گل رفت فراق گل و گلزار بجا ماند

 عطرش بفضا و در و دیوار بجا ماند

منصور سرافراشته پیوست به تاریخ

 نامش ابدی  با  رست   دار بجا مانـد

 

               شهادت داکتر نجیب الله شهید درس بزرگتر از تاریخ

عبدالو کیل کوچی 

 

« برای هریک ما موجودیت فزیکی به هر قیمتی که باشد مطرح بحث نیست برای ما مو جودیت در تاریخ ، در معنی ، در جلایش اندیشه ها ودر انجام تعهدات ملی وبین المللی که برای مردم کشور وجهان ارایه داشته ایم مطرح خواهد بود »  دکتور نجیب الله

هژدهمین سالگرد شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید را گرامی میداریم . گرامیداشت ازسالروز شهادت زنده یاد داکتر نجیب الله شهید در واقع گرامی داشت از مبارزات دادخواهانه حزب دخ ا ، حزب وطن ، بخاطر تحقق آرمانهای والای خلق ستمدیده افغانستان است. گرامی داشت ازمبارزات مردم افغانستان در برابر استبداد ، ارتجاع ومتجاوزین خارجی است . گرامیداشت ازایثار گری ها بخاطر دفاع از استقلال، حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی ، صلح ودموکراسی ترقی وعدالت اجتماعی است.

 میراث بجا مانده از شهادت داکترنجیب الله شهید ، درد های فراق ودرس های وفاق است دردهایی سوزنده  و درس هایی آموزنده .

بلی شهادت شاد روان داکتر نجیب الله شهید  برای مردم افغانستان و قبل از همه  برای جنبش داد خواهانه کشورما ضایعه بزرگ وجبران ناپذیر بوده است. ودرعین زمان این شهادت سرافرازانه درراه وطن درس بزرگی است برای کلیه اعضای حزب دموکراتیک خلق افغانستان ،حزب وطن وجنبش ترقی خواهانه کشور. درسی که از آن ندای داد خواهانه زنده یاد داکتر نجیب الله شهید تا هنوز بگوش ها طنین می افگند. ندایی که وجدانهای جهل وخفته را بیدارساخته  و دردی که اکثرا توده های میلیونی کشور ما آنرا تا مغز استخوان های خود احساس نموده وبه درک فراموش ناشده تاریخ مبدل میگردد

شهید داکتر نجیب الله نماد عالی خصایل انسانی وانساندوستی بود و بالا تر از آن  که درین محدوده گنجانیده شود. ولی مختصرا باید گفت که زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت برازنده سیاسی ، مرد شجاع ، جدی وبا متانت ، وطنپرست دلیر ، سیاست مدار نامور میهن ومنطقه بود. زنده یاد داکتر نجیب الله شخصیت کارا و پرتوان در امر مبارزه  و رهبریت برخاسته از مکتب بزرگ حزبش ، این مکتب انساندوستی که همواره به آن فخر میکرد و اکنون همان مکتبش ، حزبش وخانه بزرگش به آن می بالد .

 به حزبت افتخاراتی که کردی ــ بناز اکنون که بر تو افتخار است

تا ریخ افغانستان مشحون از مبارزات وقهرمانی هاست ، مبارزات پر از فراز وفرود، پیروزی ها و شکستها که درین راستا نقش اساسی تو دها تعین کننده بوده ودرگستره آن شخصیت ها بو جود می آیند و در امر بیداری مردم وسمت دهی جنبش ها ی مردمی ، متبارز وماندگار می شوند .

  یادبود ازسالروزشهادت زنده یاد داکترنجیب الله شهید ، یادآور قهرمانی ها ،افتخارات

 جاودان وخاطره های شیرین زنده گی حزبی ملهم از صفا وصمیمیت ، وحدت آهنین وهمدلی رفیقانه است  که بخاطر منافع علیای کشور قلب های همه یکسان می تپید . بیاد دارم مادامیکه کارکنفرانس سراسری حزبی در تالار پولیتخنیک کابل جریان داشت در رابطه به شخصیت فرزانه زنده یاد ببرک کارمل ، شاد روان داکتر نجیب الله چنین فرمودند.

