چهار دهه است که افغانستان مورد تهاجم و حملات نیروهای بدسگال ارتجاعی سیاه پاکستانی قرار دارد

 

علی رستمی

کارشناس امور فرهنگی و اجتماعی حزب مردم افغانستان

 

کشور ما افغانستان بعد از کودتای 26 سرطان سال 1352 خورشیدی ،که منجر به سرنگونی نظام بوسیده شاهی محمد ظاهر شاه ، توسط پسر کاکایش محمد داوود کردید، داخل رویداد ای  نوین ومترقی به سطح ملی وجهانی شد. با اعلام خط مشی سیاسی محمد داود که دارای اهداف   مترقی ودموکراتیک بود، مورد پشتبانی نیروهای چپ دموکرات وملی از جمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرارگرفت. امابرعکس ،این تغیرات واقدامات نوین سیاسی ،موردتائید نیروها سیاه ارتجاعی وبنیادگرا اسلامی قرارنگرفته وانرا  خلاف اهداف برناموی وعقاید دینی خود دانسته ، قیامهای خوردکوچکی را درولایتها وولسوالیها تحت شعارهای دینی ومذهبی سازماندهی نمودند که عاملین انها توسط دولت وقت دستگیر ویاعده ای انها به پاکستان فرا ری شدند. این فراریان مورد استقبال وتشویق دولت پاکستان قرارگرفت، وزمینه بودوباش وفعالیتهای سیاسی انها راعلیه نطام جمهوریت محمد داود  مساعد ساخته واز هیچ نوع کمکهای مادی و معنوی  برایشان دریغ گذار نه شد. دولت پاکستان  از بدوی پیدایش خودکه از جانب انگلیس بالای کشورهای منطقه تحمیل شد، اختلافات مرزی با افغانستان دارد، بناعن با استفاده ازجوسیاسی جدید،میخواست تا  باوارد کردن فشارسیاسی توسط  نیروهاعقب گرا، جمهوری محمد داوود راسرنگون واهداف خودرا عملی نماید. این احزاب عبارت از  حزب اسلامی بسرکردگی گلبدین حکمتیار و جمعیت اسلامی بسرکردگی استاد برهان الدین ربانی واحمد شاه مسعود وغیره گروهای دینی  بوداند. این احزاب فعالیتهای  تبلیغی وترویجی رااز طریق وسایل اطلاعات جمعی که دولت پاکستان به اختیارشان قرار داده بود ،شروع نموداند وبوسیله ان جماعتهای مردم رابه قیام مسلحانه  وفعالیتهای تخریبی وتروریستی علیه دولت  سازماندهی وتشویق مینموداند. باتغیر خطمشی سیاسی دولت محمد داوود وزد وبندهای خصمانه ان علیه نیروهای دموکراتیک خلق افغانستان وبه شهادت رساندن شاد روان میراکبر خیبر توسط نیروهای سیاه ارتجاعی  با تبانی نیروهای راستگرای حکومت وقت ، زمینه ساز قیام مسلحانه توسط اعضای نظامی حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،بتاریخ7ثور 1357شد. با این قیام  حاکمیت محمد داوود سرنگون  وحاکمیت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان انتقال یافت. بعد ازپیروزی قیام 7ثور، برنامه های مترقی و ملی  از جانب حزب دموکراتیک خلق افغانستان که  به نفع اکثریت مردم بود،مورداجرا قرا گرفت.  این تحولات بنیادی ومردمی ، برضد منافع طبقات اشراف فیودال  و  سیاستهای نظامهای سرمایداری و هم پیمانان پاکستان در راس امریکا بود . بر بنیادعوامل متذکره پاکستان یکجا با  احزاب بنیادگرایی اسلامی که قبلن درانجا لانه کرده بودند، علیه دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان به توطئه وتبلیغات ضداهداف دولت دست یازیدند  و رهبری دولت را تکفیر و"جهاد"را تحت نام دفاع از اسلام اعلام  نمودند. دراین کشمکشهاوخصومتهای فکری وعقیدوی پاکستان، یکجا با احزاب اسلامی دررآس کشورهای غربی نقشی بزرگی را اجراکرده است. دولت نظامیگری پاکستان یکجا با کشورهای غربی ، تنظیمهای جهادی را، با کمکهای نظامی وپولی تقویه نموده، وبرای ترورومداخله نظامی برای ویرانی وکشتار انسانهای بی دفاع به افغانستان گسیل میداشتند. هدف انها سرنگونی نظام جمهوری دموکراتیک  افغانستان وتشکیل نظام اسلامی تحت نظر پاکستان  وشرکای ان بود؛تا اینکه با مداخلات مستقیم وغیرمستقیم پاکستان بوسیله  تنظیمهای جهادی امنیت منطقه وادامه حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان به خطر مواجه شد، بلاخره برای جلوگیری از تجاوزات خارجی و حفظ وحاکمیت استقلال جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان ،بادرنظرداشت پیشنهادات وتقاضای مکرر دولت جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان برای ارسال کمکهای نظامی از دولت "اتحاد جماهیر اشتراکیه شوری " کرده بود ،  دولت شوروی قطعات محدودی نظامی خودرا در 6جدی سال 1358 خورشیدی، به افغانستان ارسال نمود. 

