی و حاکمیت مردمی خویش دفاع می نمایند  با رویکردهای سیاسی ،  به بهانه های مختلفی  آنها را سرنگون وازبین می برند. این رویکردها ، در افروختن  جنگ وجدال و مناقشه های منطقه وی وجهانی نقش اساسی داشته است که می تواند با یک اشتباهی سیاسی جنگ گرم  بیشتر درجهان مشتعل شود.

عوامل که درمشتعل ساختن جنگ اول دوم جهانی نقش داشت ، دراوراق تاریخ چنین بازتاب یافته هست:  رقابت اقتصادی و دریایی بین المان، انگلیس و رقابت میان اتریش و روسیه دربالکان  برای تسلط بیشتر در منطقه و جهان و ترور ولیعهد امپراتوری اتریش ـ مجارستان . این جنگ اثر ناگواری مادی ومعنوی را برای بشریت به وجود آورد ؛ باعث  کشتار میلیون ها انسان بی گناه  و تخریب اقتصادی کشورها وازبین رفتن امپراتوری ها و زمینه رشد ملی گرایی وتشکیل دولت های فاشیستی وضد عدالت اجتماعی وتقسیم شرق میانه ، بین انگلیس وفرانسه که سبب تغییرنفشه آن از بنیاد  گردید، شد.  همچنان به اثر مداخله مستقیم کشورهای امپریالیستی درراس امریکا وهمدستان شان کودتاهای نظامی در افریقا و آسیا انجام شد که زمینه شروع جنگ  دیگر خانماسوز بشری را بوجود آورد .

بعد ازجنگ  اول جهانی که به کشورهای متعرض ، بالخضوص المان ضربه شدیدتی مادی  ومعنوی ازطرف متفقین وارد شد، این کشورها، دریک رکود فاجعه آور اقتصادی واجتماعی قرارگرفتند .المان مجبور بود که میلیون ها دالر غرامت جنگی را به متفقین بپر دازد ،تمام بنیادهای نظامی اش نابود و تحت کنترول جامعه بین المللی قرار گرفت؛ این رویکردها را مردم المان برای خویش تخقیر آمیز دانسته ، نفرت وانزجارشانرا در مقابل خارجی ها وبالخصوص یهودی ها تشدید بخشیده که سبب  کشتارمیلیونها یهودی گردید. در پی این همه مناقشه و بی نظمی ها بحران اقتصادی سال ۱۹۳۳ و فاشیزم هیتلری باهمراهان ایتالوی وجاپانی واسپانیایی خویش ظهور کرد که جهان درپرتگاهی جنگ جهانی دوم قرارگرفت. درجریان جنگ جهانی اول که انقلاب اکتوبردر روسیه به پیروز رسید ونخستین دولت سوسیالیستی تخت رهبری حزب بلشویک روسیه درجهان بوجود آمد ه بود، اختلاف و رقابت شدیدی  قدرت های غربی با دولت شوروی آغاز شد. حتا با امضای  قرارداد شرم اور درشهر مونشن که به نفع فاشیزم هیتلری بود و به تقسیم چکوسلواکیا تمام شد ،انگلیس و فرانسه درآن  نقش داشتند.  تبلیغ ومبارزه شدیدی فاشیزم  هیتلری برضدکمونیستها  زمینه ساز شد تا کشورهای غربی به نفع خویش  علیه دولت شوروی  از وی استفاده یی ابزاری نمایند. بی اعتمادی میان کشورها ی جهانی   برای کسب سود سرمایه و تسلط درجهان هر روز پیشتر می شد وضع وحشتناک واختناق بر اساس مولفه های آتی حاکم بود:در ۱۹۳۵ ایتالیا به حبشه حمله نمود، در ۱۹۳۶ ژنرال فرانکوبا نیروهای مراکشی به اسپانیا حمله کرد، در۱۹۳۷ چین مورد هجوم دوباره جاپان قرار گرفت ، در ۱۹۳۸ ترسایی المان نازی به اتریش حمله برد وآنرا ضمیمه خودساخت ؛چکوسلواکیا تجزیه شد ،اختلاف میان ترکیه وفرانسه بالای منطقه   اسکندرون  بوجود آمد که قبلاً به سوریه تعلق داشت؛ در فرانسه در سال ۱۹۳۷ حمله تروریستی توسط گروهی بنام« کاگولار » یا مردان شلاق دارمعروف بودند، برضد جمهوری فرانسه که توسط المان وایتالیا سلاح داده  شده وکمک میشدند صورت کرفت که صد ها نفر بقتل رسیدند. دراوایل نوامبر ۱۹۳۸ یک جوان یهودی  پولندی به اثر فشار وتضیقات بیرحمانه بر یهودی ها یک دیپلمات المانی را درپاریس ترور کرد؛ وضع درفلسطین روز به روز بدتر می شد، اختلاف میان امریکا وانگلستان نسبت ارتباط چمبرلن نخست وزیر انگلستان که درصف قدرت های فاشیستی قرار می گرفت، زیاد میکردید . مردم بی دفاع (به مانند امروز شرق میانه) ازکشورهای چکوسلواکیا خصوصآ ازمنطقه سودت ، دهقانان اسپانیایی از دست حمله فرانکو وهمچنان چینی ها، حبشی ها ، یهودی ها وافراد مترقی و دموکرات در المان ،اتریش چکوسلواکیا که بر ضد فاشیزم بودند ، به خارج فرار نمودند ،موج بزرگ ،صف و انبوهی ازمردم ماتم زده  بی پناه، ناتوان، بی خانمان وبا خاطره هایی از رنج های متراکم به صورت کتله های بزرگ بی پایان سرگردان به هرسو درحرکت ومهاجرت ( بمانند امروز درشرق میانه و اروپا)  بودند. در دنیا بر اثر ترور فضای خفقان  وحشت  حاکم بود تا اینکه درسپتامبر ۱۹۳۹ با حمله ارتش المان به پولند جنگ  دوم جهانی خانمانسوز آغاز گردید.

