فــرانسه ، فــوتبال و فــریاد خواهی *

 

 

پوهمنل دکتراسد محسن زاده 

امروز دهم ماه  جون مسابقات برای بدست آوردن جام قهرمانی ملت‌های اروپا در فرانسه گشایش یافت.گزارشگران بخش ورزش  این جام را « جام ریکاردها » نامیدند :

۲۴ تیم ، ۵۱ مسابقه ، ۲۷ میلیون ایرو جایزه برای قهرمان جام ، ۲۵۰۰۰۰۰ تماشاگر در ورزشگاه ها و....

 از سوی دیگر این مسابقات در شرایط : موجودیت حالت اضطراری که از ۷ ماه بدینسو درفرانسه جاری است ، حضور۹۰۰۰۰  نیروی تا دندان مسلح  و آماده شلیک ، نا آرامی های بی مانند اجتماعی درنتیجه تحمیل قانون جدید کار؛ و بی امنی هایی پدید آمده پس از رخدادهای تروریستی ماه نوامبر در پاریس و منطقه ستیت ده فرانس  برپا می گردد.

پاریس و سایر شهرهای که در آن زورآزمایی های ورزشی بین ۲۴ تیم شرکت کننده جام صورت می گیرد ، شباهت زیادی به شهرهای نظامی و درحالت جنگ دارند. همه جا نیروهای امنیتی تا دندان مسلح ارتش ، پولیس و گروه های امنیتی مربوط به شرکت های خصوصی. رهبران سیاسی ومسوولین امنیتی فرانسه با احتیاط از وضع « قناعت بخش» امنیتی سخن گفته ؛ و به ورزش دوستان از امنیتی سخن می رانند  که به آن اطمینان چندانی ندارند. باوجود این همه آماده گی های امنیتی هیچ کس نمی داند که انکشافات  به کدام سو خواهد می رود: جام آرام و صلح آمیز بدون  رخداد ناگوار؛ و یا هم کدام اقدام ناهنجار؟

با آنکه فرانسوی ها به فوتبال « سلطان ورزش ها» علاقمندی بی مانندی دارند و برای این رخداد سال های زیادی انتظار کشیدند ، ولی درنتیجه سیاست های نیولیبرال و ضد منافع کارگران و زحمتکشان و دست درازی های خشن بر حقوق کارگران توسط  دولت؛ شور و شوقی که انتظاراش می رفت در فرانسه دیده نمی شود. توده های کار و زحمت پس از تجاوز دولت بر حقوق کارگران؛  برای پس گرفتن محدودیت های که به زور و بدون توجه به خواست اکثریت مردم از سوی دولت بر آنها تحمیل شد ؛ در حالت قیام بسر می برند. این خیزش های مردمی، سازمان یافته  و گسترده  بوده  و بربیش ترین عرصه های زنده گی اقتصادی ـ اجتماعی این کشور اثر گذاشته است . از جمله دربخش های تولید و انتقال انرژی و مواد سوخت ، شبکه تنظیفات شهری ، شبکه های حمل و نقل ، نظام ترانسپورت هوایی ، عرصه خدمات بهداشتی و آموزش و پرورش ، انتقال مواد مورد نیاز به شهرها و ...

اتحادیه های کارگری و سازمانهای صنفی فرانسه  ازهمان آغاز جنبش در راه پس گرفتن قانون اسارت بار جدید کار تلاش نموده؛ و در سازماندهی و رهبری  اقدامات توده ایی به دور خواست های زیر کوشیدند:

ـ  جلوگیری از کاهش در حقوق و اختیارات سندیکاها ، تعطیلات رسمی کارگران ، نرخ  پرداخت‌ ها برای اضافه کاری و نیز اضافه کاری در شب ،

ـ رویا رویی و مقابله با افزایش  اختیارات شرکت ها در تمدید ساعات قانونی کار هفته گی  و مبارزه با افزایش نقش کارفرمایان در اخراج کارگران از کار. (اخراج انفرادی و دسته جمعی توسط قانون جدید کار به ساده گی عملی می گردد)

 اتحادیه های کارگری فرانسه با آنکه  در نخست  در برابر این قانون متحدانه عمل می کردند ولی  به زودی آنها به دو گروه  بزرگ تقسیم شدند :

گروه اولی شامل  (   CGT,FSU, FO, SOLIDAIRES )  و

گروه دومی شامل (   CFDT, CFTC, CGC, UNSAS  ).