 این امربهانه جدیدی برای تشدید مداخله ای مستقیم وغیر مستقیم از طریق مجهز ساختن تنظیمهای جهادی ،و سهم گیری اعضای القاعده از کشور های عربی با سلاحهای مدرن شد، که این گروها دسته دسته بعد ازاموزش نظامی توسط مربیان عربی ،امریکای وجنرالهای پاکستانی، برای  ویرانی  وکشتارجمعی مردم وحملات تروریستی بالای مکاتب ،ادارات دولتی واسید پاشی به جان دانش اموزان مکاتیب ودانشگاه  ، ویران کردن پلها ،سرکها، مکاتیب ،مساجدوترور روحانیون،ملاها، ریش سفیدان، معلمین وغیره اقشار زحمتکش کشور ،ارسال میکردید.

 بر علاوه پاکستان  بااستفاده از پولهای کمکی کشورهای غربی به مجاهدین،  کوشش کرد تاخودرا مجهزبه سلاح اتمی برای تهدید کشورهای منطقه بسازد . این کشوربمثابه پلی عبوری کشورهای غربی علیه افغانستان و اتحادشوروی سابق به حیث ژاندارم منطقه تبدیل شد. دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بتاریخ14 می 1980اعلامیه ای را برای تامین امنیت وصلح سراسر ی خواهان مذاکره حل وفصل مسأله افغانستان وقطع مداخله  ازخارج  به شورای امنیت ملل متحدگردید. این پیشنهاد از جانب دولت پاکستان ودولتهای حامیان غربی شان رد کردیده وبه مداخلات خود ادامه دادند . تا اینکه باتغیرات سیاسی دردولت جمهوری افغانستان واتحادشوروی، قوتهای نظامی شوروی نظربه توافقنامه که  بتاریخ 14 اپریل 1988در ژنیو میان وزرای خارجه افغانستان وپاکستان،اتحادشوروی وایالات متحده امریکا به امضارسید ،  دوباره به کشور خود عودت نمود. بانهم مداخله وتجاوز به خاک افغانستان و کمکهای امریکا به پاکستان ومجاهدین قطع نه شده وبرعکس  تشدید یافته وهر روز گروپهای تروریستی جدید، مجهز باسلاح مدرن به کشور اعزام  میشدند.  طوریکه درکتاب سرنوشت غم انگیز درافغانستان نوشته یک کارمند ملل متحد درافغانستان  تحریر شده است که: "حکومت پاکستان هیچگاهی حاضر نشد تا ازموافقتی که در14 اپریل 1988 در ژنیو امضا کرده بود پیروی کند. بارنت روبین بوضاحت مینویسد که اهداف ضیاالحق رئیس جمهور پاکستان بوجودامدن یک افغانستان بیطرف نه بود بلکه اویک افغانستان وابسته وتحت کنترول پاکستان را می خواست .""