امروز نیز این حالت وحشتناک تاریخی دوباره بالای بشریت بنابر خواست ها و آروزهای جهان گشایان نیولیبرالیزم جهانی ، غرض تسلط بر منابع طبیعی کشورهای که دارای منابع انرژی هستند ، برای بازاریابی تولیدات وتسلط اقتصادی؛ به انواع وابزار مختلفی با مداخله نظامی و یا با تشکیل گروه های تروریستی دینی ومذهبی در شرق میانه وافریقا وآمده  و اروپا ،حمله ورشده و آنرا به میدان کشمکش های قومی ومذهبی تبدیل ساخته اند. بنابراین آن عده دولت های که درمقابل خواست های شان تسلیم نه شده ونمی خواهند کشور شان تحت مستعمره آنها قرارگردید ، آنها را بنام دیکتاتور زیرنام تحقق دموکراسی وارداتی توسط توپ وتانگ وبمباردمان های هوایی ،حکومت های شانرا سرنگون ساخته که این کشورها بعد ازآن به سوی بی ثباتی سیاسی واجتماعی سوق د اده شده اند که این عمل در: عراق ، لیبیا ، سوریه ، اوکرایین  وسایر کشورها ی افریقایی وآمدهیی  اجرا شده هست. با این عمال فضای وحشت و بی اعتمادی بوجود آمده که هر  روز وقوع برخوردهای نظامی میان کشورهای امریکا ، روسیه  که مدافع وپشتبان این کشورها به نفع خویش هستند، ازامکان دورنیست!  اختلاف های موجو دمیان کشورهای جهانی با درنظرداشت اسناد تاریخی مشابه به جوی سیاسی  می باشد  که پیش از جنگ دوم جهانی درجهان مسلط بود . بنیاد گرایی بر اساس روحیه فاشیستی دینی ومذهبی و بهره کشی از دموکراسی فجع ترین و وحشت ترین حالت را بالای مردم درنقاط  مختلف جهان بوجود آورده است. امپریالیزم هر زمانی که به بن بست  اقتصادی می رسد برای احیا ورشد وفعالیت بیشتری چرخ تولید برای کسب سود وسرمایه ازمیان خود قهرمانانی بوجود میاورد که بتوانند بربنیاد قهر وجبر وتعصب ملی ومذهبی جهان رابه نفع خود دگرگون سازد تا اینکه سلاح مدهش تولید شدهء ضد انسانی را بفروش برسانند وسود بیشتری کمایی نمایند. اگر پیش از جنگ دوم جهانی فاشیزم هیتلری باخود خواهی وجهان گشایی وبرتری نژادی بروز کرد وجهان را به سوی تباهی بشری رساند؛ امروز بازهم با پشتبانی مادی ومعنوی کشورهای امپریالیستی  گروهی تروریستی داعش والقاعده بوجود آمده که عملآ جنگ فرقی مذهبی درشرق میانه را آغاز کرده  که  کشورهای عربی درشرق میان علیه یکدیگر به دوگروپی مذهبی سنی وشیعه تبدیل شده که هرکدام آنها یکی ازاین فرقه هارا  تقویه وپشتبانی می نمایند وهرروز بنام دین ومذهب مردم بی گناه سرزد می شوند که پشتبانی نظامی و پولی