جهان گشایی وسیطره انگلیس ها درجهان

 بخش چهارم : درخاور میانه

 

علی رستمی

انگلیس ها برای انحصار نفت وگازدرایران  مداخله کردند و نفت وگازانرا به انحصار شرکتهای خود بنام «دارسی» که کمپنی مشترک نفت ایران وانگلیس  بود،قراردادند ودر کودتای که سبب سرنگونی دولت مصدق صدراعظم ایران شد، نقش فعال داشتند.

 درجریان جنگ اول جهانی ،انگلیس ها عرب ها را علیه ترک های عثمانی با استفاده از احساس ملی برای شورش وقیام تشویق و تحریک میکردند .دراین زمینه  شخصی بنام" سرهنگ ت.ا.لورنس " درعقب پرده برای برانگیختن قیام و شورشها نقش بارز داشت؛ سپس شخصیتی مشهور شد که درعقب بسیار از نهضتهای  اسلامی درکشور های عربی قرارگرفت .

بنابراین انگلیس ها در دوران جنگ اول جهانی شورشی را توسط عرب ها علیه ترک های عثمانی سازماندهی کردند ،به عرب ها وعده میدادند تا یک کشور بزرگ عربی مستقل شامل: عربستان ،فلسطین وسوریه را بوجود بیاورند، اما با این نیرنگهای دو رویی مخفی یانه با فرانسه قراردادی را منعقد ساختند که این کشورهارا دراصل تجزیه  وتحت الحمایه خویش(فرانسه وانگلیس  )قرار بدهند. انگلیس ها با این خیانت خود با اعراب خیالِ امپراتوری بزرگ را درخاورمیانه داشتند که تا بحرهند وافریقا ( مصر) مسلط باشد.

تسلط بالای عراق ،فلسطین ،جنگ برای شهر موصل وتشویق عرب ها علیه ترک های عثمانی هدفی بود  که انگلیس ها ارزوداشتندتا بالای تمام خطوط راه اهن افریقا واسیا مانند شهر حلب وحجاز وبغداد حاکم شوند وامپراتوری خودرا جهانی بسازند؛ براین شالوده با استفاده از موج ملی گرایی درخلیج فارس از احساس ملی عرب ها برضد ترکیه دروجود خانواده شریف حسین که از اشراف مکه بود وارزوی خلیفه شدن مسلمانان را داشت، همکاری خودرا اعلام کرداند وانهاراتشویق مینمودند. شورشها از دمشق شروع شد که توسط ترک های عثمانی سرکوب ورهبران شان اعدام شدند، شورشهای عربی با پول انگلیس ها وعمال مرموز پلیس مخفی انگلیس بنام " سرهنگ لورنس" کمک وتمویل میشد. با  پایان جنگ اول جهانی مستعمره های ترک ها بدست انگلیس ها افتاد ومطابق قرارداد" ورسای" کشورهای عربی میان فرانسه وانگلیس تقسیم شد. در دوران جنگ جهانی اول ارتش بریتانیا به فلسطین حمله کرده وشهر اورشلیم را اشغال نمود،این دوشهر به تصرفش درامد .از سوی دیگر دولت بریتانیا درسال 1917 اعلامیه را انتشار کرد که بنام اعلامیه" بالفور" یاد میگردید، براساس این اعلامیه یهودیها که در نقاط جهان پراکنده بودند، میتوانستند درفلسطین یک " کانون ملی یهود" را بوجود اورند وبعد دولت مستقل اسرائیل را تشکیل دهند. این منطقه که ازنگاهی استراتیژیکی دراسیا،افریقا واروپا با اهمیت بوده ومیخواستند که یک دولت خود مختار با کمک مسیحان ویهودیان بوجود اید، اما عرب ها وفلسطینها مخالف این نظر بودند؛ برعلاوهء مخالفت عرب ها، از اراضی فلسطین به یهود نشین تحت اداره مستقیم انگلیس ها که منجربه اشغال سرزمینهای اصلی فلسطینها توسط صهیونست ها شد، دولت اسرائیل بوجود امد ؛ این دولت به مثابه هیولای بزرگی درقلب عرب ها بانادیده گرفتن حقوق حقه فلسطینها برای تسلط باداران امپریالیستی شان درمنطقه بوجود امد . بعد ازان درسال 1929 جنگهای میان عرب ها ویهودیان بر سر اختلاف « دیوارندبه [مقدس ترین مکان مذهبی یهودیان است که برروی تپه موریا در شهر اورشلیم قراردارد.به باور یهودیان دیوار ندبه ازاخرین باقی مانده های هیکل سلیمان ودومین پرستش گاه اورشلیم ومرکز دعا ومنبع الهام برای یهودیان دراسرائیل وسراسری جهان هست.]»  شروع شدکه مبارزه مردم فلسطین برای بدست اوردن سرزمینهای اشغالی شده انها توسط اسرائیل با قتل وکشتار هزاران فلسطینی از جانب دولتی صهیونیستی ، هنوزهم ادامه دارد.