 بنابراین زمامداران پاکستان ،هیچگونه  نیت پاک برای صلح وپابندی مطابق توافقات امضاشده درکشورما نداشتند. خلاف تمام نورمهای قبول شده جامعه بین المللی و توافق امضاء شده ،لشکر کشی منظم نظامی را بااشتراک عساکرورهبری جنرالهای نظامی خودوبا  کمک تنظیمهای جهادی ، در ولایت ننگرهار بالای نهادهای نظامی در اطراف شهر جلال اباد اغاز وبه پیشروی های خویش داخل این شهر  ادامه داداند، اما بعدن  به شکست ننگین تاریخی از جانب نیروهای قهرمان مسلح کشور مواجه شدند. تا اینکه حاکمیت بعد از استعفای داکتر نجیب الله شهید بطور صلح امیز به مجاهدین انتقال شد وحکومتداری خادمین پول وزر وسرمایه اغازشد.  این دولت هم  بعد از مدتی به اثراختلافات درونی میان هم، جنگهای تنظیمی را در شهر واطراف کابل اغاز کرده که به ویرانی وکشتار هزارها انسان  ومهاجرت هزاران کابلی درکشورهای ایران  وپاکستان کردید. این همه حوادث خونین وجنون امیز،ناشی از اختلافات میان تنظیمهای جهادی بود، وحاکمیت تنظیم سالاری به شکل "فیدرالی" در شهرها ولایت کشوربوجوامده بود که زمینه ساز عدم ثبات سیاسی وبی امنیتی  درکشور شده بود؛ این وضع نابسامان داخلی  عامل اساسی تشکیل دولت طالبان در افغانستان کردید. نظربه اعتراف شخصی بی نظیر بوتو صدراعظم وقت پاکستان گروهی طالبان مستقیمن باکمک مالی ومعنوی امریکا وانگلستان  در پاکستان تشکیل کردیدو بعدن یکجا با عساکر وجنرالهای پاکستانی برای سرنگونی حکومت جنگ سالاران جهادی به افغانستان اعزام  شدند. با رویکار امدن دولت  طالبان پاکستانی ، دومین دوران سیاه ارتجاعی  بعد از حکومت تنظیمهای جهادی درافغانستان شروع کردید. وکشور درقهقراهی علم ودانش وخرودورزی قرار گرفت ، اخرین میخ رابه تابوت علم ومعرفت دانش کوبیدند. زنان ودختران جوان از همه فعالیتهای جسمانی وفکری ممنوع کردیدند ؛این دوره بمثابه سیاهترین و ننگین ترین دوران  تاریخی در کشور ما محسوب میشود. در جریان حاکمیت سیاه طالبان بود که حادثه 21 دسمبر2001 درایالت متحده امریکارخ داد که جهانرا یکباری دیگر متوجه افغانستان ساخت. امریکا وشرکای جهانی اش بخاطری دستگیری  اسامه بن لادین رهبر گروه القاعده که در سازماندهی عمل تروریستی به برجهای مرکز تجارتی امریکا محکوم شده بود،  به افغانستان لشکر کشی نموده که منجر به سرنگونی طالبان وبه قدرت رسیدن حکومت دست نشانده کنفرانس بن توسط غربیها  در افغانستان  به ریاست حامد کرزی کردید. بازهم کشورمااز دست همسایه ناخلف وبدسگال خود پاکستان ارام نه گرفته ،این بار طالب را باچهره خشم وزشت و حس انتقامجویی  تمویل و تسلیح ساخته وبه افغا نستان اعزام کرد، که تا امروز به نامهای القاعده ،طالب و داعش  در کشور ما فعالیتهای مسلحانه تروریستی بر ضد مردم ودولت داشته ،که هر روز صدها انسانهای بیگناه غیرنظامی را توسط عمل انتحاری بشهادت میرسانند. طالب نتها ضعیف نه شد، بلکه نسبت به گذشته صدها مرتبه از لحاظ نیروی بشری قویترشده  وافراد جدید راکه تابعیت کشورهای مختلفی اسلامی  را داشته اند، بعد ازفراغت  اموزش نظامی ودینی ازمکاتیب طالبی ،  توسط طیارات نظامی  پاکستان  به ولایتهای جنوب ،غرب و  شمال کشور برای اهداف استراتیژیکی کشورهای همپیمانان غربی خود بدون اطلاع رهبران دولت جمهوری اسلامی افغانستان  انتقال وجابجا نموده، تابا حملات تروریستی  بالای افراد ملکی و نظامی  امنیت منطقه را نارام ساخته وپلانهای تجاوزکارانه بعدی خویشرا در کشورهای همسایه افغانستان  تحقق  بخشند. کسانیکه به صفوف شان نه میپیوندند ویا کمکهای لازم را همراهی نمیکند، با فجیع ترین عمال ضدبشری سربرید ه وانهاراحلال وبه قتل میرسانند. کشتار 60 تن سربازان اردوی جمهوری اسلامی افغانستان(که ازجمله سی تن ان حلال وسربریده شد ه است) در ولسوالی ولایت بدخشان   وهمچنان اجرای عمل انتحاری بتاریخ 18.4و2015 ترسایی در شهر جلال اباد که به کشته شدن هفتادتن زن ،مرد وطفل وصدتن زخمی  وگروکان گرفتن سی تن از اهالی ولایت غزنی، در راه ولایت زابل وغزنی تمام شده هست،  شمه ای از عمال دردناک وجانگداز طالبان وداعش والقاعده بوده که درسال جاری   با پشتبانی  ومداخله مستقیم وغیر مستقیم دولت پاکستان علیه مردمان بی دفاع کشورما انجام شده که صد ها خانواده را به غم وماتم مبتلا ساخته است . این جنایات انجام شده صرفأ برای این امراست، تا رهبری جمهوری اسلامی افغانستان مطابق به خواست وارزوهای دولت پاکستان عمل نماید ؛ودرسیاستهای منطقوی گام به گام باوی پیش برود وفرمانبردار باشد.

