سرگشتگی سیاسی افغانستان در شاهراه ابریشم

عوامل باز دارنده استراتیژی « راه ابریشم نو » در منطقه/ بخش دوم

 

دیپلوم انجنیرعمر محسن زاده عضو هیات رییسه شورای اروپایی

سیاست ایالات متحده امریکا در آغاز هزاره سوم ترسایی درهمسانی با خواسته های مجموعه های نظامی ـ صنعتی  آن کشور متوجه استخراج  ذخایر نفت و گاز طبیعی در سراسر جهان ، کنترول راه های انتقالاتی و امنیت نظامی آنها بود .درآسیا  اهداف استراتیژیک چون تامین هژمونی بیشتر وجاگزینی نفوذ گسترده آن کشور درونمایه این سیاست را مشخص میساخت و اشکال تبارز آن در وجود پروژه های مانند  اتصال اروپای غرب با آسیای میانه و شرق دور و تمدید آن با بحر هند دیده میشد . این ساحه نفوذ  در گذشته  متعلق به اتحاد شوروی بود و فروپاشی این کشور بزرگ  زمینه های برآورده شدن سیاست های  یادشده را مساعد می ساخت . برنامه های ایالات متحده در این راستا دارای خصلت  مجموعی بود و ابعاد سیاسی ، نظامی و اقتصادی را در برمیگرفت .پس از همگرایی کشورهای اروپای شرق به اتحادیه اروپا و ناتو که دایره آن به مرزهای روسیه رسید ، حوزه های قفقاز ، کسپین و افغانستان در محراق توجه  قرار گرفتند .ایالات متحده امریکا با اتکا بر تجاربی که از پیمان های نظامی  انزوک ، سیاتو و سنتو۱  در آسیا داشت اینبار نیز نظامی ساختن راه های با اهمیت را به مثابه عنصر مرکزی در پلان گذاری های خود و ناتو درج نمود و از ایجاد پیمان های نظامی منطقه ای حمایت نمود . « گوام » یا سازمان بین المللی ایکه در آن گرجستان ، اوکرایین ، آذربایجان و مولداویا عضویت دارند و در سال ۱۹۹۷ ترسایی در شهر کیف اساسگذاری شد در واقعیت دست پیشین ناتو بود که با حمایت ایالات متحده امریکا از راه های انرژی و ترانسپورت بحیره کسپین به ارو پای غرب حفاظت می نمود . افزون بر این ، مقامات سیاسی و نظامی ایالات متحده سعی بر آن داشتند تا گرجستان و اوکرایین  هر چه زود ترهموند ناتو واتحادیه اروپا گردند . آذربایجان که در این روزها  در نتیجه انتخاب سمبولیک  اروپا میزبان نخستین بازی های المپیک اروپایی است رشوه های سیاسی فراوانی بدست آورد و بطور رسمی به حیث پارتنر شرقی اتحادیه اروپا و عضو شورای اروپائی اتحادیه اروپا شناخته شده است .رویداد های اوکرایین نیزکه بحران شدید اروپایی را به بار آورده اند؛ خود فرآیند مستقیم استراتیژی ایالات متحده امریکا برای این منطقه اند. همچنان نصب سیستم ضد راکتی ناتو در پولند  با انکشافات ژیو ـ پولیتیک حوزه قفقاز سخت در ارتباط بود ه و مانورهای نظامی جداگانه ایالات متحده با کشورهای عضو « گوام » و تمرینات ناتو در پولند و کشورهای بالتیک  اقداماتی برای توسعه نفوذ در قلب اتحاد شوروی سابق بشمار می آیند. ایالات متحده امریکا در نشست مشترک خود با گوام در جولای ۲۰۰۸ ترسایی طرح ساختمان « پایپ لاین اودیسه ـ برودسکی ـ پلوتسک » را پیشکش نمود و خاطرنشان ساخت تا نفت آسیای میانه از طریق اودیسه به اروپای شمالی ( بدون گذار از خاک روسیه ) انتقال یابد و سپس این پایپ لاین به بندر پولندی « گدانسک » در بحیره بالتیک تمدید گردد. کشور های عضو گوام همچنان توافق کردند که تا راهرو انتقالاتی گوام را به خاطر ساختمان « پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان » تکمیل نمایند . این  دالان انتقالاتی باکو را با بندر گرجستانی پوتی / باتومی  وصل می نمود و از آنجا به بندر اودیسه در اوکرایین می رسید . بدین ترتیب نفت وارده بایست از اودیسه از راه خشکه و دریا به اروپای غربی و شمالی  منتقل میگردید . پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان برای ایالات متحده امریکا دارای اهمیت بزرگ بود زیرا این پروژه موقف کشورهای منطقه را به صورت بنیادی تغیر میداد . بیل کلینتون ، ادوارد شوارد نازه ، سلیمان دیمیریل و حیدرعلی یف در نوامبر سال ۱۹۹۹ ترسایی  تصمیم خویشرا در اعمار این پایپ لاین اعلام نمودند و کار ساختمان آن در سپتامبر ۲۰۰۲ ترسایی آغاز گردید .پایپ لاین باکو ـ تیفلیس ـ جیهان که ظرفیت نهایی یک ملیون بیرل نفت و یکصدو شصت هزار متر مکعب گاز را در روز دارد و نفت آذر بایجان و قزاقستان را به بحیره مدیترانه می رساند؛ در سال ۲۰۰۶ ترسایی رسمأ  گشایش یافت. بانک اروپایی بازسازی و توسعه که خود به کورپوریشن مالی بین المللی تعلق دارد تمویل این پایپ لاین را به عهده داشت واین لوله  نفتی به کنسورسیو م بزرگی به رهبری  بریتش پترولیم  تعلق دارد. پیآمد های این پروژه برای آذربایجان و گرجستان تاثیر بسزایی داشت، چه هر دو در مرکز توجه ژیو ـ پولیتیک قرارگرفتند و از کمک های سرشار انکشافی و نظامی ناتو و اتحادیه اروپا مستفید شدند .

