سی آی ای چگونه رسانه های عمده المان

را اداره می کند!

 

مصاحبه با اودو اولفکوته (Udo Ulfcotte) که در نشریه  «Derimot»، چاپ ناروی منتشر شده، برای آن بسیار مهم است، تا فهمید که چگونه نقطه نظرایجاد می شود و رسانه ها در این چه نقش را بازی می کنند.

مدت ها قبل آن زمانه ها سپری گردیده، وقتی که رسانه ها مواد انتقادی نشر می کردند و زمان زیاد بعد از آن سپری شده، وقتی که آنها « آزاد » بودند، اگر آنها اصلاً کدام وقتی چنین بودند. آنها را همیشه آنهایی اداره می کردند، و آنها را همیشه آنهایی کنترول می کردند، کسی که اجندای روز آن ها و استفاده از آنها را تعین می نمودند. «استفاده کردن» به معنی کمایی کردن پول است. یعنی رسانه ها نه تنها به آنهایی وابسته اند، کسی که مواد منتشره آنها را بکار می برند (خواننده گان، بیننده گان یا شنونده گان)، بلکه، شاید، هنوزهم بیش تر ـ به آنهایی وابسته اند، کسانی که در آنها اعلانات شان را جابجا می کنند. در حال حاضر چند گروپ کمپنی ها (شش آنها ـ از امریکا ) بخش بیش تر مواد منتشره را کنترول می کنند. آنها از برکت سرمایه ها درموسسات مربوطه ، سهام و« شعبات»  در تمام بخش های جهان دارند. معلومات منتشره ، نه از نظر شکل و نه هم از نقطه نظر محتوا بی طرف نیستند، این معلومات در خدمت اهداف معین قراردارند.
شش کمپنی ۹۰ در صد اطلاعات در رسانه های امریکایی کنترول می کنند.

چه کسی صاحب آنها است؟ بسیاری ها اوضاع را تدریجاً درک می کنند. درک این که رسانه ها دروغ می گویند، برای بسیاری ها بسیار دردآوراست. به طور مثال: اودواولفکوته نیز این را فهمیده است. ما در این جا مصاحبه دو سال قبل او را منتشر می کنیم. وضعی را که او تشریح می کند، طی دو سال اخیر بهبود نیافته است. همه چیز کاملاً برعکس می باشد.


