آیا میتوان خانم پیلای را کنیزک گوش به فرمان خواند؟

 سلیمان کبیر نوری

هرباری که نام خانم ناوی پیلای را از طریق رسانه های غربی و شرقی میشنوم؛ موی برتنم راست میشود و ناراحت میشوم.

چرا؟

این خانم محجوب و دوست داشتنی و قابل احترام که در عکس ها خانم بسیار جدی مینماید، به مسوولیت یکی از مهمترین مقام های سازمان ملل متحد (کمیسارعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد) دست یافته و یا بصورت دقیق، توظیف و یا  دقیقتر،انتصاب شده اند.

امروز در رسانه ها شنیدم که خانم ناوی پیلای کمیسارعالی حقوق بشرسازمان ملل متحد بتاریخ سوم جولای خواستار درج مساله ی حقوق بشر در مذاکرات اتمی ایران شد.

 واه واه! چه فرد با مسوولیت وازلحاظ شخصیتی هم مدافع واقعی  حقوق بشر! چه شعارهای دلپذیر،اما کهنه و فرسوده شده.

این درخواست خانم پیلای درحالیست که پاکستان و نیروهای نیابتی تروریست آن طالبان وحشی در افغانستان صد ها انسان بیگناه را به خاک و خون میکشانند. در تازه ترین وآخرین رویداد های تروریستی، برادران ناراض حامد کرزی و حامی سربکف دگر سرسخت شبکه تروریستی طالبان بریت یعنی اشرف غنی احمد زی( زندان ها را از وجود طالبان تروریست تهی ساخت)،  هزاران تن ازخانواده های مظلوم را درهلمند آواره ساخته، درفاجعه گیزاب ۱۷ تن از جوانان را ابتدا مثله کرده، بینی و گوش  ...  و بعداً گردن بریده اند. آقای محقق یکی از رهبران حزبی جهادی طی یک نامه سرگشاده به برادر و حامی اصلی طالبان تروریست جناب حامد کرزی ازین جنایت نابخشودنی برادرانش نوشته و کاپی آن را به سازمانی که خانم پیلای دران مسوولیت درجه اول عطف توجه و پیگیری جنایات بشری را به عهده دارد نیز گسیل داشته اند.

از سال دو هزار ویک به بعد ولایت هلمند با اراضی وسیع و بزرگ به بزرگترین مرکز تجمع نیروهای لشکری خارجی؛ وبه صورت ویژه بریتانیای کبیر تبدیل شد. بعداً کشورهای دیگر از جمله ایالات متحده امریکا و دنمارک نیزدرین پرتنش ترین منطقه تریاک و مواد مخدر حضور یافتند.

حدود ۱۴ سال هلمند به بزرگترین مرکز تریاک جهان تبدیل شد. که جمعاً با ولایت قندهار بیشتراز پنجاه فیصد تولید تریاک جهان به این ولایت مربوط میشود.به قول رسانه ها، درین بازی بزرگ منطقوی فرامنطقوی و استخباراتی، تیم مافیایی کرزی نیزسهم برازنده ای را ایفا کرده است. زیرا تا کنون کرزی اجازه نداده است تا نام رجال دولتی و نزدیکانش که در تورید و قاچاق و ترافیک مواد مخدر دخیل اند به افشاء گرفته شود.

 سازمان ملل متحد حصول منفعت از مواد مخدردرافغانستان را سالیانه به ده ها میلیارد دالر اعلام داشته است( من نمیگویم که مافیای منظقوی وجهانی چسان دندانها را برای حصول اهداف رذیلانه ومحیلانه ای خویش هموار ساخته است.)؛ بخشی ازین پول میلیارد دالری به جیب طالبان تروریست که جز پروژه  انگپاک (انگلستان ـ پاکستان) اند، نیز واریزمیشود. اما ببینید که رسانه های غربی باچه بی تفاوتی و پر رویی ای از کنارحوادثی که  صدها انسان مظلوم و بیگناه توسط مزدوران خارجی به صورت بسیار بیرحمانه به قتل میرسند و هزاران تن از مردم آواره میشوند؛ و به قول مقامات افغانستان این تروریست ها از پاکستان درهلمند صادر و به ویژه تحت رهبری نظامیان پاکستان به این ولایت یورش برده اند، کنار میروند.

 حوادث مرگبار وخونبار با جنایات سازمانیافته صریح و معلوم الحال جاری در هلمند و سایر ولایات افغانستان هماره به وضوح میرساند که با درنظر داشت وقایع و فجایع جنایت پیشگانی بنام طالبان مزدور که از پاکستان صادر میشوند، خانم پیلای بیخبر است! این خانم یک پوپت معلوم الحال و فاقد هرگونه استقلال و صلاحیت تصمیم گیری های کاربردی وعملی در روند رویداد های مهم و پیچیده ی جهانی است، زیرا هیچگونه واکنشی درمورد فجایع عدیده ای طالبان انگریزی – پاکستانی که همه روزه جان ده ها تن از پیر و جوان و بیشتر از همه جان کودکان را میگیرد، اصلاً گویی بیخبر است؛ چه با نشان دادن واکنش اخلاقی وظیفوی؟

اینکه غرب با حاکمیت مذهبی فاشیستی آخوندی ایران در تضاد و درتقابل قرار دارد، خانم پیلای را نیز دران درگیری ها توظیف نموده اند. اما بهتر بود تا خانم پیلای با درک مسوولیت وظیفوی خویش و یا با وجدان والای انسانی بصورت مجزا و قانونمند در چوکات برنامه های کاری دفتری و وظیفوی متعارف خویش اعمال ضد بشری اعدامی آخوند های افراطی را محکوم مینمود که این موضوع جز برنامه کاری و روتین س.م.م. درین بخش را تشکیل میدهد. اما کُشتار و جنایات طالبان تروریست درافغانستان که بیش ازچندین سال است ادامه داشته و تا کنون هم همه روزه ادامه دارد؛ اما خانم پیلای و آمرین ارشد آن چشم ها و گوش ها را بسته اند. چون طالبان تروریست فاجعه می آفرینند و پروژه ای طالبان، پروژه انگریزی و پاکستانی است. اکنون ما میتوانیم به نیروی حامیان طالب در نفوذ و به دست داشتن پست های سازمان ملل متحد پی ببریم.

امروز دشمنان مردم افغانستان به ساده گی  توانسته اند تا نفاق و شقاق را در بین مردم ایجاد نمایند.اما این مردم است که خود سرنوشت خود را رقم میزنند و پوز نیوکلونیالیزم واستعمارکهنه را به خاک و خون میمالند. و این مامول فقط و فقط در وحدت و همبستگی افغانان میسر است و بس.

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۱۸۰۷