به بهانه پاسخ محترم فرید عادل به رساله محترم عالم افتخار

سلیمان کبیرنوری

نظربه آنچه هم اکنون در عالم اسلامی و غیر اسلامی به نام اسلام میگذرد؛ مگر دین اسلامِ عملاً موجود و مروج، دین شقاوت، وحشت، دهشت  و بربریت نیست یا هست؟

طبال ! بزن، بزن که نابود  شدم

بر «تار» غروب زندگی، «پود» شدم 

عمرم همه رفت خفته در کوره مرگ

آتش زده  استخوان  بی  دود   شدم

          «کارو»

درین عکس مسلمانان مجاهد داعشی یک پیلوت اسیر اردنی را که در قفس نگهداری کرده اند، در آتش زنده زنده می سوزانند

دیدم، دیدم و دیدیم، ویدیویی را دیدیم که مدعیان مسلمانترین مسلمانان جهان!، مدعیان احیای «خلافت اسلامی» انسان مظلوم اسیرشده را درقفسی زندانی کرده و از نام اسلام عزیز زنده - زنده میسوزانند.

پس اسلام واقعاً چه دینی است؟

با همچو اعمال که مدعیانش انجام داده و به سطح دنیایی هم نمایش میدهند؛ آیا باور عالمگیر بوجود نمی آید که اسلام دین وحشت، بربریت، جهالت، جباریت، و درنهایت، ضد شرافت، ضد کرامت انسانی و ضد آدم و آدمیت و بشریت است؟

من تصاویراین چنین سوختاندن ها را در بسیاری از کشور های اسلامی دیگر از جمله  کشور همسایه مان پاکستان نیز دیده بودم که فقط تصویر تکاندهنده تری از سوختاندن پیلوت اردنی « معاذ الکساسبه» را اینجا منحیث سند استمرار این گونه از جنایات ضد بشری و ضد انسانی از نام دین مقدس اسلام در قلمروی حاکمیتی بنام  کشور اسلامی پاکستان   در ذیل درج میدارم.

این همه در حالیست که باصطلاح رهبر تازه ی جهان اسلام جناب ملک سلمان، خادم الحرمین الشریفین و پادشاه سعودی، که بصورت فامیلی( آل سعود) میباشد، این انسان سوزی را فقط محکوم کرده اظهار داشتند:«  از خداوند متعال مسئلت دارم که این شهید را بپذیرد و در بهشت خود جای دهد. انا لله و انا الیه راجعون.»

 ما از تاریخ آموخته ایم که قلدوران آل سعود به طریق ازدواج شیطانی با جریان مذهبی وهابی  با همینگونه وحشت و دهشت و خون و آتش بر عربستان مسلط شدند و از همان آغاز تا اکنون شمشیر و تخت و تاج آل سعود به سود غارتگران انگلیسی و سپس امریکایی و اسراییلی توجیه شده است.

جهادیگری که ابتدا از راه  پاکستان در افغانستان سازماندهی و صادر گردید و نقطه بنیانی تروریست های القاعده ای و طالبی و داعشی وغیره بعدی میباشد؛ از آغاز با دخالت استخباراتی و پطرو دالر عربستان سعودی و اجاره داران مکه و مدینه  شکل و سمت و سو گرفت به ویژه رییس پیشین استخبارات سعودی، حامی سرسخت مجاهدین افغان و دوست نزدیک آی ایس آی پاکستان بوده متهم به حمایت از تروریزم و افراط گرایی چه در اسناد منتشره ویکی لیکس، و چه در اعترافات زکریا موسوی از اعضای القاعده میباشد. زکریا موسوی مذکور در زندان امریکا بوده و متهم در حمله به دو آسمان خراش نیویارک در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ می باشد. اینکه با وصف اینهمه حقایق آفتابی آل سعود بر علیه کشور و مردم ما؛ چرا جناب اشرف غنی  احمدزی رییس جمهور منتخب! افغانستان پیش از همه به دیدار آل سعود رفته و در حضور خادم الحرمین الشریفین  شرفیاب شدند؛ سوال دیگریست که در زمینه، در نگارش های چندی ازین قلم نیز به آن اشاره شده است و جا ندارد که اکنون بیشتر به آن پرداخته شود.