چگونه CIA اجنتان خود را در رسانه های المان نفوذ داده است ؟
چند سال قبل اولفکوته کتابی تحت عنوان: « Gekaufte Journalisten  ـ ژورنالیزم زرخرید » را منتشر ساخت. در این کتاب او تشریح می کند که CIA  چگونه بخش قابل ملاحظه رسانه های عمده المان، به شمول روزنامه « Frankfurter Allgemeine Zeitung - FAZ »  که او در آن شخصاً مدتی به صفت مدیر مسوول کار می کرد را اداره می کند. این روزنامه بزرگ المان بعد از نشر کتاب او اکثریت خواننده گان خود را از دست داد. او درآنجا یک عده ایی از ژورنالیستان و کارمندان رسانه ها را نامبرد ، ولی هیچ یک از آنها، تا جای که من می دانم، علیه او به محکمه به خاطر توهین یا چیزی مشابه به آن شکایت نکرد.
اودو اولفکوته را می خواستند به خاموشی مجبور سازند. کتاب او را در رسانه های المان و ناروی کاملاً نادیده گرفتند. ولی در المان به پرفروش ترین کتاب مبدل گشت. در ناروی، تا جای که به من معلوم است، در باره آن هیچکس چیزی نمی داند. از همین رو من یکبار دیگر این گفت و گو را دو سال قبل در انترنیت جابجا می سازم ؛ برای آنهایی فوق العاده مهم می دانم که واقعاً هم می خواهند بدانند که کدام نیروها برداشت واقعیت ها را اداره می کنند و بطور غیرمحسوس « عینک های » خود را بر بینی ما می گذارند. من این مصاحبه را از مقاله در Global Research ترجمه کردم.
ژورنالیست هالندی ایریک فون دی بیک  (Eric van de Beek) با مدیر مسوول عمده المانی که اعلام داشته بود که CIA  معاش کارمندان حرفوی رسانه های المانی را می پردازد، تا آنها مطالب را ترتیب نمایند که به نفع اهداف باشند که حکومت امریکا طرح می کند، مصاحبه انجام داده است.
اولفکوته در پرفروش ترین کتاب «ژورنالیزم زرخرید» خود نشان می دهد که به او چگونه « دروغ گفتن، بازی دادن و نه گفتن حقیقت به مردم را می آموختند».
مدیر مسوول سابق   (FAZ)  ، یکی از بزرگترین روزنامه های المان، بصورت مخفیانه در لست پرداخت های CIA و ادارات استخباراتی المان زمان شامل ساخته شده بود، وقتی که او مصروف تهیه کردن اخبار بود که امریکا را به شکل خوبی و دشمنان آن را ـ به شکل بدی نشان می داد.
اولفکوته در مصاحبه اخیر خود می گوید که برخی رسانه ها به غیر از ماشین تبلیغاتی احزاب سیاسی، ادارات استخباراتی و بخش مقامات عالی مالی، چیزی دیگر نیستند.
بعد از آن که اولفکوته با چنین فعالیت و چنین سازمان ها که اخبار را به نفع خود استعمال می کنند، قطع رابطه کرد، او اعلام داشت: « من خجالتم که در این کار شرکت می کردم. با تاسف، من نمی توانم همه آنچه را تصحیح کنم که انجام داده ام ».
اینک بخش های از مصاحبه با اولفکوته.
« من بنام خود مقالات را منتشر می کردم که CIA یا ادارات استخباراتی دیگر، خاصتاً المانی تهیه می کردند. اکثریت ژورنالیستان از میدیا کانسرن های میدیایی محترم و بزرگ با فوند مارشال  (Marshall fondet)، پل اتلانتیک (Atlantic-Brücke)  یا سازمان های دیگر به اصطلاح ترانس اتلانتیک رابطه نزدیک دارند… وقتیکه چنین ارتباطات را برقرارمی کنی، با حلقات برگزیده امریکایی نزدیک می شوی. تو خود را دوست آنها محسوب می کنی و همکاری را آغاز می کنی. آنها از شما مواظبت می نمایند، ترا مجبور می سازند که خود را مهم احساس کنی و بعداً فقط به آنها خدمت نمایی…
وقتی که من به فرانکفورتر الگیمینه سایتونگ  اطلاع دادم که باید کتاب خود را منتشر کنم، حقوق دانان روزنامه به من نامه تهدیدکننده راجع به هرگونه عواقب حقوقی افشای اسامی یا معلومات محرم ارسال کردند. ولی برای من همه چیز بی تفاوت بود.
روزنامه  (FAZ ) علیه من به محکمه عارض نشد. در روزنامه می دانند که من اسنادی در دست دارم.
هیچ یک از ژورنالیستان راجع به کتاب من چیزی نه نوشتند. اگر آنها این کار بکنند، آنها کار را از دست میدهند. و برمی آید که ما پرفروش ترین کتاب داریم که در باره آن هیچکدام از ژورنالیستان المانی نوشته کرده نمی تواند یا چیزی گفته نمی تواند».
اینک بخش دیگر این  گفت و گو:
ایریک فون دی بیک  :«ژورنالیستان زرخرید» کی ها اند؟
اودو اولفکوته :   راجع به دست نشانده گان، ژورنالیستان صحبت می کنیم که چیزهای را می نویسند یا می گویند که باداران آنها می گویند. اگر تو می بینی که چگونه رسانه های عمده منازعه اوکرایین را تنویر می کنند و درعین حال میدانی که در واقعیت چه می گذرد، پس میدانی که چه رخ می دهد. آمران که درپشت پرده قرار دارند، راجع به جنگ با روسیه مجبور می سازند و ژورنالیستان غربی کلاه های آهنی می پوشند .
