در پی رخدادهای تازه درمناسبات امریکا با کوبا  به رفیق عمر محسن زاده کارشناس ارشد امورامریکایی لاتین و مسایل بین المللی روکرده از وی درخواست نمودیم تا دیدگاه هایشان در باره این دگرگونی در روابط میان کوبا ـ امریکا و انکشافات تازه در قاره امریکای لاتین را با خواننده گان تارنمای بامداد ارگان نشراتی شورای اروپایی حزب مردم افغانستان درمیان بگذارند. با سپاس ازایشان که با وجود مصروفیت های بیشمار کاری به این درخواست ما پاسخ  مثبت دادند. اینک  دیدگاه های این دانشمند نظرورز را با شما شریک میسازیم. ( اداره تارنمای بامداد )

کوبا ـ ایالات متحده امریکا : فرایند یک دیالوگ

دیپلوم انجینرعمرمحسن زاده

کارشناس امور بین المللی و هموند هیات رییسه شورای اروپایی حزب مردم افغانستان

زمانیکه درکوبا بودم دوستان کوبایی ام از دوره حاکمیت  فولینسیو باتیستا  و روابط  نزدیک ایالات متحده امریکا با آن دیکتاتورخون آشام سخن میگفتند.درنشرات نیزخوانده بودم که در آن دوره این جزیره زیبا یا « مروارید انتیل  » به عشرت سرای ثروتمندان و قمارخانه پوکربازان امریکایی مبدل گردیده بود و سرمایه داران بیرونی و درونی درهمکاری با زمینداران بزرگ با چه حرص و آزی از مردم کوبا بهره میکشیدند. نام خانواده «  دُن فاکوندو بکاردی » بمثابه بزرگترین کنسرن تولید کننده مشروبات الکولی و ده ها فابریکه دارتولید شکر و سیگار کوبایی در ردیف بازیگران سیاسی و اقتصادی آنزمان با درشتی بمشاهده میرسید .*همچنان مبرهن بود که پیروزی انقلاب کوبا بروز اول جنوری سال ۱۹۵۹ ترسایی برای آن اقلیت ناچیز که این همه امتیاز، عشرت و ثروت را از دست داده بودند رویداد تلخ و دردناکی بشمار می آمد. پس آغازهرسال نو برای آنها مناسبتی بود  تا ازآن روزهای شاد گذشته خود یادی نمایند وبا آرزوی خام سرنگونی  قدرت مردمی در انتظار باز آمدن آن روزگار زورگویی و خوش گذارانی از دست رفته باشند. درهمین راستا سینمای ایالات متحده نیز فلمی را بنام « هاوانا  » تهیه نموده که درچارچوب یک درامه عشقی  جهات  گونه گون وابسته گی کوبا به همسایه  بزرگ امریکایی اش را نمایش میدهد . **