تر کیه نیز به قدرت منطقه وی مبدل گردید . در واقعیت خواست ایالات متحده امریکا در ایجاد بلاک جدیدی متشکل از کشورهای آذربایجان ، گرجستان ، ترکیه و اسراییل بر آورده گردید.۲ اما این پیروزی های نخستین ایالات متحده امریکا در حوزه جنوب قفقاز که به موازات فعالیت های آن کشورو پیمان اتلانتیک شمالی در افغانستان بدست میآمدند و بر راهبردهای ایالات متحده در سرزمین ما هم اثر میگذاشتند ،  نتوانستند پیگیرانه ادامه یابند و راه مطلوب را سپری نمایند . جمهو ریت های ارمنستان ، بلا روس ، قزاقستان ، قرغیزستان و تاجکستان نخواستند با پذیرش استراتیژی « راه ابریشم نو » در محور همکاری نظامی با ایالات متحده امریکا کشانده شوند و در دگرگونی های ژیو پولتیک در مقابل جمهوری چین و فدراسیون روسیه قرار گیرند . در این راستا تنها اوکرایین با پذیرش خواسته های ایالات متحده و ناتو خود را از همگرایی  ارو ـ آسیا بدور نموده و راه انزوا را در پیش گرفته است . قدرت های بزرگ آسیایی نیز فعالیت های ایالات متحده و متحدینش را در آسیا بدیده انتقادی نگریسته و در برابر نفوذ رو به افزایش آنها از نگاه سیاسی ـ نظامی و اقتصادی دست به کار شدند .اساسگذاری « سازمان همکاری شانگهای »  بتاریخ پانزدهم جون سال ۲۰۰۱ ترسایی و « سازمان قرار داد امنیت جمعی » به تاریخ هفتم اکتوبر سال ۲۰۰۲ ترسایی  پاسخی است که  کشور های آسیایی در برابر استراتیژی « راه ابریشم نو » ایالات متحده امریکا ارایه داشته اند .هر دو سازمان بر مبنای « میموراندوم تفاهم » در واقعیت یک اتحاد نظامی میان چین ، روسیه و سایر کشورهای عضو اند که با هم همکاری همه جانبه داشته و هرازگاهی مانورهای نظامی را انجام میدهند . این بلاک  با پیشروی ایالات متحده و ناتو درآسیای میانه و قفقاز مقابله میکند و راه های شرق آسیای میانه را به سوی چین درکنترول خود دارد . فعا لیت های بیش از یک دهه سازمان همکاری شانگهای مبین پیدایش اعتماد و تفاهم فزاینده  میان کشورهای عضو بوده و نشاندهنده موثریت درساختار ها و شیوه عملکرد آنهاست .۳ایجاد شبکه ضد ترور منطقه وی و تدوین استراتیژی ضد تولید ، مصرف و تجارت غیر قانونی مواد مخدر در منطقه و دیگر تدابیر در اعتبار این سازمان با اهمیت چنان افزوده است که کشورهای زیاد آسیایی خواهان عضویت و یا همکاری مستقیم و یا غیرمستقیم با آن گردیده اند .در نشست آینده سران سازمان همکاری شانگهای که در ماه جولای سال روان در فدراسیون روسیه ( شهر اوفا ) برگزار میگردد هند و پاکستان به حیث اعضای نو  پذیرفته خواهند شد . این گام شعار « آسیا برای آسیایی ها » را  تدریجأ برآورده میسازد . کنش های دیگر ایالات متحده امریکا و متحدینش در بخش های گونا گون نیز بدون واکنش نمانده اند. هنوز چند روزی از نشست ایالات متحده با سران سازمان « گوام » در باتومی نگذشته بود که چین و قزاقستان از اعمار پایپ لاین انتقال گاز در چارچوب پروژه بزرگتری به منظور وصل نمودن ذخایر گاز آسیای مرکزی به چین گزارش دادند . شرکت پترولیم ملی چین به مثابه  تصدی رهبری کننده در کنسورسیوم نفت و گاز  قرارداد های جداگانه ای را با شرکت های دولتی ترکمنستان ، ازبکستان و قزاقستان به امضا رسانیده است. پروژه « کنسورسیوم پایپ لاین کسپین »  سیستم استراتیژیک دیگر است که شدیدأ با منافع ایالات در مغایرت و کاملأ در کنترول فدراسیون روسیه قرار دارد. کنسورسیوم پایپ لاین کسپین اراضی نفت خیز « تنگیز » در قزاقستان را با نوو رسیسک و ترمینل دریایی روسیه در بحیره سیاه وصل میکند و با شرکت های نفتی شرق میانه همکاری دارد .