هفت  ثور وهشت ثور دو پدیده متضاد!

رستمی

قیام هفت ثور ۱۳۵۷ خورشیدی که به خاطر دردهای بیکران مردم تحت رهبری حزب دموکرتیک خلق افغانستان ،به پیروزی رسید؛  رویداد باعظمت مترقی و تاریخی در عرصه های سیاسی ،اجتماعی واقتصادی بود . با ساختار جدیدی حاکمیت دولتی ، قدرت به نماینده گا ن عموم مردم تعلق گرفت.  دراین ساختار نوین افراد اگاه ، تحصیل کرده وباسواد ازمیان  تمام اقشار، گروها و اقوام مختلفی کشور بدون تعصب در راس ارگان های دولتی قرارگرفتند؛ بر نیروی تمام زحمتکشان اعم از کارگران، دهقانان ، روشنفکران ، ملاامامان ها و روحانیون وطن پرست وسکولار تکیه  داشت.

هدف خود را توزیع مساویانه ثروت ملی به عموم مردم براساس تغییرات وتحولات بنیادی با تنظیم وترتیب پلان های انکشافی تحت رهبری دولت، برشالوده سیستم مختلط  دولتی و خصوصی برای انکشاف وترقی اقتصاد ملی کشور گام گذاشت. دولت بلافاصله از لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقداماتی را روی دست گرفت که به نفع دهقانان ، کارگران ومامورین متوسط وپایین رتبه بود. تعصب بین زن ومرد برداشته شد و حقوق زن مرد مساوی اعلام شد. اصلاحات ارضی به نفع دهقانان عملی شد که اکثر  دهاقین صاحب زمین شدند واگر مداخلات بین المللی یکجا با حامیان آنها که قبل از هفت ثور در زمان محمد داوود برای سرنگونی دولتش به پاکستان رفته بودند، صورت نمی گرفت ؛ امروزمردم کشورما به ماتم وغم دستاوردهای مدهش  هشت ثور نمی نشستند ، شاهد و دارای دستاورد های بزرگی اقتصادی واجتماعی و فرهنگی می بودند.

 دستاورد هشت ثور !

حکومت به شکل مسالمت امیز براساس توافق های ابرقدرت های جهانی میان تنظیم های هفت گانه وهشت گانه با جمهوری افغانستان بدون خونریزی وبدون شکست دادن کدام ابر قدرت ویا چپه کردن کدام دیوار خارجی وخون کردن بینی یک سرباز و افسرو بلند رتبه دولتی، انتقال یافت . این امربرای قطع خونریزی وصلح سراسری بر اساس ارزش های مصالحه ملی صورت گرفت .

بعد از آن در راس قدرت افراد وقوماندانان رهبران مسلح جنگ جوی احزاب اسلامی  که دور ازوطن بودند واز سرزمین های بیگانه قومانده  ویرانی وکشتار به افغانستان صادر میکردند، بدون برنامه وهدف مترقی  دولت را اشغال کردند . ثروت های ملی را بنام « غنیمت جهاد » چور و چپاول وغضب  و میان هم تقسیم ؛ وبرای گرفتن قدرت به نفع گروه ها  واحزاب تنطیمی خود به جنگ وجدال و ویرانی شهرها از جمله پایتخت کشورشدند. دولت یک صد ساله کشور رابا ابزار وسایل آن از بیخ و بن چور وبه پاکستانی ها به تول وترازو فروختند. شیرازه وخوشبختی زنده گی مردم ازهم پاشید .افراد بی سواد وکم سواد بی تحصیل وبدون دانش و فهم سیاسی و اداری در راس دولت با تفنگ، ریش و پیراهن وتنبان بالای شانه های مردم به حکمروایی پرداختند. زن ها خانه نشین شدند ، نهادها ی آموزشی بسته و ویران شد و به سنگر داغ نبرد میان احزاب جهادی تبدیل شد. ثروت های ملی به شمول وسایل حمل ونقل سلاح تقیله وخفیفه قوای مسلح به پاکستان فروخته شد ، زمین  منازل، باغ ها دولتی وغیردولتی  به قومندانان و جنگسالاران تعلق گرفته وغضب گردید. ثروت ملی درمیان سران وقوماندان های تنظیم های جهادی تقسیم وغصب شد. کشتار زنان، جوانان، پیران به سنت روزمره اعضای گروپ های جنگ سالار تبدیل شد.بیش از دومیلیون نفر در ظرف سه ماه به کشورهای همسایه مهاجر و۶۰ هزار باشنده شهرکابل به اثر راکت های حزب اسلامی گلبدین به شهادت رسیدند.

بعد ازاین ناهنجاری ها تجاوز ۴۵ کشورجهان به سرگرده کی ناتو امریکا به افغانستان به بهانه دستگیری مرد عربی بنام اسامه بن لادن که مشکوک حمله تروریستی به مرکز تجارتی امریکا بود،به افغانستان تجاوز وبع داز چپه کردن دولت طالبان، حکومت موقت دست نشانده از بن کشور المان به افغانستان انتقال یافت که صفحه جدیدی به ادامه تراژیدی هشت ثور در تاریخ کشور رقم خورد. که پیامدهای ان تا الحال به مثابه آفتاب روشن که نقل «ن درتوان این برگه کوتا ه نمی گنجد.

تغیرات اقتصادی به نفع اقتصاد سیستم سرمایداری با اعلان« بازار آزاد »  زیر نام « دموکراسی  وارداتی » و ازبین بردن سکتورهای دولتی، غضب منابع و موسسات اقتصادی توسط  افراد زورمند وجنگ سالار و شرکت های خارجی،  کشورما داخل جامعه متضاد طبقاتی  یعنی کارگر وسرمایه دار وارد شده که هر روزه سرمایه دار ثروتمندترو کارگر فقیرتر می شود. این امرعلت  آن شده که هزاران تن همو طنان ما  از دست فقر و بیکاری، ظلم واستبدادی  که جزو سرمایه ملی ما را تشکیل می دهند به خارج کشورمهاجرت نمایند.  شوربختانه با درد و اندوه صدها تن از اینها به خاطر  رسیدن به کشوری امن برای  زنده گی کردن جان های خود را ازدست داده  ویا در ناگوارترین شرایط در انتظار رفتن به کشورهای اروپایی درسرحدات یونان ومقدونیه بسر می برند. عوامل  این همه بدبختی ها بیکاری وفقر که  ناشی از تحقق اصول واساسات سیستم سرمایداری بر بنیاد تشدید نابرابری ها وتوزیع  ثروت ملی بوده که زمینه فرار نیروی کار را از کشور فراهم ساخته است. واردات وانبار سر سام آور اموال ضروری و غیر ضروری برای سود وسرمایه بیشتر،  افغانستان رابه گدام بزرگ جهانی تبدیل کرده است ؛ کنترول بازاربه دست افراد ، گروه های زورمند وبا صلاحیت دولتی متمرکز وبه نفع ثروتمندان حمایه می شود. متداول شدن وفورسرسام آور مواد مخدره و استعمال، کشت  وقاچاق آن ، توسط  زورمندان مسلح با کمک مادی نیروهای نظامی خارجی در جهان  که ۹۷ فیصدکشت وتولید آن در خاک افغانستان بعد از هشت ثور صورت ګرفته است، می باشد.  

اینست دستآورد دوپدیده تاریخی که  در کشور ما به وقوع پیوسته است. مردم تاریخ می سازند وقضاوت کننده حوادث در روند تاریخ می باشند.

بامداد ـ  سیاسی ـ ۱/ ۱۶ـ ۲۶۰۴