در « هاوانا  » آنچه را که شنیده و خوانده بودم با آنچه که دیدم همسان یافتم : تضاد شدید میان مردم و نظام دیکتاتوری ، تضاد شدید میان منافع مردم  و اقلیت ممتاز ، تضاد شدید میان آزادی واقعی ، خودارادیت و حاکمیت ملی و وابسته گی وتابعیت ازهژمونی بیرونی و مقدم برهمه اراده خلل ناپذیر مردم درتغیر نظام سیاسی واجتماعی . کوبایی ها با انقلاب خویش راه نوی را برگزیدند واین راه را بیش از پنج دهه با پایداری بی مانند و سرافرازی سپری نمودند. راه نو راه پُراز خم و پیچ  و راه پر ازمحرومیت و فداکاری های فراوان بود .از آنشبی که ناقوس پیروزی ارتش قیام گران به رهبری فیدل کاسترو به صدا آمد و جبهه پیروزمند چه گوارا با حمایت مردم از سانتا کلارا به هاوانا رسید تا اکنون روزی نگذشته است که ضد انقلاب لحظه ای سکوت نموده باشد. میدان باخته گان کوبایی به فلوریدا و میامی کشیدند و در آنجا به تشکیل سازمان های ضد کوبایی چون ـ الفا شصت وشش » ، « برادران  برای نجات » ، « اومیگا هفت » ، « انجمن ملی کوبا ـ امریکا  »  و تعداد دیگری پرداختند. خانواده بکاردی که نسخه های تولید شراب و حق دارایی مارک محصولات خود را پیش از پیش به خارج منتقل ساخته بود، پس ازمهاجرت به ایالات متحده امریکا  به فعا لیت دوباره آغاز نمود وبا حمایت  حکومت ایالات متحده امریکا  در اندک مدت به بزرگترین کنسرن جهان مبدل گردید . اعضای این خانواده و سهم داران دیگر این کنسرن در بسیج کوبایی های بیرون مرز و اثرگذاری برسیاست های کاخ سفید در برابر کوبا نقش نهایت فعالی را بازی نموده و مینمایند . فرایند فعالیت های بیش از پنجاه ساله سازمان های ضد کوبایی صد ها اقدام تروریستی و خرابکارانه ، بمب گذاری وقتل هزاران نفر ، تجاوز برحریم هوایی  ، سو قصد و جاسوسی و در نهایت تدوین سیاست ضد انسانی علیه کوباست. ایالات متحده امریکا از هما ن لحظه های نخست باورداشت که برای کاهش پیشتیبانی مردم و از پا درآوردن انقلاب کوبا  بایست بر اقتصاد این کشورضربات تباه کننده ای وارد گردد تا سرخوردگی و ناخوشنودی مردم زمینه های شکست انقلاب را فراهم سازند. ازهمین رو ایزنهاور رییس جمهور ایالات متحده امریکا تحریم  اقتصادی ، تجارتی و مالی شدیدی را در سال ۱۹۶۰ ترسایی برکوبا تحمیل نمود  و همه روسای جمهور این کشور تا این زمان یعنی بیش از پنجاه سال از این سیاست پیروی کرده و میکنند . در سال های ۱۹۹۰ ترسایی سیاست تحریم ایالات متحده امریکا با ابتکار و لابی بکاردی ها و توافق بیل کلینگتن در وجود قانون « هلمزـ برتن اکت » بازهم شدیدترگردید. این قانون دست و پای روسای جمهور ایالات متحده را در واردآوردن تغیر در تحریم علیه کوبا ببست و هرکشوری را که این تحریم غیر عادلانه رانادیده بگرفت به جزاهای شدید اقتصادی تهدید نمود. بیاد دارم درسال ۱۹۸۲ ترسایی  بیماری ای بنام « دینگه  » که عامل آن از بیرون به کوبا انتقال داده میشد باعث درد و تب شدید به ویژه درکودکان میگردید .کوبا که ازنگاه درمانگری در جهان به کشور نمونه ای ان مبدل گردیده بود، به دشواری های خیلی جدی درمجادله با « دینگه » روبرو گردید ؛ چونکه در نتیجه تحریم ایالات متحده امریکا نمیتوانست ادویه لازم را حتا از کشور نزدیکی چون مکسیکو تهیه نماید. برونو رودریگز وزیرخارجه کوبا  حجم  خسارات اقتصادی ناشی از این تحریم را در درازای پنجاه سال بیش از یکصد و بیست و شش تریلیون دالر میداند .

