سرنوشت نساجی گلبهار در گرداب جنگ های خونین حزب اسلامی

 

عبدالوکیل کوچی

با اندکی تامل وتوجه به گذشته های دور، در می یابیم که انسان از نه هزار سال قبل پوشاک خود را از برگ درختان ، پوست و پشم حیوانات حاصل می کرد؛ و درحدود ۶۵۰۰ سال قبل آریایی ها در شمال خراسان زمین برای پوشاک خود از پشم گوسفندان با دستان خود می ریسیدند ومی بافتند .

پس ازگذشت قرنها ، فن بافنده گی با نخ پنبه یی و ابریشم همراه شد ه وبه مرور زمان شکل ماشینی را به خود گرفت  که برای نخستین بار در سال ۱۷۳۳میلادی دانشمند اروپایی بنام جانکی دستگاه نساجی را ایجاد و اختراع کرد و در سال های بعدی دانشمندان مخترع ماشین نساجی ادموند کارت وجیمز،  با اختراع نیروی بخار و پس از آن شارل ماری ژرکارت ودرسال ۱۸۶۶ پاکستون وشرمن و در سال ۱۸۷۱ ویلیام جی در امریکا دستگاه بافت را به پایه اکمال رساندند. تا اینکه در اخیر قرن نزدهم میلادی ماشین های بافت اتوماتیزه شد ودر نیمه قرن بیستم دانشمند ایتالیایی بنام جیتلینی دستگاه پیشرفته وعصری نساجی را بکار انداخت وباگسترش نفوس وپیشرفت های علمی،  فن بافنده گی در سراسر جهان گسترش یافت .

 در افغانستان اولین فابریکه نساجی یعنی نساجی گلبهاردر سال ۱۳۳۲ خورشیدی به سرمایه عبدالمجید زابلی ، قسماً سهم دولت وکمک کشور جرمنی ، بدست توانای کارگران محل در جوار دریای خروشان پنجشیر بنا یافت . این کمک ها به زمانی بر میگردد که اعلیحضرت غازی امان اله خان در سفر اروپایی خود درسال ۱۹۲۸ وعده کمک های تخنیکی را از دولت المان دریافت کرده بود . پس از گذشت نزدیک به  بیست سال در پی موضعگیری بی طرفانه دولت افغانستان درجریان جنگ جهانی دوم و حفاظت از جان ومال بیش از چهار هزار وپنجصد تبعه المانی درکشور، طرح ارسال کمک ها به افغانستان و احداث فابریکه نساجی گلبهار به وسیله متخصصین وانجنیران داخلی والمانی عملی گردید .

فابریکه نساجی گلبهار یکی از مهم ترین دستگاه بی نظیر تاریخ معاصر کشور ما بود که از برکت آن هزاران شغل کاری برای کار گران ،انجینران ،متخصصان داخلی وخارجی ،دکتوران ، تجاران وبازرگانان ، کارگران معادن ، پخته کاران وفروشنده گان ودیگر دستگاه های همجوار میسر گردیده بود .

