دوکتورحبیب منگل: طرح پشنهادی برای مرامنامه حزب
مرامنامه حزب رفاه مردم افغانستان
بسم الله الرحمن الرحیم
پیش گفتار :
تاریخ نوین وطن محبوب ما افغانستان، مشحون ازمبارزات دلیرانه ؛ فدا کارانه وحماسه آفرین مردم ونیروهای ملی ومترقی ؛ دموکراتیک وداد خواه این کشور به خاطر ؛ آزدی واستقلال ؛ تجدد وترقی ؛ مشروطیت و جمهوریت ؛ دموکراسی وعدالت اجتماعی می باشد . درست یک سده پیش روشن فکران ومردم افغانستان به این اندیشه های اشنا شدند واز متن این اندیشه ها و بیداری سیاسی نخستین حلقات سیاسی در وجود جنبش مشروطیت اول ودوم و حرکت های آزادی خواهی واستقلال طلبی ؛مشروطه خواهی ؛ تجدد طلبی و ترقی خواهی برخاست وبا استرداد استقلال کشور و پایه گذاری دولت مستقل وترقی خواه شاه امان اله خان ؛ صفحه ء نوینی دران گشوده شد . این جنبش ها درسالهای چهل خورشیدی محتوای دموکراتیک وداد خوهانه کسب کرد و به جنبش نیرومند اجتماعی وسیاسی مبدل شده ومبارزه سازمان یافته موثر وگسترده را دروجود احزاب وسازمانهای ملی - دموکرات ؛ مترقی وداد خواه در کشور سازمان داد ووطن ما را از قرون وسطا به عصرنوین رهنمون شد.
هرچند که جنبش ها و مبارزات آزادی خواهانه ؛ ترقی خواهانه وتحول طلبانه دیرینه کشور بنابردلایل وعوامل عینی وذهنی ،ضدیت ومخالفت ؛ بغاوت وشورش های مسلحانه نیروهای پسرو وارتجاعی ؛ افراط گرا و استبدادی داخلی ومداخلات مکرروگسترده ء خارجی از یک سو، اشتباهات های نیروهای ملی ومترقی ؛ دموکراتیک وداد خواه کشور در عرصه ء تحق تحولات ترقی خواهانه ازجانب دیگر، به پیروزی کامل نیانجامیده است .اما روند وتلاش ها در راستای پیشرفت وترقی کشور راتحرک بخشیده است ؛ سطع اگاهی وتشکل مردم را ارتقا بخشیده و تجارب غنی ودرس های آموزنده را برای نسل های بالنده وآینده جنب
ش ملی ومترقی کشور ازخود بجاگذاشته است.
حزب رفا مردم افغانستان ؛ دراطراف اندیشه ها ؛ آرمانها واهداف جنبش آزادی بخش ملی واجتماعی ؛ آزادی خواهانه و استقلال طلبانه ؛ ترقی خواهانه ؛ دموکراتیک وداد خواهانه کشورما پاه به عرصه ء وجود گذاشته است ؛ خودرا ادامه دهند ه ان میداند ؛ به سنن پر افتخار ان ارج میگذارد ؛ برای حفظ و تحکیم دستاورد های آن مبارزه و سعی وتلاش می نماید ، از تجارب ان میآموزد وسرمشق فعالیت خودقرارمیدهد .ولی در صدد احیای احزاب سیاسی متعلق به گذشته نمی باشد .
و برمبنای واقعیت ها ومقتصیات ناشی از تکامل جامعه ء افغانی اوضاع منطقه وجهان و مقتضایات عصر وزمان ؛ مرامنامه ذیل را که با احکام اساسی دین مبین اسلام مطابقت دارد ؛ به پیشگاه مردم نجیب ورنجدیده ء افغانستان ارایه می نماید وبرای تحقق ان ؛ رعایت اصول وفرهنگ دموکراسی ؛ سازگاری ؛ اعتدال پسندی و حمایت مردم نجیب کشور وهمبستگی با نیروهای ملی ؛ مترقی ؛ دموکرات وداد خواه کشور به شیوه هاواشکال مبارزه مسالمت آمیز وقانونی مبارزه ؛ سعی وتلاش میکند . حزب ؛ دراین مبارزه ؛ کار وپیکار بر نسل جوان و بالندۀ کشورتکیه می نماید.
(اول )
مبانی فکری؛ اصول واهداف حزب
حزب رفاه مردم افغانستان مبانی فکری ؛ اصول واهداف ذیل را؛ که بیانگر هویت ملی ومترقی ؛ دموکراتیک وداد خوهانه ان است ؛رهنمای مبارزه وکار وپیکار خود قرار میدهد :
وطندوستی وتامین منافع ملی
وطندوستی یا عشق با افغانستان ؛ این سرزمین ووطن مشترک وتقسیم ناپذیر به مثابه ء متعال ترین ارزش که مضمون انرا مبارزه وفداکاری برای تامین منافع ملی ومصالح علیای کشور وارتقای قابلیت امنیتی دفاعی ؛ترقی و شگوفایی ؛ رشد وتوسعه سیاسی ؛ اقتصادی ؛اجتماعی وفرهنگی کشور ؛ آزادی؛ برابری؛ رفاه وعدالت اجتماعی و سعادت باشندگان این وطن و تحکیم وارتقا اعتباربین المللی کشور وتامین شرایط مساعد ملی وبین المللی برای تحقق آرمان افغانستان ازاد ومستقل ؛ شگوفان ومرفه ؛ نیرومند وسربلند تشکیل میدهد ؛ در سرلوحه ءاندیشه ها وخط مشی سیاسی حزب رفاه مردم افغانستان قرار
دارد. اما وطندوستی حزب ما جنبهء ایدیالوژیک و دیدگاه های سلبی نسبت به ملل دیگر ندارد وبه بر تر انگاری وسلطه گری ملی ؛ نژادی و بیگانه ستیزی وناسیونلیسم افراطی ساز گار نیست
وطن مشترک وبرابری ملی
افغانستان به همه اقوام وقبایل و گروه های اتنیکی ؛فرهنگ و مذاهب ان تعلق دارد ووطن باستانی ؛ مشترک باستانی وتقسیم ناپذیرانان است . درین وطن وکشور، هیج قوم بالا دست نیست زیرا که فیصدی بیشتر دارد. هیچ قومی فرودست نیست، زیرا که کمیت کمتری از مردم ما را میسازد. هیچ زبانی نمیتواند انحصار گر باشد، زیرا که تاریخی قدیمی تر دارد. هیچ زبانی نباید از امکانات رشد محروم شود، زیرا که جدید تر است یا سرتاسری نیست و حق شهر وندی ارزشمند تر از هرگونه وابستگی قومی، زبانی ؛ محلی و مذهبی است و هر شهروند افغانستان،چه زن، چه مرد ،کودک یا جوان، میان سال یا کهنسال، بر خوردا
ر ازحقوق برابر شهر وندی می باشد.هر دولت و هر سازمان سیاسی باید مدافع این حقوق باشد و نگذارد که این حقوق به هر بهانه ای که باشد پا مال شود.
تعلقیت وعشق به افغانستان این وطن وخانه ء مشترک و برابری ملی ؛ ارزش ماورای منافع وعلایق قومی می باشد که اقوام وباشندگان این سرزمین را به یک ملت واین سر زمین را به یک دولت - کشورواحد وغیر قابل تجزیه مبدل ساخته است .
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ برابری ملی اقوام کشور را در حیات سیاسی ؛ اقتصادی, اجتماعی وفرهنگی کشور ؛ شرط اساسی حفاظت وطن مشترک و تحکیم وحدت و یک پارچه گی و تماميت ارضی کشور میداند وبرای تامین ان تلاش می کند وبرعلیه قوم گرایی یا ناسیونالیسم قومی اعم ازشووینسیم وناسیونا لیسم محلی ؛ تفوق طلبی ؛ امتياز طلبی ؛ زورگويی قومی ؛نژادی ؛ مذهبی ومنطقوی که ؛وحدت ؛ يکپارچگی و تماميت ارضی کشور را به مخاطره می اندازد و زمينه را برای دست اندازی های بيگانگان در امور داخلی کشورما فراهم میسازد وکشور را به سوی جنگ های داخلی وفروپاشی دولت سوق می نماید ؛ مبارزه میکند .
ملت واحد ووحدت ملی
ملت افغانستان که تاریخ وجودی دارد ؛ ملت واحد است ؛زیرا شالوده موجودیت و وحدت وتکوین انرا به حیث ملت واحد ؛ دولت واحد و یک پارچه ؛حاکمیت واحد دولتی ؛سرزمین وقلمرو جغرافیایی؛ مشتُرکات تاریخی ؛ فرهنگی زبان، قومیت، وهویت مشترک ملی وروابط معین اجتماعی- اقتصادی تشکیل میدهد ؛ و عبارت است از تمام افرادی است که تابعیت افغانستان را دارند واز ترکیب اقوام پشتون، تاجیک ،هزاره، ازبیک، ترکمن، نورستانی، پشه یی، بلوچ ؛ سادات و ایماق وقزلباش و سایرگروه های اتنیکی تشکیل شده است .
وهویت ملی هر فرد از ملت افغانستان به حیث افغان ؛ توسط حقوق برابرشهروندی تعین وتعریف میشود و بادرک این اصل که حق شهر وندی ارزشمند تر از هرگونه وابستگی قومی، خویشاوندی و علایق مذهبی وگروهی دیگر است وهر شهروند این کشور راازحقوق برابر شهر وندی برخوردار می سازد وهردولت و هر سازمان سیاسی باید مدافع این حقوق باشد و نگذارد که این حقوق به هر بهانه ای که باشد پا مال شود.
ووحدت ملی ملت افغانستان ؛ عبارت از جمع ساده اقوام این سرزمین نبوده ونیست ؛ بلکه ارزش های ماورا منافع قومی وعبارت از میثاق ملی ؛ همزیستی ؛ همگرایی ؛ همسویی ؛ همکاری ؛ تعاون ؛ تساند ؛تفاهم ؛ مسالمت ؛ مدارا ؛ همدلی ؛ وفاق وهمکاری افراد وشهروندان این سرزمین برای ایجاد یک دولت ملی وحفظ وحراست ان بوده است ومی باشد که تحکیم ونهادینه ساختن ان شرط موجودیت وبقای افغانستان به حیث دولت یک پارچه وکشورغیر قابل تجزیه تشکیل میدهد.
حرب رفاه مردم افغانستان ؛ به ملت واحد افغانستان تعلق دارد؛خودرا ممثل وحدت ملی میداند وبرای تحکیم وحدت ملی ونهادینه ساختن ان مبارزه وسعی وتلاش میکند. حزب ما قوم گرایی وناسیونالیسم قومی و ترویج واشاعه تبعیض وبرتری جویی قومی ؛ نژادی ؛ محلی ؛ زبانی ؛ مذهبی ؛ خصومت وخشونت قومی را که جنگ داخلی وفاجعه فروپاشی ملت - دولت را بار می اورد ؛ نفرت انگیزترین پدیده های ضد بشری وضد ملی میداند وبر علیه ان می رزمد .
دین اسلام
دین مبین اسلام ؛ دین اکثریت مردم این کشور می باشد. دین اسلام از مقدسات وارزش های بنیادی معنوی وفرهنگی وفاق ملی- وطنی مردم این کشور می باشد .دین اسلام ؛ دین اعتدال ومیانه روی ؛ اخوت ؛صلح وسلم ؛ رستگاری جامعه و بهروزی مردم است وافراطیت دینی ومذهبی ؛ترور؛ ظلم وستم وهرشکل تبعیض وپامال نمودن حقوق زن وبی عدالتی اجتماعی دران قابل تقبیح وگناه شمرده میشود . حزب رفاه مردم افغانستان پیروی از دین مبین اسلام را از فرایض ووجایب خود می شمارد واز آزادی اجرای مراسم دینی ومذهبی برا ی پیروان سایر ادیان حمایت مینماید وباافراط گرایی دینی ومذهبی و مواردی سو استفاد
ه ازاعتقادات دینی به مقاصد سیاسی مخالف است.
دولت واحد ویک پارچه
افغانستان ؛ دولت واحد و یک پارچه وکشورغیر قابل تجزیه می باشد. ؛ زیرا بافت قدرت سیاسی دراین دولت یک پارچه ودارای حاکمیت دولتی واحد وغیر قابل تقسیم ؛ مرکزیت سیاسی و تشکیلات واحد حکومتی ،جمعیت یا ملت واحد ؛ سرزمین واحد و شخصیت واحد حقوقی و قانون اساسی واحد می باشد . مرکزیت دراین دولت اساس وشرط اساسی وحدت ویک پارچه گی دولت - کشور وملت است . اختیارات ؛ صلاحیت ها ووظایف دولتی دراین دولت به صورت افقی بین ارکان سه گانه دولت و به صورت عمودی بین ارگانهای مرکزی ومحلی قدرت دولتی طبق قانون کشور تقسیم وتوزیع میشود . ولی حاکمیت ملی که به ملت تعلق دارد و
یک پارچه گی دولت وکشور که مشخصات ان در فوق شمرده شد غیر قایل تقسیم است.
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ مدافع حفظ وحراست وضعیت تاریخی وکنونی افغانستان ؛ به حیث یک دولت واحد و یک پارچه می باشد . و برای توزیع درست اختیارات وصلاحیت ها ووظایف دولتی در بین ارگانهای مرکزی ومحلی قدرت دولتی و تامین دموکراسی محلی و انتخابی ساختن ارگانهای محلی قدرت دولتی و انکشاف هماهنگ ومتوازن اقتصادی - اجتماعی وفرهنگی محلات و رشد اقتصادی –اجتماعی وفرهنگی محلات کشور سعی وتلاش می کند . و مرکزیت گریزی و فدرالی ساختن دولت و مرکزیت گرایی واستبداد را که ملت ما را به جنگ های «همه برعلیه همه» میکشاند وفاجعه فروپاشی ملت - دولت بار می اورد ؛ گرایش ه
ای ضد ملی ومردود میداند وبر علیه ان می رزمد .