جامعه جهانی از سالها بدینسو بر ضرورت پایان بخشیدن به این تحریم  تاکید مینماید چونانکه در رای گیری اسامبله عمومی سازمان ملل متحد درسال پیش یکصد وهشتاد وهشت کشور خواهان لغو آن گردیدند. ایالات متحده امریکا در سال ۱۹۶۱ ترسایی به قطع روابط دیپلوماتیک با کوبا پرداخت و در همین سال تجاوز بر خلیج خوک ها را در کوبا سازماندهی کرد.این کشور دراکتوبر  سال ۱۹۶۲ ترسایی نیزچنگ و دندان نظامی خود را نشان داد ودر برابر جابجا سازی راکت های شوروی در قلمرو کوبا اماده گی های خود را برای جنگ هستوی جهانی به نمایش گذاشت .کارنامه های سازمان استخبارات مرکزی ایالات متحده امریکا در راه سرنگونی رژیم کوبا و قتل رهبران آن چنان روشن است که ضرورتی به بیان ندارد. درهمه سال های جنگ سرد احساسات ضد کوبایی در ایالات متحده امریکا بمنظور رای گیری بیشتر و هوشداری دیگر کشورهای لاتین تحریک ودرکوبا نیز مقاومت در برابر ابر قدرت جهانی به افتخارهمگانی مبدل گردید. درجه اگاهی ، سازماندهی و دسیپلین عالی مردم کوبا  دشواری های اقتصادی را تحمل پذیر ساخت و جستجو ی راه بیرون رفت از شرایط سنگین را سهل ترنمود . پس از فروپاشی شوروی و نقض قراردادهای اقتصادی آنکشور با کوبا چنان پنداشته میشد که زمان تباهی این کشوربطور قطع فرارسیده و نظام سیاسی  و اجتماعی آن نخواهد توانست ادامه یابد .کوبا این دوره دشوار را نیز با سیاست و مدیریت خوب سپری نمود و با حفظ دستاورد های شگرف اجتماعی ناشی از انقلاب استاندارد زنده گی را ارتقا بخشید. پایداری ، توانایی سیاست گذاری های خوب و کارکردهای بموقع درکوبا تحسین کشورهای امریکای لاتین را برانگیخت و دراین اواخر بارک اوباما رییس جمهور ایالات متحده امریکا را  نیز واداشت تا اعتراف نماید که تحریم  اقتصادی ، تجارتی و مالی  پنجاه وسه ساله آنکشور نتوانست  کوبا را به زانو درآورد  و تلاش برای تجرید نمودن کوبا کار بی هوده بوده است. اکنون ایالات متحده امریکا تصمیم دارد تا در روابط خویش با کوبا تجدید نظر نماید و با عادی شدن روابط میان هر دو کشور صفحه نوی را باز نماید . آیا این تصمیم مبتنی براراده و ارزوی نیک است و یا اینکه راهبرد و اهداف دیگری را در نظر دارد ؟

