بشریت به قرمز ترین خط روزگار نزدیک میشود

اسد کشتمند
خانم نیکی هیلی نماینده امریکا درسازمان ملل ، گویی درجنگل قرارداردوبه مثابه پادشاه جنگل میگوید: « اگر دنیا در برابر بشار اسد سکوت کند، خودمان حمله میکنیم !» یعنی اینکه اگر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل طبق دلخواه امریکا تصویب نشد، امریکا به خود حق میدهد لجام گسیخته گی نماید.
این بارروس ها منتظر ننشستند تابانصیحت گویی ودادوستدامریکایی هارا ازاین بلند پروازی ماجراجویانه بازدارند. جنرال والری گراسیموف رییس ستادنیروهای مسلح فدراسیون روسیه یک راست و مستقیم خطاب به امریکایی ها گفت :«  در دمشق، در مؤسسات و برخی بخش های وزارت دفاع سوریه، مشاوران نظامی روسیه، نمایندگان مرکز صلح احزاب و پولیس نظامی مستقر هستند. در صورت تهدید نیروهای نظامی ما، نیروهای مسلح فدراسیون روسیه اقدامات تلافی جویانه را در برابر موشک ها و حامل هایی که از آنها استفاده می کنند، انجام خواهد داد ». سرگی لاوروف وزیرامورخارجه روسیه نیزدراین مورد تاکیداتی داشت. اخیراً رسانه های معتبرجهانی اطلاع دادند که امریکایی ها نیروهای بحری خود را درمدیترانه، خلیج فارس و بحیره سرخ برای حمله به سوریه به وسیله موشک های کروزمتمرکزساخته اند. دیده می شود که امریکایی ها نتوانسته اند شکست های خود درسوریه راهضم کنند. گرچه ازیک نیروی بزرگ و به طریق اولی بزرگ ترین نیروی نظامی دنیا انتظارمی رفت درکنارنیرومندی، از خونسردی، واقع بینی ومنطقی بودن نیز بهره داشته باشد، می بینیم که چنین نیست. مزید برآن، این بزرگ ترین نیروی نظامی دنیا فراموش می کند که علیرغم نیرومندی اش عوامل بازدارنده حیاتی متعددی دربرابرش قراردارد که یکی و درشت ترین این عوامل نیروی بازدارنده بسیار پرقدرت ومدرن هسته ای روسیه است. درواقع امریکا با گستاخی های بی حد وحصرش جان جهان رابه لب رسانیده  ومقتدرترین حریفش یعنی روسیه مجبور می شود مشت گره کرده خود را دربرابرش بلند نماید. دراین ماجرای بسیار خطرناک که مانند بحران کوبا درسال های اولیه دهه شصت ترسایی  قرن گذشته، تمام بشریت درلبه هولناک نابودی هسته ای قرارگرفته است، آیا امریکا گام  اول رابا بمباردمان سوریه به پیش خواهد گذاشت؟ عقل سلیم می گوید نه. اگر چنین شد که بشریت باردیگر از دام جنون نظامیان وسیاست گذاران ماجراجوی امریکایی رهایی یابد، امریکا این گزافه گویی های خودراباخود به کجاخواهدبرد؟ بالاخره برای بزرگترین نیروی نظامی دنیاکه از تریبون سازمان ملل ( که جز عروسک امریکا چیز بیش تری نیست) با طمطراق از زورحرف می زند، ولی باترس ازتهدید حریف، دم خود راجمع کرده و به عقب برمی گردد، چه آبرویی باقی می ماند؟ « عقابان » پنتاگون و سی آی ای عادت گرفته اند که هرآنچه رامی خواهند به زور و تکبر بر دیگران تحمیل کنند و تاهنوز به سنجش دقیق وضع وارزیابی عکس العمل حریف عادت نکرده اند. حالا وقت آن رسیده است که این جنابان دوران فرمانبرداری تیم یلتسین درمورد روسیه را فراموش کنند. وقت آن فرارسیده تا ازنیروی هسته ای وپیشرفت های تکنولوژیک نظامی روسی واز سیاست های جسورانه ودیپلوماسی متحرک و فعال روسیه حساب ببرند.
یکباردیگرامریکایی ها به قمار بسیارخطرناکی دست زده اند که عبارت ازقمارِ بازی اعصاب با روس ها، با درپیش گرفتن روشی تهدیدآمیزو تحریک کننده همراه با برخ کشیدن توان وامکانات نظامی است. آنها می خواستند وشاید هنوزهم می خواهند عواقب شکست های سنگین سیاست  های خود درسوریه را با  خاکباد بمباردمان های ارتش ومردم سوریه پنهان کنند. این بار روس ها کوتاه نمی آیند.