 ـ و شما یکی از آنها بودید، ولی حالا اولین کسی هستید که راجع به این حقیقت می گویید که چه رخ می دهد؟
ـ  خجالت می کشم که من جز این بودم. با تاسف، من نمی توانم ازاین رهایی یابم. اگرچه آمران من در فرانکفورتر الگیمینه سایتونگ کاری را که من انجام می دادم، تایید می کردند. و، بلی، من  اولین شخصی هستم، کسی که خود را متهم می سازد، تا نشان دهـد که اشخاصی زیادی دیگر نیز وجود دارند که می خواهند عین کار را انجام دهند.
ـ  شما چگونه ژورنالیست بزرگ شدید؟
ـ این به زدوی بعد از آن آغاز شد، وقتی که من کار را در به فرانکفورتر الگیمینه سایتونگ آغاز کردم من به سرعت آموختم که دعوت نامه های مجلل مطلقاً قابل قبول اند و در بدل باید مقالات مثبت بنوسیم. بعداً  « فوند مارشال » المانی امریکا مرا به امریکا دعوت نمود. همه مخارج را پرداخت و مرا با امریکاییان در ارتباط قرار داد که با آنها می خواستند ملاقات مرا سازماندهی کند. خاصتاً اکثریت ژورنالیستان محترم و کانسرن های بزرگ با « فوند مارشال المان» ، پل اتلانتیک یا سازمان های دیگر به اصطلاح ترانس اتلانتیک رابطه دارند. بسیاری آنها حتا اعضای آن یا اعضای کارپوریشن ها هستند.
ـ  من   عضو اتحادیه فوند مارشال هستم. واقعیت اینست، به مجرد که شما با آنها رابطه قایم می کنید، شما دوست امریکاییان ممتاز می شوید. تو فکر می کنی که تو دوست آنها هستی و همکاری با آنها را آغاز میکنی.
«  شما گفتید که آمرین شما کار شما را تایید می کردند؟
«  بلی. ضمن به خاطرآوردن این همه، گفته می توانم که آنها مرا با وظایف جاسوسی فرستاده بودند. در سال ۱۹۸۸ آنها مرا در طیاره روان کردند که به عراق پرواز می کرد و در آنجا من به سرحد با ایران رفتم. در آن وقت صدام حسین «شخص خوب »  و یکی از نزدیکترین متحدین امریکا محسوب می شد. امریکایان از او در جنگ با ایران حمایت می کردند. در فاصله تقریباً 36 کیلومتری سرحد در محل بنام  زبیداد من شاهد آن بودم که عراقیان چگونه هزارن ایران را می کشتند و زخمی می ساختند و برضد آنها سلاح کیمیاوی استعمال می کردند.
من دقیقاً طوری عمل کردم که به من دستور داده بودند. من حمله گازی را عکاسی کردم. وقتیکه من به فرانکفوت برگشتم، پس معلوم شد که آمرین من به  وحشت های که من شاهد آنها بودم، علاقمندی خاصی نشان نمی دهند. آنها به من اجازه نوشتن مقاله راجع به این دادند، ولی اندازه آن را بطور قابل ملاحظه کاهش دادند. در عین حال آنها از من خواهش کردند که تصاویر که من عکاسی کرده بودم، به اتحادیه صنایع کیمیاوی در فرانکفورت «Verband der Chemischen industrie»  بدهم. گاز زهری که چنین تعداد زیادی ایرانیان را به قتل رساند، در المان تولید شده بود.
و شما باید بدانید که من در نتیجه حمله گازی که من در سال ۱۹۸۸ ترسایی در ایران شاهد آن بودم، شدیداً صدمه دیده بودم. من یگانه شخص زنده مانده در نتیجه مواد سمی المانی ام. من سه سکته قلبی را پشت سر گذاشته ام. از همین رو، فکر می کنم که چند سال دیگر زنده خواهم ماند.*
ـ  شما در کتاب خود اسامی زیادی ژورنالیستان بزرگ را نام می برید. کار آنها چطور هست؟ آیا آنها را برکنار کردند؟ آیا آنها جهت تبرئه کردن خود تلاش می ورزند؟
«  نه خیر. هیچ یک از ژورنالیستان بزرگ رسانه های المان جراات نوشته راجع به کتاب من نکرده است. اگر آنها این کار را بکنند، آنها را برکنار میکنند. و حالا ما پرفروش ترین کتاب داریم که در باره آن هیچکدام از ژورنالیستان المانی چیزی نوشته و گفته نمی تواند. نقطه تکان دهنده دیگر نیز وجود دارد. ما ژورنالیستان محترم داریم که خاموشی مطلق اختیار کرده اند این وضع جالب است. من امیدوار بودم که آنها از من به محکمه شکایت خواهند کرد. ولی آنها نمی دانند که چه کار کنند. روزنامه محترم به فرانکفورتر الگیمینه سایتونگ به تازه گی ۲۰۰ کارمند را برکنار می کند، به خاطر که روزنامه به سرعت مشترکین خود را از دست میدهد. ولی علیه من به محکمه شکایت نمی کند. آنها میدانند که من ثبوت ها دارم.

 

*اودو اولفکوته (Udo Ulfcotte) ، به روز۱۳ جنوری ۲۰۱۷ ترسایی به عمر ۵۶ سالگی در گذشت ـ بامـداد

 

 بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۲۱۰