از سرگیری روابط دیپلوماتیک و انگیزه تغیرسیاست ایالات متحده امریکا

نخستین نشانه های از تصمیم ایالات متحده در تجدید سیاست آنکشور در برابر کوبا درسال ۲۰۰۸ ترسایی دیده شد که  بنا برملحوظات سیاست داخلی درشش سال گذشته سر پوشیده نگهداشته شد. زمانیکه در مراسم به خاکسپاری نیلسن ماندیلا رهبر افریقای جنوبی  بارک اوبا با راول کاسترو دیدارمختصری داشت؛ اشکار شد که فرصت فرو ریزی یخ بندان روابط دیپلوماتیک به جبر نیازمندی های زمان کنونی از سوی هر دو جانب فرا رسیده است. روند مذاکرات مخفی میان ایالات متحده وکوبا که هژده ماه پیش در کانادا آغازگردیده بود با مکالمه تیلفونی اوباما و راول کاسترو بروز شانزده ام دسامبر ۲۰۱۴  ترسایی و صحبت همزمان تلویزیونی هر دو به پایان مطلوب خود رسید. البته در این پروسه واتیکان و شخص پاپ فرانسیسکو نیز نقش فعالی را بازی نمود ند.هر دو جانب توا فق خود را مبنی بر از سرگیری روابط دیپلوماتیک و مبادله سفرا پس از پنجاه و چهارسال ، مبادله زندانیان همدیگر و فراهم سازی تسهیلات سفر برای شهروندان  ابرازنمودند. برای این مرام گام های عملی برداشته شد : آلن گروس جاسوس شناخته شده امریکایی که در افغانستان نیز فعالیت داشت با یک جاسوس دیگر که نامش بنا برخواهش مقامات امریکایی افشا نگردید از زندان کوبایی رها گردیده و دوباره به کشور شان برگشتند . ایالات متحده نیز سه تن از شهروندان کوبایی را که در بین سازمان های ضد انقلاب کوبایی در میامی فعالیت داشتند و در یک محکمه ایکه حکمش کاملأ رنگ سیاسی داشت به حبس ابد و کوته قلفی دوامدار محکوم شده بودند رها نمود .برای برقراری روابط دیپلوماتیک در نظراست تا خانم روبرتا جکسن یکی از ارکان رهبری وزارت امور خارجه ایالات متحده مریکا ( سکرتر دولت ) بروز بیست ویکم جنوری سال روان برای مذاکرات دو روزه به هاوانا سفر نماید. به یقین که این گفتمان و کارکرد های لازم تا زمان برگزاری نشست سران دول امریکا در ماه اپریل امسال که در پانامه برگزار میگردد به پایان خواهد رسید. از سرگیری روابط برای سازمان دول امریکا نیز تکانه نوینی است چه این سازمان که درنتیجه مداخلات و خیره سری  سیاسی ایالات متحده امریکا کوبا را برای مدت پنجاه سال در حاشیه نگهداشته بود خود به یک سازمان نمایشی و به قول برخی از ناظرین به « ببر کاغذی » مبدل گردیده است. ایالات متحده امریکا در ازای تسلط خود بر این سازمان بهای گرانی را پرداخته است. اکثر دولت های امریکای لاتین که از هژمونی صد ساله سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی ایالات متحده رنج برده اند با رویگردانی از این سازمان به ایجاد سازمان ها و ساختار های خود ی چون « البا  » ، « سیلاک  » ،  « مرکوسور »*** و ... پرداخته و در صدد یافتن همبازان یا پارتنرهای جهانی که حاکمیت ملی ، برابری حقوق و احترام متقابل درهمه عرصه ها را با آنها رعایت نمایند گردیده اند. در این راستا چین آهسته آهسته  بدیلی را برای ایالات متحده امریکا در امریکای لاتین بوجود آورده است. هفته گذشته  (نهم جنوری ) رییس جمهور چین شی جین پینگ  سی و سه کشور عضو سازمان سیلا ک ( جامعه کشور های امریکای لاتین و کارابیک ) را درتحت ریاست رافایل کورییا رییس جمهور  اکوادور به پکن دعوت نموده بود تا در باره سرمایه گذاری های آنکشور که از مرز دو صدو پنجاه میلیارد دالر تجاوز میکند سخن گوید .چین خریدار مواد خام و صادر کننده تکنالوژی به این قاره  رشد یابنده است و باور دارد که حجم تجارت چین با این قاره در ده سال آینده بیش از پنجصد میلیارد دالر خواهد بود .