به طور کلی دراین اواخر امریکایی ها می خواهند با برخ کشیدن عضلات تسلیحاتی  خود روسیه را مجاب کنند و به عقب روی وادارند. درکناراین نمایش هیستریک قدرت نظامی ، آنها اهرم عمده فشاراقتصادی را به وسیله تعذیرات متنوع  وممتد به  کار می برند تا کمر روسیه را بشکنند. آیا آنها خواهند توانست به این مامول دست یابند؟ تحلیل اوضاع نشان میدهد که به احتمال بسیار قوی به این هدف به طورکامل دست نخواهند یافت.
ازقضا حاکمیت سیاسی در روسیه دراوضاع کنونی از تقریباً یک دهه ونیم به اینسوبا هوشیاری کم سابقه عمل میکند  و تصور اینکه  بتواند از معرکه کنونی  جان سالم بدر برد، بسیارمحتمل است. بهرحالی، روسیه محتملاً تضعیف خواهد شد ولی ازپا نخواهد افتاد و یکی از تبعات چنین  وضعی بادرنظرداشت سخت جانی  روس ها تضمین آینده نیرومند تربرای روسیه را رقم می زند: رودررویی امروزی بین امریکا  و روسیه درعرصه ای کامپلکسی و ذوجوانب مشتمل برعرصه های اقتصادی، دیپلوماتیک ونظامی عمل میکند ونتیجتاً سیاست هردوطرف ملهم ازاین عوامل کمپلکسی است. دراین میدان، یگانه عرصه ای که درآن امریکایی ها می توانند روس ها را درمضیقه جدی قراربدهند عبارت است از عرصه اقتصادی. که خودنتیجه  وضع سیاسی ایجاد شده درنیم قرن اخیربعد ازآنکه  دلار درمعاملات بین المللی جای تعویض ناپذیر را احرازکرد، می باشد. تازمانی که  دلار پادشاه است امریکا با حربه تعزیرات هرکشوری رامی تواند زیرشدید ترین فشارها قراربدهد. درچنین زمینه وکانتکستی روس ها ازلحاظ اقتصادی دربرابر امریکایی ها نمی توانند رقابت کنند  و درنتیجه امریکایی ها با حد اکثراستفاده ازاهرم اقتصادی درپی شکستاندن استخوان های اقتصاد روسیه می باشد. دراین گیرودارخوشبختی  روس ها دراین است که هفتاد سال سوسیالیزم چنان زیربنای اقتصادی وتکنولوژیک  را به میان آورده است که به اضافه تاریخ خود روسیه که همیشه برای زنده ماندن به مقاومتی غیرقابل باور پرداخته است، خواهد توانست ازاین آزمون تاریخی جان بدربرد. بادرنظرداشت این وضع، روس ها در موقعیتی قراردارندکه درعرصه های دیپلوماتیک دست ازپا خطا نمی کنند وبه پیروزی های پیهم دست می یابند و درعرصه نظامی با دردست داشتن اهرم های تکنولوژیک متناسب در مسابقه  تسلیحاتی روزبه روزمقتدرتر می شوند و درنهایت خواهند توانست تناسب نیروهای کنونی بین المللی راتغیر بدهند. اقدام به موقع وجسورانه آنهادرقبال حوادث سوریه توانست ازیکسو به تحکیم مواضع نظامی وحضورآنهادر منطقه حیاتی مدیترانه بیانجامد وازجانب دیگر درعرصه اعتلای اعتبار بین المللی وایجادفضای اطمینان بخاطر همیاری عده ای ازکشورها ونیروهایی درمناطق مختلف به ویژه در منطقه خاورمیانه  بیانجامد. این تغییر موضع ازجانبی بالاجبار تمایلات تجاوزگرانه امریکا رالگام می زند واز جانب دیگر باعث خشم ایالات متحده امریکا گردیده وتعزیرات اقتصادی به طور متداوم تشدید میشود. درچنین اوضاع واحوالی تحریکات امریکادرتمام عرصه ها ودرتمام دنیابیشترمیشود. روسیه  درشرایطی قرارداده شده است که راهی جزمقابله با امریکا برایش باقی نمانده است. حوادث چند روزاخیر وتهدید جسورانه وخطرناک روس ها درزمینه کوبیدن راکت ها و پایگاهای پرتاب آنها درصورت تجاوزبرسوریه نمونه روشن چنین سیاستی است. روس ها بالاجباردر برابر زورگویی های امریکا زورخود راکه کم هم نیست با جسارت برخ امریکایی ها می کشند. امریکایی ها اگر تا اکنون متوجه نشده اند باید به زودی بفهمند که عملیه « بومرانگ » تحریکات شان خطرناکتر از آن چیزی است که می توانستند تصورش رابکنند؛ تحکیم