یادی از اولین تجلیل واقعه سوم عقرب درشهرکابل

به مناسبت چهل و نهمین سالگرد واقعه سوم عقرب، روزهمبستگی جوانان کشور

 

 از دفترخاطرات میرمحمدشاه رفیعی

واقعه سوم عقرب ۱۳۴۴ سرآغاز اعتراضات ضدحکومتی و طرح خواستها ومطالبات صنفی به گونه مسالمت آمیزدرکشور گردید.

چنانچه ما میدانیم بعدازبرگزاری انتخابات دورهشتم شورای ملی(۳۱ حمل ۱۳۳۱) اعتراضاتیکه برضد نتایج این انتخابات و تقلب گسترده  دربار شاهی درشهرکابل و نزدیکی ارگ صورت  گرفته بود از وقوع تظاهرات دیگر الی سال ۱۳۴۴ اطلاعی دردست نیست.

اما بعدازگذشت یک ماه از سوم عقرب ۱۳۴۴ اعتصاب درفاکولته ساینس پوهنتون کابل ازطرف محصلین برضد اعمال واجراات غیرقانونی ومخالف روحیه افغانی تیم همکار آلمان غرب و غرض تحقق سایرخواستهای محصلین آغاز گردید.

ازآنجائیکه این اعتصابات مبنای قانونی داشت و خواستها ومطالبات آنها بردلایل اکادمیک استواربود مورد حمایت اکثریت ازمحصلین پوهنتون کابل قرارگرفت.و اعتصابات درسراسرپوهنتون توسعه یافته و پروسه تدریس واجراات یومیه متوقف گردید.رهبری پوهنتون تصمیم به تعطیل امورتعلیمی و بستن لیلیه بروی محصلین گرفت بدینوسلیه حکومت میوندوال توانست فضای خاموشی را درپوهنتون مسلط گرداند و بعداز مدت چند روز با انجام فعالیتهای استخباراتی و تطمیع عده ی از محصلین اعلان شد که هریک از محصلین که آرزومند سپری نمودن امتحان هستند ثبت نام نمایند. بدینترتیب اکثریت محصلین حاضر به سپری نمودن امتحان گردیدند و اعتصاب ناکام شد.

حکومت پولیسی به این هم بسنده نکرده عده ای ازمحصلین فاکولته ساینس را به اتهام محرک و سردسته اعتصاب اخراج نمود که ازاین جمله میتوان از استاد بسم اله محصل صنف چهارم ریاضی-فزیک، استاد سیدقاسم محصل صنف سوم ریاضی- فزیک، محمدابراهیم بابری محصل صنف دوم ریاضی- فزیک ، بابه صاحب طوفان محصل صنف دوم ریاضی- فزیک و محتشم محصل صنف اول ساینس نام برد،همچنان انجینرعثمان استاد ریاضی درآن فاکولته مورد سوظن قرارگرفت، تاجائیکه امتیازات استادی خویشرا ازدست داد.

درآغازسال تعلیمی۱۳۴۵ شامل صنف دهم دارالمعملین کابل گردیدم و از روی تصادف استاد بسم اله معلم الجبروهندسه ما شد. موصوف بعد ازاخراج ازپوهنتون به صفت معلم مقررگردیده بود.استاد بسم اله فرد آگاه وعاشق سربلندی و اعتلای افغانستان بود با قد کوتاه  و چهره بشاش، درعلم ریاضیات دسترسی زیادی داشت ،خیلی مهربان و شخصیت تاثیرگزار بالای شاگردانش بود اوبعدها به مقام استادی پولتخنیک کابل هم رسید و درجوانی چشم ازجهان بست.روحش شادباشد.استاد بسم اله جهان فکری مرا تغیرداد و باعث گردید تا ریاضیات را به مثابه مسلک و مضمون مورد علاقه خویش انتخاب نمایم.