دولت ملی قدرت مند وحقوقی
دولت ملی قدرت مند ؛ حقوقی وقانون مدار به دولت گفته میشود که از دل یک ملت واحد برامده باشد و اقتدار خودرا از اراده ملت اخذ می نماید وممثل ان است؛ راه اورد دموکراسی است و دموکراسی همچو دولت کارا امد وحکومت های ان از مشروعیت سیاسی برخوردار وفساد ستیز اند ودشمن توتالیتریسم است وایدئولوژی خاصی را تحمیل نمی نماید . دولت ملی ؛ دولت دارای حاکمیت یعنی آزاد ومستقل است و هیچ کشورنمی تواند قلمروانرا اشغال کند و علیه هیچ کشور دیگر به کار گیرد . دولت قانونمدار وحقوقی است ؛ زیرا حاکمیت قانون اساس دولت داری و در اعمال قدرتش تابع اصل قانونیت است . دولت قدرت مند وکامیاب است ؛ زیرا دارای قدرت لازم تامین حاکمیت دولتی واستعمال قوه مشروع وتامین امنیت ونظم عامه درکشور است ووظایف خودرا در عرصه های تامین ثبات سیاسی و حاکمیت قانون ؛ ارایه خدمات اجتماعی؛ رشد و توسعه اقتصادی واجتماعی وفرهنگی به صورت موفقانه انجام می دهند ومنافع ملی کشور را به صورت شایسته حفاظت وحراست می نماید وبه پیشرفت ملت وکشور خویش در کنار ملل دیگر می اندیشد و چشم به خاک کشور دیگری ندارد و سعی در ایجاد جهانی متحد و بدور از جنگ دارد و در فکر وتلاش تحقق حقوق ملت خویش ورعایت حقوق ملل دیګر می باشد . ایجاد وساختن یک دولت مدرن ملی قدرت مند قانوندار؛ یک ضرورت ملی وتنها گزینه ثبات وتوسعه ء سیاسی وپیشرفت ملی کشور ما به شمار می اید ودرصورت ایجاد وبه واقعیت مبدل میگردد که نیروهای تجدد گرا و پیشرو و ملی- دموکراتیک کشوردرمبارزه ء سیاسی جاری به پیروزی قطعی دست یابند و به معرف جریان مسلط در دولت وجامعه مبدل شوند.
جامعه ء مدنی قوی
جامعهء مدنی دراین متن ؛ به مجموعه ء از سازمانها و موسسات غیر دولتی اعم از سیاسی ؛ اجتماعی ؛ اتحادیه ها وانجمن ها ؛ مطبوعات آزاد گفته میشودکه منعکس کننده ء دیدگاههای افراد به حاکمیت سیاسی ورابطه دولت ومردم است ؛ و ارزش های دموکراسی ؛ اصالت قانون ؛ آزادی وحقوق بشر وخواست های شهروندان را اشکار و از طريق قانونی ؛ مسالمت امیز ؛ سازگاری ؛ مذاكره و مفاهمه دفاع می کند. وعامل قوام بخشيدن ونيروی دفاع جامعه از خود در برابر اقتدارگرایی ودولت های خود کامه وناکام است . و ایجاد وتقویت جامعه ء مدنی برای تأمين مطالبات گروههای مختلف اجتماعی، برای رشد فرهنگ دمکراتيک و مشارکت در اداره امور کشور، از اهمیت اثتثنایی برخورداراست . حزب ما ؛ ایجاد یک جامعه ء مدنی قوی ر ا یک ضرورت اساسی برای استقرار دموکراسی ونهادینه ساختن ان وتامین حکومت قانون، دولت مشروط، منتخب و مقید به خواست های قانونی میداند ودراین راستا سعی وتلاش مینماید
آزادی وحقوق بشر
. آزادی به معنی امکان عملی کردن تصمیم ها ی که فر د به میل یا اراده خود میگرید و شامل ازادی در اندیشه و باور های سیاسى، فلسفى، مذهبى، علمى ؛ گفتار و نوشتار وکردار ؛ حق انتخاب و دفاع از آن ها می باشد . فرد بطور ذاتی دارای ازادی وحقوق سلب ناپذیر انسانی وبشری است و درصورت ازاد بوده میتواند که از اسارت وستم رهایی یابد . بنیاد ازادی را ازادی فردی ورشد مستقلانه فرد وگسترش حاکمیت او برسرنوشت ورفاه مادی ومعنوی او تشکیل میدهد . اما رشد آزادانه فرد وازادی او به مثابه یک موجود اجتماعی در صورت رشد همه گان تامین میشود و مطلق کردن فرد و فردگرائی به معنی تهی کردن انسان از خصلت اجتماعی و ثانوی و فرعی شمردن جامعه است وبه همین گونه مطلق کردن جمع نیز به معنی تنزل فرد در حد جزء و تابع محض جمع، سلب شخصيت وکم بهاء دادن به حقوق و آزادیهای فردی و نافی رشد آزاد انه انسان - فردمی باشد.
و حقوق بشر که مفاد ان در اعلامیه جهانی حقوق بشر تبلور دارد ؛ مبین مبارزه و سعی وتلاش جامعه جهانی برای حفظ شان وکرامت انسان ؛ آزادی وتامین سعادت فرد ومبارزه برعلیه ظلم وستم و تبعیض وستم اعم از جنسی ؛ نژادی ؛ قومی ؛ اجتماعی و تامین زندگی صلح امیز وزندگی باهمی درجامعه می باشد .
حزب رفاه مردم افغانستان یک حزب آزادی دوست وبشردوست است و از ازادی فردی مثبت ومبتنی برقانون در پیوند به مصالح جمع و جامعه و حقوق بشر دفاع میکند اعلامیه جهانی حقوق بشررابه مثابه، دست آورد بزرگ مبارزه بشریت وجوهرمرام خوددانسته وبرای تحقق آن خودرا متعهد می باشد . و آزادی به مثابه یک ارزش ها عام بشری وداعیه حقوق بشر به مثابه نماد انسانیت نباید فدای مصلحت های سیاسی وجانبداری ایدیالوژیک شود .حزب ما «یک بام ودوهوا» را در زمینه حقوق بشر مردود میداند وبر علیه ان مبارزه میکند .
برابری
برابری ؛ به معنی برداشتن هرگونه امتیاز وتبعیض میان انسانها وافراد یک جامعه است ؛ که ازطریق تامین تساوی حقوقی قطع نظر از تعلقات فردی اعم از جنسیت ؛ نژاد ؛ قوم ؛ مذهب وغیره ؛اجرای عدالت قضایی ؛ برابری درمشارکت سیاسی و تامین فرصت ها واستقاده برابر از ثروت ؛ قدرت و امکانات مادی ومعنوی تبلور دارد وتامین میگردد . حزب رفاه مردم افغانستان ؛ یک حزب برابری طلب است وبرای تامین برابری شهروندان کشور در عرصه های ذکر شده باور مند است ودرراه تامین ان مبارزه وسعی وتلاش میکند .
حقوق اساسی
هر فرد جامعه وشهروند افغانستان مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر از حقوق اساسی ؛ اعم حق زنده گی ، مسکن و انتخاب محل اقامت ، حق ملکیت ، کار و مزد عادلانه ، انتخاب شغل و مسافرت ، حق معالجه و خدمات صحی ، آموزش و پرورش و تحقیقات علمی ، حق دسترسی به اطلاعات عمومی، حق تقاعد وداشتن وکیل مدافع در جریان تحقیق و محاکمه ، حق آزادی انتقاد جمعی و فردی ، حق آزادی عقیده سیاسی ، بیان و قلم ، حق مصونیت و مخابرات و مراسلات برخوردار است و دولت به تحقق ان مکلف است . حزب رفاه مردم افغانستان مدافع تامین حقوق اساسی شهروندان کشور می باشد وبرای تامین ان مبارزه میکند .
رفاه اجتماعی
رفاه اجتماعی ؛ غبارت از مجموعه اقدامات تاثیر گذار اجتماعی ؛ حقوقی ؛ سیاسی اقتصادی وفرهنگی از جمله وضع قوانین، برنامهها ؛ سیاست ها وخدمات سازمانیافتهای از سوی دولت ؛ موسسات رفاهی برای تامین نیاز های مادی ومعنوی افراد جامعه می باشد ؛ که در چارجوب ان هر فرد جامعه از یک زندگی مطلوب وشاد و سعادتمند ؛ دارای امنیت ومصونیت اجتماعی؛ خوراک ؛پوشاک ؛ مسکن ؛ دسترسی به آب ؛ سلامتی و تسهیلات صحی ؛ اموزش اشتغال و بلند بردن و تامین درآمد سرانه واقعی براساس قدرت خرید ؛ پوشش انواع بيمه ها وتامین اجتماعی و حمایت خاص از طبقات و لایه های اجتماعی ؛ نا ار ؛بی نوا ووضع یارانه ها ؛ اقتصاد خیریهای و غیرانتفاعی و حمایت اقتصادی به طور لازم و اطمنان بخش بهره مند باشند .
نکته قابل توجه این است که شهروندان افغانستان در صورت به رفاه اجتماعی نایل شده میتواند که صاحب دولت دموکراسی اجتماعی و حکومت های متعهد به تامین رفاه وعدالت اجتماعی شوند .رفاه اجتماعی ؛ هدف استراتیژیک حزب رفاه مردم افغانستان است وبرای تحقق ان مبارزه وسعی وتلاش میکند .
عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی ؛ آرمان وخواست اساسی جامعه ء بشری را تشکیل میدهد وشاخاص های اساسی ان عبارت اند از :
-برخورداري يكسان همه افراد یک جامعه از كالاها و مواهب اوليه و توزیع وباز توزیع عادلانه درامد ملی ؛ ثروت ها، خدمات و منابع تولید و انباشته شده درکشور ازروی نیاز ها؛ ارزش ؛ نتیجه کار ؛ حق و شایستگی . ؛برخودراری يكسان افراد جامعه ،ازامكانات آموزشي و بهداشت ؛ نیاز های امرار زندگی ؛ تامین منافع وخواست های لایه های اجتماعی ستمدیده ؛زحمتکش ؛ نادار ؛بی نوا و کاهش اساسی فاصلة طبقاتی و رهای افراد جامعه از هرگونه ستم اجتماعی و نا برابری حقوقی زن و مرد ؛ ستم جنسیتی و تبعیض قومی ونژادی .
عدالت اجتماعی ؛ آرمان حزب ما را تشکیل میدهد که در صورت تحقق دموکراسی اجتماعی تحقق می یابد .
دموکراسی اجتماعی
.موکراسی اجتماعی ؛ نوع از دموکراسی است که جوهر انرا تأمین رفاه وعدالت اجتماعی به وسیله دولت تشکیل میدهد که دولت رفاهی نیز نامیده میشود . در دموکراسی اجتماعی ؛ اصول دموکراسی سیاسی ؛ توزیع ؛ تناوب و انتقال مسالمت امیز قدرت ؛ انتخابات ورقابت سیاسی مسالمت آمیز ؛ برابری سیاسی و ؛ اصلتفکیک قوای ثلاثه ؛ ازادی های سیاسی ؛ مطبوعات آزاد ؛ ازادی ها وکثرت گرایی سیاسی و نظارت مستمرمردم ازطریق جامعه ء مدنی بردولت وحکومت ها وحاکمیت قانون نیز رعایت می گردد ؛ به عبارت دیگر دموکراسی اجتماعی مکمل دموکراسی سیاسی می باشد .
در دولت دموکراسی اجتماعی ؛ سرمایه داری به مثابه سازوکار قابل اعتمادتولید وثروت ؛ توسعه اقتصادی و صنعتی جای معین دارد . ولی دولت دموکراسی اجتماعی ؛ بر اقتصاد مختلط و تامین تعادل بین بازارودولت ؛ وضع قوانین عادلانه کار ؛ تامین حقوق اجتماعی واقتصادی کارگران و تامین تعادل بین فردوجامعه وتامین رفاه وعدالت اجتماعی تاکید دارد وعملی میسازد . حزب رفاه مردم افغانستان یک حزب دموکرات است و دموکراسی اجتماعی ؛ هدف استراتیژیک انرا تشکیل میدهد .
سرمایه اجتماعی
سرمایه اجتماعی ؛ بخش جدای نا پذیر تامین رفاه و عدالت اجتما عی می باشد و مولفه های اساسی انرا روحیه جمع گرایی ؛ همگرایی ؛ همبستگی و همجوشی احتماعی ؛ گروه های خودیاری و نوع ایجاد وتحکیم اعتماد ؛ تساهل ومدارا ؛ صداقت ، حسن تفاهم ، سلامتی نفس ، هم دردی ، دوستی ؛ فداکاری وتساند اجتماعی وتقویه شبکه انجمن ها ، سازمان های اجتماعی ؛اتحادیه ها ، احزاب و رسانه های مستقل ، اموزشی و تربیتی ؛ مکاتب ، پوهنتون ها ومکان های مذهبی ؛ تحکیم روابط همسایگی ، دوستانه ، شغلی و خانوادگی تسکیل میدهد . ویکی از اهداف حزب رفاه مردم افغانستان می باشد .
ترقی وتوسعه
کشورما از نظر اجتماعی - اقتصادی و سیاسی ؛فرهنگی در زمره عقب مانده ترین کشور های جهان قرار دارد و همین معضل ؛ علت اساسی و منشه وزمینه فقر ومحرومیت ؛ ظلم وستم ؛ نا برابری و بی عدالتی اجتماعی ؛ استبداد ؛ظلم اسارت ؛عقب ماند گی فرهنگی بی سوادی ؛ واپس گرایی ؛ جهل وسنن وخرافات ؛افراطیت وجنگ ؛ تجاوزات واشغال ؛ دخالت خارجی وعدم حاکمیت افغان ها بر سرنوشت ملی می باشد . درست بدین جهت است که ترقی وپیشرفت کشوریکی از اهداف محوری حزب ما وهمه نیروهای ترقی خواه کشور به شمار می اید .
با این وجود که نظام سرمایه داری به مثابه یک فورماسیون اجتماعی –اقتصادی یک راه قانومند وعینی پیشرفت کشور ها بوده است و می باشد . زیرا نیروهای مولده رارشد میدهد و مناسبات کهنه تولید را ازبین میبرد وثروت های مادی را بوجود می اورد ؛ علم وتخنیک را رشد میبخشد؛ تحولا ت ونوسازی فرهنگی را باعث میگردد ؛ ارایش اجتماعی راتجدید میسازد و تغیر میدهد ؛ وایجاد گر دگرگونی های معین اقتصادی واجتماعی وفرهنگی که اینک در پیش چشم ما رخ می باشد.
اما ؛ حزب ما ؛ مخالف رشد لگام گسیخته سرمایه داری است که با تمرکز قدرت اقتصادی- سیاسی و بی عدالتی اجتماعی ، بحرانهای دورانی اقتصادی و بیکاری مزمن، پول پرستی ، جنایات، بحرانهای اخلاقی و معنوی ، تخریب علایق و عواطف انسانی و فرو پاشی خانواده و فاجعه محیط زیست توام است می باشد وبه این نظر است که ؛در محور ترقی وپیشرفت و رشد وانکشاف اقتصادی - اجتماعی ؛ تامین رفاه وعدالت اجتماعی وسعادت همه گان باید قرار داشته که درصورت استقرار دموکراسی اجتماعی ودولت رفاهی ونظام افتصاد مختلط با سمت گیری اجتماعی ورشد هماهنگ همه سکتور های اقتصادی و تقویت سکتوردولتی وکو
پراتیوی ؛ گذار از اقتصاد مصرفی به اقتصاد تولیدی میسراست وتحقق می یابد .
اصلاحات وتحولات
ترقی ؛ پشرفت وتوسعه ء اقتصادی - اجتماعی ؛ سیاسی وفرهنگی وتحقق ان یک پروسه وفرایند است که به شکل تحولات واصلاحات صورت میگیرد. به گونه ء که تحولات اساسی زمانی به یک ضرورت مبدل میگردد که رفرم ها یا اصلاحات به بن بست برسد . حزب رفاه مردم افغانستان ؛ دگرگونی های اساسی را در عرصه های حیات سیاسی ؛ اجتماعی ؛ اقتصادی وفرهنگی زندگی کشور یک ضرورت عینی میداند ؛ ولی به تحقق ان از طریق توسل به خشونت سازگاری ندارد و طرفدار تحولات است که ازطریق اصلاحات ازبالا و مبارزه مسالمات امیزتحول طلبانه از پاین تحقق می یابد.