به قرارمحاسبه وتخمین همان وقت به تعداد ۱۵۰۰۰ کارگر دردو تایم کار ، ۱۵۰۰نفر مامورین ومستخدمین،۴۵۰ نفر انجنیر ومیخانیک ،۱۲۰۰نفر کارگر نقلیه واکمالاتی ، ۲۰۰ نفر کارگر دستگاه برق ،۱۵۰۰ نفر کارگر استخراج ذغال سنگ ومواد محروقاتی ، به تعداد پنجصد نفر کارگر خدمات لوژیستیکی پنجصد نفر کارگر خدمات اعاشه وی ، ۱۳۰۰ نفر کارگر مسلکی ترمیمات در ورکشاپ ها ،۲۵۰۰ نفر کارگر ساختمانی ، ۲۳۰۰ نفر پرسونل اکمالاتی ،۲۶۳نفر داکتر وکارمند خدمات بهداشتی ، ۷۰۰نفر باغبان وعمله زیست محیطی ، ۱۶۵ نفر معلم و پرسونل خدمات فرهنگی تخمیناً ۲۰۰۰۰ نفرپخته کار وتهیه کننده گان پشم وسایر مواد خام ، در حدود ۱۰۰۰۰نفر زارعان گندم ، برنج ،گیاهان روغن دار ، سایر حبوبات ، وتهییه کننده گان گوشت ولبنیات  در شمال کشور برای دستگاه نساجی ، حدوداً ۴۰۰۰۰ هزارنفر دکانداران ، بازرگانان ، فروشنده ساکن و سیار در شهر ها ومحلات که جمعاً حدود یکصدهزارنفراز سکنه کشور درداخل دستگاه و به نوعی در رابطه به آن مصروف کار بودند .اگر هر نفر کارگرحد اقل با پنج عضو فامیل آن محاسبه گردد، درواقع معشیت پنجصد هزار نفر هموطنان ما از برکت چرخش این فابریکه بزرگ تامین می گردید. در این دستگاه سالانه میلیون ها متر تکه شامل مفروشات ، کمپل ، تکه های دریشی ، پارچه باب نفیس ومرغوب پشمی ،نخی وابریشمی تولید ومقداری از تکه های درجه اول آن به کشور المان نیز صادر می شد .

رفته رفته در راستای کار وتولید وضعیت اجتماعی کارگران نیزمتحول گردیده که بر بنیاد آن در میان کارگران روحیه کارمشترک در زیر یک سقف واحد در فضای گرم کارگری احساس همفکری واندیشه مشترک ایجاد شده روز تا روز کارگران را بهم نزدیک می ساخت.

همزمان با تاسیس حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، کارگران در تماس مستقیم با عده ای از روشنفکران و اعضای حزب توانستند  اندیشه سواد آموزی و فراگیری سواد سیاسی را در صفوف خویش راه اندازی کنند و این راهکار خوبی بود برای تشکل جمعی کارگران در راه مبارزه حق طلبانه و ایجاد جنبش کارگری در نساجی گلبهار .

 اولین کمیته کارگری برای نخستین بار در سال ۱۳۴۵ خورشیدی به شرکت کارگران پیشتاز تشکیل گردید در کار اولین جلسه آن ، زنده یاد عبدالقدوس کارگر به حیث ریس وکارگران ورزیده هریک حمید کارگر ، نجم الدین کارگر ، غوث الدین کارگر ، شفیع کارگر ، حسیب کارگر ولطیف کارگر به حیث اعضای رهبری انتخاب گردیدند . همچنان عبدالغنی کارگر، بسم اله کارگر و تعدادی از کارگران نخبه از جمله پیشتا زان جنبش کارگری نساجی گلبهار بودند که به برکت کار جمعی تمام نخبه گان وپیشتازان جنبش کارگری  در آن سالها فرهنگ کار ومبارزه در صفوف کارگران با آهنگ شتابنده رشد می یافت.

 که بر بنیاد آن ، کارگران برای نخستین بار پرچم مبارزه را بر ضد استثمار وبی عدالتی در قلب آسیا برافراشتند و به خاطر تحقق خواسته های شان مبنی برتامین حق کار عادلانه ، افزودی معاشات وتقلیل ساعات کار ،حق تفریح وتامینات مطلوب صحی شان اعتصابات ومظاهرات خیابانی راه اندازی گردید که درین راستا دهاقین بیدار محل وطلاب معارف با آنها همسو وهمگام گردید .

