مسوول اوضاع پیش آمده کی ها هستند؟

 

عبدالاحمد فیض

افغانستان دربدترین وضعیت امنیتی وسیاسی خود بسر میبرد، شدت حملات جنگجویان طالب، ورود کم سابقه دستجات مسلح باهویت خارجی درجبهات به هدف تقویت مواضع جنگ، ناتوانی دررهبری ومدیریت جنگ، گسترش دامنه نبرد روانی به هدف تضعیف روحیه رزمی نیروهای دفاعی و خروج کامل نظامیان دوستان نیمه راه به وخامت اوضاع فزونی بخشیده وباعث شده است تا درنتیجه سقوط پیهم حاکمیت های محلی، دامنه تهاجمات دشمن در پیرامون شهرهای بزرگ متمرکز گردد.

غیرواقعبینانه نخواهد بود اگر اذعان نمود که علی الرغم رشادت، دلیری وفداکاری های نیروهای دفاعی در میادین جنگ، خطرات بالقوه، دولت کنونی ونظام سیاسی موجود را تهدید نموده و نگرانی های فزاینده از ناحیه فروپاشی دولت وساختارهای موجود بر روح و روان مردمان رنجدیده مان مستولی گردیده است، لذا این پرسش تا اکنون پاسخ روشن بخود نگرفته است که کی ها وچه عوامل سبب شده است که تا وضع خلاف توقعات جمعی انکشاف یافته و یکبار دیگر خطر خلای قدرت ودرگیری های شبیه ده نود میلادی کشور را تهدید نماید.

به باورم پاسخ واضح است، ما خود مسوول شکل گیری وضعیت مرگبارکنونی درکشور خود هستیم ، گرچه دراینجا در داخل در میان حلقات مختلف سیاسی، روشنفکری وغیره عمدتآ عادت شده است که ذهن وداوری های مان نسبت به بدبختی های موجود تحت تأثیر تفکر حاکم درجوامع عقبمانده و بی ثبات که پیوسته مسوولیت مشکلات داخلی شانرا به عنصرخارجی نسبت میدهند، قرارگرفته و سعی میشود که یکسره بارسنگین خرابی اوضاع موجود را بدوش دولت های خارجی همکارمانند ایالات متحده و یا مداخلات کشورهای پیرامون که در طراحی وتمویل جنگ نقش دارند انداخته شود، اما آنانیکه در طی دودهه حضور نیروهای خارجی ومساعدت های بی حساب جامعه بین المللی که به تریلیونها دالر بالغ و دراین کشورهزینه گردیده است، این رقم درشت درکجا وچگونه به مصرف رسیده است؟ پولهای بادآورده با رقم نجومی دریک کشوری که بعد ازبیست سال حضور خارجی، هفتاد درصد مردم شان از دسترسی به ابتدایی ترین خدمات محروم،  ودر فقر مطلق زیست میکنند ، میلیونها معتاد، مهاجرتهای اجباری، نهادهای ضعیف وملوث به فساد.

ازدید مردم هرگزپنهان نخواهد بود که تعدادی انگشت شماری که در روزهای آغازین دولت تحت حمایت غرب حتا از حداقل معیشت برخوردار نبودند، یک شبه به میلیادرها مبدل وبه ثروتهای فرعونی دست یافتند، تفاوتهای طبقاتی اداره فساد وسیستم مافیایی دردو دهه گذشته بحدی گسترده است که کسب ثروت نامشروع توسط یک فرد ویا غنای دزدانه یک عنصر فاسد موجب فقر میلیونها افغان گردیده است، چهره های به سرنوشت مردم حاکم شد که خود شعار فساد را سردادند. سیستم فساد زای مالی و الیگارشی شرمآورازمجرای یک ساختار مفسد یعنی کلیپتوکراسی (اداره دزدان) در جامعه سایه افگند، مفسدان معلوم الحال درفقدان یک نظام عدلی ملی وپاسخگو، از معافیت جزایی برخوردارگشت، نهادهای حراست ازحقوق در تحت تحکم سیاسی ومالی در دودهه گذشته قادر نگردید تا عاملان فساد بزرگ مالی را به محاکمه کشاند، بخش عظیم ثروتهای ملی در بیرون از مرزهای ملی به کمک جنایتکاران جرایم سازمانیافته منتقل گردید، تقرریهای غیرعادلانه بر پایه وابسته گی های گوناگون واعطای معاشات وحقوق بلند دالری که نظیرش در کشورهای مدرن واقتصادهای بزرگ وجود ندارد، دراین وطن درگیرجنگ، هیولای فقر ومواد مخدر به پالیسی حاکم مبدل گردیده است.

ثروتمندان وقدرتمندان قرین به ارگ با امتیازات نامحدود در دفاتر لوکس نشسته واز اداره دولت که مسوولیت خدمت بوطن را داشتند ودارند بمثابه باشگاه خوشگذرانی استفاده نموده درحالیکه مدافعان این خاک را که اکثرآ قشر تهیدست و روستایی تشکیل میدهند، با کمترین حقوق با شکم کرسنه در سنگر دفاع قراردارند.

کمترکسی را ازمیان قدرتمندان سراغ خواهید داشت که درچنین وضعیت خطیردرسنگر دفاع از وطن قرار داشته باشد، هکذا ستون پنجمی ها که دردامن فساد رشد و ازحمایت بیدریغ برخوردار هستند همین اکنون مصروف دسایس دربراندازی نظام در محور منافع سکتاریستی وقومی است، قدرتهای محلی از خود دولتهای موازی ایجاد نموده است.

جامعه بین المللی طوریکه درفوق تذکاریافت منابع هنگفت مالی وتخنیکی را درعرصه های گوناگون، منجمله تمویل سکتوردفاعی، صحت، معارف، کاهش فقر و توسعه زیربنایی در دسترس افغانستان قرارداد تا افغان ها خودبه کمک منابع بزرگ مالی مسیر انکشاف خود را بپیماید، درحالیکه بخش عظیمی این کمک های توسعه وی به تاراج رفته ونتیجه آن مکاتب خیالی وسربازان خیالی چیزی بیش نبوده است.

دریک چنین برهه سرنوشت ساز که موضوع بقای وطن مطرح است، سیاسیونی که از نام مردم بر گرده های شان سوار است کماکان در پی مبارزه و نزاع قدرت است، درحالیکه بر رهبری دولت بود که تا قدم های محکم در جهت انسجام ملی، مدیریت جنگ وحتا با قرار گرفتن در میدانهای جنگ، اعلام فوری وضعیت فوق العاده درکشور، ابتکار را بدست میداشت، تا مردم اطمینان کسب مینمود که کشور در نبود زعامت وخلای راهبردی دراین مقطع خاص قرار ندارد.

با عطف توجه به فکتورهای فوق که بدور از حب و بغض وخیالپردازی های غیرمنصفانه درفوق صراحت یافته است، خطرات اجتناب ناپذیری با تاسف وطن را تهدید مینماید که مسوولیت آن بعهده کسانی خواهد بودکه در دو دهه گذشته فرصت های تاریخی شگوفایی و اعمار کشور را در اوج حمایت های بیدریغ بین المللی قربانی منافع شخصی و گروهی نموده است.

 

 

بامـداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۲۱ـ ۱۱۰۷

مضمون اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

Copyright ©bamdaad 2021