همچنان سیستم « پایپ لاین بالتیک » با پایپ لاین « سامارا ـ آتیراو » و پروژه مشترک « ترانس نفت » روسی و پایپ لاین « کا ز ترانس اوویل » قزاقستان اتصال دارد .سیستم پایپ لاین بالتیک ، سامارا را با ترمینل نفتی روسی پریمورسک در خلیج فنلند وصل ساخته و نفت خام را از سایبریای غربی به بازارهای شمال و غرب اروپا میرساند . پایپ لاین دیگر بنام « دروژبه » از مسیر بلا روس به سوی شمال غرب امتداد دارد. پروژه پایپ لاین گاز « سایبریای نیرومند » یا « سیلا سیبیری » که به ارزش هفتاد میلیارد دالر ساخته میشود نمونه دیگری از جوشش اقتصادی کشورهای آسیایی است که پس از سال ۲۰۱۹ ترسایی سالانه سی و هشت میلیارد متر مکعب گاز روسی را به چین انتقال میدهد و حجم مجموعی این قرار داد بیش از چهار صد میلیارد دالر خواهد بود . چین کار ساختمان بخش اول این پروژه را چند روز پیش در خاک خود آغاز نمود . واکنش های دیگر  در برابر  راهبرد « راه ابریشم نو » و رویارویی با فشارهای رو به افزایش غرب ( تعزیرات اقتصادی و تهدیدات نظامی ) چون تاسیس همگرایی اقتصادی ارو ـ آسیا برخی از نظریه پردا زان را واداشته است تا فدراسیون روسیه را در تضاد بنیادی با جهان غرب  ( انگلو ـ  ساکسن ) بنگرند و ایدیالوژی ژیو پولیتیک اوراسیسزم را انگیزه ای برای  موضعگیری های سیاسی کنونی این کشور بدانند . هر چند رشته های تاریخی ، روسیه را با آسیا پیوند داده است ولی  ابتکاراتی مانند  ایجاد  جامعه اقتصادی  کشورهای اروپایی و آسیایی اتحاد شوروی پیشین  و یا تاسیس اتحادیه اقتصادی اورو آسیا که از جنوری سال روان به کار آغاز نموده بیشتر انگیزه  سهولت آفرینی  در مبادله کالا ها ، سرمایه ، خدمات و کار را در بر داشته و از هدف هماهنگ سازی سیاست اقتصادی پیروی نموده است تا تقابل فرهنگ  اورو اسیا با تمدن رومی اروپای غرب . پیشآمد روسیه در اوسیتای جنوبی و موضعگیری آنکشور در قبال رویداد های اوکرایین را باید همچنان در رابطه با استراتیژی « راه ابریشم نو » به نگرش گرفت که نمادی از تقابل منافع متضاد است .این وضع خود نشاندهنده آنست که اندیشه « راه ابریشم نو »۴  در شکل امریکایی آن کم از کم در آسیای میانه و افغانستان چانسی برای برآورده شدن را ندارد و در حوزه قفقاز شمالی نیز به بُن بست روبرو گردیده است. واکنش های آسیایی  نه تنها  « استراتیژی راه ابریشم » ا یالات متحده را به چالش های جدی و سرانجام به شکست مواجه ساخته، بل راه های بهتری را برمبنای منافع و همکاری های متقابل جهان در زایش دگرباره  راه تاریخی ابریشم گشوده اند. این بار چین بر پایه ابتکارات گسترده سیاسی ـ اقتصادی طرح واقعبینانه باز سازی راه ابریشم را با مضمون تازه و راهکار عملی پیشکش نموده است که در بخش سوم این جستار به آن پرداخته میشود .