آرمان گرایی وواقع گرایی
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ یک حزب آر مان گرا وواقع گراست . دارای عالی ترین آرمانهای ملی وبشری می باشد که حطوط فکری ان تبلور دارد . اما برای تحقق ان واقع گرا ست و بر واقعیت های تکیه میکند و از تسریع میکانیکی پروسه های اجتماعی احتراز میجوید ؛ واقعیت راتیوریزه نمی کند و یا برای اثبات تیوری ها ودرستی تصمیم گیری بکار نمی برد ؛ بلکه تیوری هارا در خدمت در ک وتغیر واقعیت قرار میدهد. واقعیت را ایدیالوژیک نمی سازد ؛ زیرا ایدیالوژیک کردن واقعیت این توهم را برمی انگیزد که حقیقت را درانحصارخود بدانیم ؛ وکسی که حقیقت را درانحصار خود بداند و برهر انچه که دراور او نگنجد ؛ نه چشم برای دیدن دارد و نه گوشی برای شنیدن ونه قلبی برای تپیدن دارد ؛ توهم حقیقت در حیات سیاسی به اقتدار گرایی و استبداد می انجامد ؛ مبارزان را گمراه می کند ونمی گذارند نتایج وثمرات کار خودرا انطور که در واقعیت تجلی یافته مشاهده نماید ؛ از اشتباهات بپرهیزند وجمع بست درست از کارنامه خود بدست اورد.
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ آرمان ها واهداف خودرا بر مبنای تحلیل همه جانبه واقعیت ها اشتراک برنامه وکثرت گرایی پیگری می نماید وبرای تحقق اهداف وبرنامه خود از مجموع اندیشه ها ؛ تجربه ودانش پیشرو بهره میبرد . با افراطیت چپ که راه قانونمند انکشاف اجتماعی وتحولات مترقی را به بیراهه سوق می نماید وبه شکست مواجه میسازد ؛ سازگاری ندارد وبر علیه ان در درون حزب وجامعه میرزمد.
صلح ومسالمت
صلح از اولویتهای اساسی زندگی خوشبخت و تداوم حیات سالم و باهمی ؛ حسن تفاهم، دوستی، هماهنگی و آرامش است وشرط ضروری ترقی و پیشرفت ؛ امنیت و ثبات ؛ توسعه سیاسی ؛ اقتصادی واجتماعی وفرهنگی کشورها وسعادت شهروندان ان به حساب می اید ودر سطح ملی وبین المللی خواست بزرگ انسانها است وبشریت است . این درحالیست که جنگ ها یک مصیبت فاجعه بار به حساب می اید که کشور ها وجوامع را به تباهی سوق می نماید .
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ یک سازمان سیاسی مسالمت گرا ست و به این باور است که برای نیل به اهداف شریفانه ؛ باید از وسایل شریفانه ؛ مسالمت ؛ سازگاری ؛ تساهل ومدارا بهره جست . حزب ما ؛ خواهان حل تضادهای سیاسی-اجتماعی ومسایل موردمنازعه وجنگ ازطریق دموکراسی وگفتگو مذاکره ؛مصالحه وسازش ؛ تسامح و تساهل وصلح طلبی می باشد .
همبستگی ؛همکاری و همگرایی بین المللی
جهان مادر اثر گلوبالیزم یاجهانی شدن بیک دهکده ءجهانی مبدل شده که سرنوشت هر کشور رابه گونه ء به سرنوشت ملل وجامعه جهانی گره میدهد . جهانی شدن از یک سو در برابر کشور درراستای پیشرفت ان فرصت ها را به وجود اورده است و از جانب دیگر چالش ها را دربرابر کشورها ودولت های قرار دارده است ؛ مرزهاي مادي و جغرافياي و مفهوم ملت - دولت وحاکمیت ملی واستقلال سیاسی کشور ها را کم رنگ تر ومحدود ساخته ومیساز د .
افغانستان به مثابه قلب آسیا ؛ شاهراه تجارت وتلاقی افکار وموقیعت مهم جیوپولیتیک وجیو استراتیژیک وجیو ایکونومیک خویش مانند گذشته در عصر گلوبالیزم نیز دروضعیت حساس بین المللی قراردارد وبه سبب قوم گرایی وناسیونالیسم قومی ؛موج تروریزم وبنیادگرایی اسلامی و تشدیدرقابت های قدرت های بزرگ برسرتسلط منابع انرژی ومنافع جیواستراتیژیک ؛ با چالش های خطر ناک روبرو میباشد . درچنین شرایط بین المللی برای حفظ وحراست منافع ملی ؛اتخاذ دکتورین ومشی خارجی درست ملی وطندوستانه وواقعی بینانه بیش از پیش دقت و اهمیت کسب میکند .
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ حفظ وحراست منافع ملی ومصالح علیای کشور را در سرلوحه اندیشه ها ؛ مشی ومبارزه خود قرار داده است ومبتنی بران طرفدار عدم انسلاک و بی طرفی مثبت وفعال دولت افغانستان می باشد ؛ ازمنشورسازمان ملل متحد؛اعلامیه جهانی حقوق بشر، همزیستی مسالمت امیز عدم تجاوز وعدم دخالت ومداخله دراموریکد یگر و تامین حسن همجواری همبستگی بین المللی ؛ همکاری و همگرایی و حفظ صلح وامنیت جهانی حمایت می نماید وبرای تامین ان درمناسبات بین المللی سعی وتلاش مینماید.
(دوم)
خط مشی حزب
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ برای تحقق افکار ؛ ارزش ها ؛اصول ؛ آرمان ها واهداف والای وطندوستان وملی ترقی خواهانه دموکراتیک وداد خواهانه فوق الدکر خط مشی ذیل را که مجموعه ء از وظایف اساسی حزب را در عرصه های سیاسی ؛ اقتصادی ؛ اجتماعی وفرهنگی وبین المللی کشور تشکیل میدهد ؛ قرار ذیل ارایه و برای عملی ساختن ان مبارزه وسعی وتلاش می نماید .
درعرصه ء سیاسی
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ حزب ملی ودموکرات است و برای استقرار دموکراسی سیاسی واجتماعی مبارزه وتلاش می کند ودر این عرصه وظایف ذیل را دربرابر خود قرارداده است :
الف : درعرصه تامین منافع ملی
- مبارزه برای حفاظت وحراست ؛ موجودیت وبقا ؛ حاکمیت ملی ؛ آزادی و استقلال سیاسی ؛ وحدت ویک پارچه گی دولت و تحکیم وحدت ملی ؛ حفاظت تمامیت ارضی و تامین منافع اقتصادی ؛ امنیت رفاهی ومصالح علیا ؛ تحکیم وارتقا اعتبار وموقعیت بین المللی کشور .
- مبارزه وتلاش ها برای تامین امنیت ملی و ارتقای توانایی دولت و قابلیت دفاعی- امنیتی ؛تقویت قوای امنیتی اردوی ؛ پولیس و امنیتی دولتی ؛ ریشه کن ساختن تروریزم تولید ، پروسس و قاچاق مواد مخدر ؛ جنایات سازمان یافته؛ خلع سلاح گروه های غیر مسوول مسلح و ختم قوماندان سالاری و سیطره سیاسی جنگسالاران وزور مندان محلی .
- اعتقاد به دین مبین اسلام واجرای فرایض دینی ومذهبی و تامین آزادی و اجرای مراسم دینی برای پیروان سایر ادیان و مبارزه برضد افراط گرایی دینی ومذهبی و مخالفت به موارد سوء استفاده از دین و معتقدات دینی و مذهبی به خاطر مقاصد سیاسی، گروهی و شخصی
- تلاش و مبارزه موثر ء برای تحکیم وحدت ؛برابری ملی وتساوی حقوق ملی همه اقوام ساکن کشور وتامین انکشاف متوازن ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی ، محلات و مناطق قومی و تقسیم عادلانه امکانات انکشافی در بین مناطق و ولایات طبق قانون .
ـ دموکراتیزه ساختن متداوم ارگان های مرکزی و محلی قدرت دولتی و حمایت از انتقال برخی صلاحیت های تصمیم گیری به محلات در امور اقتصادی و اجتماعی طبق قانون ..
ـ پشتیبانی از ایجاد شوراهای انتخابی ولایتی، ولسوالی و قریه ها، وتفویض صلاحیت های نظارتی به آنها در حل مسایل محلی، حمایت از انتخابات شاروال ها و مجالس شاروالی ها طبق قانون .
- مبارزه برعلیه قومی گرایی وناسیونالیسم قومی اعم از شوونیسم وناسیونالیسم محلی ؛ برتری جویی وتبعیض نژادی ، قومی ، ملی ، محلی ، زبانی مذهبی ودامن زدن به خصومت وخشونت قومی .
ب :- درعرصه توسعه ء سیاسی
- مبارزه برای استقرار دموکراسی اجتماعی یا ایجاد دولت متعهد به رفاه وعدالت اجتماعی به حیث هدف استراتیژیک حزب.
- مبارزه ومساعی برای توسعه سیاسی و ساختن یک دولت ملی- دموکراتیک قدرت مند قانونمدار وحقوقی؛ وکامیاب در اجرای مسولیت های در عرصه تامین منافع ملی ؛ تامین امنیت دولتی ؛ ثبات سیاسی ؛ حاکمیت قانون ؛ امنیت ونظم عامه ؛ارایه خدمات اجتماعی؛ رشد و توسعه اقتصادی واجتماعی وفرهنگی.
ـ تعدیل قانون اساسی به منظور نهادینه ساختن واستقرار دموکراسی ؛تجدید نظر بر نظام سیاسی ونظام انتخاباتی و رفع تناقضات و ابهامات موجود در آن و راه گشایی برای ایجاد یک حکومت پاسخ گو در برابر پارلمان کشور.
ـ پشتیبانی از تفکیک قوای ثلاثه دولت و تامین استقلال قوه قضائیه حمایت از ایجاد و تحکیم نظام قضایی مستقل، بی طرف و مسلکی ومبارزه برعلیه فساد وقانون شکنی و ایجاد یک اداره دولتی سالم وقانونمدار وفساد نا پذیر و خدمتگذار مردم ومسلکی.
- حمایت از عدم انحصار قدرت در هر شکل و شیوه آن. ومبارزه علیه توتالیتاریزم و اعمال هرنوع خشونت به هدف کسب و حفظ قدرت سیاسی ومبارزه بر ضد استقرار رژیمهای دکتاتوری و استبدادی و ضدیت با هر شکل خشونت سیاسی به منظور حفظ و کسب قدرت سیاسی .
- مبارزه برای ایجاد جامعه مدنی عاری از ظلم و استبداد، تبعیض و خشونت و مبتنی بر عدالت اجتماعی، حفظ کرامت و حقوق انسانی که از اصول بنیادین و زرین قانون اساسی افغانستان است .
ـ مبارزه برای نهادینه ساختن دموکراسی سیاسی و استقرار یک نظام دموکراتیک بر مبنای پلورالیزم سیاسی، برگذاری انتخابات شفاف، عادلانه و دموکراتیک در تمام سطوح ( از شوراهای قریه تا ریاست جمهوری )، جلوگیری از اعمال نفوذ دولت مردان ، گروه های سیاسی و زورمندان در پروسه های انتخاباتی ومبارزه برعلیه فساد انتخاباتی وتلقبات و تخلفات در انتخابات .
- مبارزه ومساعی برای ختم بحران مشروعیت سیاسی ؛ وایجاد حکومت های قانون مدار ؛ فساد ستیز ؛ مسولیت پذیر ؛ کارا ؛ خدمتگذار مردم وپاسخگو و پشتیبانی از حکومت داری خوب، تامین امنیت عامه، افزایش ظرفیت های دولت، تقویت سکتور خدمات اجتماعی و رفاه عامه .
- مبارزه برای تامین حقوق دموکراتیک مردم و تامین ازادیهای سیاسی اعم از ایجاد و فعالیت احزاب سیاسی ، ازادی بیان و مطبوعات ، حق تظاهرات و اعتصابات مسالمت آمیز که تابع محدودیتهای غیر دموکراتیک و موکول به قوانین بازگیرنده نشوند . پشتیبانی از تعمیم اصل نظر خواهی و مراجعه به آرا مردم ( رفراندم ) در موارد و مسایل عمده ملی
.ـ تحقق عملی قانون احزاب سیاسی مبنی بر جلوگیری از تمویل آنها از منابع خارجی و پیشگیری ازایجاد احزاب سیاسی بر مبنای قومی، محلی، مذهبی، لسانی و دارای تشکیلات نیمه نظامی طبق احکام قانون اساسی وپایان دادن به نفوذ احزاب و گروه های سیاسی در اردو، پولیس و امنیت ملی.
– مبارزه برای تامین حقوق اساسی شهروندان ؛ آزادی و شان وکرامت ؛انسانی وتامین حقوق فردی و رفاه وتامین حاکمیت او بر سر نوشت و نجات او از قید وبند هرشکل ونوع اسارت وستم اجتماعی ؛ ملی وجنسی و مبارزه در راه تحقق تساوی حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنی زنان با مردان . وتطبیق بی قید و شرط اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های بین المللی در این زمینه .
- مساعی متداوم برای تقویت نهادهای جامعه مدنی و گسترش نقش سازمانهای اجتماعی و صنفی اعم از روشنفکری ، دانشجویی ، جوانان ، زنان ، معلمان ، استادان ، کارگران ،دهقانان وپیشه وران در همه شنون جامعه اعم از سیاسی و اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی.
ـ پشتیبانی از حکومت داری خوب، تامین امنیت عامه، افزایش ظرفیت های دولت، تقویت سکتور خدمات اجتماعی و رفاه عامه و تحقق سیاست کادری مبتنی بر تحصیل، تجربه، تخصص، لیاقت، کاردانی، تقوی و تعهُد به منافع ملی به هدفِ ایجادِ یک اداره کارا، متخصص و با تجربه، دارای توانایی عرضه خدمات مؤثر برای مردم.
ـ بازسازی اداره دولت در چارچوب یک استراتیژی ملی کوتاه مدت از بالا تا پایین، به خصوص بازسازی سیستم عدلی و قضایی، تصفیه اداره از وجود همه عناصر مفسد و قانون شکن به هدف پایان دادن به فساد اداری، جلب حمایت مردم به خاطر تامین حاکمیت قانون.
- تامین ؛ اصل بیطرفی، کارایی و مسلکی بودن اداره دولتی واجرای سیاست کادری بر مبنای شایستگی و خدمت گذار مردم است ؛ نه علایق وروایط حزبی ؛ قومی وشخصی با مقامات حکومتی .
- مبارزه متداوم برای تقویت نهادهای جامعه مدنی و گسترش نقش سازمانهای اجتماعی و صنفی اعم از روشنفکری ، دانشجویی ، جوانان ، زنان ، معلمان ، استادان ، کارگران ،دهقانان وپیشه وران در همه شنون جامعه اعم از سیاسی و اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی.