انگلیس ها یکی از دست نشاندهء خود را بنام امیر عبدالله از پسران ملک حسین پادشاه حجاز را در اردن به پادشاهی گماشتند که مطیع امپراطوری بریتانیا بود ومطابق  امضای قرارداد سال 1928 انواع امتیازهارا به اختیار عساکر نظامی انگلستان دراین منطقه قرارداد .

با مداخله مستقیم انگلیس هاحکومت سعودیها زیرنام وهابیت که اساس گذاران ان محمد ولد عبدالوهاب میباشد که توسط یک تن انگلیسی که ازدوستان وهاب درجریان مصروفیت دانشگاهی بان اشنا شده بود تشکیل یافت . شریف حسین که به توطئه انگلیس ها پادشاه حجاز شده بود وپسرش فیصل نیز حاکم سوریه شد وبعد توسط فرانسویها بیرون شد ، انگلیس ها اورا به سلطنت عراق گماشته که تحت حاکمیت اربابش یعنی انگلیس حکومت میکرد.

 درسال 1924  خلافت عثمانی ها که توسط کمیته انقلابی ترک ها با فیصله پارلمان ترکیه لغوشده بود،  ملک حسین   در حجازسلطنت میکرد ، بعدازلغو خلافت عثمانی ها  که مقام خلافت خالی مانده بود، ملک حسین بدون ممانعت خودرا خلیفه اسلام اعلان کرد . ابن سعود که درکمین چنین روزیی بود با استفاده از افراد ملی گرا مردم را علیه  ملک حسین تشویق نموده تابرضدش قیام نماید ، انگلیس ها هم ازسعودیها نظر به ارتباط قبلی  پشتبانی کرده وسلطنت ازملک حسین به سعودیها درسال 1926 انتقال یافت وخانواده حسین از حجاز ومدینه رانده شدند.

 بعدازجنگ دوم جهانی کتابی زیرنام«روزهای عربی» توسط سرجان فیلبی تحریرشدکه دران تمام رویدادهای  جنگ اول جهانی را که سعودیها چگونه با انگلیس ها کمک میکردند وانگلیس ها  چگونه جانب سعودیها را برضد حسین  گرفتند انتشار یافته هست . بعد ازان سرجان فلیبی مسلمان شد وبنام حاجی عبدالله تجارتخانه یی درجده تاسیس وسالها مشاور ابن سعود بود.دراین کتاب واگذاری نفت عربستان وتاثیرات ان بالای جهان انعکاس یافته است.

یکی ازکشورهای دیگری عربی که از گزند انگلیس ها بی بهره نه مانده بود عراق ویا« بین النهرین»  که تحت قیمومت انگلسیها برای  ماموریت مقدس متمدن ساختن جامعه عربی بود! میباشد. این شهر در سال 1916 با شکست ترک ها در جنگ با انگلیس ها به اشغال انگلیس ها درامد وتا پایان جنگ دراشغال نیروهای ان قرارداشت ؛درنیمه اول سال 1920 درتمام کشورها مستعمره انگلیس شورشهای استقلال طلبی در عراق ، سوریه ،ایران ، مصر ، ترکیه با خیزشهای مردمی علیه انگلیس ها دریک زمان اغاز شد ؛ انگلیس ها باوعده دروغگین  استقلال وازادی با زورو قدرت نظامی  شورشها را از جمله درعراق خاموش کردند ، در عقب این توطئه خودحکومت موقت رابا اشتراک وزیرا ن عرب بوجود اوردند  که درپهلوی هریک ازانها یک مستشار انگلیسی قرارداشت.درسال 1920 یکی از جمله وزیران که از دساتیر انگلیس ها سر کشی میگر دبنام" سید طالب شاه"  بود که انرا انگلیس ها در خارج تبعید وبه عوض ان درسال 1921 فیصل پسر ملک فیصل پادشاه حجاز را به عراق جانشین ساختند،فیصل خدماتی شایانی را درجنگ اول جهانی علیه ترک ها به نفع انگلیس ها انجام داده وحافظ منافع انها بود؛ مردم عراق از پادشاه شدن فیصل خوش نه بودند، میخواستند دولت دموکرات را بوجو اورند که زیر اراده پارلمان باشد،این  شورشهای تا سال 1921 به اوج خود رسید؛ دراین وقت شاه عراق بیمار شد و"سرپرسی کگاس"  که به حیث کمیسار انگلیس درعراق بود به جای شاه تعین و زمام قدرت را بدست خود گرفت ،تمام اختیارت که وزیران عربی داشت انرا لغو اعلان نمود وهمه شورشهارا درعراق به زور بمب وتوپ خاموش ساخته و تحت الحمایگی عراق ادامه یافت.

 دراین زمان اختلافهای میان ترکیه وانگلیس ها بالای شهر موصل مطابق قراداد جداگانه درسال 1926حل شد واین شهر به عراق تعلق گرفت که عراق مستقمآ زیر سلطه واداره انگلیس ها درامد ومنفعت انها دراین محل تامین کردید.برعلاوه  درسال 1930 قرارداد ویا پیمان اتحاد میان انگلستان وعراق امضا شد که  تمام صلاحیتهای قضای ونظامی به  مستشاران انگلیس تعلق گرفت،ازلحاظ نظامی قرارگاه های بزرگ درموصل درنزدیکی سرحد ترکیه که  ایران واذربایجان شوروی را تهدید میکردد بوجود امد.