موی  سفید  را  فلکش  را یگان   نداد

این رشته را به نقد جوانی خریده است

   وهمینطورکادر های رهبری کننده بمثابه مغزهای متفکر حزب ، طرف حرمت واحترام مقامات رهبری حزبی قرار داشتند.  چنانچه  زنده یاد ببرک کارمل هنگام حضور شان در یکی از جلسات سراسری فعالین ارگانها در شهر کابل که بنده کمینه نیز افتخار شرکت در آن جلسه را داشتم  در رابطه به شخصیت نستوه زنده یاد داکتر نجیب الله  فرمودند  « برای من قابل افتخار است که در جلسه  کادر ها و کارمندان همیشه آماده به خدمت که رفیق نجیب آنرا رهبری میکند اشتراک ورزیده ام ،رفقا وحدت ویکپارچگی حزبی ومردمی شما ضا من پیروزی ودلیل موفقیت شما خواهد بود . » مسلما رهبران سر سپرده ح د خ ا حزب وطن واعضای رزمنده آن بخاطراهداف واحد با برداشتن  گام مشترک در مسیر واحد ، اکثرا جان های شیرین خود را فدا نمودند . طبعیست که  نقش شخصیت ها واعضا ی حزب در مسیر مبارزه مشترک ، در قبال کار نامه ها واجرای برنامه ها و تعهدات شان نسبت به مردم ، سر انجام باید ها ونباید ها را بو جود آورده و برجسته میسازد. به هر صورت باید قبول کرد که دریک کشور عقب نگهداشته شده ، حزب مترقی ولو پیشآهنگ ، برخاسته ازدرون جامعه پر از امراض  فیودالی وماقبل آن را چگونه میتوان از گزند چون وچرا کاملا  بر حذر داشت . اما قدر مسلم آنست که الویت بخشیدن به باید ها ونباید ها در مطابقت به منافع ملی به شرایط داخلی وخارجی کشور بستگی دارد . چنانچه در جریان مبارزات وطنخواهانه ح د خ ا حزب وطن دیده شد که ترقی کشور ما برای ارتجاع داخلی ومداخله گران خارجی ومتجاوزین پاکستانی غیر قابل تحمل بوده که همه در یک صف نامقدس بر علیه کشور ما قرار گرفتند. باید گفت که این  دشمنی ها  ادامه همان دسایس شوم دشمنان افغانستان است  که سالها قبل در خارج از کشور طرح وپیریزی شده بود و در نتیجه تشدید همان  بحران ها ی مداوم شرایطی را بوجود آورد که پای نظامیان اتحاد شوروی سابق به خاک افغانستان کشانید ه شد .

و مدتی پس ازآن ، آمدن قوت های نظامی آیساف ،  یاد آورهمان گفته مشهور یک کافر وده  کافر، که تا هنوز  نتوانسته اند روی خوشی وآرامی را به کشورکاملا باز گردانند .  مداخلاتی که تا هنوز از آن سوی سرحدات وبخصوص ازخاک پاکستان به اشکال گونا گون در خاک کشور ما ادامه دارد. بعضی ازهمسایگان کشورما ، در ترقی وپیشرفت افغانستان منافع خود را در خطر دیده افغانستان آرام وبا ثبات ،مترقی وشگوفا ،برای آنها غیر قابل تحمل میگردد.

بنا بگفته یکی از نزدیکان زنده یاد داکتر نجیب الله شهید که در یکی از مصاحبه های شان درپاسخ بسوالی راجع به عوامل سقوط حاکمیت دموکراتیک در کشور وفروپاشی ح د خ ا حزب وطن ، چنین میفرمایند »روسها از طرح سازمان ملل متحد حمایت نکردند ، آنها ازین بیم داشتند که اگر داکتر نجیب الله بتواند سر پای خود بیاستد شاید جمهوری های آسیای میانه جذ ب کشور های غربی شوند .بنا بر آن آنها خواستار افغانستانی بودند که دچار آشوب و نآرام باشد »  بنا بر آن نقش ونفوذ عوامل خارجی ومداخلات بیگانه  در سر نوشت کشور ما ریشه دیرینه داشته وتا اکنون ادامه دارد .

گرچه چون گندم میان آسیا افتاده ام ـــ سربلندم که به قلب آسیا ایستاده ام.