قدرت نظامی روسیه بعد از دوران رکود ونزول بعد ازفروپاشی شوروی، تازه دارد امریکایی ها را از خواب خوش شان بیرون میکند. وضع تحمیل شده به وسیله امریکایی ها درفضای تشدید مسابقه تسلیحاتی و رقابتی با ابعادغول پیکر، باعث تقویت بسیار جدی ساختارهای نظامی، نوسازی بی سابقه و سراسری زرداخانه های تسلیحاتی وارتقای کم سابقه نیروی رزمی روسیه شده است. این وضع امریکایی ها را خواه ناخواه به تلاش های بیشتری وامیدارد ومسلماً سیاست های جنبی آنها در روال سریعتری قرارمی گرد. نمونه  بارز آن تشدید بی سابقه جابجایی نیروهای اهریمنی داعش درافغانستان درنزدیکی مرزهای روسیه میباشد.
آنچه ازجانب بعضی ها بیش تر به یک بازی اوپراتیفی برای ترساندن و زیرفشارقرار دادن روس ها تلقی میشد ( استفاده از داعش برای غلبه بر روسیه در آسیای میانه ) حالا کم کم به سیاست جاری امریکایی ها مبدل می شود. آنها به فکر این هستند که با بکار انداختن داعش علیه روسیه می توانند در این حادثه تماشاگر باقی بمانند  در حالیکه روس ها این موضوع رااحتمالاً از زاویه دیگری می بینند: کشانیدن پای خود امریکایی ها در جدال های فرسایشی و در عین زمان نمایش قدرت و استفاده از امکانات دست داشته برای مقهور ساختن آنها در مراحل تعین کننده آتیه.
به احتمال قوی تا اکنون امریکایی ها روی این اصل قماربازانه بیشتراتکا  داشته اند که برمبنای آن هرقدرفشاررا بیشترکنند به همان پیمانه حریف خود را به عقب نشینی وادارخواهند ساخت. چنانچه فشارها بر روسیه را ازورای تمام سرحدات با اهمیت آن به ویژه دراروپا و درافغانستان به طور بیسابقه ای تشدید کرده اند. شاید امریکایی ها با همان روحیه ای برخورد کنند که در زمان تجاوز برعراق، دونالد رامسفیلد وزیر دفاع امریکا درباره کوریای شمالی وایران گفت که این ها دربرابر نیروی نظامی ایالات متحده امریکا جزلقمه هایی بیش نیستند. امریکایی ها تا اکنون این سیاست رااد امه داده اند اما این بار لقمه روسیه درگلوی شان گیر خواهد کرد و فکر می شود که تازه متوجه این امرمی شوند.
دیده می شود که ادامه این وضع جان روسیه را به لب آورده است. همین دیروز، واحد های نظامی روسیه  و تاجیکستان در۱۵ کیلومتری مرز با افغانستان مانورهای نظامی بزرگ ابعاد براه انداختند. محتملاً این پیامی است برای امریکایی ها که درسوریه  دست ازپا خطا نکنند.
درگیرودار این حوادث روزهای اخیر ولادیمیرپوتین با صریح  ترین لهجه ممکن امریکایی ها را شیر فهم  ساخت که اگرآنها پای خود را ازحد خود فراتر نهند، روسیه بی محا با خواهد کوبید واین کوبیدن با آماده گی های کوریای شمالی وایران برای مقابله با امریکا تفاوت کلی دارد. روسیه  طوریکه بارها رهبران آن تاکید کرده اند با سلاح هسته مقابله خواهد کرد؛ منجمله با « شیطان »- ساتان نیرومند ترین و چابک ترین ومخرب ترین راکت بالیستیک قاره پیمای هسته ای جهان.(گویند زرادخانه شیطان یا راکت RS28 روسی قادراست تمام ایالات متحده امریکا را زیرورو کند. یکی از این راکت ها قادراست کشوری به بزرگی فرانسه را نابود کند). مسلماً امریکایی ها هم چنین سلاح های مرگباری دارند ولی نتیجه برخورد بین دوابرقدرت جهان فقط  و فقط نابودی تمام بشریت را درپی دارد.
جهان شاهداین امر است که روس ها تقریباً با همان هیجان و ازخودگذری که  در زمان جنگ جهانی دوم برای تولید بلاوقفه سلاح برای نجات کشور کار می کردند، امروز هم تلاش می  ورزند تا وطن پرستی ای راکه برای روس ها مفهومی بسیار ملموس تر از امریکا یی ها دارد، باردیگر اهرم  پیروزی و نجات سازند. ولادیمیرپوتین ازساخت راکت  کروز هسته ای وزیر دریایی بی سرنشین که قادربه حمل راکت های هیپرسونیک هسته ای است وهمچنان از راکت های با شعاع پرواز« لایتناهی » پرده برداشت و دنیای غرب را غرق در حیرت ساخت. او دربخشی ازسخنان خود گفت: « سلاح هسته ای جدید روسیه می تواند هر هدف را در جهان نشانه گیرد!»
