عید در آتش

عتیق الله مولوی زاده 

ملت مظلوم وستم کشیده فلسطین درغزه، رمضان را در زیر آوار خانه‌هایشان که توسط بمب‌ها و موشک‌های هدایت شده اسراییلی ویران گردید، با بجا گذاشتن بیش از یک هزار کشته و هفت هزار زخمی پشت سرگذاشتند، هنوز اجساد کشته‌ها در کوچه  و پس کوچه‌های غزه افتیده است. آتش سنگین دشمن بی‌رحم، زنده جانی را اجازه نمی‌دهد که از جا به جنبد و برای جمع آوری کشته‌ها اقدامی کند، تاجایی که من دیدم اجساد کودکان معصوم بسیار وحشت ناک روی هم افتیده بود، باورت نمی‌شد که این همه جسد از کودکانی باشد که چند ساعت پیش مادر و پدر داشتند، عروسکی در بغل داشتند و درآغوش گرم و پراز محبت مادران درجایی بنام خانه زنده گی میکردند، چه بلایی یکباره نازل شد که همه را به هر طرف پخش کرد. بمب‌ها و موشک‌هایی که از زیر بال بمب افگن‌های اف شانزده امریکایی فیر میشد همان امریکایی که از دوستان نزدیک خانواده کثیف آل سعود و شیخ‌ها و دلقک‌های کشورهای خلیج هستند؛ همان امارات و دبی و ابوظبی.

پیره مردان و پیره زنان قامت شکسته که زیر سنگینی آوار گیر مانده‌اند و برای نجات بچه گک‌های خانواده‌شان آخرین تلاش‌های خود را کرده بودند با شکم گرسنه و زبان تشنه درحسرت قطره آب، جان باختند؛ ولی چشمان باز و دست‌های آویزان شان به سمت بیرون درحال امید و انتظار، گویا پیامی را می‌خواستند برای شما بگویند، و آن اینکه که حواس تان بر کودکانی باشد که زیر دروازه و پنجره‌های ویران شده خانه افتیده اند حواس تان باشد که زیر پای شان نکنید! ولی آتش سوزان بمب‌های دشمن زنده گی را از همه زنده جان‌ها گرفته بود. ولی بودند تعدادی از فرزندان راستین و باهمت که برای نجات مجروحین تلاش میکنند، امکانات بسیار بسیار محدود است زیرا غزه چند سال است که در محاصره شدید یهود و اعراب به‌اصطلاح مسلمان قراردارد، بیشتر ضروریات مردم از طریق تونل‌های زیرزمینی تهیه میشود، آنهم اگر از چشم جاسوسان حسود پست فطرت عرب‌های بی‌ایمان درامان بماند، زیرا پست فطران خبرچین با نشان دادن هر سرنخی از تونل‌ها، پول‌های کلانی از وزارت اطلاعات اسراییل دریافت میکنند، کار برای تیم‌های عملیاتی نجات هم دشوار است، آ وار خانه‌های تخریب شده راه را برای رسیدن آمبولانس‌ها هم بسته است، تیم امدادی صلیب سرخ دولت امارات (دبی) ویا فاحشه خانه خلیج، برای کمک رسانی فلسطینی‌ها وارد غزه شدند، بیچاره برادران شان درغزه با دیدن برادران خلیجی بازهم امید وار شدند ؛ گفتند بارک الله به برادران عرب مان، اگر در زنده گی‌مان بدرد نخوردند حد اقل برای جمع کردن اجساد تیرخورده و نیمه جان وبی جان مان وارد عمل شدند. هنوز حملات دشمن آ غاز نیافته بود که معلوم شد تیم صلیب سرخ امارات، مربوط به شبکه اطلاعاتی امارات بوده که برای همکاری با اسراییل زیر نام صلیب سرخ وارد غزه شدند، آمدند تا مناطق موشکی حماس را شناسایی کنند، و برای اسراییلی‌ها گزارش دهند، خوشبختانه دلیر مردان مجاهد به ‌زودی جاسوسان را شناسایی کردند و به ‌زودی زود از غزه خارج شان نمودند وقتی این خبر به گوش بیچاره مردم بیچاره دردمند غزه رسید با خود می‌گفتند، از همان اول هم برای مان تعجب آور بود که از سرزمین فحشا و کثافت بنام دبی ، چطور ممکن است که تیمی برای کمک رسانی و نجات ما بیا ید، هنوز جنگ به‌ شدت ادامه دارد راست گرایان افراطی اسراییل از مذهبی و سیاسی و ارتشی همه خواهان کشتار و محو کلی فلسطینان در غزه شدند. خاخام راست گرای یهودی فتوا داد که هرچه فلسطینی درغزه است باید کشته شود، ولی این فتوا با مخالفت گروهای میانه رو و حزب چپ گرای اسراییل بروبرگردید، بعضی اوقات در بعضی جاها بی ‌دینی هم بدرد انسان‌ها میخورد، یک موردش هم همین موضع قاطعانه حزب کارگر اسراییل بود که گرایش‌های مذهبی زیاد ندارد، و حداقل بی‌دینی‌اش به نفع مردم فلسطین تمام شد، و مانع کشتار بی‌ قیدوشرط مردم غزه گردید، وقتی این خبر را شنیدم گفتم بارک الله به این بی‌دینی خدا قوت.