- حمایت از اقدامات برای تثبیت احصاییه د قیق نفوس بر اساس توزیع تذکره الکترونیکی تابعیت و استفاده از تکنالوژی معاصر به خاطر انتخابات شفاف و تنظیم پلان های توسعه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی.
در عرصه ءرشدو توسعه ء اقتصادی:
- پشتیباینی از تطبیق استراتیژی انکشاف ملی در عرصه رشد وتوسعه اقتصادی کشور به عنوان یک ضرورت درنگ ناپذیرو ارتقای نقش اقتصادی دولت و کمک به بخش خصوصی در اشتغال آفرینی، نظم دهی بازار، تقویت سکتور کالایی و پیشرفت اقتصادی کشور مبارزه در راه رفع عقب مانده گی اقتصادی کشور.
- حمایت از مساعی درراستای رشد اقتصادی وافزایش تولید ناخالص ملی به استفاده از احیای ورشد زیربنای اقتصادی وظرفیت های همه سکتور های اقتصادی و جلب سرمایه گذاری داخلی وخارجی .
ـ حمایت از مالکیت دولت برمنابع دارای اهمیت ستراتیژیک ـ منابع طبیعی زیر زمینی ( معادن)، جنگلات، چراگاه ها، اراضی دولتی، منابع اساسی انرژی، بنادر و خطوط مواصلاتی، دشت ها، منابع آبی و آثار باستانی .
- مساعی برای تامین نقش دولت در عرصه رشد وتوسعه ء اقتصادی پلان گذاری دولتی و اداره اقتصادی، انباشت مهارت های کاری و پی ریزی زیربنای اقتصادی و به کار برد تمام امکانات کشور در جهت سرمایه گذاری و رقابت سالم میان سکتور های مختلف.
- تلاش برای اقتصاد بازار با سمتگیری اجتماعی مبنی بر همکاری لازمه سرمایه خصوصی ، مختلط ، کوپراتیفی و دولتی وسرمایه گذاری بیشتر درعرصه انکشاف ورفاه اجتماعی .
ـ حمایت از تامین مالکیت دولت برمنابع دارای منابع طبیعی زیر زمینی ( معادن)، جنگلات، چراگاه ها، اراضی دولتی، منابع اساسی انرژی، بنادر خطوط مواصلاتی اعم از هوایی و زمینی ، تاسیسات بزرگ مخابرات ، دشتها و زمینهای لامزروع و بند و انهار و منابع آبی و آثار باستانی.
ـ حمایت از استفاده موثر از منابع نفت و گاز، مس، آهن و سایر منرال های صنعتی و تشویق سرمایه گذاری های بزرگ، اعم از داخلی و خارجی، در بخش صنایع ثقیل به هدف ایجاد زیربنای پیشرفته اقتصادی و ایجاد زمینه های وسیع کار و اشتغال برای مردم.
ـ پشتیبانی از ایجاد و گسترش صنایع ملی و صنعتی ساختن کشور با استفاده از دست آورد های علمی و تکنولوژیک معاصر با همکاری سکتورهای دولتی، خصوصی و مختلط و سرمایه گذاری های خارجی.
- تشویق و حمایت سرمایه گذاریهای دولتی در بخشهای زیر بنایی وانکشاف صنایع انرژی و صنایع سبک و تولید کننده مواد استهلاکی و غذایی و حمایت از بخش خصوصی برای تولید ، اشتغال و مهار کردن بیکاری .
- حمایت از تعمیل برنامه ریزی ها ی کوتاه مدت ودراز مدت برای بازسازی افغانستان، با استفاده از سرمایه گذاری بیشتر درعرصه های زیربنایی و منابع طبیعی، زراعت و انکشاف دهات، معارف و خدمات اجتماعی، حمایت از مطالبات اقتصادی معاش گیران و تقویت جنبش سندیکایی.
- حمایت از ریفورم ارضی و آب در جهت رشد میکانیزه ساختن زراعت ، رشد فارمهای زراعتی ، دولتی ، خصوصی ، مختلط وکوپراتیفی مبنی بر تامین منافع کتگوریهای مختلف زمینداران و دهقانان و توجه به انکشاف مالداری .
- حمایت از تلاشها در رابطه به نگهداری جنگلات ، استفاده و مهار کردن آبهای طبیعی و دریاهای کشور.
-پشتیبانی از بهبود بنیاد های فعالیت و مدیریت اقتصادی در تمام زمینه های تولید صنعتی و کشاورزی و رشد بخش خدمات در ساختار اقتصادی به شمول صنعت توریزم.
ـ حمایت از تشویق متشبثین خصوصی، تجار و سرمایه داران ملی در جهت افزایش و توسعه تجارت داخلی و خارجی و مبدل کردن افغانستان به مرکز فعال تجارت منطقه یی و شامل ساختن آن در سازمان جهانی تجارت.
ـ حمایت از عصری ساختن متداوم سیستم بانکی کشور توسعه شبکه خدمات بانکی معاصر، تشویق و تضمین امانات و پس اندازها. و تشویق و تضمین امانات پس اندازها و جلوگیری از دوران پول در بازار سیاه و تورم پولی .
- مبارزه به خاطر تعمیل سیاست عادلانه مالیاتی مبتنی بر تقلیل مالیات غیرمستقیم و تصاعد مالیات مستقیم و تقسیم عواید برمبنای منافع انکشاف اجتماعی.
ـ حمایت از تنظیم بهتر امور زمین داری و حل معضلات آب در جهت رشد و میکانیزه ساختن زراعت، مولد انرژی برق، ایجاد فارم های زراعتی (دولتی، خصوصی، مختلط و کوپراتیفی) غرض تامین منافع اقشار مختلف زمین داران و دهقانان.
- مبارزه به خاطر بهبود محیط زیست، حفظ و مراقبت از جنگلات، نسل حیوانات و پرنده گان نادر.
ـ حمایت از ترویج نباتات طبی و تولید ادویه به خاطر تامین نیازمندی های ملی، توسعه اقتصاد مالداری و پیشه وری و تشویق سرمایه گذاری ها در بخش صنایع خفیفه دستی و مستظرفه و ایجاد سیستم های بیمه و بانک های حمایت از اقتصاد صنعتی، زراعتی، مالداری و پیشه وری و بازاریابی برای تولیدات آن ها.
ـ حمایت از طرح آباد ساختن زمین های بایر و لامزروع و توزیع عادلانه آن به قیمت مناسب برای دهقانان بی زمین و کم زمین، کوچی ها و سکتور خصوصی.
ـ حمایت از تامین کشور از لحاظ انرژی با استفاده از منابع داخلی و خارجی و حمایت از رشد و انکشاف صنایع انرژی و صنایع سبک و تولید کننده مواد استهلاکی و غذایی.
ـ حمایت از مطالعات دورنمایی عامه به منظور استفاده موثر از امکانات ملی و مساعدت های مالی و تخنیکی جهانی، با در نظرداشت نیازمندی های اساسی کشور.
ـ دفاع از مطالبات و تلاش های انجمن ها و اتحادیه های پیشه وران و صنعت کاران در رابطه به رشد صنایع ملی، تولیدات داخلی و انکشاف صنایع دستی.
ـ حمایت از انکشاف و مدرنیزه ساختن ترانسپورت، اعمار شاهراه های مدرن و میدان های هوایی و خط آهن سراسری کشور و وصل آن با شبکه راه های ترانزیتی جهانی.
ـ حمایت از صنعت توریزم به خاطر تقویه اقتصاد ملی و اتخاذ تدابیر موثر برای توسعه فرهنگ پذیرایی ازجهانگردان.
- حمایت از فراهم آوردن امکانات برای ایجاد زیر بناها ، تولید و تورید سخت افزار ها به عنوان پایه های برای توسعه اقتصادی در عرصه های تولیدی و خدماتی.
- خمایت از ایجاد فن آوری معاصر اطلاعات و ارتباطات و تشویق و گسترش سرمایه گذاری در عرصه پژوهشهای علمی ، فنی ، الکترونیکی و کمپیوتری .
- مبارزه برای ایجاد سیستم عادلانه مالی و مالیاتی مبتنی بر تقلیل مالیات غیر مستقیم و تصاعد مالیات مستقیم و تقسیم عواید ملی به نفع انکشاف اجتماعی.
- پشتیبانی ارتلاشها برای جلوگیری از کسر بودجه و ایجاد یک نظام بودجوی و مالیاتی موثر مبتنی بر افزایش منابع و درآمدهای داخلی و کاهش وابسته گی به وامها و امدادهای خارجی و مبارزه با فساد مالی و اداری .
- حمایت از تجار و متشبثین ملی توسعه تجارت داخلی و خارجی و مبدل نمودن افغانستان به مارکیت تجارتی منطقه به منظور رشد اقتصادی ، ترقی عمومی و ارتقا سطح زنده گی مردم.
- حمایت ازانکشاف و مدرنیزه ساختن ترانسپورت ، اعمار شاهراههای مدرن و خط آهن سراسری کشور و وصل ساختن آن با شبکه راه های ترانزیتی جهان و مساعی و مبارزه در راه حفظ محیط زیست و زیبایی طبیعی کشور.
در عرصه ء توسعه ء اجتماعی
حزب رفاه مردم افغانستان ؛ حزب رفاه وعدالت اجتماعی می باشد ودر راین عرصه ها وظایف دربرابر خود قرار داده است :
الف : در بخش رفاه اجتماعی
- دفاع از منافع و حقوق اجتماعی زحمتکشان شهر و ده، پشتیبانی از خواست ها و مطالبات اقتصادی و صنفی آنها وتامین اجتماعی انان ؛ تصویب قوانین عادلانه در حمایت از حقوق کارگران، دهقانان و پیشه وران.
- مبارزه وپشتیبانی از تامین کار و اشتغال برای مردم ؛ زدودن فقر، تامین مصوونیت و محیط محفوظ کار و تخنیک ایمنی د ر تمام مراکز تولیدی و حمایت از اصل مزد مساوی در برابر کارمساوی برای مردان و زنان .
- مبارزه به خاطر افزایش سطح دست مزد کارکنان سکتورهای دولتی و خصوصی و متقاعدین و تامین امنیت .
ـ مبارزه وتلاش برای تاسیس بیمه های اجتماعی به هدف تامین رفاه همگانی و حمایت از شهروندان کشور در هنگام تقاعد، بیکاری، بیماری، ناتوانی، دوران پیری، معلولیت، معیوبیت، حوادث و آفات طبیعی.
مبارزه در راه تامین حقوق زنان و خانواده ها ؛حمایه طفل و مادر از طریق ایجاد زایشگاه ها ، شیر خوارگاه ها ، کودکستانها ، و کلینیک ها تسهیلات آموزش و پرورش و جلو گیری بهره کشی از کودکان.
ـ مبارزه برای بهبود زندگی یتیمان و بیوه زنان، معیوبین ومعلولین جنگ و فراهم آوری شرایط مناسب زنده گی و امکانات کار و خدمات اجتماعی و جلب حمایت موسسات داخلی و خارجی از آنها .
. - مبارزه برای دستیابی به خدمات صحی رایگان، تعلیمات و تحصیلات مجانی طبق احکام قانون از طریق سرمایه گذاری دولتی و خصوصی و ایجاد بیمه های صحی.
ـ تلاش به خاطر تامین صحت همه گانی ازطریق ایجاد مراکز صحی نواحی شهر ها ؛ ولسوالی ها و ، تامین حفظ الصحه محیطی، آب صحی آشامیدنی و وقایه مردم در برابر امراض ساری و پرازیتی .
ـ حمایت از تامین انکشاف متوازن شهرها و دهات و حل مشکل بی سرپناهی از طریق اعمار محلات جدید مسکونی و منازل ارزان قیمت و اتخاذ تدابیر موثر از جانب دولت به منظور تهیه مسکن و توزیع ملکیت های عامه برای شهروندان مستحق و فراهم سازی سهولت ها و خدمات اجتماعی برای آنها.
ـ مبارزه به خاطر حل مشکل مهاجرین و بی جا شده گان، عودت داوطلبانه و آبرومندانه و اسکان مجدد شان در کشور و انجام مساعدت های لازم در زمینه امنیت، سرپناه، کار و اشتغال برای آنان.
ـ حمایت از تلاش های حفظ محیط زیست، اتخاذ تدابیر موثر جهت جلوگیری از آلوده گی و تخریب آن، به خصوص جلوگیری از آلوده شدن ذخایر آب زیر زمینی و هوا در شهرها، تحکیم کناره های دریای آمو و سایر دریاها، حفظ و توسعه جنگلات و جلوگیری از چپاول آن.
ـ حمایت از ایجاد آسایشگاه ها، سناتوریم ها و پارک های تفریحی برای آسایش مردم.
ـ مبارزه برای خاتمه دادن به مفاسد اجتماعی و اخلاقی، خاصتاً مبارزه علیه اعتیاد به مواد مخدر، مشروبات الکلی، دخانیات، دزدی، قمار، اختطاف ها و سایر موارد ترویج کننده فساد در جامعه.
ب :- عدالت اجتماعی
عدالت اجتماعی آرمان حزب ماست ودر این عرصه وظایف ذیل را در برابر خود قرارداده است :
- مبارزه دوامدار برای عدم تمرکز ثروت و توزیع وباز توزیع عادلانه درامد ملی و تامین برخورداري يكسان همه افراد یک جامعه از كالاها و مواهب اوليه ، خدمات و منابع تولید ؛منابع طبيعي و ثروتهاي عمومي .
- مبارزه برای تامین منافع وخواست های طبقات و لایه های اجتماعی ستمدیده ؛زحمتکش ؛ نادار ؛بی نوا و تحت استثمار .
. - مبارزه برای از بین بردن هر گونه نابرابری اجتماعی ؛ تبعیض ؛ ستم اجتماعی و کاهش اساسی فاصلة طبقاتی .
ـ حمایت از اصل تامین برابری شهروندان کشور صرف نظر از تعلقات قومی ، نژادی ، مذهبی ، دینی ، لسانی ، سیاسی ، تحصیل ، شغل ، نسب ، دارایی ، موقف اجتماعی ، جنسی ، محل سکونت و اقامت.
ـ مبارزه برای تامین مساوات افراد جامعه، تطبیق یکسان قانون بالای همه و پایان دادن به اشکال مختلف تبعیض ومظالم اجتماعی ومناسبات مردسالارانه قرون وسطایی حاکم بر زنده گی برده وار زنان که سنگین ترین بار بی عدالتی و ستم اجتماعی را بر دوش می کشند.
ـ مبارزه برای ریشه کن ساختن خشونت بر زن وتامین حقوق زه در همه عرصه های اجتماعی ؛ سیاسی واقتصادی وفرهنگی .
مبارزه و مساعی در راه تحکیم وحدت ملی و رفع هرنوع تبعیض میان شهروندان کشور در راه مشارکت سیاسی .
- مبارزه برعلیه همه اشکال تبعیض بر مبنای قوم، محل، نژاد، زبان، مذهب، عقاید سیاسی، جنس، موقف اجتماعی واقتصادی .