طوریکه سرهنگ دوم «سرارنولد ویلسون» در انجمن اسیایی پادشاهی درلندن به تاریخ 8جنوری 1932 چنین سخنرانی نموده است:".. نیروهای انگلستان با لجاجت وخونسردی(وبدون اعتنا به اعلامیه های ژنو) در طی دهسال گذشته ومخصوصأ درشش ماه اخیر به بمباران کردهادرعراق می پرداخته است.دهکده ها ویران شده، دامها کشته شده، زنان وکودکان افلیج، همه به گفته گزارشگرمخصوص روزنامه "تایمز" ازتوسعه وپیشرفت طرح یکنواخت تمدن، گواهی می دهند!"

شورشها در نقاط محتلفی عراق برای ازادی ادامه داشت وانگلیس ها برای خاموشی این خیزشها  از بمبهای ساعتی  وتاخیری استفاده میکردند؛ چون مردم شورشی هنگام پرواز طیاره به منازل خود پنهان میشدند ،این نوع بمب ها در موقع پرتاپ منفجر نمی شد بلکه بشکل تنطیم میشد که مدتی بعد منفجر گردد،مردم بعد از عبور هواپیما ها دوباره به حملات خود بالای عساکر انگلیس ادامه میدادند وسپس دراثنای  رفت امد این بمب ها انفجار میکرد که ازاین بابت ضربات سنگین به اهالی رسانید میشد . بانهم عراق با سرپرستی انگلیس ها داوطلبی عضویت خودرا به جامعه ملل پیشنهادوپذیرفته شد. طوریکه درانزمان میگفتند:" عراق بابمباران به جامعه ملل راه یافت". بانهم تسلط واستیلای انگلیس ها بالای عراق ادامه داشت. انگلیس ها ازموجودیت پادشاهان بی هویت خائین عربی مانند"فواد" درمصر "فیصل" درعراق وعبدالله در ماوراء اردن ، تسلط استکباری خودرا تامین وادامه میداد.

عراق بعداز یک دوران استعماری  درسال 1932از انگلیس ها  استقلال خودرا کسب ودر سال 1958 از پادشاهی وبه نظام جمهوری تبدیل کردید. عراق ازسال 1968 تحت رهبری حزب سوسیالیست بعث اداره میشد . بعدازمداخله وتجاوز  مستقیم نظامی مشترک انگلیس وامریکا علیه دولت صدام حسین رئیس جمهور عراق درسال2003، حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین  سرنگون وسپس صدام حسین با یک محکمه نمایشی اعدام وعراق بعد ازیک دوره ارامی ، دوباره داخل جنگهای فرقی یی ومنطقوی شده که تا حال ادامه دارد.

دراروپایی شرقی:

 انگلیس ها بعداز ختم جنگ اول جهانی و حل اختلافها میان کشورها ی اروپایی بالخصوص باالمان وادامه همکاری موافقتنامه یی را که بنام « لوکارنو» نامیده شود امضا نمودند . ارزش این پیمان  برای انگلیس ها این بود که تمام کشورهای اروپایی را علیه کشورهای کمونیستی بالخصوص علیه روسیه متحد ساخته بود.

احزاب حاکم انگلیس بویژه محافظه کاران جعلیات را علیه روسیه به بهانهء نامه «زینوف» یکی ازکارمندان بلند رتبه دولت شوروی دامن زدند که گویا روسیه میخواهند که انقلاب کمونیستی را در انگلستان صادرنمایند واز این  نامه  درزمان انتخابات  عیله حزب کارگراستفاده شد که به نفع محافظه کاران تمام شد. زینووف  ازهمچو نامه اگاهی  نداشته ومنکر ان بود.بعد ازان در برلین افشاء شد که این نامه توسط یکی ازاعضای گروهی بنام «سفیدها» که ازجمله روس های مهاجرکه برضد بلشویکها بود، صورت گرفته است. همچنان درسال 1927اقداماتی مختلفی علیه اتحادشوروی درنقاط جهان شروع شد از جمل درسفارت شوروی درپکینگ وکنسولگری ان درشانگهای چین به تحریک انگلیس ها حمله صورت گرفت تابتوانند چین را باشوروی ها در میدان جنگ بکشاند، اما روس ها به جنگ نپرداختد؛یکماه بعد درهمین سال عمل دیگری درشهر لندن درمرکز بازرگانی شوروی صورت گرفت که بنام ماجرایی «ارکوسم »مشهوراست چون نام این کمپنی ارکوس بود. مداخلات انگلیس ها درجنگها ونارامی های کشور شوروی که به کشته شدن یک میلیون سیصدوپنجاه هزار نفر تمام شده بود جزو سیاستهای خرابکارنه وتنظیم شده برای سرکوب انقلابیون روسیه وممانعت دراه تحقق اهداف ونفوذ ان درجهان بود.. ادامه دارد.

 

 بامداد ـ دیدگاه ـ ۳ /۱۶ ـ ۰۱۰۸