 رفیق نجیب در راستای تیزس های دهگانه حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن  بخاطر ختم جنگ وتامین صلح سراسری در کشور، سیاست مصالحه و آشتی ملی را مطرح ساخته وبا استواری وتا آخر، آنرا به پیش برد .شهید داکتر نجیب الله با مخالفان پیشنهاد آشتی ومصالحه وبا دشمنان سوگند خورده افغانستان مبارزه کرد . زمانیکه رفیق نجیب با بیانیه مشهور یا وطن یاکفن در جمع رفقای حزبی وسایر روشنفکران وطنپرست  با صدای بلند ورسا گفت «دوست دارم این وطن را ،آب او را ،خاک او را ، کوه ودشت  ودامن صحرای او را ومی گفت که اگر از خون های ما گل ها ولاله ها سر زند سرخی گل های سر زده از خون ما وشهیدان وطن در واقع سرخرویی ، سر بلندی ونماد شجاعت وایستادگی نسل مبارز کشور ما در راه انتخاب شده یعنی وطنپرستی و آزادی خواهی خواهد بود .  رفیق نجیب در همان میتنگ با شکوه حزبی فرموده بودند که ما پلها و پلچک های عقبی را شکسته ایم وبرای دفاع ونجات وطن از تجاوزات بیگانه به پیش میرویم . زمانی بود که رفقای حزبی وجمع بزرگی از ترقی خواهان وطنپرستان  با شنیدن این پیام شجاعانه ، به دور رهبری حزبی بسیج گردیده با شهامت ودلیری عازم جبه دفاعی جنگ شدند واز جمله  در جنگ جلال آباد ستون های زرهی دشمنان افغانستان را تا سرحد نامنهاد دیورند عقب راندند وبرای سردم داران رژیم خونتای پاکستانی درس عبرت دادند .آنگاه جهانیان بر حقانیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن صحه گذاشتند .

در اوج همین پیروزی هابود که دشمنان افغانستان تاب وتحمل خویش را  دست داده و به نیرنگ های تازه ی دست زدند ولی عمال داخلی ومخالفین وابسته وبی خبر از بازی های پشت پرده نخواستند ویا نتوانستند به هوشدار های تاریخی وسازنده شاد روان داکتر نجیب الله  با دقت تمام گوش فرادهند  .در چنین حالات ناخجسته واوضاع پیچیده بود که عوامل خارجی ودشمنان افغانستان همه در یک صف نا مقدس قرار گرفتند و شرایطی بوجود آمد که برمبنای آن پیروزی های رویایی وناممکن مخالفین را ممکن میساخت .در خارج از کشور ، انکشافات  اوضاع  سیاسی درمنطقه وجهان معادلات سیاسی را برهم زده وچرخش زمان ، مسیر معکوس خود را می پیمود . درچنین حال وهوا و شرایطی بوجود آمده ، روحیه رهبری جمعی مخدوش وروحیه اعضای رهبری مرعوب  بنظر میرسید. هرچند زنده یاد داکتر نجیب الله شهید با صداقت وپایداری در امر پیشبرد سیاست مصالحه ملی با تلاش خستگی نا پذیر، بخاطر جلب اعتماد مردم واعتماد سازی برای تامین صلح احتمالی تا پای جان کوشید. واما روند سیاست مصالحه ملی  بطورشتابنده آنقدر پیشی میگرفت  که حتا در جاده یکطرفه تا نقطه بی برگشت رسیده بود که بالاثر آن تصویری از سیمای دگرگونی جدی جامعه در ذهن مردم  خطور میکرد . و برغم استواری روحیه صفوف حزبی ، کار بجایی رسیده بود که مقابله بآن تاثیر بسزایی نداشت وسرانجام  در نتیجه یک جنگ نابرابر، با سقوط دولت قانونی ودموکراتیک افغانستان و فرو پاشی حزب وطن ، هر کس از جایی ومقامی پایین افتاد ولی زنده یاد داکتر نجیب الله شهید از قله های بلند قدرت افتاد که ضربه آن شدید تر ازهمه بود . باید گفت که افتادن زنده یاد داکتر نجیب الله  از قله های بلند قدرت وشهادت آن شهید وطن ، جایگاهش را در فرازافتخارات وطنپرستانه مردم افغانستان ما ند گار وجاودانه ساخت ودرنهایت درس با شرف مردن را بیا دگارگذاشت .

عیب است  ز رنج خلق راحت بودن

نظاره   گر ظلم  و حقا رت    بودن

صد مرتبه مرگ با شرف مردن  به

از  زندگی ی که  در حقارت  بودن

زنده یاد داکتر نجیب الله شهید نمرده است او در آموزه های وطنپرستانه ، در صحبت های ارزشمند تاریخی وهوشدار دهنده وآرمانهای تاریخی خود زنده است  همین اکنون صدای رسا ی وطنپرستانه اش بعضا از طریق رسانه های جمعی وانترنیتی و همراه طنین افگن گوش های اکثرا نسل جوان کشورما میباشد و جمعامد های حزبی ومردمی آن زنده یاد، تصویر زنده ازپیش بینی های معجزه آسای او درچشم انداز نسل امروز وفردای وطن چون خورشید می درخشد . به باور اینجانب بهترین گرامیداشت از سالگرد شهادت ودر گذشت رهبران وسرسپردگان حزبی ، اجرای بهتر وصایا وتحقق آرمان های والای آنها میباشد .

