گـــذر دروازه لاهـــوری

احسان واصل


«  شهر کابل دارای قهندژی بس استوار است که تنها یک راه  دارد و ساکنان آن مسلمان اند. در ربض شهر هندوان و یهودیان سکونت دارند.......کابل نیزدر دهانه ای هند قرار دارد و ازآنجا به هرسو راه است . دراین شهر نیل فراوان بدست آید و ارزش نیلی که درقصبه و سواد آن شهر تهیه می شود ... بنا بگفته بازرگانان بیش از دو میلیون دینار است.» (کابل درصورت الارض ابن حوقل ، سفرنامه -۹۴۱ میلادی ص۱۸۴)
باید گفت که نیل ( رنگ آبی ) معدن جداگانه نداشته و آنرا بشکل ترکیبی آماده می نمایند و این ماده درآن زمان آنقدر زیاد نبوده که به خارج ازکابل به دیگر کشورها صادر شود.(درکدام سند دیگرهم ندیده ام.) ولی دراکثر اسناد تاریخی از سنگ لاجورد بدخشان نام برده شده است .این ماده صادراتی ممکن سنگ لاجورکه رنگ نیلی دارد و ارزش آن هم بیشتر از نیل است ، باشد. استخراج لاجورد از زمان های قدیم  رواج داشته و برای تزیین قصرها ازآن استفاده می نمودند( غیر کشور خود ما .) میر غلام محمدغباردرجغرافیای تاریخی می نویسد :« نام کابل اسمی است که ازقرون قدیمه درصفحات جغرافیا  وتاریخ آسیای کهن اخذ مقام کرده است. این نام اطلاق به شهری می شد که غالباً مرکزتمدن وسلطنت پادشاهان با اقتداری بود... کابل ازقدیم الایام معبر فاتحین ومهاجمین بزرگ ومختلف دنیا واقع بوده است ونفوذ ملل متنوعه هند ، چین، یونان ، فارس ومغول راگرفته  و ازیک بدیگرتحویل داده است. چنانچه نفوذ یونان، عرب ، فارس را این راه درهند و نفوذ هند  و چین را به فارس عزیمت داده است ... کابل نظر به موقعیت خود ازابتدا مرکز تجارت دو براعظم آسیا یعنی هندوستان وترکستان بوده است و به قول هیرودت مالتجاره کابل درتمام بازار های یونان و روم مشتری داشته است . ممکن است لاجورد افغانستان که منظور حضور فراعنه سلسله دوازدهم مصر بوده و برای نقش ونگار قصور سلطنت بکار می رفت به کاروان ها سپرده می شد.»
دربسیاراز نوشته ها به ملاحظه رسیده که قسمت انتهای شرقی شهر کابل که بعد ها بنام « دروازه لاهوری » مسما شد ، کاروان ها وبعدها  وسایل نقلیه ازطریق لوگر و پکتیا و یا بگرامی – حصارک- گندمک- جلال آباد- پشاور- هندوستان حرکت می کردند.
مرحوم عثمانی درکتاب ( کوچه ها وگذرهای تاریخی) درمورد نامگذاری دروازه لاهوری این روایت ها را می شمارد :
۱ ـ کاروان های تجارتی و رفت وآمد عادی مردم به لاهور [هندوستان یا بقول مردم عوام پایان] ازهمین راه بود.
۲  ـ  در زمان تاخت و تازمغول درهندوستان دروازه بزرگ لاهور را مثل دروازه سومنات به کابل آورده اند و در رهرو حصار قدیم کابل نصب کرده اند واین محل را بنام دروازه لاهورمسما  نموده اند.
۳  ـ برخی عقیده دارند که شخصی بنام « چاچه بلی » مرد روحانی [شاید مثل لارنس] ازهندوستان آمده وحجره ای بنا نموده بوده که پیروان زیادی داشت ، وبعد از فوتش (۱۲۲۲ ق) درهمین منطقه دفن و محل آن را مردم دروازه لاهوری گفته اند.
