محمدعلی، فعال ضدجنگ و حقوق مدنی

 

 « من هیچ جنگی با ویت کنگ ها ندارم. هیچ ویت کنگی هرگز مرا کاکا سیاه خطاب نکرده است

استیفن لیندمن

جمعه ۳ جون ۲۰۱۶ ترسایی محمدعلی بوکسر معروف جهان، پس از یک نبرد طولانی با بیماری پارکسینون (بیماری لرزش غیرارادی اندام بدن – م ) در سن ۷۴ سالگی در فوینکس امریکا دیده از جهان فروبست.

با گذشت زمان، پارکینسون مهارت های حرکتی و توانایی صحبت کردن او را به طور پیوسته فرسوده ساخت. لونی همسر او گفت حتا اگرچه گفتار او دچار مشکل بود، اما « با مردم با چشمان … با قلب خود صحبت می کرد، و آن ها با او تماس برقرار می کردند.»

متولد شده با نام کاسیوس ماررسیلوس کلی، در سال ۱۹۶۴ ترسایی به امت اسلام پیوست، و« نام برده گی» خود را عوض کرد، و محمدعلی را جایگزین ساخت. پس از مرگ الیاس محمد رهبرامت اسلام در سال ۱۹۷۵ترسایی به اسلام سنی روی آورد.

در طول جنگ ویتنام از شرکت درمعرفی خود به ارتش امتناع کرد، و آشکارا خود را یک معترض باوجدان خواند، معروف است که می گفت: « من هیچ جنگی با ویت کنگ ها ندارم. هیچ ویت کنگی هرگز مرا کاکا سیاه خطاب نکرده است.»

در ۲۸ اپریل سال ۱۹۶۷ترسایی روز برنامه ریزی شده برای معرفی خود در ارتش هوستون، سه بار پس از خواندن نامش قدم به جلو نگذاشت.

به او هشدار داده شد که مرتکب جنایت می شود، اما او استوار ایستاد. او را بازداشت کردند. کمیسیون ورزشی ایالت نیویورک او را از جواز بوکس زنی و عنوان قهرمان سنگین وزن جهانی محروم ساخت.

کمیسیون های دیگر همین کار را کردند. علی به مدت سه سال نتوانست در هیچ جایی مسابقه بوکس بدهد. در ۲۰ جون سال  ۱۹۶۷، یک هیات منصفه او را مجرم شناخت. دادگاه تجدید نظر آن حکم را تأیید کرد.

علی تا نتیجه تجدید دادگاه عالی خود آزاد ماند و در ۲۸ جون سال ۱۹۷۱، در زمانی که فعالیت ضد جنگ در سراسر کشور ادامه داشت، دادگاه عالی به اتفاق آرا به نفع او حکم داد ، ولی نه برمبنای ادعای او، برای این که دادگاه استیناف هیچ دلیلی برای انکار حق او در ارتباط با اعتراض وجدان ارایه نداد.

حکم او عوض شد. او الهام بخش مارتین لوترکینگ برای اعتراض عمومی علیه جنگ شد. مشهورست که گفت: « وقتی که کشور خود من بزرگ ترین آذوقه رسان خشونت در جهان است، نمی توانم ساکت بمانم

مربی او آنجلو داندی شرح داد که فعالیت ضد جنگ علی، « او را از بهترین سال های عمرش، سال های برجسته اش برحذر داشت.»

شاید بهترین تکیه کلام به یادماندنی او، «من بزرگ ترینم» باشد. « سبک مثل یک پروانه، گزنده مثل یک زنبور.»

نقل قول کمتر شناخته شده او: «می دانم که من آن (زندگی – م) را ساختم، در حالی که دیگر مردم سیاه پوست در جهنم زنده گی می کنند، اما تا زمانی که آنها آزاد نباشند، من آزاد نیستم.»

بوکس زنی ورزشی خشونت زاست، با این همه علی مدافع صلح و عدم خشونت، مخالف نظامی گری، مقاومت در برابر تبعیض نژادی و بی عدالتی بود.

قدرت درخشش او انتقادات او را طنین انداز کرده بود. او از واشنگتن به دلیل استفاده از درآمدهای مالیاتی فدرال برای جنگ متنفر بود و یک بار گفت:

« با پولی که آنها پس از مبارزه از من برمی دارند، من گلوله های زیادی می خرم، حداقل سه جت بمب انداز درسال، و حقوق ۵۰۰۰۰ هزار مرد جنگ را می پردازم.»

«بوکس هیچ شباهتی مانند رفتن به جنگ با ماشیندار، بازوکا، بم دستی، هواپیمای بمب انداز ندارد. هدف من این است که بوکس بازی بکنم، و با یک مبارزه تمیز برنده شوم. اما در جنگ، هدف کشتن است، کشتن، کشتن، کشتن، و ادامه کشتار مردم بی گناه است.»

علی از شهرت خود برای مبارزه برای عدالت خارج از رینگ بوکس استفاده کرد، بدون ترس از اظهارنظر افکارش نزد عموم صحبت کرد. معروف ترین مشت زن جهان یک قهرمان ضد جنگ، حقوق مدنی، و عدم خشونت شد.

یک خاطره شخصی:

در اوایل سال های ۱۹۷۰ترسایی در حالی که علی هنوز در رینگ فعال بود، در راهروی ساختمان اداری به او برخوردم. او در آن زمان با چندین نفر دیگر بود. ما مانند عبور کشتی ها در شب از کنار هم گذشتیم. من مزاحمش نشدم تا با او صحبت بکنم. حال که به گذشته نگاهی می اندازم، آرزو می کنم ای کاش دستم را به علامت دوستی دراز کرده و دستش را می فشردم و از او قدردانی می کردم.

 برگردان از آمادور نویدی

 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۲/ ۱۶ـ ۱۰۰۶