 ما اکنون قدر بودن وداغ نبودن هر کدام از دست دادگان خویش را بهتر از گذشته درک میکنیم که بعد از آنها چه روز گاری بر سر جنبش ترقی خواهانه کشور ومردم افغانستان آمد . بنا بر آن نباید که رهبران بزرگ حزبی خود را ، این  شخصیت های بلند مرتبه  وشناخته شده جهانی وپیشوایان جنبش انقلابی را در سازمان های کوچک حزبی سیاسی تقسیم نمود. زیرا نسبت دادن آنها به این گروه و آن گروه سیاسی در واقع قدرت همبستگی نیروهای ترقی خوا ه و بخصوص ح د خ ا حزب وطن را تجزیه وتضعیف ساخته جفای بزرگ ی برای جنبش داد خواهانه کشورما محسوب میشود .

همه بیاد دارند در آن زمانی که تمام صفوف حزبی متشکل ویک پارچه چون تن واحد در یک سنگر واحد قرار داشتیم ، بآنهم  پس از سالها مقاومت جانانه در برابر هیولای جنگ نا برابر، بلاخره زهر فروپاشی را نیزچشیدیم ، حا لا با چند تا گروه نیمه سازمان یافته سیاسی ، پارچه پارچه وبدنه زخمی زخمی بجا مانده از ح د خ ا ، حزب وطن ، آیا میتوان  نیروی از دست رفته خود را دوباره بدست آورد؟

 پاسخ روشن است  با ادامه چنین وضع  که هرگز نه . بیست سال واندی زمان زیاد ونزدیک به یک ربع قرن است که اززمان فروپاشی حزب میگذرد وما هنوز نتوانسته ایم که اختلافات را کنار گذاشته تا حزب سراسری واحد را سر از نو بسازیم. اختلافاتی که در خصلت ،اهداف واستراتیژی ما ریشه عمیق نداشته ولی ما را اسیر سلیقه های جدا جدا و ازهم مجزا میسازد وتا هنوز از آن رهایی نیافته ایم .تا هنوز نتوانسته ایم که نیروی جمعی حزب را متحدانه بدست آوریم . واضح است که نقد وانتقاد بمثابه جوهر اصلی اصول مبارزه سیاسی وسازمانی در جنبش چپ می باشد ولی این را هم میدانیم  که در طول بیست سال گذشته با خط ونشان کشیدن ها و با تلاش های برخ کشیدن به اصطلاح  گناه ها واشتباهات به جز ازدست دادن فرصت های طلایی چیزی حاصل نشد. حالا وقت آن رسیده است که بجای انتقادات انتقام جویانه،  باید تلاش های خود را بخاطر نجات وطن از حالت کنونی ، درجهت بهبود روابط وحل اختلافات ذات البینی ، ونزدیکی ،همسوی وبلاخره تشکل ویک پارچگی سیاسی متمرکز ساخته زمان کوتاه با قیمانده را از دست ندهیم .

 اگر دشمنان افغانستان مرگ زنده یاد داکترنجیب الله را به زعم خود شان ضربات کوبنده برپیکر حزب پنداشته اند ، برعکس و بگزار که شهادت زنده یاد نجیب الله ودیگر شهیدان وجان باختگان وطن درسی باشد برای اتحاد ، وحدت  وهمبستگی و تحمل همدیگر. در چنین شرایطی که وحدت ما با پیروزی وبقای ما ، همچون آکسیجن با حیات ما مرتبط  است. هرکسی از هر طرفی که باشد اگر همسویی وحدت وهمبستگی وطنپرستانه را به هر نحوی که تضعیف کرده ویا بگونه ای مانع ایجاد میکند بالاخره خودش رسوا گردیده  وبگزار که تاریخ هرگز آن را نبخشد .