پا نویس ها :

۱ـ  پیمان نظامی انزوس یا  پاسیفیک که در آن ایالات متحده امریکا ، نیوزیلند و استرالیا عضویت دارند در سال ۱۹۵۱ ترسایی در کانبیرا به امضا رسید . پیمان های نظامی جداگانه ایالات متحده ـ فلیپین و سیاتو مکمل این قرار داد بودند و کنترول حوزه پاسفیک و به ویژه جاپان هدف آنرا تشکیل میداد. پیمان نظامی مانیلا یا « سازمان قرار داد جنوب شرق اسیا » ـ سیاتو در سال ۱۹۵۴ ترسایی پس از کنفرانس ژنیو هند و چین که تقسیم ویتنام را به دو بخش شمالی و جنوبی به تصویب رسانید در مانیلا به رهبری ایالات متحده امریکا  تاسیس گردید . کشورهای ایالات متحده امریکا ، فرانسه ، بریتانیا ، استرالیا ، نیوزیلند ، تایلند، پاکستان و فلیپین در آن عضویت داشتند .کمبوچیا ، لاوس و ویتنام جنوبی در حمایت سیاتو بودند ولی بنا بر توافقات ژنیو نمی توانستند عضویت مستقیم آنرا حاصل نمایند .این پیمان پس از شکست ایالات متحده در جنگ ویتنام در سال ۱۹۷۷ ترسایی منحل گردید . پیمان نظامی  بغداد یا « سازمان قرار داد مرکزی » ـ سنتو در سال ۱۹۵۵ ترسایی تاسیس شد و در آن بریتانیا ، عراق ،ایران ، پاکستان  و ترکیه عضویت داشتند .ایالات متحده  امریکا در سال ۱۹۵۸ ترسایی با ترکیه ، ایران و پاکستان قرارداد های نظامی  دو جانبه را امضا و درپیمان سنتو بطور رسمی هویت ناظررا حاصل نمود . سنتو در سال ۱۹۷۹ ترسایی پس از دگرگونی های سیاسی در کشورهای عضو فروپاشیده شد .همه این پیمان ها در واقعیت اهداف ناتو را در آسیا برآورده میساختند .

۱ـ اسراییل بخشی از نفت حوزه کسپین را دریافت مینماید . در نظر بود که اسراییل با اعمار پایپ لاین زیر دریایی ترکیه ـ اسراییل ( بنادر جیهان ـ اشکیلون ) و وصل آن با پایپ لاین اصلی اسراییل نقش کنترول کننده ای را در انتقال نفت کسپین به جنوب آسیا ایفا نماید . اسراییل اکنون بخشی از محور نظامی انگلو ـ امریکا است که از منافع شرکت های غول پیکر غربی در شرق میانه و آسیای مرکزی حفاظت میکند .از همین نگاه میتوان روابط اسراییل با تر کیه وهمکاری های نظامی آنرا با آذربایجان و گرجستان درک نمود .

۲ـ سازمان همکاری شانگهای به منظور تقویت اعتماد میان کشور های عضو ، همکاری گسترده در بخش های متنوع و حمایت از صلح وامنیت در منطقه وکشور های عضو تاسیس شد . کشور های چین ، روسیه ، قزاقستان ، ازبکستان ، قرغیزستان و تاجکستان در آن عضویت دارند . این سازمان از بزرگترین تشکیلات منطقه وی است که بیست و پنج در صد نفوس جهان را در برمیگیرد  . سازمان قرار داد امنیت جمعی تشکل دیگر آسیایی است که به منظور تامین امنیت ، حاکمیت و تمامیت ارضی کشورهای عضو تاسیس گردید.کشورهای ارمنستان ، قزاقستان ، قرغیزستان ، روسیه ، تاجکستان و بلا روس در چارچوب این سازمان با هم درعرصه های سیاست خارجی ، امور نظامی و مبارزه علیه دهشت افگنی و افراطیت همکاری مینمایند .

۳ـ دیده شود : « قانون استراتیژی راه ابریشم » مصوب مجلس نماینده گان ایالات متحده امریکا ، سال ۱۹۹۹

بامداد ـ سیاسی ـ ۱ /۱۵ ـ ۰۷۰۷