پس از پیروزی قیام ثور جنبش کارگری در مناطق گلبهار وجبل السراج  بیشتر از پیش قوام می یافت وبه روشنی اهداف حزب و دولت دموکراتیک ومردمی افغانستان به خاطر دفاع از حقوق کارگران وتامینات معشیتی آنها اتحادیه ها، سندیکا های کارگری و شورا های اصنا ف ایجاد گردید . شرایط جدید سیاسی ،شرایط زنده گی و فعالیت  کارگران را به سود طبقه کار گر تغیر داد وکارگران صاحب زندگی بهتر شده  و با روحیه کارجمعی همزمان در جبهه کار وتولید ، کار سیاسی و کار امنیتی را با خلاقیت و خصلت انقلابی کارگری با ابتکارات و آفرینش ها ی فوق العاده به پیش برده و به دستاورد ها ی بزرگ کارگری نایل گردیدند . درین دوران بیش از هشتاد فابریکه بر علاوه پارک های صنعتی پلچرخی در کشور وجود داشت که تولیدات آن درمجموع نیمی از مایحتیاج کشور را تکافو می کرد .

ولی دشمنان ترقی کشور که تحمل چنین پیشرفتی را دروطن نداشتند از سال ها قبل از قیام ثور حتا در زمان جمهوری محمد داود خان به آستان بوسی بیگانه روی نهادند وبه کمک پاکستانی ها بر ضد منافع مردم افغانستان صف کشیدند هرچه بروی شان قرارداشت سوختند ؛ چپاولش کردند وبه خارج انتقالش دادند .

حزب اسلامی در ولایت کاپیسا نخستین خدمتی که به اسلام واسلامیت کرد ، قطع لین های برق از سروبی تا گلبهار، از مسجد تا منزل  و تاریک ساختن خانه مسلمانان  ، انتقال پایه های برق به پاکستان ومتوقف ساختن چرخ ماشین های تولیدی بود . علاوه بر آن به خاطر سقوط کامل فابریکه ، روز تا روز دستگاه از چهارطرف زیر رگبار مسلسل ها قرار داشت که در نتیجه آن خون صدها کارگران را به زمین ریخت ، ولی کارگران شرافتمند نساجی گلبهار به قیمت جان های شیرین خود از فابریکه شان دفاع نموده ودر زیر باران راکت های عمال پاکستانی در اکمالات فابریکه و چرخش ماشین ها ی تولیدی قهرمانانه  رزمیدند .

 دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به خاطر قطع جنگ وخونریزی وتطبیق  سیاست مصالحه ملی به عنوان  حسن نیات در سال ۱۳۶۸ ولایت کاپیسا را بنام ولایت صلح اعلان کرد وهمزمان واحد های حزبی دولتی وقوای امنیتی را به شهرجبل السراج وضع الجهش داد . فابریکه نساجی این امانت بزرگ وتاریخی مردم بدست حزب اسلامی افتاد که  در نخستین روز تصرف قرار گاه ولایت کاپیسا عملکرد آنها با دستگاه نساجی گلبهارهمانند یک کشور مفتوحه صورت گرفت چنانچه در گام نخست دروازه فابریکه بروی کارگران بسته گردید و همزمان به فابریکه یورش برده شد تمام هستی و دارایی نساجی  از بانگ گرفته تا تانک ،خزانه ها ، گدام ها وذخایر تولیدی ، هنگرهای مواد خام ،کارخانه ها، روغنیات،ماشین های تولیدی وتولید انرژی ،گدام های رنگ وگدام های پرزه جات فالتو وسایط نقلیه ، وسایل دستگاه های تعمیرات ،مهمانخانه ها ، باغات ، مراکز صحی و درمانی مکتب وشیرخوار گاه را از بیخ وبن به غارت رفت.

آنان ضدیت خود را با منافع علیای مردم در عمل به اثبات رساندند و ماشین ها ی بزرگ تولیدی این امانات مردم فقیر افغانستان را توسط ماهران خرابکار قطعه قطعه کرده در میان کانتینر ها به پشاور وبه قیمت آهن بیکاره لیلامش کردند .  به این ترتیب حزب اسلامی لقمه نان بیش از نیم میلیون مسلمان را از گلویشان گرفت . بزرگ ترین ومدرن ترین فابریکه عظیم شرق را به ساحه متروکه مبدل کردند این است دستا ورد حزب اسلامی در کشور.