به همگان معلوم است که مردم افغانستان با تحمل درد های جانکاه ورنجهای بیکرانی که از حکومات گذشته به میراث مانده است ومزید بر آن ، سی سال  واندی  در میان آتش وخون ، دود وباروت با زندگی نیمه جان ودر شرایط  جانسوز ناشی از بی امنیتی ،قانون شکنی ،فساد اداری ،زورگویی واستبداد ، رشوت وقاچاق مواد مخدر، دست وپنجه نرم کرده وتا هنوز در گروگان هیولای ،جهل ، فقر ومرض ، بیکاری وهزاران بد بختی دیگر گیر مانده اند . علاوه بر آن تهدیدات وتجاوزات مداوم از آنسوی مرزها وهمدستی عناصر خارجی  که با حملات انتحاری ، روزانه جان دها هموطن ما را میگیرد ، این مصیبت بزرگ  هنوز بر سر راه مردم وجود داشته و مردم را برسردو راهی خطر ناک ی قرار داده است  وشرایطی را بوجود می آورد که بقول معروف

 یا به تشویش وغصه راضی شو ـــ یا جگر بند دست زاغ بنه

آیا تحمل چنین رنج وعذاب وانتخاب یکی ازین دو مصیبت نیز در جمله دموکراسی محسوب میشود ؟ ودر رابطه به اصطلاح پیشرفت وترقی : هستند کسانی که همین گونه اوضاع درد ناک موجود توام با تغیرات وتبدلات معکوس را پیشرفت وترقی خوانده وبه این ترتیب خاک به چشم مردم پاشیدن وبر شکست های خود سر پوش گذاشتن است .در حالی که تغیرات نمایشی  ونوسازی اندک در مقیاسه با کمک های فراوان خارجی مطابقت نداشته  وهرگز نمیتواند پاسخگوی حد اقل نیازمندی های ابتدایی و مبرم مردم افغانستان باشد. البته این چیزیست که اکثریت عظیم جامعه در گرداب آن بد بختی ها دست وپا میزنند. در چنین شرایطی  مردم که امید های شان را نسبت به آینده از دست داده وبا سختی تمام میخواهند از میان این دوراهی خطر ناک گذشته وبه مقصد نجات به جستجوی راه سومی گام

بردارند که برای رسیدن به آن ، ضرورت یک حزب سرتاسری نیرومند ، صادق وخدمتگزار ، حزب با قدرت  ترقی خواه وعدالت پسند و حزب مقتدر ناجی وطن ومدافع منافع علیای کشور، حزب فراگیرو مردمی  را با گوشت و پوست واستخوان خود احساس میکنند . طبعیست که  ترقی خواهان مسولیت پذیر کشور، رفته رفته  همه اختلافات را بیکسو گذاشته با وحدت ویک پارچگی نیروی سازنده وبالنده ی را بوجود خواهند آورد تا بر بنیاد آن ، آرمانهای ناتمام حزب ومردم افغانستان بخاطرتامین امنیت پایدار ، صلح ودموکراسی ، ترقی وعدالت اجتماعی وتامین حقوق و آزادی های مردم ،استحکام وحدت ملی ،استقلال وحاکمیت ملی وتمامیت ارضی کشور به پیروزی نایل آیند .

بگذارآوازگورخونین شهیدان ، همچون ندای حقیقت ، بیاد خاطره تابناک تاریخ

مبارزات مردم افغانستان وبیان جاویدانگی نام بزرگ آنها باشد وچراغ فروزان شده  وبمیراث مانده ازآنهایی که به امید وفای ما ازجانهای شیرین خود گذشته اند ، چون مشعل راه ما بسوی قله های شامخ پیروزی ما باشد . شهید داکترنجیب الله به یقین که هم مرد مبارزه  وهم مرد صلح و آشتی بود.

او که  آشتی  کرد  ما جنگی  شدیم

 کفر  همسویی و  همرنگی   شدیم

 گرچه میسوزیم ، پیروزی زماست 

 گر چراغ   راه   یکرنگی   شویم

 بیایید با گذشت ، با همدلی وهمیاری ، توان صلح وآشتی را در وجود خود تقویت بخشیم و پرچم آشتی وهمبستگی را بر فراز اهداف والای حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب وطن ، حزب مردم افغانستان و بر قله های شامخ آرمانهای بیکران خلق ستمدیده افغانستان در اهتزاز درآوریم .

روح زنده یاد داکتر نجیب الله شهید  وهمه سرسپرده گان راه ترقی ، سعادت ونجات وطن شاد باد .

 بامداد ـ دیدگاه ـ۱۴/۱ـ ۲۸۰۹