پس این خادمان حرمین و شریفان اسلام آل سعود چرا باری از خود نمی پرسند که چرا، چرا و چرا کشور و دولت شان با دوستان و همپیمانان خود؛ به همین گروهک استخباراتی   معلوم الحال نام نهاد داعش؛ کمک های ده ها میلیون دالری پرداخته اند؟

 این بحث کاملاً کلان و جداگانه است که در فرصت مساعد به آن پرداخته خواهد شد.

ولی... اعمال شنیع و غیرانسانی همین مسلمان نما ها، با استفاده از دین بمثابه ابزار در حصول اهداف سیاسی- اقتصادی؛ مرا واداشت تا تعمق و عطف توجه به آموزش هرچه بیشتر در مورد دین مقدس اسلام نمایم.

درین سلسله  کتاب « معنای قران »  جناب عالم افتخار، تکانه ای جدی ای برای آموزش و توجه هرچه بیشتربدین مسایل بود که با جذابیت آن را مطالعه و چند سال قبل نبشته ای را هم از انتباهات خود در رسانه ها به دست نشر سپرده بودم. شما میتوانید با کلیک کردن بالای عنوانی که در زیر درج است، آن را ملاحظه فرمایید:

«میتری » که با آن « اسلامیت » را میتوان و باید اندازه گرفت!

 آقای افتخار؛ بعد از نگارش کتاب معنای قرآن نیز، بصورت پیگیر ریسرج هایی  با پهنای بسیارعمیق و ژرف اندیشانه برای روشنگری و خردورزی در مورد ادیان و باور های عدیده، و به طور خاص در مورد دین اسلام  و اثرگذاری آن در جوامع امروز مسلمانان داشته اند. به سلسله آن پژوهش ها و نگارش ها، آخرین آن یا تا دم نگارش این خامه، زیر عنوان: 

رساله «آيا احکام قرآن؛ تابع زمان و مکان هست، نيست؟»  بوده است.

البته  نی تنها اینجانب از ادامه این بحث مبرم و بلند و ضروری  و با فوریت در شرایط حاضر محظوظ و مستفیض شده ام، بل دوستانی زیاد طی تماس های تلفونی و حضوری واکنش و احساسات نیک خویش را؛ مبنی بر بدیعیت ، وزینی و اهمیت محتوای بلند آنها با من  شریک ساخته اند.

با ابراز خرسندی اظهار میدارم این که برای اولین بار جناب عالیقدر آقای فرید عادل هم منهمک به آثار آقای افتخار شده اند و چند و چونی پاسخ گونه درین رابطه نگاشته اند. نگارش ایشان زیر عنوان سخت جذاب (بدبختی ها در اسلام از جهالت است …! ) توجه ام را به خود معطوف ساخته و برایم سخت جالب افتاد.

میدانیم کسان زیادی  در مورد دین مقدس اسلام تفکرات و نظریات ارایه داشته اند و میدارند. اما نبشته های دانشمندانی چون جناب آقای فرید عادل، استاد حسین انصاریان، عبدالعلی بازرگان، مهدی فولاد وند، مولوی محمد حسیب حسیب (از ولایت فاریاب افغانستان به زبان ازبکی)، جناب قدرت اله بختیاری نژاد و آقای عالم افتخار هرکدام از جهاتی جایگاه خاص تر دارند.

 قابل تذکر میدانم که عزیزان جناب فرید عادل و آقای عالم افتخار به شکل تصادفی، هردو با یک عنوان یعنی « معنی قران»، کتاب هایی نوشته اند.

از این نظروقتی جناب فرید عادل در مورد رساله اخیر آقای افتخار یعنی « آیا احکام قرآن تابع زمان و مکان هست؛ نیست؟» ابراز نظر فرمودند؛ برای من و دوستان زیادی طبعا بسیار جالب افتاد . البته نگاشته شان در مورد؛ سوالاتی را نیز در ذهنم ایجاد نمود.