دولت پاکستان دراواخر سال 2014 ترسایی  ،عملیاتهای جعلی را برای فریب اذهان مردم جهان ، بنام مبارزه ونابودی طالبان پاکستانی، در وزیرستان شمالی پاکستان براه انداخت ؛این به مقصد ان بود، که تا زیر نام عملیات تصفیوی انها را مجهز با سلاح  برای تهدید امنیت افغانستان وکشورهای اسیا میانه مانند کشور ازبکستان وتاجکستان وغیره، از طریق خاک افغاستان به انجا اعزام وجابجا نماید. تا امنیت وصلح منطقه رامیان افغانستان وکشورهای اسیامیانه برهم زده ومنافع بعدی بادارن وخودش را درانجا تامین وگسترش دهد. این تلاشها ی مذبوهانه رهبری دولت پاکستان یکبار دیگر نیت شوم ونابکار شانرا، علیه افغانستان وکشورهای منطقه به ثبوت میرساند؛و هرنوع گفتگورا برای رسیدن به یک توافق جامع ومثبت به نفع هردو کشور را  بعید و ناممکن میسازد . اگر پاکستان در ارزوی  صلح درافغانستان است ،ساده است تا تمام کمکهای  مادی ومعنوی طالبان را قطع وانهارا بعدازخلع سلاح ،به کشور های مربوطه شان دوباره اعزام نماید. نظر به تجربه کشورهای منطقه اخص کشور جمهوری چین  که دردفاع وحمایه  ببر های تامیل قرار داشت، بعد از26 سال نبرد نظامی وقتیکه کشور چین کمکهای خودرا به این گروه قطع کرد،به زودترین فرصت این نیروهای ضعیف  وپراکنده وتسلیم دولت  سریلانگا شدند وامنیت درانکشور تامین کردید. تا زمانیکه دولت پاکستان صادقانه دراین روند قدم نگذارد ودر جهت نابودی وتضعیف نیروهای بدسگال طالب وداعش مشترکن درعمل با دولت افغانستان دوش به دوش حرکت نکند ،درغیر ان همه فیصله ها  نمایشی وبی نتیجه خواهد بود.    رهبری دولت افغانستان وتنظیمهای جهادی این را درک کنند که پاکستان دیگر دوست ریا کار دیروزی باشما نیست که ازنام تا ن بم اتم ساخت؛ ومیلونها دالر را به کیسه های خود ریختندوقصرها ساختند وشما را بنام" دفاع ازاسلام" و"ازادی افغانستان" تشویق فریبکارانه بخاطر تامین منافع خود علیه مردم تان میگرد ؛حالا ان مولفه های دیروز دربین مردم کشور ما بازارندارد ،اما امروزباانهم دولت پاکستان باچهره و رویکردی جدیدی عمل میکند، تا این کشور را تحت نام قوم ،قبیله ،زبان ومذهب تجزیه وتوده توده نماید. هرنوع دوستی بر مبنای توافقات گروهی وحزبی با احزاب نامنهاد اسلامی پاکستان خیانت به استقلال ، تمامیت ارضی و به ناموس کشور است .برعلاوه نگذاریم تا زمامداران پاکستان، ازکشورما  علیه کشورهای همسایه  بانیت شوم استفاده ابزاری  نمایند ودوستی تاریخی مارا میان همسایگان خدشه دار سازد.

