وحدت فکری ضرورت زمان هست!

علی رستمی

شرایط عینی وذهنی جهان به ما می آموزاند که ، جهان بازهم در قهقرایی تسلط استعمار و استثمار قرن هجده ونزده ترسایی فرومیرود؛ وجهان کشایی سود وسرمایه اینبار با شکل وشمایل دیگری درحال بروز و تحکیم تسلط خود درجهان میباشد. طوریکه بعد از جنگ اول و دوم جهانی، با تشکیل جامعه ملل وبعدآ سازمان ملل متحد کشورهای که با خون فرزندان خویش استقلال وحاکمیت ارضی خود را ازچنگال کشورهای استعماری و استثماری کسب نموده و از آزادی های دموکراتیک برخوردار شدند، آهسته آهسته نسبت وابسته گی های اقتصادی ونظامی دوباره هویت واستقلالیت خود را تحت نام جهانی شدن و « گلوبالیزم » بربنیاد اندیشه های نیولیبرالیزم به وسیله وابزارمختلف واخص زیر نام گسترش « دموکراسی »  از دست داده ومستقیم و یا غیرمستقیم زیر سلطه « ابرَثروتمندان » قرار میگیرند. این کشورها  براساس « تیوری های توطیه » از جمله  در شرق میانه وآسیای مرکزی مانند: عراق ، افغانستان، لیبیا ، سوریه ، یمن ،  ایران و اروپای شرقی مانند اوکرایین با مداخله مستقیم وغیر مستقیم نظامی ، باعث تحولات سیاسی واجتماعی  گردیده  ویا درحالت گذارمیباشند. این تغیرات با  توطیه ودسایس دولتهای «  ابَر ثروتمندان » (سرمایه داران بزرگ کشورهای امپریالیستی) برای حفظ تسلط اقتصادی و سیاسی  شان  درجهان صورت گرفته ویا درحال شکل گیری میباشد. این مولفه ها هرانسان باتفکر را به این  باورمند میسازد که ایده های  پیش از قرون وسطا  موضوع « حکومت جهانی »  که دراندیشه های علمای یونان باستان مطرح شده بود ، درحال تداعی و تحقق میباشد. اگر درقرن وسطا امپراطوری تحت نظارت کلیسا و پاپ بنام دین مذهب بود، امروز با تغیرشکل گیری  ابزار اآن زیر نام « جهانی شدن سرمایه » در حال تشکل هست. بر اساس این امر،« ا بَرثروتمندان » با طرح و تنظیم تیوریهای مختلف زیر نظر

« ابرخردمندان » خویش و با رشد و تکامل صنعت فناوری ، جهان را به یک دهکده کوچک  زیر سلطه « زرسالاران » تبدیل کرده اند. رهبران دولت ها واحزاب سیاسی کشورهای بزرگ افتصادی که یکی عقب دیگری بشکل تناوبی به قدرت میرسند، به مانند کارمندسیاسی وکارگذاران حفظ مصوونیت امنیتی ابَرثروتمندان برای تحقق اهداف آنها تبدیل شده  ودر اختیار شان قرار میکرند. سرنوشت تقریبأ هفت میلیارد انسان جهان بدست ۱۴۷ شرکت ویا «کانسرن های » فراملیتی  که مربوط آنها میشود ،قرار دارد، که ۹۹ فیصد سرمایه کل جهان به اختیارشان میباشد. عطش بی پایان غضب و دریافت سود وسرمایه باعث شده تا اختلافات منطقه وی برای تسلط و تقسیم کشورهای در حال رشد اقتصادی واجتماعی  که دارای منابع سرشار طبیعی  هستند، میان سران دولت های قدرتمند  مانند: امریکا وشرکای اروپایش با روسیه وهم پیمانانش به ویژه در موضوع کشور اوکرایین وشرق میانه تبارز نموده، که باعث تقویه  هزینه گزاف وگسترش پایگاه های نظامی درمنطقه گردیده است ، واین امرهر لحظه امکان  بروز خطر جنگ سوم جهانی  را به وجود اورده است!. اگر  این جنگ آغاز شود، ماتند دوجنگ گذشته بُرد و باخت نداشته، بلکه به نابودی جهان تمام خواهد شد . از سوی دیگرکشورهای غربی در راس ایالت متحده امریکا بعد از اخراج عساکر خویش از  عراق  عملأ کنترول منطقه شرق میانه را ازدست داده بود ودر فکر آن شد، تا دوباره به شیوه ها وافزار جدیدی بالای منطقه تسلط پیدا نمایند واز جانب دیگر سوریه ولیبیا  وعراق را به کشورهای خرد و بزرگی تجزیه و تقسیم نمایند. بر بنیاد این اصل بود ، که گروه تروریستی « داعش» نظربه گفتار بانو کلینتون وزیر سابق خارجه امریکا با کمک مستقیم امریکا و اسراییل بنیان گذاری شد.  این گروه تحت شعار دولت «عراق وشام » بنام حلافت واحد اسلامی درجهان با اهداف بنیادگرانه اسلامی ازدرون گروه های تروریستی القاعده وسایر گروهای مخالف دولت بشار اسد درسور یه بوجود آمده وبعد از تربیه نظامی دراسراییل درمناطق مختلف گسیل شده وجنگ نیابتی را برای  کشورهای امریکا واسراییل عهده دار شده است، که باعث کشتار بیرحمانه هزاران انسان بیگانه و آواره نمودن میلیون ها انسان درشرق میانه وسایر کشورهای دیگر کردیده اند. بنابراین ،دراین مقطع زمانی وظایف نیروهای صلح دوست مترقی ودموکرات که سوابق تاریخی درجهت ندای آزادی خواهی و مبارزه علیه تسلط جهان کشایی و ضد استعماری دارند، با تفکر واحد جنبش ضد استعماری واستثماری را درگوشه وکنار جهان تشکیل داده وندای صلح وزنده گی وبقای بشر را سرمشق اهداف خویش قرار دهند. بالخصوص نیروهای ملی ومترقی درکشورهای درحال رشد که وابسته گی اقتصادی و نظامی  دارند مانند کشورما ، دراین عرصه باید پیش قدم شوند. برای این امر خطیر تاریخی وظیفه وجدانی هرنیروی مترقی ووطن پرست کشور هست ، که تا در جهت ایجاد جبهه واحد دموکراتیک ملی و ضد جهان گشایی،  بدون هرنوع تمایلات ایدیالوژیکی وسیاسی  وتعلقات قومی وزبانی ومنطقه وی درکشور مبارزه نموده وسهم خود را فعالانه وپیکرانه  در این امر شریفانه ادا نمایند.