چون اینگونه پرسش ها صرفاً و مختص به تراوش از ذهن اینجانب نبوده، بل پیوسته درهر کجا با ترس و هراس و دلهره زمزمه می شود و این گونه سوالات را بسیار کسان نیز همیشه دردل خود پنهان داشته و ازترس برزبان نیاورده اند و نمی آورند؛ میخواهم آنها را با جناب فرید عادل و شما در میان بگذارم.

درحالیکه قرار مطالعات و فهمیده گی های من دین مقدس اسلام،  دین آزادی بیانی است که دموکراسی های امروز ازان دم میزنند و چیزی کم پانزده قرن پیش در تاریخ جامعه ی بشری مسجل شده است!

ولی بدبختانه این خاصیت و مزیت این دین بزرگ؛ قرن هاست که توسط ظالمان و منافقان صاحب زر و زور انکار و منکوب وغیراجرایی شده است. لذا از کسی چون محترم فرید عادل که هم در جهان آزاد زیست میکنند و هم کتاب به نام «معنی قرآن» نوشته اند و هم در موردش برنامه های تلویزیونی و ستلایتی اجرا نموده اند؛ انتظار میرفت که هم حقیقت آزادی بیان دردین اسلام و هم حقیقت آزادی بیان در دموکراسی های معاصر را مورد بهره برداری قرار داده روشنگری ای فراتر از محترم عالم افتخار انجام دهند و یا لااقل از کشف ها و تحلیلات بدیع و شگرف آقای افتخار مانند «مخاطب محور و نه الله محور» بودن قرآن و اینکه به حکم خود قرآن؛ در قرآن «جز قلیلی» از علم خداوندی داده نشده و وجود ندارد و بسا امکانات معرفت و کشف و راهیابی به عقل و اختیار آدمیان وانهاده شده است؛ و ده ها مورد دیگر نقد و بررسی عالمانه میفرمودند.

دست کم من از آنچه محترم عادل انشا  فرموده اند؛ قانع نشده و چیز بسیار نو و مربوط به موضوع در آن پیدا نکردم. حتا به نظرم رسید که خدا نخواسته جناب عادل هنوز معنای سوال «آیا احکام قرآن تابع زمان و مکان هست؛ نیست؟» را درست نفهمیده اند برای اینکه جواب شان بر این سوال به این فحوا ست که بلی قرآن در هرزمان و مکان و تا ابد یکسان قابل تطبیق است. همین طرز بینش و تحکم است که جهادی های دهشت افگن و تروریست های آدمسوز و عالمسوز به کار می برند و از جمله چور و چپاول و برده سازی و کنیزگیری و غنیمت و عشر و ده یک و جزیه زمان اموی ها و ستمکاران دیگر را از نو باب کرده و اسلامیت را همین ها میدانند و تحمیل میکنند.

 با اینکه میدانم پاسخ این پرسش که «  احکام قرآن تابع زمان و مکان هست؛ نیست؟» از نظر محترم عالم افتخار مثبت بوده و ایشان خود زمان ومکان را برترین آیات الهی میدانند و جایی هم فرموده اند که به فرض حتا اگر خود خداوند هم داخل زمان و مکان می آمد؛ تابع همین آیات عظیم یا نیرو های سترگ خلقت و هستی میگردید؛ بازهم خیر؛ گمان میکنم داخل شدن بیشتر به این مورد؛ در صلاحیت تحقیقی و تخصصی من نباشد و اما نمیتوانم از چند پرسش عادی در مورد نبشتار جناب فرید عادل  که در واکنش به اثر تحقیقی و پژوهشی یک  دانشمند و اندیشه پرداز معاصر کشور جناب عالم افتخار پرداخته اند یعنی رساله «آيا احکام قرآن؛ تابع زمان و مکان هست، نيست؟» ؛ خویشتن داری نمایم:

جناب عادل دریکجا ازآیات قرآن درمورد لت وکوب زنان تذکراتی دارند. سوره النسا آیه ۳۴...