ـ تلاش وحمایت از اصل مزد مساوی در برابر کار مساوی و استخدام فارغ از هرگونه تبعیض بر مبنای قوم، زبان، مذهب، جنس و موقف اجتماعی.
ـ پشتیابی از انکشاف متوازن اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی همه مناطق کشور و ارتقای کیفیت خدمات اجتماعی و زمینه های مساوی و یکسان استفاده از آن برای تمام شهروندان کشور.
ـ مبارزه برای حل عادلانه مساله کوچی ها در کشور و فراهم آوری زمینه ها برای اسکان دایمی آنها.
- مبارزه برای پایان دادن به موارد نقض حقوق بشر و جنایات ضد بشری و تعقیب عدلی مجرمین و جنایتکاران جنگی.
در عرصه توسعه ء فرهنگی
ـ ایجاد فرهنگ مترقی، پیشرفته و دموکراتیک با توجه به ارزش های دینی، سنن و ارزش های پسندیده ملی و دست آوردهای علمی، فرهنگی و حقوقی جامعه جهانی.
ـ مبارزه برای مدرن سازی نظام فرهنگی کشوراعم از سیستم تعلیم و تربیه، تحصیلات عالی و مسلکی، علوم، هنر و ادبیات با استفاده از تجارب جهانی و دست آورد های ترقی علمی، تخنیکی و فرهنگی جهانی بدون تعصب و تنگ نظری.
ـ حمایت از توسعه مطبوعات، شبکه وسایل اطلاعات جمعی ( جراید، رادیو و تلویزیون، انترنت وسایر پدیده های تکنالوژی اطلاعاتی و ارتباطی، سینما، تیاتر)، توجه به بهبود زنده گی فرهنگیان در کشور، توسعه وغنی سازی فرهنگ پربار و تاریخی کشور.
ـ توجه به تربیه کادرها و معلمین مسلکی معارف و استادان پوهنتون ها، ارتقای سطح دانش مسلکی و تخصصی آنها و فراهم آوری شرایط مناسب زنده گی برای آنان.
ـ پشتیبانی از رشد زبان های ساکنان این سرزمین و تعلیمات ابتدایی اجباری و حق آموزش به زبان مادری برای نوجوانان و جوانان افغانستان.
ـ مبارزه برای محو کامل بیسوادی از طریق تاسیس مکاتب سواد حیاتی و متمم و بسیج کلیه نیروها در راه اندازی کمپاین وسیع و سراسری ملی به منظور آموزش سواد برای هموطنان محروم از سواد حیاتی.
ـ حمایت از تلاش در راستای تربیت سالم جوانان و کودکان کشور(اعم از دختران و پسران)، بخصوص بازمانده گان قربانیان جنگ از طریق آموزش های مجانی در تمام سطوح تعلیمی و تحصیلی، تعلیمات متوسط اجباری، تعمیم مکاتب حرفه ای، کورس های قصیر المدت آموزش حرفه ایی، بهبود شرایط تعلیم و تحصیل و فراهم آوری مصروفیت های سالم فکری و زمینه های ورزشی برای آنان..
- مبارزه و تلاش برای ترویج افکارانسان دوستانه، تحمل پذیری، نظم پذیری، قانون گرایی، مشوره پذ یری، امانت دانستن سرمایه ملی و مرجح دانستن منافع ملی واجتماعی برمنافع شخصی وگروهی.
ـ مبارزه علیه تمام انواع انحرافات، خرا فا ت و امراض گمراه کننده در بین روشنفکران ، اعم از قوم گرایی، زبا ن گرایی ، سمت گرایی و دیگـرپنداشت های کهنه به مثابه مانع جدی در راه تجدد و پیشرفت جامعه افغانی و تحکیم وحدت ملی افغان ها.
ـ پشتیبانی رشد ارزش های فرهنگی، حفظ آثار تاریخی و باستانی و فراهم سازی زمینه برای گسترش تحقیقات باستان شناسی به هد ف شناخت عمیق تر مد نیت ها و تا ریخ باستانی کشور و اتخاذ تدابیر جدی جهت جلوگیری از حفریات و کاوش های خود سرانه آثار باستانی و قاچاق آن به خارج از کشور.
ـ بازگردانیدن آثار تاریخی و باستانی غارت شده از موزیم ملی به کمک یونسکو و سایر موسسات بین المللی، حفظ و نگهداری آثار و آبدات تاریخی کشور.
ـ حمایت از مراکزعلمی و تحقیقاتی به خصوص اکادمی علوم افغانستان، ایجاد شرایط و امکانات مناسب برای تبارز، رشد و شگوفایی استعداد های فطری و ایجادگر افغان ها، اعم از زنان و مردان.
ـ حمایت از دانشمندان، پژوهشگران، مکتشفین، مخترعین و پیشتازان عرصه علوم و فرهنگ، تامین زمینه های بازگشت آبرومندانه به کشور و اشتغال آنها مطابق تخصص و فهم مسلکی آنان و ایجاد شرایط مناسب زنده گی برای آنها.
. ـ حمایت از آزادی فکر و بیان، آزادی قلم و مطبوعات، توسعه رسانه های گروهی و دسترسی مردم به تکنالوژی معلوماتی بحیث وسایل ضروری برای پیشرفت جامعه.
در عرصه روابط بین المللی و سیاست خارجی
ـ حمایت از منشور سازمان ملل متحد و ارتقای نقش آن در امر حفظ صلح، امنیت جهانی و همکاری بین المللی، پشتیبانی از اصلاحات در سازمان ملل متحد مطابق به واقعیت های کنونی جهان.
ـ پشتیبانی از سیاست فعال اعتماد سازی و همکاری با همسایه گان و کشور های منطقه و پیوند های عمیق اقتصادی و فرهنگی و عقد موافقتنامه های ستراتیژیک چند جانبه امنیتی و همکاری منطقه وی و جهانی شامل ضمانت های عدم تجاوز و عدم مداخله نظامی و عدم تهدید به استعمال قوه، همچنان عقد موافقتنامه ها در باره انرژی، ترانزیت و تجارت آزاد و تعرفه، حفظ محیط زیست، جریان آزاد نیروی کار، کالا و سرمایه را برای کشور ما مفید و ضروری می داند.
ـ حمایت از سیاست بیطرفی مثبت فعال خارجی وعدم انسلاک و تامین مناسبات دوستانه مبتنی بر اعتماد و همکاری متقابل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با کشور های جهان به خصوص همسایه گان بر بنیاد اصول مساوات و احترام متقابل به استقلال، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر.
ـ پشتیبانی ازحق تعیین سرنوشت ملل. همبسته گی با مبارزات آزادی خواهانه و داد خواهانه برحق مردمان منطقه و جهان.
ـ مبارزه وهمکاری برای تامین صلح و امنیت منطقه وی و جهانی، منع تولید، آزمایشات و گسترش سلاح های هسته وی، کیمیاوی، بیالوژیکی وسایر سلاح های کشتار جمعی تا محو کامل آن.
ـ پشتیبانی از حل منازعات منطقه وی و جهانی از طریق مذاکره، دیالوگ و سایر راهبرد های حل صلح آمیز .
ـ حمایت از مساعی جامعه جهانی غرض تامین تساوی حقوق ملل و استقرار نظم عادلانه اقتصادی و انکشاف کشورهای فقیر و کم رشد.
ـ حمایت از مساعی جامعه بین المللی در مبارزه علیه تروریزم، تبعیض نژادی، جنایات سازمان یافته، تولید، پروسس و قاچاق مواد مخدر.
ـ حمایت ازعقد موافقت نامه های دوجانبه و چند جانبه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشور با همسایگان و سایر کشورهای جهان با رعایت منافع ملی افغانستان.
به آرزوی تحقق آرمان افغانستان آزاد و مستقل ؛ امن و دموکراتیک ؛ شگوفان ومرفه ؛ نیرومند وسربلند وجامعه مرفه وعادلانه .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۶۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
یادداشت : به دلیل تراکم مضامین این طرح را بدون ویرایش به دست نشر سپردیم ـ بامداد
مارکس: پراتیک انقلابی
عمر محسن زاده
( بخش چهارم )
در آموزش مارکس « پراتیک » مقوله اساسی برای تیوری و به ویژه تیوری شناخت است .درک وحدت تیوری و عمل بمثابه اصل عمده جهانبینی انقلابی برای مارکس دارای ارزش بنیادی بود. از آنجایی که پراتیک مبدا، ملاک وهدف شناخت و بدینترتیب منشا تیوری است برای مارکس ضروربود تا صحت تیوری های خود را در پراتیک اجتماعی و به خصوص پراتیک سیاسی و انقلابی آزمایش نماید واز این جویبارخروشان اندیشه های خود را سیراب کند .همچنان اثرگذاری برعلم وعمل آن خواست دیرینه مارکس بود که او درراه انجام اش برای دگرسازی طبیعت و جامعه لحظه ای درنگ نکرد.از این رو مارکس پس از پایان دوره تحصیل به کار درمیان جریانات اپوزیسیون از لیبرال تا دموکرات های رادیکال المان آغاز نمود و به زودی رهبری ارگان نشراتی آنها « روزنامه راین » را به عهده گرفت. او درمدت کار پانزده ماهه خود در این روزنامه به امر روشنگری توجه فراوان نمود و از موضع اپوزیسیون فعال رژیم مطلقه پروس را مورد انتقاد قرارداد .نخستین دیدار کارل مارکس با فریدریش انگلس که خود با زنده گی پُرمشقت کارگر آشنا بود دردفترهمین روزنامه صورت گرفت. حکومت پروس « روزنامه راین » را متوقف ساخت و مارکس مجبوربه ترک المان گردید.او در همین سال به فرانسه رفت و با ارنولد روژ سالنامه های المانی ـ فرانسوی را به نشر رسانید. روژهوادار فلسفه هگل و دموکراسی بورژوایی بود ولی مارکس با توجه به اقتصاد سیاسی و انتقاد بر سوسیالیست های فرانسوی پیوسته از مواضع خودی دفاع مینمود. مارکس در پاریس همچنان با هیات تحریرجریده هفته وار « به پیش » همکاری داشت و به زودی به آن رنگ و رُخ انقلابی بخشید. رژیم پروس سالنامه ها را درسرحد ضبط می نمود واز راه سیاسی برحکومت فرانسه فشار می آورد تا مارکس را از آن کشوراخراج نماید.مارکس در ماه فبروری سال ۱۸۴۵ ترسایی وادار به ترک پاریس شد و به بروکسل رفت . مارکس و انگلس در تابستان همین سال به انگلستان سفر نمودند و با جناح انقلابی « چارتیست » ها رابطه نزدیک برقرارنمو دند. آن دو بمنظورتامین وحدت فکری و اتحاد سازمانی نیروهای انقلابی و کارگران المان با زحمتکشان سایر کشورهای اروپایی « کمیته خبرنگاری کمونیستی» را اساس گذاشتند و آرزو داشتند تا بر شالوده سازمانی آن حزب سیاسی پرولتری بوجود آید. آنها در سال ۱۸۴۷ ترسایی عضویت
« اتحادیه سوسیالیستی دادگران» را حاصل نمودند و درهمین سال نام آنرا به « اتحادیه کمونیست ها « تغیر دادند .در سال بعدی اندو « مانیفست » این اتحادیه را نوشتند .در این سال انقلابات اروپایی ( ۱۸۴۸ترسایی ) مارکس به مطالعه اوضاع سیاسی و اجتماعی پرداخت و با درستی تشخیص داد که شرایط برای انقلاب پرولتری آماده نیست .او د جمع روشنفکران مخالفت خود را با قیام ضد بورژوایی اعلام نمود و خواستار آن شد تا از بورژوازی دربرابر سلطنت مطلقه حمایت صورت گیرد .ضعف و جُبن بورژوازی باعث شکست انقلاب د آن سال گردید .مارکس با استنتاج درس های آموزنده از این شکست ، پرورش نسل های انقلابی را از وظیفه مبرم نهضت دانست. همزمان با توجه به رویداد های اروپا ، مارکس به کارگران و زحمتکشان امریکا نیزنظرداشت و در مدت یک دهه ( ۱۸۵۲ تا ۱۸۶۲ ترسایی ) با کارعظیم ژورنالیستیکی خود در
« نیویارک دیلی تریبیون » در پخش اندیشه های مترقی و بیداری طبقه کارگرکوشید. مارکس درسال ۱۸۵۰ ترسایی پیشنهاد نمود تا دفاترمرکزی اتحادیه کمونیست ها به کُلن المان اتقال یابد و دو شاخه آن در لندن باقی بماند.
زمانی که قیام پولند درجنوری سال ۱۸۶۳ ترسایی شکل گرفت مارکس با فعالین آن در تماس گردید و اتحادیه کارگران المانی را به پشتیبانی آن ترغیب نمود .
مارکس « انجمن بین المللی کارگر»، یا « انترناسیونال اول » را در سال ۱۸۶۴ ترسایی در لندن اساسگذاری کرد و تا زمان انحلال آن رهبری آنرا نیز به عهده داشت . او اساسنامه ، برنامه و بیانیه های اساسی انجمن را نوشت و زمینه های ارتباط کمونیست های المانی، اعضای سندیکا های انگلیسی ، انارشیست های سویسی، پرودونیست های فرانسوی و دیگران را با هم فراهم نمود .بیانیه های مارکس در شورای عمومی این انجمن اسناد تاریخی اند که تا اکنون دارای ارزش علمی میباشند .درنتیجه شکست کمون پاریس فشاربرانترناسیونال اول فزونی یافت و کنگره لاهه انترناسیونال در سال ۱۸۷۲ ترسایی تصمیم گرفت تا مرکز آنرا به ایالات متحده انتقال دهد .انترناسیونال اول چهار سال بعد از آن درجریان کنفرانس فلادلفیا منحل شد. مارکس در کشورش المان برای ایجاد یک حزب انقلابی سوسیالیستی سخت تلاش نمود ، اندیشه و اصول سازمانی آنرا در مقالات متعدد از طریق « هفته نامه دموکراتیک » و روزنامه « دولت مردم » به نشر رسانید . او با و یلهلم لیبکنشت ( پدرانقلابی معروف المان کارل لیبکنشت) که یکی از اساسگذاران « حزب سوسیال دموکراتیک کارگران المان» بود همکاری نزدیک داشت . جنبش کارگری المان نخست در « اتحادیه عمومی کارگران المان» سازمان یافته بود. این اتحادیه به تدریج درتحت تاثیر اندیشه های فردیناند لاسال قرارگرفت. او که از شاگردان مارکس بود با نظریات التقاطی خود ، به ویژه گرایش به دولت پروس و مفکوره رسیدن به سوسیالیسم از طریق کوپراتیف ها در مقابل دید گاه های علمی مارکس قرارگرفت و اصل انترناسونالیزم را نا دیده انگاشت. تقابل این دو دید جنبش سوسیال دموکراسی را بدو شاخه هواداران لاسال ( اتحادیه عمومی کارگران المان ) و گروه ایزناخ ( حزب سوسیال دموکراتیک کارگران المان ) تقسیم نمود. تدویر کنگره مشترک این دو در « گوتا » و تاسیس حزب سوسیالیست کارگران المان که از آن بعد ها حزب سوسیال دموکرات المان ( امروزهم بدین نام مسما ست ) به وجودآمد یکی از پیروزی های بزرگ جنبش کارگری به شمار می آید .مارکس با نوشتن « نقد برنامه گوتا » بر طرح گروه لاسال تاخت و خطوط فکری و سازمانی این نخستین حزب کارگری جهان را مشخص نمود .مارکس همچنان به نهضت های انقلابی و رهایی بخش درسراسرجهان توجه داشت .