وتحریک های سیاسی کشورهای امپریالیستی درمیان کشورهای متخاصم، کاملأ هویدا و ارجعت دارد. از جانب دیگر رویکردها ی انتخاباتی دونالد ترامپ نامزد رییس جمهوری آینده امریکا که با روحیه فاشیستی  ملی و دینی درروند اتنخاباتی اهداف خود را تبلیغ مینمایند، درمحافل مترقی چنین بازتاب یافته است: باز شبح فاشیزم هیتلری در وجود ترامپ تظاهر شده  و می خواهد که با اهداف نژاد پرستانه و دینی خود به کرسی ریاست جمهوری امریکا به پیروزی برس دو اینبار جهان  به پرتگاهی نیستی سوق داده خواهد شد، برای اینکه جنگ،جنگ هسته وی خواهد بود که در آن هیچ نیروی برنده نخواهدد داشت . این حقایق موجود جهانی ، مردم جهان ونیروهای دموکرات وصلح خواه را به وسوسه و مخاطره جنگ هسته وی قرارداده است که مبادا این دیوانه زنجیری درصورت پیروزی به تحقق اهداف فاشیستی خویش موافق شود؛ از سو ی دیگر بنابر کشتارو ترور بیرحمانه انسآان ها در گوشه وکنار جهان  توسط  گروهی تروریستی داعش وتلاش های دفاعی وتجاوزی روسیه وامریکا فضای اختناق وبی اعتمادی وترس از آغاز جنگ  در جهان مستولی شده است.کودتای امریکا در اوکرایین ومداخله آنها درسوریه ،یمن لیبیا ومنازعه سرحدی میان افغانستان و پاکستان فضای جهانی هرروزبد وبدتر شده می رود. امروز دموکراسی وهومانیست و روحیه انسانی واجتماعی بربنیاد عدالت اجتماعی  ، برابری ومساوات جای خود را به عداوت و دشمنی و بی اعتمادی داده وباعث تشدید استثمار فرد ازفرد واختلاف های ملی درجهان گردیده وابعادش گسترش می یابد. باید جنبش صلح وعدالت خواهی درکشورهای مترقی جهان قدم های بزرگی را برای ازمیان بردن عمال ترور واختناق ضد بشری بر دارند ومردم را بسوی این امر بسیج نمایند. درگام نخست نیروهای مترقی وعدالت خواه مسوولیت جواب تاریخی را در مقابل این امر بزرگ را دارند تا با موج جنبش ضد جنگ برای تامین صلح و آزادی و برابری، رشد فاشیزم دینی وملی وخواست های فرسایشی امپریالیزم جهانی رادرجهان بگیرند.

کارل مارکس می گفت : «  تاریخ برای پاسخ دادن به سوال های گذشته، راه دیگری ندارد جز مطرح ساختن سوالهای تازه ».

رومن رولان نویسنده فرانسوی گفته هست: «  اقدام پایان اندیشه است، هراندیشه که به سوی اقدام متوجه نباشد نوعی عقیم بودن وخیانت است. »

به پیش ، به امید صلح سراسری و رفع تشنج درجهان !

زنده باد صلح دموکراسی ،ترقی وبرابری درجهان!

بامداد ـ  سیاسی ـ ۵/ ۱۶ـ ۲۰۰۶