قمـار سیاسـی در اسپانیا

اردشیر ز.‌قنواتی

دراسپانیا بعد از برگزاری همه‌ پرسی استقلال کاتالونیا ، سیر تحولات شتابناک آن می ‌رود تا تبدیل به یک بحران عمیق ملی شود که در صورت پافشاری دولت مادرید و حامیان استقلال بر مطالبات خود، حتا می‌ تواند موجب بروز خشونت در این کشور اروپایی شود. برگزاری همه‌ پرسی در اول ماه اکتوبر بر خلاف تصور رهبران استقلال‌ طلب کاتالونیا و دولت خودمختار  کارلوس پوجدمون ، با واکنش بسیار تند مادرید و  ماریانو راخوی ، نخست ‌وزیر این کشور، روبه‌ رو شد که از این موضوع برای مرعوب ‌کردن احزاب اپوزیسیون  و حمایت ملی در پشت‌ سر خود استفاده کرد. در فاصله بین روز برگزاری همه‌ پرسی و جلسه پارلمان محلی کاتالونیا  در ١٠ اکتوبر که تمام شواهد نشان می ‌داد مادرید توانسته است اسپانیا، اتحادیه اروپایی  و جامعه جهانی را با خود همراه کند، متاسفانه رهبران استقلال ‌طلب با اشتباه محاسبه از توازن قدرت داخلی و خارجی با اتکای به رای حدود ٩٠ درصدی در انتخاباتی که حدود ٤٣ درصد در آن شرکت کرده بودند، دچار یک خطای استراتیژیک شدند که امروز باید در گوشه رینگ زیر ضربات سنگین طرف مقابل قراربگیرند.
شباهت کامل این همه‌ پرسی با همه‌ پرسی  استقلال کردستان عراق که تقریبا به فاصله چند روز با همدیگر برگزار شدند، به یک نتیجه مشترک ختم شد و آن اینکه  در نبود حمایت خارجی قدرتمند در پشت‌ سر این اقدامات در دنیایی که نظم آن متکی بر هژمونی قدرت و مناسبات منطقه ‌ای است، هرگونه تغییر جغرافیای سیاسی با مقاومت داخلی و خارجی مواجه می‌ شود و در ذات خود به استقبال رفتن به سمت یک شکست و نتیجه از قبل محتوم است. از آنجا که موتور محرکه هر دو همه‌ پرسی در کاتالونیای اسپانیا و کردستان عراق تقابل ناسیونالیسم محلی در مقابل ناسیونالیزم  و حاکمیت ملی بوده و هیچ سنخیتی با روندهای انقلابی نداشت، لاجرم تعیین ‌کننده نتیجه نیز تابع تناسب قوای موجود بوده و از قبل فرجام آن قابل پیش ‌بینی بود.
نکته جالب و تا حدود زیادی قابل ابهام، در چگونگی مواجهه میانجی‌ گران بین‌المللی و منطقه‌ ای با وضعیت در این دو «همه‌ پرسی» تقریبا هم‌ زمان بود. درحالی‌ که درباره روابط متشنج بغداد ـ اربیل نیروهای فرامنطقه ‌ای و همسایگان این کشور در حین مخالفت با موضوع به صورت مستمر درصدد میانجی‌ گری و مدیریت بحران بودند، اما در روابط مخدوش ‌شده بین مادرید ـ بارسلونا تقریبا هیچ اقدامی برای میانجی گری انجام نشد و حتا اتحادیه اروپا ضمن حمایت از مواضع مادرید، گامی در جهت مدیریت بحران برنداشت.
بی‌ توجهی به آنچه در کاتالونیا می‌ گذشت، دولت پوجدمون را در برزخی رها کرد که امکان مصالحه را تا حدود زیادی مسدود کرده و امروز نیروی قوی ‌تر تمام خواست و میل خود را می‌ تواند بر نیروی ضعیف ‌تر تحمیل کند. متاسفانه این پالس‌ها و نشانه‌ های بازدارنده گی را رهبران کاتالونیا به ‌درستی در تحلیل و محاسبات خود لحاظ نکردند و در فاصله ٩ روزه بین برگزاری همه ‌پرسی و اولین جلسه پارلمان که زیر فشار مادرید ـ بروکسل مجبور به تعلیق نتیجه آن شد، به دلیل عدم استفاده از این موضع به‌ عنوان یک فرصت برای مصالحه و کسب امتیاز، نه‌ تنها برای دولت محلی کاتالونیا حاصلی نداشت که به ‌نظر می ‌رسید سیاست‌مداران اروپایی ترجیح می ‌دهند عنصر نافرمان را به‌ شدت تنبیه کنند.