نارود نیک های روس درسال ۱۸۸۱ ترسایی نامه ای به مارکس فرستادند و نظر او را در مورد اینکه آیا جامعه کمونی میتواند بدون گذارازسرمایه داری به مراحل تکامل یافته تر رُشد اجتماعی برسد پرسیدند. نامه مارکس به خانم ویرا ساسولیچ در رابطه با ابشین های روسی بیانگر دقت خاص وی به مناسبات رُشد نیافته اقتصادی ـ اجتماعی است .
کارل مارکس پس از انحلال « انترناسیونال اول » باز هم با شخصیت های برجسته اروپایی و امریکایی جنبش کارگری درتماس باقی ماند و آرمان طبقه کارگروهمه زحمتکشان را تا آخرین لحظات زنده گی در سر پرورانید و درعمل تطبیق نمود .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۸ـ ۱۱۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
واگذاری مناطق به بهانه امنیت ویا برجام افغانی
عبدالوکیل کوچی
هرروزیکه میگذرد و تاریخ را ورق میزنیم نیات استعماری انگریزی با ایجاد غده سرطانی در منطقه یا کشوری بنام پاکستان در جنوب آسیا برملا میشود .رژیم های کرنیلی ودست نشانده پاکستان از همان آغاز تشکیل نامنحوس این مملکت بدلیل ناباوری وهراس از موجودیت ودوام آینده شان بحیث یک کشور که نیمی از سرزمین هند و نیمی از خاک افغانستان تشکیل وتحمیل شده است با هردوکشورهمسایه دشمنی پایان ناپذیر داشته و بخصوص با صدور تروریزم وتحمیل جنگ های نیابتی درمسیر پالیسی جیواستراتیژیک حامیا ن بین المللی خود درافغانستان اهداف مشابه را دنبال میکنند .
در راستای جنگ نیابتی و مداخلات مستدام پاکستان ، گزینش طالبان بحیث طرف سیاسی وجانب دخیل درقضایای افغانستان و توافق واگذاری مناطقی در جنوب و شرق افغانستان بنام مناطق امن برای طالبان درنطر گرفته شده است .
گفته میشود که توافق وتفاهم دولت افغانستان با پاکستان و طالبان با پا درمیانی ایالات متحده امریکا با ظاهر صلح آمیز اهدافی را دنبال میکند که بعنوان صلح وامنیت رویدست گرفته می شود. اما ازنظر برخی تحلیل گران سیاسی پیامد نا گوار آن برای مردم افغانستان تحمل ناپذیربوده وسلامت کشور را زیر سوال خواهد برد . زیراکه این موضوع تکرار تجاربی است که مشابه به آن در زمان داکتر نجیب الله شهید با واگذاری ولایت کاپیسا در سال ... بعنوان حسن نیت به حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، کشورما شدید ترین ضربه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی را متحمل گردید که در نتیجه آن توافق یکجانبه ، فابریکه نساجی گلبهار بمثابه بزرگترین دستگاه عصر خود در شرق دنیا اولاً تاراج وپس از آن بدست حزب اسلامی ، بدست مدعیان اسلام منهدم گردید وسامان آلات وماشینری آن توسط مدعیان اسلام در بازارهای پشاور لیلام شد وبرخی از کارگران این فابریکه شهید ویا زخمی گردید و یکصد هزار نفر از نفوس کشور لقمه نان ودرآمد شغلی خود را از دست دادند .
این توافقات برغم تفاوت ذاتی « درابعاد سیاسی ونظامی آن » با برجام ایران قابل مقایسه نبوده ولی با توجه به برخی وجوهات ، نقا ط مشابه را میتوان در هردو توافق مشاهده کرد. چنانچه بموجب توافقات برجام بین ایران وشش قدرت بزرگ در سال ... این کشور پس از رفع تحریم ها وبرگشتاندن دارایی های ارزی خود از خارج به گسترش تجارت ، دسترسی به بازار جهانی، نقش موثردربازار نفت ، رشد اقتصادی ، ساخت وسازصنایع نظامی پیشرفته تا حضورنظامی درکشورهای منطقه یعنی عراق ، سوریه لبنان ونفوذ سرسام آور درفلسطین، یمن و افغانستان به پیشرفت های چشمگیری نایل گردید واما مهمترین تفاوت عمده این دو توافقات ، اینست که برای ایران در ازای توقف فعالیت های هسته یی ، رفع تحریم ها و برای طالبان در ازای توقف جنگ وتعرض ، واگذاری زمین میباشد .
برای کشور ما در چشم انداز توافقات واگذاری مناطق امن برای طالبان در حالیکه در ترکیب آن طالبان پاکستانی نیز شامل میباشند ، طوریکه معلوم است درین معامله بجز استحکام پایه های تجاوز وعمال استخباراتی پاکستان ، گسترش نفوذ عناصر غارت گر پاکستانی ، تسلط متجاوزین و تروریستان در مناطق یاد شده ، انهدام زیر ساختارهای تولیدی ، تخریب سیاسی کشور،وارد کردن ضربات اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ، ترویج روز افزون مواد مخدره ، تاراج معادن ، مسدود شدن مکاتب ومدارس ،شستشوی مغزی کودکان ونوجوانان ، آموزش جبری موارد استعمال اسلحه ومواد انفجاری وتحکیم حکمرانی گروه های دوران حجر بر سرنوشت مردم ، وتبدیل شدن مناطق کشور به جولانگاه تروریزم با پیامد کشنده وجانکاه آن چیز دیگری نخواهد بود .
بنقل ازمنابع خبری منتشره درسایت همایون تحت عنوان « پاکستان مناطقی را زیر نام مناطق امن در افغانستان بدست می آورد» می خوانیم: « بحث واگذاری مناطق برای طالبان از سالها قبل مطرح بوده است اما بنظر میرسد که حالا از جانب امریکایی ها پذیرفته شده است وآقای غنی بعنوان مجری این به عمل کردن آن اقدام کرده است .در عین حال واگذاری برخی مناطق برای طالبان به معنای واگذاری بخش هایی از کشور برای پاکستان نیز است وپاکستان ازین برنامه سود سرشار می برد.» در بخش دیگری از همین مقاله آمده است: « از جانب دیگر درمناطقی که برای طالبان واگذار میشود هم طالبان افغانی وهم طالبان پاکستانی ودیگر گروه های جنگجو میتوانند حضور بهم رسانند ». ودر ادامه بخش بعدی « این برنامه ممکن است تا سرحد انتقال قدرت برای طالبان هم منجرشود.» همچنان بنقل از روزنامه ویسا درهمین سایت زیر عنوان «تفویض صلاحیت های شش ولایت کشور به دو افسر استخبارات پاکستان » آمده است که «در نتیجه مذاکرات اخیر افغانستان ، پاکستان وایالات متحده امریکا تمام جوانب به توافق رسیده اند که شش ولایت افغانستان که اکثریت شان در جنوب افغانستان قرار دارند بعنوان ساحه امن برای طالبان در نظر گرفته شود .»
بنا بر آن معلوم است که داستان حضور مستدام عناصر وعوامل خارجی در نقاط مهم کشوربا توجه به رویکردهای کشنده استخباراتی ونظامی پاکستان در واقع مکمل ومتمم نیروهای طلبان داخلی وخارجی بخاطر تاراج معادن و دسترسی بر منابع طبیعی افغانستان میباشد که از دیر زمانی در هلمند ، شرق ننگرهار و بسا نقاط دیگر کشور چنین هدفی را دنبال میکنند .
راه حل جامع واساسی مساله ، قوای سه گانه کشور را به دریافت راه حل های واقعی و تصامیم مشترک ، جامع وهمه جانبه باتوجه به نظریات و دیدگاه های مردم افغانستان ومنافع علیای کشور ملزم میسازد تا با خرد جمعی و گسترده، تصامیم وفیصله جمعی آنها راه حل بدست آید. زیرا مسایل سرزمین به هرعنوانی که باشد شامل تصامیم کلیه ساکنان کشور بوده و توافق یکجانبه را نفی میکند .
توجه به مسایل بزرگ وسرنوشت ساز کشور مستلزم مشارکت وسیع مردم در توافقات جمعی وجمع آمد ملی میباشد که با خردورزی ومسوولیت پذیری و تصامیم مشترک روی سرنوشت مردم ازاستقلال ، تمامیت ارضی و حاکمیت ملی حراست میشود .
لذا تاریخ این دین وطنی واین وظیفه بزرگ ملی را بدوش روشنفکران چیز فهم وطنپرست ،مومنین پاکنهاد ، مردمان وطندوست ،شخصیت های مستقل وطنخواه ،احزاب سیاسی ترقی خواه ودموکراتیک ، سازمانها وگروه های مسوول ومتعهد به آزادی ،صلح ودموکراسی ،وعدالت خواه گذاشته است تا بار مسولیت وطن را در چنین شرایط هولناک وحساس تاریخ با امانت داری ،استواری ، اتحاد وحدت ویکپارچگی کامل بدوش کشیده وبسرمنزل مقصود برسانند . بقول معروف تاریخ آنانی را هرگز نخواهد بخشید که در چنین شرایط حساس وسرنوشت ساز کشور فرصت ها وریزرف ها را از دست داده شاهد بربادی وطن خود باشند .
البته این یک حقیقت است که صلح وامنیت خواست همیشه گی مردمان آزاده افغانستان بوده و همواره می خواهند که صلح وامنیت پژواک جاودانه فضای کشور ما باشد و اما صلح عادلانه وپایداروهمه جانبه ، نه صلحی که در پیامد آن کشور را خط کشی کرده و مردم را به دو سوی خط بکشاند که یکی از طرف ها بخاطر تحکیم سلطه واقتدار ، دیگری بخاطر آزادی، عدالت و رهایی بجنگند ومطابق به نقشه شوم و پلان خصمانه تجاوزگران که می خواهند مردم سال ها مصروف جنگ باشند وخارجی های تجاوزکار ثروت های طبیعی کشور ما را تا آخرین ذره آن غارت وچپاول کنند . اما نمی دانند که غارت کردن ثروت های این کشورهزینه سنگین داشته و روزی متجاوزین غارتگر را به زانو خواهد نشاند .
در اخیر باید گفت دشمنان افغانستان باید بدانند که با توجه بتاریخ پنجهزار ساله کشور ما هیچ دشمن مکار ولو قدرتمند جهان و مجهز با سلاح کشتارجمعی وپیشرفته هرگز نتوانسته در برابر مردمان قهرمان افغانستان همیشه ایستاده گی کنند زیرا که این کشور افغانستان، این بیشه شیران ، زمانی مقتدر ترین کشور جهان را که آفتاب در ساحه تسلط آن غروب نمی کرد سه بار درس عبرت داده وسه بار از آمدن بکشور ما پشیمان ساخته است وآنها نخواهند فراموش کرده باشند که در میدان های معرکه با مردم این سرزمین کوهستانی سربفلک کشیده واین جایگاه شیران ودلاوران آزاده بود که از روی نعش قوای بزمین افتاده خود با سرآسیمه گی وهراسان فرار کرده زخمی ها وکشته شده گان خود را بی دفاع گذاشته بودند . این درس عبرت تاریخ است زیراکه با اتکاه به گروه های زرخرید نمی توان روح آزادی ملتی را درهم شکست. چونکه افغانستان نظر به ساخت جغرافیایی در شجاعت ومناعت خود با دیگر کشورها قابل مقایسه نبوده و تا یک نفرهموطن زنده باشد افغانستان آزاد وسربلند زنده است یعنی که در ازا قربانی ها ی ولو سنگین واضح است که از خاک افغانستان ، آب افغانستان وکوه های سربفلک کشیده وبیدار افغانستان ملیون ها میلیون قهرمان وطنپرست میروید ودشمن را از تجاوز پشیمان کرده و باردیگر پرچم آزاده گی را بر فراز کوهای شمشاد و هندوکش بیدار ، بابا وفیروز کوه ، سپین غر وپامیر برافراشته خواهند کرد.
ستاره ی بکشند آفتاب میروید فروغ هستیُ ما بی حساب میروید .
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۳۶۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
پیشنهادات (بصیر دهزاد ) پیرامون طرح اساسنامه حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
به کمیسیون محترم تدارک اسناد کنگره
چند پیشنهاد مقدماتی:
1. اصطلاح « رییس حزب » در صورت قابل استفاده در اسناد حزبی است که این پست در کنگره و یا کنفرانس حزبی مستقیم از جانب اعضای این جلسات انتخاب گردد. در صورت که رییس از جانب شورای مرکزی انتخاب گردد، در آن صورت باید اصطلاح رییس شورای مرکز در اسناد بکار برده شود.
انتخاب رییس حزب مستقیماٌ از جانب کنگره ویا کنفرانس حزبی مفاد ذیل را دارا میباشد:
- دموکراسی حزبی بدون پیش زمینه های تقلب و نفوذ افراد و گروه های درون حزبی ، رعایت میگردد.
- رییس از اوتوریته بهتر برخوردار میگردد.
- درصورت تعمیق دموکراسی و کارایی و سازماندهی بیروی اجراییه، نقش یک رییس حزب کمتر موضوع دعوا و مشاجره میباشد.
- سلب صلاحیت و یا سبکدوشی رییس در کنفرانس های حزبی ، انچه در پیشنهادات فوق تذکر داده شده است، ساده تر است. زیرا اکثریت دو ثلث آرا هیچگاهی دموکراسی حزبی را نمیتواند تمثیل نماید.
2. برای انتخاب معاونین و مسوولین کمیسیون های تشکیلات، تبلیغ باید کمیسیون از جانب بیروی اجراییه تعین گردد تا این کمیسیون ، قبل از انتخاب ، توانایی کاری کاندیدان را برررسی نماید. هر کاندید باید خودش تقاضا نامه کانداتوری خویش را تحریری به این کمیسیون بسپارد. در تقاضا نامه باید، آماده گی ، تجربه، قدرت ابتکار و سازماندهی کاندید توضیح داده شود.
3. انتخاب شورای مرکزی ( پندیده و با لیست دور و دراز و خیلی ها مشکل بر انگیز) اضافی به نظر میرسد. و آن در صورت که کنفرانس های حزبی جای آنرا پر نماید. شورای مرکزی یکی از پر آشوب برانگیز ترین بخش حزبی است که اعضای آن تنها بعد از تدویر کنگره ممکن یکبار و یا نهایتاً دو بار جلسه نماید، فقط یک موقف بخشیده شده است . در حالیکه انتخاب یک بیروی اجراییه قوی به مراتب کارا تر و با مسوولیت تر است.