البته کشور های امریکای لاتین و حوزه کارابین برای رفع وابسته گی به ایالات متحده امریکا و عدم تکرار تجارب تلخ گذشته بشمول  تحریم غیرانسانی اقتصادی ، تجارتی و مالی برعلیه کوبا تلاش مینمایند تا با سایرکشورها و سازمان های بین المللی دارای همکاری های نزدیک و روابط سازنده باشند و با هر وسیله ای از برابری حقوق و احترام به حق حاکمیت خود دفاع نمایند .دستگاه کاخ سفید نیک میداند که در امریکای لاتین یا « حیاط پیش روی » خانه اش دیگر نمیتوان با شیوه های پیشین چون کودتا های نظامی مانند کودتای خونین پینوشه درچیلی و یا تحمیل سیاست های نیو لیبرالیستی صندوق بین المللی پول ، بانک جهانی  و ابزار دیگر نفوذ سابقه اش را حفظ نماید و زمینه های کنترول را در دست داشه باشد.باید درمناسبات دو جانبه و چندین جانبه ایالات متحده با این خطه دگرگونی هایی رونما گردد تا آنچه که از دست داده شده است بار دیگر ولو به شکل دیگر بدست آید. این که اوباما در بیانیه همزمان خود با راول کاسترو اظهار داشت « ما همه امریکایی استیم »  ؛ خود میرساند که ایالات متحده راهبرد نوی را در رابطه با همگرایی سراسر قاره امریکا رویدست دارد و از سرگیری روابط دیپلوماتیک با کوبا بیشتر بخاطر امریکای لاتین است تا خود کوبا . از آنجاییکه مردم ایالات متحده امریکا ( اکثریت ) سیاست اعمال فشارهای اقتصادی ، نظامی و سیاسی را بخاطر شکستاندن اراده مردم کوبا در انتخاب نظام سیاسی و اجتماعی شان تاریخ گذشته میداند؛  تجدید روابط با کوبا میتواند در سیاست داخلی نیز سودمند واقع شود. کوبا بنا برسنت آزادیخواهی در تاریخ خود و بنا بر پایدارای در برابر بزرگترین ابر قدرت در قاره امریکای لاتین از محبوبیت زیاد برخوردار است .هوگو چاوییس رییس جمهور فقید ونزویلا همواره انقلاب کوبا را بمثابه « انقلاب مادر » خوانده و درس های آنرا برای همه لاتینی ها ارزشناک میدانست . از این نگاه نیز نزدیکی با کوبا بمعنی نزدیکی با مردمان سزمین های جنوب ایالات متحده است. اما با وجود این همه عوامل و دید گاه های مثبت معضل اساسی برای کوبا تا هنوز حل و تحریم ایالات متحده علیه کوبا رفع نگردیده است. اکثریت محافظه کاران درپارلمان ایالات متحده و ایدیالوژی تنگ نظرانه آنها رفع تحریم را در آینده نزدیک از احتمال بدور میسازد .کلیسای کاتولیک روم هم برغم همه مهربانی های خود در پی بدست آوردن امتیازات بیشتر و یا به گفته معروف « تسخیر مجدد » است . خوش خدمتی عربستان سعودی به ایالات متحده امریکا درعرضه نفت ارزان و فراوان به بازارهای جهانی که به اقتصاد کشورهای صادر کننده تیل امریکای لاتین به ویژه ونزویلا صدمه شدید میرساند بر کمک های آنکشور به کوبا نیز اثرگذار خواهد بود. عوامل جغرافیایی ـ سیاسی  کوبا را در وضعیتی قرار داده است که اگر دارای مناسبات عادی با ایالات متحده امریکا میبود در آنصورت هیچ کشوری نمیتوانست جایگزین همسایه شمالی اش میشد. اما این همسایه  نهنگ مانند خواسته های بسیاری دارد که پذیرش برخی از آنها در نتیجه جبر اقتصادی  دستآورد های زیادی را که بخاطر آنها نسل های کوبایی رزمیده اند با خطر  نابودی مواجه خواهد ساخت.

پانویس ها :

* کنسرن بکاردی در سال ۲۰۰۶ ترسایی دارای ۳۸ فابریکه و شش هزار کارگر بود ودر بیش از صد کشور جهان به فروش محصولات خود می پرداخت . حجم فروشات سالانه آن بر پنج تا شش ملیارد دالر میرسید .خوزه مانوییل پیپین بوش و خوزه ماس کانوزا ، اعضای خانواده بکاردی حکومت جلای وطن را ایجاد نمودند و در سال ۱۹۸۰ ترسایی  دست در دست رونالد ریگن به تاسیس بنیاد ملی  کوبا ـ امریکا پپرداختند .

**  فلم « هاوانا » در سال ۱۹۹۰ ترسایی تولید شد و در آن هنر پیشه معروف هالیوود رابر رید فورت نقش اساسی را بازی مینمود .

***  ALBA , CELAC , MERCOSUR

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱۵/۱ ـ ۱۷۰۱