 وطن ما افغانستان که پیش از چهاردهه به جولانگای حملات ومداخلات نیروهای دینی ومذهبی بنام های مجاهد ، طالب ،القاعده و داعش وسایر نیروهای رادیکال دینی ومذهبی  تبدیل شده که وقایع دردناک واسفناک امیزی را در خاطره تاریخ ومردم خود داشته که برایش فراموش ناشد ه نیست .  دراین اواخر بنا به پلان های شوم وعقب پرده کشورها ی « ابَرثروتمندان » وحامیان شان در منطقه به تعداد این گروها از جمله « داعش » درکشور ما روبه افزایش بوده وبالای شهر ها ، دهات وقصبات و نیروهای بی دفاع وسربازان اردوی کشور حمله ورشده،  وآنها را به شنیع ترین عمال ضد بشری به قتل رسانیده وهزارن تن از باشنده گان شمال کشور را آواره و بی خانمان ساخته اند. از این طریق می خواهند بر علاوه اهداف شوم  باداران جهانی خویش ،عقاید و روش های  بنیادگرانه مذهبی خویشرا بالای مردم ما تحمیل نمایند. برعلاو این نیروهای « نیابتی » برای دفاع از منافع عده ازکشورها عربی وغربی علیه کشورهای منطقه بالخصوص آسیای میانه  که درسرحدات شمال کشور ما موقعیت دارند واز جانب دیگر برای بی ثبات ساختن وضع سیاسی واجتماعی منطقه  بر ضد روسیه ،  می خواهند پلان های راهبردی کشورهای « ابرثروتمندان » را برای تامین منافع سیاسی وغصب منابع طبیعی این کشورها تحقق بخشند ودر صورت پیروزی به مانند شرق میانه بنام، قوم ، دین ومذهب آنها را به کشورهای خُرد بزرگی تجزیه نمایند. دراین عرصه کشور ما به مثابه پل عبوری  نیروهای مهاجم جهانی علیه آنها تبدیل شده است. ناگفته نباید گذاشت ، اگر این وضع ادامه  پیدانماید، کشورما نیز از گزند زهرالود این هدف های شوم بی بهره نخواهد ماند!.ونه شود که بنام های گوناگونی استقلال وحاکمیت وتمامیت ارضی کشورما به خطر به افتتد واز بین برود!

از جانب دیگر، پاکستان این دشمن دیرینه ،همیشه برای اهداف شوم  خود منتظر بهانه ها بوده که شرایط  طوری در افغانستان از لحاظ سیاسی واجتماعی غبار الود ونابسامان  شود ، تا زمینه ساز تحقق خواست های انها بالای دولت اسلامی افغانستان شود، که آن را به یک دولت دست نشانده خود، تبدیل نماید!.

هدف برای ایجاد این چنین وضع نابهنجار نظامی درجهان بازهم  به منظور آنست که نخبگان مالی وکنسرن های فراملتی می خواهند که  با چگونکی  وضع موجود  ازپول پول وسود و ثروت پیشتر بوجود آورند . این زرسالاران میخواهند که با استفاده از کارشناسان فنی ودانشمندان با اختراعات وایده های شان به سیستم نطام نیولیبرالیستی درجهان ثبات بخشند. بنابراین « ابَرثروتمندان » میخواهند که ازاین نظم تمام جهان  را دراختیار خود قرار داده  و بسوی «" سیاره  شدن » برای ثروت های بزرگ پیش بروند ، وبرای این منظور جنگ های منطقه وی را به گونه های مختلفی به راه می اندازند. با این اصل هم پول بدست میاورند وهم سلطه. برای تحقق این امر از طریق خریداری بهترین نخبه گان سیاسی وگروه های سیاسی در مقابل  پول دریغ نخواهند کرد به گفته مارکس « آنها با پول میتوانند همه چیز رابخرند. »

 تشکیل جنبش وحدت فکری نوین ،برضد جهانگشایی ونظامی ساختن پیشترجهان وایجاد پایگاه های نظامی از جانب کارگذاران« ابر ثروتمندان » از ضروریات زمان بوده که نیروهای صلح دوست وطن پرست درقبال ان مسوولیت تاریخی داشته که انر سوق و سو دهند.

بامداد ـ سیاسی ـ ۲ /۱۵ ـ ۲۲۰۶