بیروی اجراییه میتواند در ترکیب خویش علاوه بر تعداد معین انتخاب شده ، رییسان شورا های ولایتی و شهر کابل را شامل سازد. مسوول کمیسیون ها نیز باید شامل ترکیب بیروی اجراییه یاشند.
4. کنفرانس های حربی باید تعین کننده پالیسی های مقطعی ، انتخاب کانید ها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری، پارلمان و شورا های ولایتی و همچنان مسایل وحدت ها و ایتلاف ها را مورد تایید و یا رد قرار دهد.
5- در این سند دار الانشای حزب در صدر هرم ساختمان حزبی با تمام صلاحیت های است که صلاحیت های بیروی اجراییه را کاملاٌ تحت سایه قرار داده است. این شیوه کار از نظر من در تقابل با دموکراس حزبی و محتوی خود همین سند است. در واقعیت امر دارالانشاٌ اصلاٌ نباید مرجع تصمیم گیری باشد بلکه یک مرجع اجرایی است.
6- مساله مالی و کلیه مصارف و عواید باید تحت صلاحیت کمسیون مربوط بیروی اجراییه باشد و اندازه صلاحیت مصارف از شخص رییس تا ارگانهای پایینی در طرزالعمل جداگانه تنظیم گردند. بطور مثال هیچ شخصی نباید خارج از مواد طرزالعمل صلاحیت داشته باشد که شفاهی هدایت مصرف بیون سند را صادر نماید.
نام های پیشنهادی:
- سازمان استقلال و ترقی ملی افغانستان
- نهضت عدالت و روشنگری افغانستان
- حزب اراده ملی افغانستان
- نهضت وفاق و ترقی ملی افغانستان
- حزب انکشاف و ترقی هماهنگ افغانستان
- حزب پیشگامان ترقی ملی افغانستان
- نهضت ترقی و تجدد افغانستان
پیشنهادات در متن اساسنامه
برنگ سرخ: قابل حذف
به رنگ آبی تکمیلات و پیشنهادات
بسم الله الرحمن الرحیم
فصل اول
اصول عام عمومی
ماده اول
مبنی :
این اساسنامه در پرتو احکام جز (۱) فقره (۲) ماده (۳۵) قانون اساسی، در روشنائی برنامه حزب ملی ترقی مردم افغانستان بخاطر تنظیم حیات درون حزبی و به مقصد تعریف حقوق، وظایف وصلاحیت های اعضا و ارگان های حزبی وضع گردید.
حزب ملی ترقی مردم افغانستان که منبعد در این سند بنام حزب " یاد میشود ، سازمان سیاسی مستقل است و به جنبش ملی مترقی و دموکراتیک وطن ما تعلق دارد. پایه اجتماعی حزب را اقشار وسیع مردم اعم از روشن فکران، متخصصان استادان ودانش آموزان و کارکنان دولتی و خصوصی، اقشار میانه حال روستائی و دهقانان، کارگران، پیشه وران، کوچیان، مالداران ، متشبسین خصوصی ، تجارملی ،علما و روحانیون وطن دوست و ترقی پسند تشکیل میدهند.حزب ملی ترقی مرم افغانستان سازمان مستقل ، سیاسی و ممثل اتحاد داوطلبانه افغان ها است که بینش ودیدگاه های مشترک شان را درقبال اهداف مرامی واصول سازمانی که دربرنامه واساسنامه آن انعکاس یافته است، تشکیل میدهد.
ماده دوم
اصول:ـ
زنده گی بنیاد/ اساس تشکیلاتی و سازمانی حزب بر اصول زیرین استوار است :
۱ ـ دموکراسی گسترده درون حزبی مبتنی بر این اصل که: همه ارگان های رهبری حزب از پائین تا بالا انتخابی اند، این انتخابات بر مبنای میکانیزم نامزدی آزاد اعضا و رای گیری علنی، سری، آزاد و مستقیم صورت میگیرند.
۲ ـ وحدت مرامی. بنا بر این اصل که: حزب ملی ترقی مردم افغانستان، حزب برنامه محور است. اعضای آن مکلف اند سیاست ها و تصامیم حزب خود را الی تصمیم جمعی مبنی بر تغیر آنها ( اضافی بنظر میخورد)، اجرا کنند. عضویت در حزب امر فردی است، رهبری حزب امر جمعی است و مسئولیت در اجرا یا عدم اجرای وظایف امر فردی است. حزب توزیع صلاحیت و عدم تمرکز مسئولیت ها را تشویق میکند.
ماده سوم
نصاب جلسات و تصمیم گیری:
۱ ـ جلسات ارگان های حزبی با حضور اکثریت اعضا رسمیت می یابد و تصامیم به اکثریت آرای اعضای حاضر در جلسات اتخاذ میشود. مگر اینکه در این اساسنامه طور دیگری تصریح شده باشد ( با این مجرا های مشکل بر انگیر باید وداع نمود).
۲ ـ اقلیت مخالف بطور جمعی وهر عضو بصورت انفرادی حق دارند طرح پیشنهادی خود را بمنظور تغیر یا تعدیل تصامیم اتخاذ شده در جلسات، به ارگان بالائی ارایه کنند.
۳ ـ هیچکس هیچ فردی ویا گروه نمیتواند مانع اجرا ی فیصله های جمعی گردد. فیصله های که مطابق احکام این اساسنامه اتخاذ میگردند، مرعی الاجرا میباشد.
ماده چهارم
تساوی رای:
۱ ـ اعضای ارگان های حزبی وسایرساختارهای حزب بشمول روسا هنگام بحث روی مسایل مطروحه در جلسه و در اتخاذ تصامیم دارای حقوق مساوی و یکسان و دارای حق یک رای میباشند.
۲ ـ ریاست جلسات ارگان های رهبری کننده، توسط رییس و در صورت غیابت رییس، یکی از معاونین رییس پیشبرده میشوند.
فصل دوم
شرایط عضویت، حقوق
و مکلفیت های اعضأ
ماده پنجم
شرایط عضویت:
عضویت در حزب داوطبانه میباشد. هر تبعه افغانستان و اشخاص که از پدر و مادر افغان بدنیا آمده باشد و سن قانونی ( هجده سالگی ) را تکمیل و عضو کدام حزب سیاسی دیگر نباشد، برنامه و اساسنامه حزب را قبول نموده، حق العضویت بپردازد و در یکی از گروپ های حزبی فعالانه شرکت ورزد واز جانب محاکم به نسبت تخطی حرمان ازحقوق مدنی و جرایم شدید جنائی محکوم به مجازات نگردیده باشد عضویت حزب را کسب کرده میتواند.
آنعده افرادیکه علاقمند وبا حزب دوستی دارند درگروپ علاقمندان حزب درجنب گروپ های حزبی تنظیم گردند.
سازمانهای حزبی میتوانند در جنب خویش گروپ های علاقمندان را تشکیل داده طبق طرزالعمل جداگانه روابط و فعالیت های آنان را با حزب تنظیم نمایند.
ماده ششم
پذیرش به حزب:
۱ ـ پذیریش به عضویت حزب بطور انفرادی از طریق گروپ های حزبی و تصویب نهائی شورا های حزبی ولسوالی، ناحیوی، شهری ( بدون ناحیه ) و ولایتی ( بدون شورای شهری) به اکثریت آرای حاضرین جلسه صورت میگیرد.
۲ ـ پذیرش جمعی به عضویت حزب از صلاحیت دارالانشا و وحدت با احزاب سیاسی از صلاحیت بیروی اجراییه میباشد. استعفا و ترک عضویت حزب عین پروسه پذیرش به عضویت حزب را طی می نماید.
پروسه های وحدت بعد از نهائی شدن مزاکرات باید در کنفرانس های حزبی مورد تصویب اعضای کنفرانس قرار گیرد. بیروی اجرائیه تدارک مزاکرات و خطوط مورد موافقت را میتواند نهائی و به کنفرانس حزبی ارائه بدارد
ماده هفتم
تساوی حقوق و مسئولیت های اعضای حزب:
همه اعضای حزب صرف نظر از موقف حزبی خویش در برابر اساسنامه حزب دارای حقوق و مکلفیت های مساوی میباشند.
ماده هشتم
حقوق اعضا:
اعضای حزب دارای حقوق ذیل میباشند:
اعضای حزب دارای حقوق ذیل می باشند:
۱ـ ارایه پیشنهاد و ابراز نظر شفاهی و تحریری درمورد مسایل مطروحه سازمانی در جلسات و مطبوعات حزبی تا قبل از اتخاذ تصمیم در زمینه.
۲ـ کاندید نمودن خود و یا دیگران به مقامات حزبی.
هر شخص باید خود را با ارائه داشتن کارائی ، ابتکار ، سازمادهی وتوانائی تباذل نظر کاندید نماید. کاندید نمودن یک شخص توسط شخص دیگر هیچ گونه اساس خوب نداشته است و ما تجارب تلخی را از آنهای داشته ایم که توسط دیگران پیشکش شده اند. مثال واضیح آن کنفرانس های شورای اروپائی بوده اند که در واقعیت هیچ رفیق خود خودش را کاندید نمیکرد و همه از جانب دیگران کاندید میگردیدند و زمانی تعداد اعضای شورای اروپائی از 30 به قریب به 90 نفر رسید. باید به این شیوه وداع نمود که یک رفیق خود خموش بنشیند و دیگران وی را کاندید نماید. هر شخصی باید با مسئولیت ،شجاعت و ارائه دلایل قوی که رآی اکثریت را بدست بیاورد، خود را معرفی و پیشکش نماید. نباید فراموش کرد که این شیوه کاملن کهنه شده است. علاوتاٌ ثابت شده است که این شیوه کار مصلحت های نا کارا را تحمیل نموده که آسیب های آن به مراتب عمیق تر بوده اند.
۳ـ ابراز آزاد رای به نامزدان مورد نظر خویش به مقامات حزبی.
۴ـ دفاع از حقوق خویش در تمام جلسات و ارگان های حزبی به شمول کنگره درصورت اتلاف حقوق اش.
۵ ـ انتقاد سازنده و مثمر از کار و فعالیت اعضا و ارگان های حزبی.
۶ ـ مستفید شدن از حمایت حزب در امور سیاسی، اجتماعی و فرهنگی.
۷ ـ نامزد شدن با حمایت حزب به کرسی های انتخابی در سطح کشور.
۸ ـ حق آگاهی یافتن از فعالیت ها و تصامیم ارگان های بالاتر حزبی، حق مطلع شدن از اجراات در رابطه به پیشنهادات و نظریات خود.
۹ـ حق کاندید و نتخاب شدن به تمام اورگانهای که در این سند تسجیل یافته اند.حیث رییس حزب صرف برای دو دوره.
ماده نهم
وظایف اعضا:
اعضای حزب دارای وظایف آتی میباشند:
۱ ـ رعایت و عملی نمودن و احترام به اساسات دین مقدس اسلام، احترام به سایر ادیان و مذاهب ، احکام قانون اساسی، قانون احزاب سیاسی وسایر قوانین نافذه کشور ، احترام به رسوم و عنعنات پسندیده مردم در زنده گی روزمره.
۲ ـ فعالیت متداوم و خستگی ناپذیر جهت نیل به اهداف مندرج برنامه و رعایت مطالبات اساسنامه حزب.
۳ ـ تبلیغ و توضیح اهداف و سیاست حزب در میان اقشار مختلف مردم و نهاد های اجتماعی، صنفی و فرهنگی.
۴ ـ جلب و جذب افراد به صفوف حزب بمنظور تقویت تشکیلاتی و سازمانی، گسترش ساحه تأثیر نفوذ، توسعه و تحکیم پایه های اجتماعی حزب.
۵ ـ پرداخت بموقع حق العضویت و اعانه بخاطر تقویت بنیه مالی حزب. ، مساعد ساختن زمینه تشویق سایر اعضا و هوا خواهان حزب در این مورد ( اضافی است).
۶ ـ ارتقای سطح فهم و دانش سیاسی و مسلکی خویش از طریق مطالعه کتب و آثار علمی سیاسی و با استفاده از سیستم های انترنتی .
۷ ـ مقدم شمردن و ترجیح دادن منافع ملی بر منافع شخصی و آشتی ناپذیر بودن با ، هر گونه تمائلات گروهی، قومی، سمتی، مذهبی، لسانی و نژادی و مبارزه علیه کلیه مظاهرفریکسیونی و تمایلات انشعاب طلبی و سایر انحرافات.
۸ ـ اطاعت از دساتیر و فیصله های جمعی شورا ها و ارگان های حزبی.
۹ ـ مبارزه اتخاذ موقف اصولی و نقادانه به منظوررفع در برابر کمبودی ها و نواقص در کار اعضا و ارگان های حزبی.
۱۰ ـ اجتناب از هر گونه ابراز نظر که خلاف منافع ملی، پالیسی حزب ووحدت حزبی باشد.
فصل سوم
ساختار تشکیلاتی ، ارگانهای عالی حزب
ماده دهم
ساختار تشکیلاتی:
ساختار تشکیلاتی حزب قرار آتی است:
۱ ـ کنگره ،
۲ ـ شورای مرکزی ،
۳ ـ کنفرانس های سرتاسری ،
۴ ـ بیروی اجراییه ،
۵ ـ دارالانشا ،
۶ ـ شورای های محلی ناحیه وی ، شهری ، ولسوالی و ولایتی،
۷ ـ واحد اولیه.
وظایف وصلاحیت های ارگانهای عالی حزب
ماده یازده هم
کنگره:
کنگره عالیترین ارگان رهبری کننده حزب است که هر سه پنج سال یک مرتبه به اشتراک حد اقل دو ثلث اکثریت نماینده گان منتخب کنفرانس های حزبی دایر میشود و تصامیم آن بر اساس اکثریت آرای اعضای حاضر اتخاذ میگردد. کنگره فوق العاده بر اساس تصمیم دو ثلث اعضای شورای مرکزی /هیات اجرائیه دعوت میگردد.
اعضای کنگره ازطریق انتخابات آزاد، علنی، سری و مستقیم در کنفرانس های ولایتی حزبی ، معادل آن وشهرکابل انتخاب میشوند. تعداد و نورم نماینده گی برای کنگره و طرزالعمل تدویر انتخابات در کنفرانس های انتخاباتی حزبی ازطرف بیروی اجراییه تصویب میگردد.
اعضای شورای مرکزی ازطریق کنفرانس های ولایتی، معادل آن وشهرکابل خارج نورم نماینده گی به کنگره انتخاب میگردند.( بی ارتباط با این ماده)
ماده دوازده هم
وظایف و صلاحیت های کنگره:
کنگره دارای وظایف و صلاحیت های ذیل میباشد:
۱ ـ تصویب برنامه و اساسنامه حزب.
۲ ـ استماع گزارش کار و فعالیت شورای مرکزی واتخاذ تصمیم در زمینه.
۳ ـ تعیین تعداد و انتخاب اعضای شورای مرکزی به اکثریت آرای اعضای حاضر درکنگره.
۴ ـ تصویب و تغیر نام ، بیرق و نشان حزب.
۵ ـ تعین جهات عمده سیاست جاری حزب .
طرح پیشنهادی:
کنگره دارای وظایف و صلاحیت های ذیل میباشد:
۱ ـ تصویب مرامنامه و اساسنامه حزب.