آغاز مشترک زمینه ساز آن گردید تا گفت و گو های سودمند  میان  فعالین سندیکا ها ، کارمندان و جوانان  در باره پیچیده ترین مسایل  مربوط به زنده گی  کارگران مطرح گردیده؛ و جوانان بیشتر با شرایط زیستی و کاری زحمتکشان آگاهی پیدا نمایند. این گفتمان ها شرایط شرکت گسترده و فعال تر جوانان و دانش جویان که قانون جدید کار بر زنده گی کاری و شرایط اقتصادی آینده آنها  اثرات ناگواری دارد را فراهم نمود. دلیل اصلی برای دوگانه گی درسندیکاهای کارگری  از آن جا سرچشمه می گیرد که  که بخش معتدل جنبش سندیکای  که از تغیرات در قانون کار جانبداری می کردند ،امید به آن بسته بودند تا از این طریق موفق به عقد قرار داد ها در سطح موسسات  شان گردید و به امتیازاتی دست می یابند.  علاوتاً انکشافات چند دهه گذشته درجنبش سندیکایی فرانسه نیزتاثیر خود را براین تفاوت نظرها و برخورد دوگانه داشت. بحث و همه پرسی در میان اعضای سندیکا ها  در مقابله با قانون جدید کار؛ زمینه ساز درزهایی در درون کنفدراسیون اتحادیه های کارگری دموکراتیک فرانسه (CFDT ) گردید.( فولکس اشتیمه ،جون ۲۰۱۶ ). گسترش جنبش و آماده گی اکثریت زحمتکشان برای مقاومت ، باعث نزدیکی و شرکت ۷ سندیکای مهم فرانسه دربرابر قانون جدید کار شد.

این آغاز «پیروزمندانه  غیرعادی » شرایط برای حضور دانش آموزان ،  دانشجویان و علاوتاً جوانانی که در شرایط ناهنجار کاری بسر برده و یا  بیکار اند ؛ کارمندان موسسات کوچک  تولیدی  را نیز میسر ساخت. بسیاری از این جوانان  برای اولین بار پس از ده سال ، از زمانی که جنبش مبارزه در برابر « قرار داد تقرر  contrat premiere embauche  » که در نتیجه آن جوانان   به نیروی کار ارزان می شدند ؛ در تظاهرات شرکت می نمایند. این جوانان به دلیل های مختلف و درنتیجه تاثیرات درد بار حاکمیت نیولیبرال  درچند دهه گذشته تا به حال امکان تماس و نزدیکی با سندیکاهای کارگری را نداشتند.

اعضای سندیکاهای کارگری  در صدها نشست و گردهمایی درموسسات شان اقدامات مقاومتی را تصویب و از طریق سندیکا های و اتحادیه های شان آنرا با سایر سازمان ها در سراسر فرانسه هنموا می سازند. افزون بر آن در این گردهمایی ها و نشست های توده ایی  ده ها پیشنهاد سازنده ای برای احیا حقوق زحمتکشان؛ و پایان بخشیده به اقدامات مقاومتی  به دولت سپردند که  دولت به جای پاسخ معقول و واقعبینانه دربرابر آنها ؛ فقط و فقط بر ابزار زور ، اعمال قهر ، تطمیع  و پیشکش نمودن رشوت به برخی از سندیکا های رو کرده؛  و با تهدید های بی مانند در صدد واداشتن زحمتکشان به تسلیمی شدند.

همین دیروز وزیر حمل و نقل فرانسه  در پی تصمیم سندیکا های بخش ترانسپورتی برای اعتراض در روزهای مسابقات جام قهرمانی ملت‌های اروپا ، با پررویی و وقاحت بی مانند اخطار داد که کارگران و کارمندان بخش ترانسپورت  و راننده گان قطارها را باید به زور قوه سرکار شان حاضر سازند. درهمین راستا سندیکای کارفرمایان و رهبر آن پیرکاتس (  Pierre Gattaz)  نیز به تهدید  و وارد نمودن فشار بی مانند برای درهم کوبیدن مقاومت کارگران  روکرده است . کاتس  به تازه گی اقدامات رزمجویانه کارگران  و سندیکای  (CGT) را با  اقدامات تروریستان برابر خواند؛ که این برابر نهادن وی باعث نفرت و انزجار گسترده  درفرانسه و سراسر اروپا گردید.

