مملكـت در خطـر است*
هله برخيز كه اعداى وطن پشت در است
مملكت در خطر است
وقت جنگ آمده و كار به تيغ و سپر است
مملكت در خطر است
جور ايام به اين وضع كشيدن تا كى
نه تپيدن تا كى؟
وقت وقت جدل و رزم به بيدادگر است
مملكت در خطر است
پس ديوار وطن هلهله برپا شده است
شور و غوغا شده است
مرده باد آنكه از اين داد و دهش بيخبر است
مملكت در خطر است
عزم دارند كه از ريشه كنند نسل تو را
جوهر و اصل تو را
در كف دشمن ظالم ز عداوت تبر است
مملكت در خطر است
وطن از بازوى اولاد خود همت طلبد
زور و غيرت طلبد
چشم اين مادر غمديده به سوى پسر است
مملكت در خطر است
ستم آلوده ى ارباب عزايم تا كى
غم دايم تا كى؟
هله برخيز كه سجاد وطن محتضر است
مملكت در خطر است
چشم گيتى نشود باز به حال من و تو
به سئوال من و تو
منفعت جوست جهان و همه كس خودنگر است
مملكت در خطر است
اتحادى كه يكى رخت به صحرا نكنيم
شور و غوغا نكنيم
قوم افغان چو همآهنگ شود، شير نر است
مملكت در خطر است
چه گزين خاطره ها و چه مبين معركه ها
زيب تاريخ شما
اى قيامت نسبان! وقت قيام دگر است
مملكت در خطر است
دل اين بحر شگافيم و نوايى بزنيم
دست و پايى بزنيم
آب در كشتى بشكسته ى ما تا كمر است
مملكت در خطر است
بيخبر تا نكند قافله ى عمرگزار
هله اى قافله دار
دست ما گير كه اين دشت و دمن پرخطر است
مملكت در خطر است.
( استاد ضيا قاريزاده )
*
این شعر را زنده یاد ضیا قاریزاده در سال ۱۳۳۴ خورشیدی به مناسبت صدور دستور سفربری برای جنگ با پاکستان، سروده بود. این شعررا بمناسبت تجاوز اخیر رژیم جنایت پیشه و متجاوز پاکستان بر حریم کشور، و پاسخ دندان شکن قوای مسلح ما بنشر میرسانیم .البته این سروده میهنی در همان سال توسط مرحوم استاد سرآهنگ منحیث آهنگ حماسی نیز ثبت آرشیف رادیو افغانستان شده بود ـ بامـداد
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲۵/۲ـ ۱۵۱۰
Copyright ©bamdaad 2025