ولی دراین طرف جنگ در کشورهای عربی وکلاً جهان اسلام که آمار و ارقامش را بیش از یک میلیارد انسان گذارش داده‌اند، یعنی بیش از یک میلیارد انسان بنام مسلمان دراین کره خاکی زنده گی می‌کند، حال و احوال متفاوت با فلسطین و غزه برقراراست، مسلمانان ماه مبارک رمضان را همراه باختم قران مجید و نماز تراویح به پایان رسانیدند، به گمان اغلب بیشتر گناهان شان بخشوده شده و آماده رفتن به جنت الفردوس می‌باشند! ولی حالا ترتیبات و آماده گی برای تجلیل از عید مبارک فطر است، خرید شیرینی‌های رنگارنگ و میوه‌های تازه و لباس‌های جدید همراه با طلا و جواهرات، ترتیب سفره‌های رنگین. به زبانی دیگر عید فرصتی برای نشان دادن داشته‌ها و به رخ کشیدن‌ها درمقابل آشنایان و اقوام و خویشاوندان و مستمندان و فقرا محل و در نهایت ایامی برای لذت بردن و دم غنیمت دانستن، دراین ایام دیگراز کشته‌ها و ویرانی‌های غزه و سربریدن نوعروس و داماد و بیست وسی نفر هزاره مظلوم که با خینه و لباس عروسی کفن برتن کردند و از ماتم داران ارگون پکتیا، از قربانیان فاریاب و تخار که به‌ دست طالبان پست بی‌وجدان، جان‌های شیرین خود را از دست دادند، خبری نیست، َاسفا که درد و مصیبت این امت تنها درغزه و کابل خلاصه نمی‌شود، شمشیر خونین بران خلافت اسلامی (داعش) تازه از نیام بیرون شده، طوری که معلوم میشود این خلافت کارش به درازا میکشد این نهال خبیث بنام خلافت به‌مانند همان وهابیت عبدالوهاب انگلیسی نجدی به خون‌های بیشتری نیازمنداست وجان‌های بیشتری را قربانی میکرد، زیرا نهالی که با خون غرس شود با خون هم بزرگ میشود و این تازه اول داستان است.

 برادر! آدم وقتی مصیبت‌ها را می‌بیند درد هارا تاجایی احساس می‌کند، گلویش را غصه می‌گیرد از دستش هم چیزی برنمی آید جز اینکه با خودش می‌گوید ای کاش و با حسرت می‌گوید اگر چنین می‌شد وچنان نمی‌شد ومن هم اوضاع دردناک یافتم، ناخودآگاه با خود گفتم آیا به‌ راستی مسلمانان عید دارند اگر بگوییم عید داریم جهان برما نمی‌خندد. گفتم ای کاش ما مسلمانان، ما گله گوسفندانی که تعددمان بیش از یک میلیارد می‌رسد، چوپانی می‌داشتیم که رمه داری را بلد می‌بود برای مان میگفت گوسفندان تلفات شما امسال بیشتر از گذشته است گرگ‌ها بیشتر و خون خوارتر شدند، هر روز در هر نقطه از چراگاه شما را مورد حمله قرار می‌دهند، در غزه اصلاً گله از گرگ‌ها شبخون زدند، در عراق در افغانستان، پاکستان، سومالی نیجریه، یمن، سوریه همه جا گرگ‌ها دیوانه شدند، مرتب شبخون می‌زنند شکم پاره میکنند بره گک هارا گلو می‌فشارند همان یک قطره خون شان را می‌خورند، صدها بره گوسفند درکوچه‌های غزه افتیده است.

گفتم ای کاش چوپانی می‌داشتیم تا برای مان میگفت گوسفندان آرام نگیرید، صدا کنید، بع بع کنید این یک میلیارد گوسفند اگر بع بع کنند گرگ‌ها وحشت میکنند، گرگ‌ها را فرارمیکنند ولی متاسفانه چوپان هاییکه ما داریم در فکر سلامت و زنده ماندن ما نیستند، آنها برای خودشان عالمی دارند بدور از این دغدغه‌ها و ما را همچنان گرگ‌ها می‌خورند و معلوم نیست که آینده ما چه خواهد شد.

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۹۰۷