راستی که در دوره تیره و تاری زنده گی می کنم
امروزه فقط حرفهای احمقانه بیخطراند
گره بر ابرو نداشتن، از بی احساسی خبر می دهد،
و آنکه می خندد، هنوز خبر هولناک را نشنیده است.
این چه زمانه ایست که
حرف زدن از درختان عین جنایت است
وقتی از این همه تباهی چیزی نگفته باشیم!
کسی که آرام به راه خود می رود گناهکار است
زیرا دوستانی که در تنگنا هستند
دیگر به او دسترسی ندارند.
این درست است: من هنوز رزق و روزی دارم
اما باور کنید: این تنها از روی تصادف است
هیچ قرار نیست از کاری که می کنم نان و آبی برسد
اگر بخت و اقبال پشت کند، کارم ساخته است.
به من می گویند: بخور، بنوش و از آنچه داری شاد باش !
اما چطور می توان خورد و نوشید ،
وقتی خوراکم را از چنگ گرسنهای بیرون کشیدهام
و به جام آبم تشنهای مستحق تر است.
اما باز هم می خورم و مینوشم .
« برتولت برشت »
بامـداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۲۳ـ ۳۰۰۷
Copyright ©bamdaad 2023