درکناراین پیشرفت های تعیین کننده تسلیحاتی اواین بار یک  گام  بی سابقه دراوضاع کنونی جهان به پیش گذاشت وامریکا و ناتو را تهدید کرد که نه تنها روسیه بلکه اگر متحدین آن هم مورد  تجاوز قراربگیرد، سلاح هسته ای روسیه مورداستفاده  قرارخواهد گرفت. این موضع گیری پوتین مستلزم توجه خاصی است که به نحو بی سابقه ای درتغییر و جابجایی روابط  متشنج کنونی جهان بخصوص در منطقه پرتشنج  خاورمیانه  نقش ایفا خواهد کرد. برپایه  این حرف پوتین شاید کشورهایی مانند ایران هم می توانند روزی نه چندان دوربه متحد روسیه  برای رهایی ازچنگال تجاوزات  بی کیفر امریکایی ها مبدل گردند و چه بسا که در این دوکتورین  سیاسی نوین جایی هم برای کشورهای دیگری که درتقابل با  امریکا  قراردارند اختصاص داده شود. در اینجا می توان تصورکرد وقتی امریکا ازتمام  خطوط قرمز روابط  متمدن  بین المللی عبور کند، کشوری مانند روسیه چرا نتواند  حداکثر مخالفین امریکا راصرفنظراز سیاست های داخلی آنها درکنارخود قراربدهد؟ مگرجست  و جو و داشتن دوستان و متحدین بین المللی در جهانی که بود ونبود آن به اراده کمپلکس های صنعتی- نظامی امریکایی بسته گی پیدامیکند، کارنامشروع  ویک« قرارداد » غیراخلاقی است؟ واقعیت اینست که امریکا ازجنگ جهانی دوم به اینسومدافع  ومتحد کثیف ترین وجنایتکارترین رژیم های روی زمین بوده است. وبه این کارخودبی اعتنا به افکارجهانی ادامه میدهد.
دراین روزها یکی ازاخبارمربوط به یک سال قبل درسطح می آَیدکه عبارت است از: جابجایی شصت هزارسربازمسلمان فدراسیون روسیه درسوریه. بادرنظرداشت این واقعیت حرفهای والری گراسیموف طنین بیشترمی یابد که حمله به سوریه به معنی حمله بر روسیه خواهد بود. و تازه در رسانه های مجازی بین المللی از اعزام  پیاده  نظام ارتش روسیه به سوریه خبرمیدهند. در این صورت هرنوع حمله به سوریه به معنی آغاز جنگ جهانی بربادکننده خواهد بود.
وضع هراس انگیزکنونی ازمدت ها قبل قابل پیشبینی بود. آوانی که امریکایی ها ناتو را تا سرحدات غربی روسیه تازاندند، روس ها که به رسا ترین وجه ممکن « آواز » خطر را شنیدند بی کار نمانده و نیروهای پرقدرتی؛ منجمله  راکت های رعب انگیزاسکندر را درجوار ناتو یعنی در کالینینگراد و در تاجیکستان درنزدیکی پایگاه های امریکایی افغانستان اشغال شده جابجا کردند. علیرغم اینکه امریکایی ها جنگ راهمیشه  دور و دورتر ازسرزمین خود براه انداخته اند  و مردم شان درجریان جنگ های متعارف  درامان بوده اند. ولی درافغانستان وسایر پایگاه های آنها سربازان شان درمستقیم ترین خط تیررس قراردارند و گذشته ازآن  درصورت جنگ هسته ای هیچ جایی ازکره زمین به طور واقعی در امان نخواهد ماند. پس باید امیدواربود که سیاستگذاران امریکایی که تجربه فراوانی دراوضاع پیچییده بین المللی دارند، غرور بی جا و تکبرعادت شده خود را کناربگذارند وبه واقعیت های امروزی سرتمکین  پایین آورند، باشد که بشریت یکبار دیگر ازدم تیغ بران نابودی حتمی جمعی نجات یابد.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۸ـ ۱۹۰۳

 

دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است . 

 

استفاده از مطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

 

Copyright ©bamdaad 2018