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاء بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُواْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَالَّلاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغُواْ عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا

[۳۴] مردان حفاظت کننده وغم خور زنان خود می باشند چراکه خداوند بمردان قدرت جسمی بیشترداده است. بخاطریکه مرد به زنها کمک واعاشه میکنند، بهمین صورت زنهای پرهیزگارباید ازشوهران خود اطاعت کنند. و در وقتی که شوهرتان حاضرنمی باشند، خود را ازچیزیکه خداوند میخواهد پاک نگهدارید(اعمال ناشایسته). وهم درقسمت آن زنانیکه میدانید که سرکش اند وکارخوب نمی کنند اول آنها را نصیحت کنید، بعداً با آنها همبسترنشوید ودرآخر، آنها را لت وکوب نمایید واگردوباره به راه راست برگشتند به آنها ضررنرسانید چونکه خداوند بسیارتوانا وبی اندازه بزرگ است.

 پرسش یکم:

امروز یعنی در زمان ما که متفاوت از زمان نزول قرآن است؛ در کشور های پیشرفته یعنی در مکانهای متفاوت از مکان نزول قرآن؛ زن و مرد عملاً از حقوق و موقعیت های مساوی ای برخوردار اند؛ پس چطور میتوان بر تصدیق این آیه  مبارک با این فهم و ترجمه تاکید نمود؟ زیرا امروز زن و مرد هردو به کار های مولد اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و علمی و تکنالوژیکی مصروف اند. چه بسا زنان که حتا رهبری و ریاست کشور ها را به عهده دارند ( خانم انگیلا مارکل نخست وزیر المان، خانم هیله تورنینگ اشمیت نخست وزیر دنمارک، شیخ حسینه نخست وزیر بنگله دیش... صد ها وزیر و رییس دیگر) ، پس در مطابقت به ارشادات قرانی، طوریکه جناب عادل مدعی است؛ کی از کی متابعت کند؟

به درجه اول نظر به موقعیت اقتصادی و اجتماعی حضرت بی بی خدیجه؛ آیا خود حضرت محمد میتوانست در شرایطی؛ بی بی خدیجه را تا سرحد لت و کوب تنبیه نماید؟ آیا این حکم طوریکه جناب عادل تفسیر کرده در مورد زنان بزرگ و زورمند و با اتوریته از شوهران شان در جهان امروز و فردا هم قابل تطبیق است؟

پرسش دوم :

در سوال اساسی هرگاه بپیچیم؛ که  « آيا احکام قرآن؛ تابع زمان و مکان هست، نيست؟»، در شرایطی که زن و مرد مطابق قانون کشوری و به ویژه زنان مسلمان در کشور های پیشرفته که در کلیه امتیازات مادی و معنوی مساوی الحقوق اند و دارای درآمد یکسان و حتا بیشتر از مردان شان میباشند، و عملا وجایب و مکلفیت های اعاشه و اباته اقلا  در رابطه به کودکان شان وارونه شده است؛ بازهم باید گفت که مرد ها حفاظت کننده و نفقه دهنده و غمخور زنها و زورتر از زنها استند؟

آیا در مورد پرهیزگاری مرد ها و احتمالی که در قران در رابطه به خطا های زنان و مجازات اوشان تذکر رفته است، حکم چیست و در رابطه به  مجازات و لت کوب مردان خطاکار به دست زنان شان پیشبینی ای شده است یا خیر؛ یعنی در صورتیکه  شوهر مرتکب همان اشتباهاتی شود که به طرف زن اشاره میشد و در نهایت زن هم عملا بتواند مردش را مجازات و لت وکوب نماید؟

تا جاییکه من فهمیدم به قول آقای فرید عادل؛ آیات قرانی تابع زمان و مکان نبوده مشمول پاسخ به این همه مشکلات تا عصر کنونی و تا ابد نیز میباشد، پس درمورد پرسش های ارایه شده چه خواهند فرمود؛ آیا درین راستا هم احکامی وجود خواهد داشت؟

پرسش  سوم :

ابتدا فرموده جناب عادل:

 در مورد شماره - ۵ این آیه مبارک سوره البقره آیه ۱۸۸/ معنی بی اندازه مهمی رادرخود دارد: اشاره بتمام مومنان است که هرگزمال کس را بیجا مصرف نکنید چه که مال شخصی کسی باشد یا مال ملت، آنرا بیجا استفاده نکنید مخصوصاً آنهایی که درصدرحکومت قراردارد و مال بیت المال بدست ایشان است پس هرگزنباید به این مال خیانت شود چونکه دربالا دیدیم که خداوند نزدیک است وازهمه اعمال ما بخوبی آگاه است سوره البقره آیه ۱۸۸. معلوم است که پروردگارعالمیان ازسیستم تجارت آزاد یاد آوری می شود یعنی برعکس سوسیالستی وکمونست.

 جناب فرید عادل! آیا هدف شما از چنین تفسیری، خدایی جلوه دادن حاکمیت یک فیصد بر ۹۹ فیصد نیست؟ که هست!

آیا خدایی و مقدر نشان دادن ادامه فقر و گرسنگی میلیاردی انسان ها نیست، که هست!

پس نمیتوان گفت که همیشه حاکمان و اشغالگران و استیلاگران از دین چنین تفاسیر عندی داشته اند و آگاهانه علیه منافع ۹۹ فیصد از مردم جهان به پروپاگند و سو  تعبیر از قران پاک پرداخته اند؟

اینک؛ معنای قرآن؛ از نظر شما دانشمند و پژوهشگر معاصر چرا بازهم همان لاطایلات ستمگران است؟

پرسش چهارم:

دشمنان اسلام! پیروزی و کشور گشایی سریع اسلام عزیز را در اوایل وابسته به دو انگیزه میدانند:

انگیزه مادی و انگیزه شهوانی:

مادی یعنی - تصرف و به غنیمت گرفتن مال و منال و هست و بود مورد تجاوز قرار گرفته گان و مظلومان.  و شهوانی یعنی کنیز گرفتن و آلت غرایز جنسی قرار دادن دختران و زنان خلق خدا.

 

حالا در قرن ۲۱ در سوریه و عراق غنیمت گرفتن و کنیز گرفتن دختران و زنان؛ آنهم غالباً مسلمان تا فروش آنها در بازار ها، جریان دارد که ده ها ویدیوی تصویری ازین شرمنده گی انسان نمایان قرن بدست نشر سپرده شده است، فقط قسمت کمی از جنایاتی از این قبیل و تکاندهنده تر از اینها که  توسط مدعیان جهادی اسلام ارتکاب میشود؛ امروز از خبر های متعارف شده و در رسانه ها بازتاب می یابد. از نظر شماعالم دین و قرآن که معنا آنرا نوشته و چاپ کرده اید و می بایستی معنای باشد که تاکنون دیگران در نیافته و ننوشته بوده اند؛ چگونه میتوان به این پرسش های جانسوز پاسخ ارایه داد؟ 

جناب محترم فرید عادل!

از ته دل آرزومند استم که این عرایض و سوالات را؛ بی احترامی و گستاخی نسبت به خود تلقی نفرمایید و برعکس طوریکه بایسته است به معنای ارج گذاشتن به نظر و قلم و شخصیت خود محاسبه فرمایید. من نه آنقدر بیکار و بی ملاحظه استم که با هرکس حرف و بگو مگو داشته باشم و نه آنقدر ساده و محافظه کار میباشم که وقتی ببینم واقعاً مساله هست و میتوانم و باید به ان بپردازم؛ به من چی گفته، راه کج کنم و بی مسوولیتی نمایم.

آرزومندم به سو تفاهم های مذکور که به هر دلیلی از نوشته شما بزرگوار ایجاد شده؛ روشنی اندازید.

شاد و آباد باشید!

برای دسترسی به مقاله محترم فرید عادل لطف نموده بالای لینک زیر کلیک فرمایید:

 بدبختی ها در اسلام از جهالت است...!     

بامداد ـ دیدگاه ـ۱۵/۱ـ ۰۹۰۲