دربهارسال ۱۳۴۵ بنا براعتراضات محصلین و وابستگی محتشم به وزیرداخله حکومت میوندوال(عبدالستارشالیزی) افراد نامبرده شده ای اخراجی از پوهنتون دوباره چانس شمولیت پیدا کردند اما استاد بسم اله به مثابه استاد مضمون ریاضیات ما باقی ماند و زمینه معلمی طورخدمتی برای سایرافرادایکه گویا محرک اعتصاب فاکولته ساینس بودند نیزبه حمایت محمدسالم مسعودی در دارالمعلمین کابل مساعد گردید که ازجمله بابه صاحب طوفان و سید قاسم هم به دارالمعلمین کابل راه یافتند تاطورحق الزحمه تدریس نمایند.محمد سالم مسعودی به مثابه مدیر دارالمعلمین زمینه های لازم فعالیتهای سیاسی را دراین موسسه مساعد ساخته بود.

ازآنجاییکه دارالمعلمین کابل به مثابه مرکز بزرگ تعلیمی افغانستان محسوب میگردید ودرتظاهرات سوم عقرب ۱۳۴۴ وبعدها در اعتصابات و پوهنتون، متعلمین آن اشتراک وسیع داشتند، از اینرو استاد بسم اله و رفقایش علاقمند برقراری مناسبات دوستانه و تماس های دایمی با شاگردان بودند.ازجمله من با استاد بسم اله برعلاوه  مناسبات شاگردی، پیوندهای رفیقانه شخصی هم پیدا کردم و همچنان مناسبات دوستانه من با محمدابراهیم بابری بوجودآمد. محمد ابراهیم بابری که درساحه پل سرخ کارته چهار زنده گی داشت میتوانست هرزمان در دسترس و در درالمعلمین باما درتماس باشد.

دراین تماس ها آنها ما را به مطالعه آثار ادبی وسیاسی تشویق میکردند و از اوضاع سیاسی واجتماعی کشور و جهان به ما معلومات میدادند و ماهیت طبقاتی و شیوه های ظالمانه حکومت شاهی را مشخص نموده و درزمینه تغیر اوضاع به نفع مردم عقاید خود را ابراز مینمودند.

دراواخرماه میزان ۱۳۴۵ ازطریق استاد بسم اله و استاد بابری اطلاع یافتم که اولین سالگرد واقعه سوم عقرب طی تظاهرات وسیعی تجلیل میگردد و نه تنها من خودم، بلکه اکثریت ازمتعلمین دارالمعلمین هم باید دراین مظاهرات اشتراک نمایند وقرارتقاضای آنها من شب دوم برسوم عقرب ۱۳۴۵ بعدازصرف طعام شب با دوتن از همصنفان خود به لیلیه مرکزی پوهنتون رفتیم ودراتاق طعام منتظر آغاز میتنگ شدیم. فضای لیلیه آرام بود هرکس بعدازصرف طعام به اتاق خود میرفت تنها بدور یک یا دو  میز افرادی نشسته بودند که بنظرمیرسید منتظر شروع میتنگ باشند. درمیان آنها استاد بسم اله و بابه صاحب طوفان هم دیده میشد. درزمانیکه کمترین افراد داخل صالون طعام خوری باقی ماندند میتنگ توسط صحبتهای بابه صاحب طوفان آغازشد و یک عده ای زیادی از محصلین دوباره از اتاقها به طعامخانه آمدند و بعداز مدتی میتنگ ختم گردید، درمیتنگ از آماده گی محصلین برای تجلیل از سوم عقرب و انجام راهپیمایی ومارش از لیلیه پوهنتون الی شهدای صالحین معلومات داده شد.