مانورهای گونه گون دولت و کاپیتالیست ها  در راه برهم زدن وحدت صفوف جنبش مقاومت از جمله در بین سندیکاهای کارگری ؛ نتوانست نتایج مطلوب را با خود داشته باشد. با وجود پیچیده گی و  منافع متفاوت این جنبش، سندیکا ها از آغاز در ضدیت و ناسازگاری با قانون کار جبهه گرفته؛ و منحیث ستون فقرات و محور اصلی « جنبش ضد قانون جدید کار» تا امروزمتحدانه در برابر اقدامات فرانس هولاند و مانویل والس  و سندیکاهای کارفرمایان  قراردارند.

بر بنیاد گزارشات سندیکاهای کارگری فرانسه امروز فرانسوی هایی که تازه شامل کار می شوند، مجبور اند به  شرایط  دردبار قراردادهای کوتاه مدت  کاری تن دربدهند. چنانچه بر اساس گزارش سندیکای (  CGT) این قراردادها کمتر از یک ماه عمر نموده ؛ و سه تن ازهر چهار فرانسویی که چنین قرارداد ها را دستینه می نمایند، پس از یک ماه ازکار اخراج می شوند.

در خوریاد است که جنبش سندیکایی فرانسه  باوجود سازش ها و حملات بی رحم دولت نیولیبرال نیکولای سرکوزی و تلاش ها دولت سوسیال دموکرات و سازشکار هولاند ـ ولاس  از شمار سندیکا های نیرومند اروپا بوده و بیش از دو میلیون عضو دارد. که بیشتر آنها درسندیکه های (CGT  وCFDT )  متشکل می باشند. از برکت همین درجه بلند سازمان یافته گی است که سالیانه بیش از ۲۰۰۰۰۰ اختلاف و نقض قانون کار توسط این سندیکا ها به داد گاه های کارکشانیده می شود.

نمونه فرانسه و اقدامات رزمجویان سال های پسین در کشورهای مختلف اروپا به ویژه در کشورهای جنوب اروپا نشان میدهد که  مبارزه متشکل صنفی  پس از سال های حاکمیت  خشن نیولیبرال در اروپا جان تازه می گیرد. کسانی همین سندیکا های کارگری فرانسه را مرده  و بی اثر شمرده و « بی هوده گی »  و « بی ثمری »  آنرا نعره می کردند. واقعیت رشد و ایستاده گی این نهاد ها  از یک سو؛ و اقدامات سنجیده شده و کنش های بیشمار سراسری و محلی  نشان می دهد که آنها از یکسو از اشکال مختلف مبارزه  در راه برآورده شدن خواست های برحق شان بهره می جویند ؛ و از طرف دیگر نیازمندی های عمده مردم فرانسه و برگزاری جام قهرمانی ملت‌های اروپا در فرانسه را مانع نمی شوند.

با آنکه نهاد های تفریحی از جمله نهادهای ورزشی ؛ و نهادهای اجتماعی از نوع  سندیکاهای  صنفی و کارگری دارای عمل کرد و اثرگزاری های متفاوت می باشند ، ولی در این روزها در نتیجه رشد و پویایی جنبش سندیکایی فرانسه ، جنبش سندیکایی به الگویی  برای ورزش تبدیل شده است .

 یکی از تماشاگران جام جام قهرمانی ملت‌های اروپا در فرانسه امروز در پاسخ به پرسشی که « از تیم ملی فرانسه چه انتظار دارید ؟ »  گفت : « اگر تیم ملی فوتبال فرانسه مانند سندیکاهای کارگری فرانسه از خود دسپلین و پیگری نشان بدهد ؛ ما قهرمان اروپا می شویم .»

 

*به معنای  داد خواهی  و یا هم  یاری خواهی ، ع.حسین نوشین ، واژه نامک ، رویه ۲۵۶ 

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۱۰۰۶