 

نساجی گلبهار آنگاه که در دست خسان  افتاد

گلش را ریشه کن کردند وجایش خار کاریدند

 

پس از آن طوریکه معلوم شد مصالحه نه تنها از سوی مخالفین دولت رد گردید بلکه در امتداد فاجعه جنگ ، بهترین چهره های کارگری نساجی گلبهاربه شهادت رسیدند .از جمله میر عبدالله کارگر، عنایت اله کارگر ،عظم الدین کارگر ،عزیز کارگر ، گل علی کارگر ، جمال کارگر ، یوسف کارگر ، کمال مستری ، عبدالقدیر میخانیک ،محمد صابر رنگمال ،فتح محمد استاد کار ، نقیب اله کارگر ترمیماتی ،عبدالرزاق کارگر تولیدی ، وبه تعداد ۴۶ درایور اکمالاتی را سربه نیست کردند در راستای این جنگ ها یکی از بهترین چهره های مردمی بسم اله کار گر که به انتخاب مردم  منحیث سنا تور ولایت کاپیسا انتخاب گردیده بود و در میان مردم خدمت می کرد آنرا به شکل بیرحمانه بشهادت رساندند. زنده یاد بسم اله کارگر شخصیت با اعتبار و دوست مردم بود روحش شاد .

در پی تغیر و تحولات سیاسی با رویکار آمدن دولت های مجاهدین ، سراسر کشور دستخوش جنگ های تنظیمی وطالبی گردید وپس از دوره انتقالی وبه اصطلاح انتخابی  دولت های بعدی بنا به وابسته گی های سیاسی وخصلت های ذاتی شان حتا با سرازیر شدن میلیارد ها دالر از کمک های باد آورده از سوی خارج نخواستند ویا نتوانستند فابریکه نساجی گلبهار را باز سازی کنند . به خاطر خوش خدمتی به همسایه گان پاکستانی و ایرانی و برای اینکه این خطه زیبا محل فروش اموال بدل ، تاریخ گذشته ویکبار مصرف همسایه گان باشد .

در حال حاضر در راستای جنگ تشدیدی اعلام نا شده پاکستان وحملات انتحاری گروهای مزدور واجیر شده از خارج ،  ناکارآمدی دولت نام نهاد، تجاوز همسایه گان و مداخله خارجی ها شرایطی را بوجود آورده است که بر بنیاد آن ، بد امنی  ،قتل وغارتگری ، رشوه و فساد ، زور گویی ، خود کامه گی ، زد وبند های پشت پرده ،غارت دارایی عامه وانتقال آن به خارج،  قانون شکنی ، ثروت اندوزی وقاچاق بری وبیکاری عظیم توده ها ، سبب شده است که مردم در زیر بار فقر جهل مرض ، اعتیاد به مواد مخدره ، نفاق وتعصبات  قومی ، سمتی ، زبانی وجنسیتی ، مذهبی وغیره مصیبت ها به سختی نفس کشیده زنده گی بر آنها غیر قابل تحمل می گردد که در اثر آن از جمله میلیونها انسان بیکار ، هزاران هزار جوان حتا تحصیل کرده ها بنا چاری خاک وطن را ترک کرده راهی دیار بیگانه واز آنجا جبراً به جنگ های یمن وسوریه کشانده شده ومتباقی آن خوراک ماهیان درای مدیترانه می شوند که لکه ننگ آن بر جبین دولت تحمیلی ونابکار موجودمی باشد .

در اخیر از جمله ده ها صدها وهزاران مصیبت های دوران جنگ را درافغانستان می توان به سه نکته خلاصه کرد .

اول : پانزده سال نخست شورش های مغرضانه و دهشت افگنانه ضد دولتی که منجربه تخریب  دهات وکشتار مردم ، انهدام تاسیسات عام المنفعه ،مکاتب ، موسسات دولتی ، پل ها ، بند وانهار وکارخانه ها گردید.