فردای آنشب (روز سوم عقرب) قبل ازهفت صبح بازهم باعده ای از همصنفان خود به لیلیه پوهنتون رفتیم. قبل از رسیدن ما در لیلیه پوهنتون گردهمآیی آغازگردیده بود.چندین شعارنوشته توجه ما را جلب کرد که درآنها شعارهایی به یادبود شهدای سوم عقرب، برضدحکومت وقت و در دردفاع از حقوق و آزادی های مدنی و تطبیق قانون اساسی نوشته شده بود. بعداز توقف اندک، مظاهره چیان ازمقابل لیلیه به سوی مرکز پوهنتون حرکت کردند وبعد ازتجمع چند دقیقه ای در نزدیکی پوهنځی طب سابقه به سوی چارراهی دارالمعلین حرکت کردیم با وجودتدابیر خاص اداره دارالمعلمین اکثریت متعلمین دارالمعلمین کابل با تظاهرکننده ها یکجاشدند.مارش به سوی دهمزنگ درحرکت شد درمسیر راه متعلمین لیسه های صنایع، تخنیک ثانوی وغازی نیز با ما یکجا گردیدند، و بعدازتوقف در چهارراهی دهمزنگ و یکجاشدن عده ای ازمتعلمین لیسه حبیبیه مارش به سوی سینما پامیرادامه یافت.

راهپیمایی سوم عقرب۱۳۴۵ که صبح وقت از لیلیه مرکزی پوهنتون کابل آغازگردیده بود باعبور ازمسیر کارته چهار- دهمزنگ - پل آرتل - سینما پامیر- جا ده میوند و دروازه لاهوری حوالی ظهر به شهدای صالحین رسید. درمسیر راه دربعضی از نقاط مرکزی ازجمله درچهارراهی ها توقف کوتاه بعمل میآمد و عده ای از اشتراک کننده ها که همه شان ازمحصلین پوهنتون کابل بودند باخواندن اشعار وسخنرانی های مختصر و دادن شعارها احساسات وطندوستانه ملی و میهنی شانرا تبارز میدادند.درمسیرراه بیشتر از بالای درختان و بالکن های اپارتمان ها به مثابه استیج استفاده بعمل میآمد.اشعاری که به خوانش گرفته میشد بیشترین آن ازسروده های ابوالقاسم لاهوتی، فرخی یزدی،اجمل ختک، سلیمان لایق، بارق شفیعی، میرزاده عشقی وغیره بودند. اکثریت سخنرانان و گوینده گان آنروز بعدها از شخصیتهای بزرگ سیاسی کشور شده و عده ای هم به مقامات عالی رهبری دولت رسیدند.

درشهدای صالحین بعداز تجمع و سخنرانی چند نفر دوباره مارش به سوی لیلیه پوهنتون کابل از مسیر طی شده قبلی درحرکت شد و حوالی شام همانروز درمقابل لیلیه پوهنتون کابل به پایان رسید.ویژه گیها و اهمیت این اولین تجلیل از واقعه سوم عقرب عبارت بودند از:

  • این تجلیل اساسات تجلیل از سوم عقرب  را به مثابه یکی از روزهای ملی و پرافتخار درتاریخ مبارزات سیاسی افغانستان پایه گزاری کرد که مدت شش سال هرسال با براه انداختن مارشها و گردهمایی ها درشهرکابل و اکثریت ازشهرهای افغانستان تجلیل میگردید و این روزفرصتی بود که خواستها و نیارمندیهای سیاسی جامعه و مردم ما و نقایص و کمبودی های حکومت ازطریق سخنگویان و رهبران احزاب سیاسی به مردم توضیح وتشریح می گردید. تجلیل هرساله سوم عقرب دربیداری وآگاهی مردم نقش چشمگیروبا اهمیتی را ادا کرده است.
  • روز سوم عقرب ۱۳۴۵ (تجلیل ازاولین سالگرد واقعه سوم عقرب) اولین و آخرین روزی بود که تمام احزاب ونیروهای سیاسی فعال جامعه و تحت شعارهای واحد تجلیل گردید، حال آنکه درسالهای بعدی هریک از احزاب و گروه های سیاسی تحت شعار گروهی و سازمانی خود بصورت جداگانه ازاین روز تجلیل بعمل میآوردند.همچنان درسالهای بعد هریک از گروه ها وسازمانها برعلاوه عملکرد حکومت، اعمال و اجراات احزاب و سازمانهای دیگر را نیز مورد نقد قرار میدادند تا جاییکه به اختلافات و دوری این سازمانها ازیکدیگر هرچه بیشتر دامن زده میشد.
  • قراریکه بعدها به ما معلوم شد این چهارنفرمحصل ساینس هم ارجمله اعضای پرافتخارحزب دموکراتیک خلق افغانستان و علاقمندان آن درآنزمان بودند و اهداف همین حزب را برای ما در دارالمعلمین کابل میرساندند . چنانچه استاد بسم اله درحالیکه هنوزآثار وعلایم جوانی درچهره اش نمایان بود با افتخار داشتن عضویت حزب دموکراتیک خلق افغانستان چشم ازجهان بست و بابه صاحب طوفان با وجود نوسانات سیاسی درسال ۱۳۶۹  آنهاآنموقف عضو علی البدل کمیته مرکزی حزب وطن را بدست آورد.اما محمد ابراهیم بابری بنابرمناسبات خاصی که با استاد انجینرمحمدعثمان داشت بعد از سال ۱۳۴۵ گرایش بیشتر با جریان سیاسی شعله جاوید پیدا کرد و با همین اندیشه و مخالفت با نظام درسال ۱۳۵۷ ازبین برده شد و سید قاسم هم به همین سرنوشت دچارگردید.
  • تا زمان اولین تجلیل از سالگرد واقعه سوم عقرب دهها جوان و نوجوان با وجود نداشتن عضویت حزبی و حتا بی خبر ازاینکه درافغانستان اساس تشکیلات سیاسی انقلابی گذاشته شده است بنابراحساسات پاک وطندوستی و درک مظالم اجتماعی درتظاهرات ضدحکومتی وترقیخواهانه سهم میگرفتند که یکی ازآنها من بودم و البته این سهم گرفتن و اشتراک درتظاهرات زمینه تماس و استحکام روابط جوانان بیطرف را بافعالین حزبی مساعدمیساخت.

ازتذکرمطالب فوق بوضاحت فهمیده میشود که تربیت و ارتقای شعورسیاسی افراد درآن ایام که آثارچاپی و رسانه ای بسیار اندک بود و رادیوهای که بتوانند برای مردم آگاهی سیاسی بدهند وجود نداشت کاری بود دشوار و توام باخطر؛ ازاینرو جوانان انقلابی وفعالین حزبی که درراس آنها جوانان وابسته به حزب دموکراتیک خلق افغانستان قرارداشتند برای تربیت سیاسی جوانان وآگاهی آنها ازاوضاع سیاسی کشور وجهان وظایف دشوار و خیلی سخت شباروزی را انجام دادند تا توانستند جنبش وسیع و بزرگ مترقی ضداستبداد وارتجاع را درافغانستان بوجودآورند ازاینرو من برای آنانیکه در فعالیتهای سیاسی و سازمانی دهه چهل سهم کم ویا زیاد گرفته اند و تاهنوز حیات دارند برای همه شان طول عمر وسعادت و خوشبختی آرزو مینمایم و آرزو دارم تا میراث سیاسی و افتخارات زنده گی خود را با امانت داری و شجاعانه حفظ نموده و به نسل های آینده کشور، بطورخاص به فرزندان شان انتقال دهند و آنانیکه بازنده گی وداع گفته اند روحشان را شاد،خاطرات شان را جاودانه و راهشان پررهرو خواهانم.

به باورمن مردم حق شناس و تاریخ پرشکوه افغانستان و فرزندان اصیل این مرز وبوم رهروان واقعی راه تحولات دموکراتیک وترقیخواهانه کشور را هرگز فراموش نخواهند کرد.جوانان رسالتمند و پرتلاش امروزی ما ازتجارب و حماسه آفرینی اجداد و پدران پرافتخارشان درس مردانگی، شجاعت و وطندوستی خواهند آموخت؛ چنانچه تاکنون آموخته اند و میآموزند و با اتحاد و همدلی درفش باشکوه این مبارزات روشنگرانه را برافراشته نگهداشته و بسوی فرداهای روشنتر و بهتر ،مصمم واستوار قدم برمیدارند.

جاودان باد خاطرات حماسه آفرینی جوانان افغانستان!

فرخنده باد سوم عقرب روزهمبستگی جوانان کشور!

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۴۱۰