نزدیک به حقیقت همان مطلب اول است که راه تجارتی و رفت وآمد کاروان ها وموجودیت دروازه که از همین طریق به طرف هندوستان میرفتند، واز قدیم معمول بوده که چنین نامگذاری ها را به سمت یک ولایت یا کشور نامگذاری می نمودند که تا امروزنیز درکابل و ولایات معمول است مثل دروازه قندهار ، دروازه هرات ، دروازه بلخ، دروازه تاشقرغان وغیره. محترم شاه محمود محمود که دراین زمینه کارهای مثمر و زیادی را انجام داده اند نیز تنها همین موضوع بندر و رفت وآمد کاروان و وسایل را تذکر داده واز دو موضوع دیگر یادی نمی کند.
قابل تذکراست که در« بالاحصارکابل هم دروازه وجود داشته که حین دخول و خروج پادشاه دهل و نقاره میزدند» که راه رفت وآمد شاهان بطرف هند  ازهمین طریق بوده، همچنان در دورا ن تیمورشاه که دیواری به اطراف کابل کشیده  شد دروازه های متعدد در گذرهای مختلف وجود داشته که یک دروازه هم درهمین گذر بود ه که بنام دروازه لاهور یا لاهوری مسما شد .
دروازه لاهوری درقسمت دوم واخیر جاده میونددربین گذرهای شور بازار، ریکاخانه (جاده میوند) چمن حضوری وتپه مرنجان و بالاحصار( تپه زمرد) که بعد ها سرک کشیده شد و شفاخانه توبرکلوز اعمار گردید احاطه میباشد .  «محله ای بنام مسجد گل بته وزه تاب ها درهمین منطقه واقع شده بود.» دراین گذر دو معبدهموطنان هندو باوربنام جوتهی و ساروپ مندیر؛ وهکذا زیارتی بنام  بابه مراد موجود است (اگر تا حال بسته نشده باشد ! ) در گذشته ها مردمان هندو باور و ساکنان کابل قدیم در کنارمسلمانان پس ازتسلط اعراب برکابل معمولاٌ در سه منطقه کابل زنده گی داشتند: شوربازار ، هندوگذر و دروازه لاهوری.
مکتب دقیقی که دراوایل درپهلوی زیارت بابه کیدانی( روبروی فروشگاه بزرگ افغان) موقعیت داشت . براثرکشیدن سرک که قبلاً بنام خیابان یاد می شد و فعلاً سرک فروشگاه ، به دروازه لاهوری نقل مکان کرد (سال های۱۳۳۴ یا ۱۳۳۵  ) ومن که شاگرد صنف پنجم بودم  دو سال به آن گذراز طریق کوچه های باغلیمردان ، بوریا فروشی وجاده میوند به این مکتب  دررفت وآمد بودم ، وقتی از سرک قیرجاده میوندبه سرشیبی دروازه لاهوری پایین می شدم  توجه مرا دکان های رنگریزی ، ترمیم موتر ( ورکشاپ) ، گادی های نو وکهنه ، معاینه خانه داکتر قاسم عسکریار بخود جلب میکرد . سرمعلم مکتب ما شهاب الدین امیری و بعدا ً شفق بود که انسان های محترم و قابل احترا م بودند اگر فوت کرده باشند روح شان شاد باشد.
دکانهای پیزار دوزی دروازه لاهوری مشهور بود و درآن زمان ها کاکه های کابل پیزارهای خود را ازبازار تجارتی بنام موچی پرک واقع بازار گردی دروازه لاهوری و لنگی یا لنگوته های پاچ ، ابریشمی را از چنداول می خریدند که نام و نشان بهتر داشت .
دسته موسیقی فیضو وگلو هم درهمین منطقه زنده گی می کردند که در محافل عروسی از آنها بخاطرموسیقی وطرب دعوت میشد .

ماخذ:

- سایت انتر نتی استاد شاه محمود محمود،
 -کوچه ها وگذر های تاریخی کابل ، ز.عثمانی
-  جغرافیای تاریخی افغانستان ، میرغلام محمدغبار
 - یادداشتها و چشم دیدهای شخصی

 

بامداد ـ فرهنگی و اجتماعی ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۳۰۷