ملت  افغانستان شصت سال واندی است که  با حکومتهای شیاد پاکستان درگیرهست وازاین اختلافت  برخی گروهای سیاسی در داخل افغانستان وپاکستان مستفید شده اند. نیروهای ملی ومترقی وهمه اقشار زحمتکش کشور از ابتدا علیه خط تحمیلی "دیورند"  بوده اند و از حق تعین سرنوشت برادران پشتون خود در انطرف سرحد  دفاع کرده  و بااحزاب واشخاص رهبری شان از هیچ گونه کمکهای مالی ومادی دریغ نکرده اند ؛ اما امروزاین برادران پشتون  ما با تغیر جوسیاسی جهانی ومنطقه ارزوندارند که خود را درتعاملات سیاسی میان افغانستان وپاکستان ذیدخل سازند و بیطرفانه  عمل میکنند. مثلأ تجاوزات وعملیاتهای نظامیکه از طرف نیروهای نظامی پاکستان زمانیکه از وزیرستان شمالی بالای پوسته های سرحدی کشور ما در کنرهارونورستان وسایرنقاط جنوبی کشورصورت میکرد وبه کشته شدن ده ها تن از سربازان و مردم بیگناه تمام میشود !، چرا رهبران معظم انها  یکجا با مردمان انطرف خط سرحد که از محل بودباش انها ،این حملات صورت میکرد، ممانعت نمیکنند؟؟،ویا هیچ گونه احتجاج را  علیه دولت پاکستان برای احتراز از  تجاوزات نظامی در خاک افغانستان از خود نشان نمیدهند،تاجلوی اینهمه خونریزی ها گرفته شود.