دوم : با رویکار آمدن دولت مجاهدین برخورد های مسلحانه تنظیمی و نفاق سراسری ملی،  ظهور حکمرانی های محلی خودساخته وقدرتمند در نقاط مختلف کشور . بیکار ساختن نیم میلیون نفر قوای مسلح کشور وانتقال طیارات وماشین های زرهی ، تانک ها وخود رو ها، تکنالوژی واسلحه عصری دفاعی کشور ولیلام نوامیس کشور دربازارهای  پاکستانی .

مرحله سوم: ظهور طالبی وداعشی که این وضع خود به خود موقف غربی ها در قبال جنگ اعلام ناشده پاکستان با افغانستان را مشخص می سازد . اینجا حمایت از شرکت سهامی دولت ساخته گی وتحت الحمایه وآنجا پشتیبانی از دولت نازدانه ومیراث خوار استعماری .تطبیق سیاست های دوگانه و تقویت نظامی پاکستان ، انتقال دهشت افگنان و تروریستان به مناطق با امن کشور، تشدید اختلافات داخلی ونفاق ملی ، ایجاد بی باوری عمومی ، نبود وحدت واقعی ملی در درون دولت ، اختلافات قومی،  سمتی ، زبانی ، مذهبی ومحیطی ، نفوذ عناصر جاسوس وتبهکار خارجی وهمسایه گان در نفس دولت ، تشدید فعالیت های مرموز در کادر رهبری دولت ، سازش ها و زد وبند های پشت پرده ، ضعف استقلال فکری و نبود اراده واحد و منسجم ملی و دفاع مستقلانه ، برغم فداکاری وشجاعت وطنپرستانه  قوای مسلح کشورما ، هنوز جنگ روز تاروز تشدید یافته و فضای امنیتی تخریب وتضعیف می شود و در نتیجه آن شرایطی را به وجود می آورند که ضرب المثل ـ یا بتاراج غصه راضی شو + یا جگربند را دست زاغ بده . به ذهن انسان خطور می کند   یا بعباره دیگر شرایط موجود کشور را چنانی ساخته اند که به مرگ بگیرش که به تب راضی شود .پس معلوم است که آنان چه میخواهند وپشت چه چیزی میگردند.

بنا بر آن ختم جنگ ونجات افغانستان از فاجعه عظیم انسانی ودستیابی به آرمان های تاریخی مردم به خاطر تامین صلح وثبات در کشور تنها  در وجود اقتدار ی که بتواند با دشمن کشنده وفساد گسترده مقابله کند ومبارزه تاریخی علم بر جهل و بسیج ملی را در برابر دشمنان سوگند خورده مردم افغانستان سازماندهی کرده بتواند.  زیرا اتحاد وهمبسته گی مردم افغانستان در یک ساختار بزرگ ملی وموضعگیری در یک خط دفاعی متمر کز نجات وطن را از حالت کنونی ضمانت می کند .

در اخیر کارگران رنجدیده کشور در هر کجایی که هستید افکار ترقی خواهانه شما ، وحدت وهمبسته گی شما ، تشکل وطنپرستانه شما ، اتحاد وهمبسته گی شما ضامن پیروزی  ونماد جاودانه گی شما خواهد بود . اگر ارتجاع واستبداد چرخ تولید شما را توقف داد ولی هرگز و هیچگاهی نخواهند توانست چرخ تاریخ را متوقف سازند.

 شما پیروز میشوید وپیروزی از آن شماست .

زنده باد کارگران ومتحد نزدیک آن دهقانان وسایر زحمتکشان افغانستان و جهان .

 

 

شما جریان تخریبکاری فابریکه را با فشار دادن آدرس زیر میتوانید مشاهده کنید .

https://www.youtube.com/watch?v=e5kRC

 بامداد ـ  سیاسی ـ ۳/ ۱۶ـ ۳۰۰۴