این رویه اتحادیه اروپا قبلا نیز درباره بحران سیاسی یونان به کار گرفته شده بود و با تمکین کامل حزب حاکم «سیریزا» و گردن‌نهادن به خواست اين اتحادیه تنها اجازه بازگشت به نقطه صفر را در حاصل کار به‌همراه  داشت  .رهبران استقلال‌ طلب کاتالان از آنجا که به‌ نظر می ‌رسد هیچ درک درستی از مناسبات قدرت در عرصه ملی و منطقه ای، به‌ ویژه ماهیت و مکانیزم جاری در اتحادیه اروپا ندارند، امروز در مقابل عمل انجام ‌شده کاملا خلع‌ سلاح شده و در شرایطی که دولت مادرید با استفاده از ماده ١٥٥ قانون اساسی دولت محلی را منحل کرده است، تنها اهرم فشار را در مقاومت دموکراتیک حامیان استقلال می ‌دانند.
انحلال دولت محلی از سوی سنای اسپانیا در روز ٢٧ اکتوبر که با تشبث با همان اصل ١٥٥ قانون اساسی انجام گرفت و از طرف دولت معاون نخست ‌وزیر  ثریا ساینز دو سانتاماریا  را مسوول اداره منطقه کاتالونیا کرد، از هم ‌اکنون به همان نسبت که در این ایالت تنش و آنارشی را حاکم کرد، تا حدودی مواضع ماریانو راخوی و راست‌ گرایان در کل اسپانیا را هم تقویت کرده است. اعلان زمان برگزاری انتخابات پیش از موعد در کاتالونیا از سوی دولت مرکزی اسپانیا برای روز ٢١ دسامبر در بحبوحه این کشاکش سیاسی و میتینگ‌ های بزرگ خیابانی خبر از یک تنش دوماهه در کاتالونیا می ‌دهد که امکان بروز خشونت در آن بسیار بالا رفته است.
هرچند حدود نیمی از مردم کاتالونیا مخالف استقلال این منطقه از اسپانیا بودند، اما بخش بزرگی از این مخالفان در طبقه‌ بندی موافقان مادرید نخواهند بود و آنان نیز هم‌ اکنون در خیابان علیه اقدامات دولت مرکزی در کنار موافقان همه‌ پرسی در اعتراضات شرکت دارند. این‌ بار توهم  قدرت ظاهرا گریبان راخوی را هم گرفته و او با بستن تمام راه‌های مصالحه ملی تنها به فکر بازسازی موقعیت سیاسی خود با استفاده از شرایط است که در هفته‌ های آینده چنانچه مخالفان او در کاتالونیا این‌ بار درست عمل کنند، هم اینکه «حزب مردم» او در این انتخابات محلی به‌ شدت شکست می‌ خورد و هم اینکه جناح چپ اسپانیا  فرصت می‌ یابد تا سیاست‌های تندروانه او را به نقد کشیده و موقعیت حبابی کنونی را از او سلب کند.
در چنین شرایطی که هیچ شانسی برای استقلال ‌طلبان برای رسیدن به خواست تاریخی آنان وجود ندارد، این نیروی بزرگ در کاتالونیا باید روابط خود را با چپ کاتالان و جناح چپ اسپانیا ترمیم  و در جهت همکاری حول یک پلاتفورم مشترک با آنان حرکت کند. هم‌ اکنون با جلسات تقریبا هم ‌زمان پارلمان محلی کاتالونیا در روز جمعه، ٢٧ اکتوبر که با رای ٧٠ نماینده از ١٣٥ نماینده پارلمان رای به اعلان استقلال داد و در مقابل مجلس سنای اسپانیا نیز در همان روز رای به انحلال دولت محلی کاتالونیا داد، اسپانیا وارد یک بحران سیاسی شده است که از هم ‌اکنون به دلیل سیال‌ بودن رخدادها و تحولات پیش ‌رو نمی ‌توان تصویر روشنی از نتیجه کار و فرجام این وضعیت بحرانی را مشخص کرد. آنچه اما تا حدود زیادی می ‌توان انتظار داشت، تشدید بحران در اسپانیای از قبل درگیر بحران اقتصادی و همچنین تشدید تنش و کم ‌ثباتی در کاتالونیای دوقطبی ‌شده است. اتحادیه اروپا نیز به‌ لحاظ عدم ایفای نقش میانجی‌ گرانه خود به دلیل حمایت یک‌ جانبه از مادرید تا حدود زیادی اعتبار خود را در سطح منطقه ‌ای و جهانی از دست خواهد داد و این موضوع هیچ کمکی به حفظ وحدت و یک پارچه گی این اتحادیه تضعیف ‌شده  نمی‌ کند./ ص م

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۳۱۱