همچنان هنگامیکه عمل تروریستی در یکی از مکاتب شهر پشاور که به قتل پیش از دوصددانش اموز جوان تمام میشود، کمپاین بزرگی تصفیوی را در ایالات سرحدی میان افغانستان وپاکستان در منطقه پشتون نشین  برای سرکوبی طالبان  افغانی اغاز میکند، دراین وقت اولین مرتبه ایالت خیبر پشتون خواه بود که افغانان مهاجر را با شنع ترین عمال ضد انسانی لت وکوب کرده ،انهارابا فشار وزور از منطقه خود اخراج وبه افغانستان اعزام مینماید. فیلمهای ویدیوی ان از طریق  شبکه  های  اجتماعی  وغیره به نشر رسید ه که با چه شکل فجیع زنان وپیر مردانرا مانند حیون لت وکوب کرده و به زورداخل  منازل شان میشدند وانهارابا فشار وضربات چوب از منازل شان  بیرون اورده ودر محل تجمع مهاجرین انتقال میدادند. درحالیکه مردم کشور ما وحکومتهای مختلف ان درطول شصت سال واندی، ازداعیه برحق برادران پشتون  وبلوچ دفاع نموده وخط" دیورند" را یک خط جعلی وبدون ارزشهای قانونی اعلام داشته اند. یگانه علتی که امروز پاکستان کشور مارا به قتلگاه تبدیل کرده و اختلاف شدیدی باما دارد، همین موضع گیری مردم علیه حاکمیت دست نشانده انگلیسها در انطرف خط "دیورند" است.  به همین اساس است که پاکستانیها  و سران حزبی ودولتی قومی شان ، در طول چهار دهه جنگ هیچ گونه عملی جدی برای تامین صلح در افغانستان، اقدام نه ورزیده اند. این تجربه زمانی حکم میکند که دولتمردان کشوربا درک این واقعیت  براساس منافع ملی ومنطقوی  ،بدون تبعیض قومی وزبانی ومنطقوی ،این معضله تاریخی رابا مشوره ونظر خواهی باشندگان دوطرف خط سرحدکه منافع جانبین را تضمین نماید، با دولت پاکستان در میان گذاشته وانراحل وفصل بنماید .

با درنظر داشت مطالب فوق  به رهبری دولت اسلامی افغانستان پیشنهاد میگردد: تا اقدامات عملی را از موضع"قدرت و زور"، درجهت قطع کمکهای نظامی ومالی ومعنوی از جانب دولت پاکستان به گروهای تروریستی القاعده ، طالبان وداعش را ازطریق فشارسیاسی مستقیم ویاغیر مستقیم ، به کمک جامعه بین المللی  با دولت پاکستان  جدی در میان گذارد ،تا زمامداران پاکستان عدم حمایت وپشتبانی خودر علنأ به گروپهای تروریستی متذکره اعلام کرده وانها را متلاشی ونابود،سازد .

 ـ تمام قاتلین حوادثات خونین کشتار گروهی مردم ما دستگیر واعدام شوند.

ـ باید چهره های جاسوسان پاکستانی واعضای باندهای تروریستی که در نهاد های دولت مصرف کار اند شناسایی ومطابق قانون اساسی جمهوری اسلامی افغانستان به جزای عمال خویش برسند.

ــ دولت در مذاکرات صلح با گروهای مخالف مسلح وغیر مسلح بر مبنای منافع والای مردم برای صلح واقعی  بدون هرنوع سازشکاریها ودادن امتیازهای مادی ومعنوی اقدام نماید. تجارب حکومتهای گذشته درکشور نشان داده که مصلحتها ی  ریاکارانه،  برای تامین صلح  درافغانستان  منفی بوده وپیامدهای مدهش وتخریبکارانه را درقبال داشته است.

اینرا باید مدنظر داشت که درهر خواست وهدف ایتلافی سازش بکار است ؛اما درصورتیکه نتیجه مثبت رابرای تسریع روند اهداف مطروحه که عبارت از امنیت وقطع مداخلات ود رنهایت صلح سرتاسری در کشوراست ،در عمل تضمین نماید. چنانچه روشن است که:"در هر شیوه ایتلافی ، عنصر توافق همواره درکاربرد زور،وعنصر زوردرکسب توافق وجود دارد."

زنده باد صلح درافغانستان نابو باد دشمان ان.   المان 23 اپریل 2015 . علی رستمی

 

بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ـ ۲۶۰۴