۲ – انتخاب اولین رئیس حزب الی تدویر اولین کنفرانس سراسری حزب.
۳ ـ تعیین تعداد و انتخاب اولین شورای مرکزی به اکثریت آرای اعضای حاضر درکنگره.
۴ ـ تصویب و تغیر نام ، بیرق و نشان حزب.
ماده .....: کنفرانس های حزبی
کنفرانس های حزبی دارای وظایف ذیل میباشند:
کنفرانس های حزبی عالیترین اورگان حزب بعد از کنگره میباشد .
صلاحیت های کنفرانس قرار ذیل اند:
1 ـ بررسی شکایات، انتقادات و پیشنهادات اعضا و ارگان های حزبی.
2ـ استماع گزارش کار و فعالیت شورای مرکزی / یا بیروی اجرائیه و اتخاذ تصامیم در زمینه.،
3- تعدیل در مواد اساسنامه و برنامه حزب و یا تصویب ضمایم در هر دو سند،
4- انتخاب رئیس حزب ، عزل و انتخاب اعضای جدید شورای مرکزی حزب به عوض اعضای سبکدوش شده،
5- تعین پالیسی عملی و سیاست جاری حزب درارتباط با پروسه های سیاسی،
6- تعین خطوط عمومی برناموی ( سیاسی، اجتماعی ، اقتصادی ، کلتوری و فرهنگی) برای دوره های انتخاباتی ریاست جمهوری، پارلمانی و شورای های اورگاهنهای قدرت و اداره دولتی.
7- پیشکش و انتخاب لست کاندیدها برای ریاست جمهوری، اطاقهای پارلمان و شورا های ولایتی .
8- بحث و تبادل نظر و اتخاذ تصمیم در مورد شرکت حزب در ائتلاف ها، پروسه های وحدت تشکیلاتی و سائر موافقتنامه ها،
کنفرانس های حزبی حد اقل در هر دو سال یکبار دائر میگردد. تدویر و دعوت کنفرانس های مرتبط به فقرات 5،6 ، 7 و 8.
موضوع و تعداد دعوت شده کنفرانس های حزبی از صلاحیت شورای مرکزی / بیروی اجرائیه میباشد.
ماده سیزد هم
شورای مرکزی:
شورای مرکزی عالیترین ارگان حزب در فاصله میان دو کنگره بوده و هر سال یکبار جلسه می کند. جلسه فوق العاده شورای مرکزی به تصویب بیروی اجراییه یا پیشنهاد دو ثلث اعضای شورای مرکزی دعوت میگردد.
نصاب جلسات شورای مرکزی با حضور اکثریت اعضا تکمیل و تصامیم آن بر اساس اکثریت آرای اعضای حاضر اتخاذ میگردد.
ماده چهاردهم
وظایف و صلاحیت های شورای مرکزی:
شورای مرکزی دارای وظایف و صلاحیت های ذیل میباشد:
۱ ـ استماع گزارش کار وفعالیت بیروی اجراییه و اتخاذ تصمیم در زمینه.
۲ ـ تعیین تعداد و انتخاب اعضای بیروی اجراییه، رییس و معاونین حزب از میان اعضای شورای مرکزی به اکثریت آرای اعضای حاضر در جلسه.
۳ ـ اتخاذ تدابیر بخاطر تحقق فیصله های کنگره .
۴ ـ ارتقای برجسته ترین کادرها و فعالین حزب به عضویت شورای مرکزی، در صورتیکه تعداد آنها از ٪ ۲۰ اعضای شورای مرکزی منتخب کنگره تجاوز نه نماید. سبکدوشی آن عده اعضای شورای مرکزی که در جریان کار شایستگی و لیاقت کاری لازم را از خود تبارز نداده، به فیصله اکثریت آرای اعضای حاضر در جلسه.
۵ ـ ارایه گزارش کار و فعالیت شورای مرکزی به کنگره حزب .
۶ ـ درصورت ضرورت وارد نمودن ۲۰الی ٪۳۰ تعدیلات دربرنامه واساسنامه حزب.
ماده پانزدهم
بیروی اجراییه:
بیروی اجراییه ارگان عالی رهبری کننده حزب در بین دو جلسه شورای مرکزی کنفرانس های سراسری حزبی بوده و در حالات عادی در هر سه یکماه یک مرتبه جلسه مینماید. نصاب جلسات بیروی اجراییه با حضور اکثریت اعضاء تکمیل و تصمامیم آن بر اساس اکثریت آرای اعضای حاضر اتخاذ میگردد. جلسه فوق العاده بر اساس فیصله دارالانشاء یا تقاضای اکثریت اعضای بیروی اجراییه دایر میگردد.
ماده شانزدهم
وظایف و صلاحیت های بیروی اجراییه:
بیروی اجراییه دارای وظایف و صلاحیت های ذیل می باشد:
۱ ـ استماع گزارش کار وفعالیت د ارالانشاء و اتخاذ تصمیم در زمینه.
۲ ـ تعین تعداد و انتخاب اعضای دارالانشاء از بین اعضای شورای مرکزی اعضای هیاٌت اجرائیه .
۳ ـ تصویب طرزالعمل تدویر کنفرانس ها و انتخابات حزبی.
۴ ـ معرفی نامزد حزبی و یا حمایت از نامزد دیگری در انتخابات ریاست جمهوری.
۵ ـ تعیین موقف حزب در رابطه به انتخابات و سایر مسایل اهم ملی و بین المللی.
۶ ـ درصورت وحدت با احزاب سیاسی دیگر توسعه شورای مرکزی وبیروی اجراییه الی %۲0 فیصد.
۷ ـ تعمیل سایر صلاحیت ها جهت تحقق اهداف حزب و مصوبات کنگره و شورای مرکزی به استثنای صلاحیت های خاص شورای مرکزی.
۸ ـ ارایه گزارش کار وفعالیت بیروی اجراییه به جلسه شورای مرکزی.
فقرات 4و5و6 شامل صلاحیت های کنفرانس میگردند.
ماده هفدهم
دارالانشا:
۱ ـ دارالانشا متشکل از رییس ، معاونین و اعضا میباشد.تعداد باید قید گردد
۲ ـ دارالانشا ارگان رهبری کننده دایماً فعال حزب بوده که امور یومیه حزب را رهبری میکند و از طریق شعبات مرکزی و محلی، شوراهای حزبی را د ر جهت تحقق اهداف مندرج برنامه و مطالبات اساسنامه حزب رهبری می نماید.
۳ ـ دارالانشاء در هر (۱۵) روز و در صورت ضرورت بیشتر از آن جلسه می نماید.
۴ ـ تمام فیصله های دارالانشا به اکثریت آرای اعضای حاضر جلسه صورت میگیرد.
ماده هژدهم
وظایف و صلاحیت های دارالانشا::
د ارالانشا دارای وظایف و صلاحیت های ذیل می باشد:
۱. ـ چگونگی تطبیق درست و به موقع تصامیم و فیصله های حزبی.
۲ ـ رهبری اجراات شعبات، کمیسیون ها و شورا های حزبی در جهت کار سیاسی، تبلیغاتی و فرهنگی.
۳ ـ رهبری کار شورا های حزبی در رابطه به پذیرش به صفوف حزب.
۴ ـ تنظیم امور پرداخت حق العضویت و جمع آوری اعانه و تقویت بنیه مالی حزب.
۵ ـ تامین روابط با سایر احزاب، سازمان ها ی سیاسی و نهاد های جامعه مدنی و ارگان های حکومتی به منظور تامین شرایط مساعد کار برای سازمان های حزبی جهت عملی نمودن اهداف حزب و ارائه گزارش به بیروی اجرائیه
۶ ـ تامین روابط حسنه ومتقابلاً مفید با نهاد های بین المللی به منظور معرفی حزب در سطح جهانی.
۷ ـ استماع گزارشات کار و فعالیت شعبات و کمیسیون های مرکزی و شوراهای محلی حزب.
۸ ـ صدور مصوبات و رهنمود ها جهت رفع نواقص کار.
۹ ـ معرفی کادر ها به مقامات حزبی و ارگان های دولتی.
۱۰ـ رهبری شعبات و کمیسیون های مرکزی توسط برخی اعضای د ارالانشا .
۱۱ ـ ایجاد و الغای شعبات و کمیسیون های مرکزی و محلی حزب بر اساس پیشنهاد شعبه تشکیلات وتصویب دارلانشا.
۱۲ ـ تصویب لوایح وظیفه وی شعبات و کمیسیون های حزبی.
۱۳ ـ عین مسوولین و اعضای شعبات و کمیسیون های مرکزی حزب. ( واضح نیست)
۱۴ ـ تقرر کادر ها به پست های حرفوی حزبی و معرفی نامزدان به ارگان های دولتی.
۱۵ ـ تعمیل سایر صلاحیت ها غرض تحقق اهداف برنامه یی حزب به استثنای صلاحیت های اختصاصی بیروی اجراییه. (گنگ است)
۱۶ ـ ارایه گزارش کار و فعالیت د ارالانشا به بیروی اجراییه حزب.
ماده نزدهم
رییس حزب:
رییس حزب دارای وظایف آتی می باشد:
۱ ـ ریاست اجلاس کنگره ، شورای مرکزی، بیروی اجراییه و دارالانشا،
۲ ـ نماینده گی از رهبری حزب دراجلاس ملی ، بین المللی ،مقامات حکومتی، احزاب سیاسی، جامعه مدنی سازمانهای بین المللی، ملل متحدوغیره در همآهنگی و آگاهی قبلی دارالانشاء،بیروی اجرائیه
۳ ـ سازماندهی وتآمین همآهنگی در کار ارگانهای رهبری کننده حزب،
۴ ـ رهبری کلی امور شعبات مرکزی حزب،
۵ ـ رهبری مستقیم امور مالی حزب.
بخش مالی باید بر اساس یک طرز العمل جداگانه تنظیم گردد و صلاحیت های مالی مسئولین در آن قید گردد. صلاحیت بررسی مالی باید از صلاحیت شورای اجرائیه باشد.
۶ ـ اعلان موقف حزب در رابطه به مسایل اهم ملی، طبق فیصله بیروی اجرائیوی حزب.
فصل چهارم
شوراهای محلی
ماده بیستم
شورای ولایتی ، معادل آن وشهرکابل:
الف:
شوراهای ولایتی نظربه تصویب دارالانشای بیروی اجرائیه حزب ایجاد میشود.
ب:
شوراهای ولایتی که درکنفرانس های حزبی ولایتی انتخاب میگردد ،نظربه کمیت اعضای حزب از۳ الی ۴0تن اعتبار میداشته باشد.درصورت ضروت شورای مربوط میتواند %۲0 ازبهترین اعضای حزب توسعه داده شود.درصورتیکه اعضای شورای ولایتی از ۱۵ نفر تجاوز نمود بیروی های اجراییه شورای ولایتی انتخاب گردد.( این ماده کنگ است و ایجاب وضاحت بیشتر مینماید)
مکلفیت های شورای های ولایتی معادل آن وشهرکابل موظف اند :
۱ ـ تحقق مصوبات دارالانشا وبیروی اجراییه حزب .
۲ ـ رهبری سازمانهای تحت امرش مربوطه اش درراستای تحقق فیصله های حزب .
۳ ـ اتخاد تدابیرغرض جذب به صفوف حزب وتبلیغ اهداف حزب دربین مردم .
۴ ـ ایجاد شوراهای حزبی ولسوالی ، شهری (بدون شهرکابل )، نواحی .
۵ ـ اتخاذ تدابیر غرض تدویر به موقع جلسات حزبی نوبتی و فو ق العاده و و تدویرجلسات سازمان های مادون وکنترول ازجمع آوری حق العضویت واعانه حزب.
۶ ـ ارایه گزارش به دارالانشای بیروی اجرائیه حزب .
۷ ـ شوراهای ولایتی ، معادل آن وشهرکابل که بیروی اجراییه نداشته باشند درهر ۱۵ روزجلسات خویش را دایر مینمایند. شوراهای ولایتی که دارای بیروی اجراییه اند درهر سه ماه یکبار وبیروهای اجراییه شان درهر ۱۵ روز یکبار تدویر جلسه نمایند. (این جزوه میتواند شامل یک طرز العمل گردد. حتمی نیست که در اساسنامه تسجیل یابد)
درصورت ضرورت جلسات فوق العاده دایرشده میتواند.
۸ ـ شوراهای ولایتی، معادل آن وشهرکابل مستقیمأ تحت رهبری دارالانشای بیروی اجرائیه حزب کاروفعالیت خود را تنظیم نموده شعبات ضروری را ایجاد، سیستم منظم اطلاعات وگزارشدهی را تنظیم نمایند. این شورا ها در اجرای وظایف جاری و روزانه به دار الانشاٌ گزارشده میباشند.
۹ ـ شوراهای ولایتی ، معادل آن وشهرکابل منحیث از نام سازمان سیاسی خویش نماینده حزب درمحل درانتخابات شورای ملی ، شورای ولایتی، شورای ولسوالی وشاروالی ها نقش فعال را ایفا وکاندیدان حزبی حمایت از کاندیدان غیر حزبی را آماده وبه دارالانشا جهت تائید معرفی دارند.
۱۰ ـ شوراهای ولایتی ، معادل آن وشهرکابل نظربه ضروت تشکیلاتی درساحه تحت فعالیت اش ، شوراهای ولسوالی ، شهری ونواحی را طی مصوبات ایجاد مینماید.
۱۱ ـ شوراهای کشوری معادل شوراهای ولایتی میباشند.
توجه گردد به پیشنهاد کمیسیون در سطح کمیسیون انسجام و هم آهنگی شورای اروپائی و همچنان به مقاله اینجانب پیرامون یک میکانیز ساختاار شئورای اروپائی در سایت بامداد.
ماده بیست ویکم:
شوراهای شهری(بدون کابل)، نواحی وولسوالی :
۱ ـ شوراهای شهری ، نواحی وولسوالی نظربه ضرورت طبق مصوبات شورای ولایتی مربوط ایجاد میگردد.
۲ ـ شوراهای نواحی طبق پیشنهاد شورای شهر ومنظوری شورای ولایتی ایجاد شده میتواند.
۳ ـ وظایف شورای های شهری، نواحی وولسوالی مانند شورای ولایتی درساحه مسئولیت شان بوده، شوراهای نواحی به شورای شهری ، شوراهای شهری وولسوالی به شورای ولایتی گزارشده میباشند.
۴ ـ رهبری شوراهای شهری ، نواحی وولسوالی درکنفرانس های مربوط انتخاب ودارای منشی ومعاون میباشند.
۵ ـ درصورت کمیت اعضا میتوان بیروهای اجراییه را ایجاد کرد که تعداد آن مطابق کمیت اعضای حزب تعین میگردد که نباید از ۱۵ تن اضافه گردد.
ماده بیست و دوم:
گروپ های حزبی، سازمان اولیه :
۱ ـ گروپ های حزبی ، حلقه اتصال و ارتباط حزب با مردم بوده و بر اساس محل زیست یا محل کار با تعداد (۳ الی ۱۵) عضو ایجاد میگردد. درصورت ازدیاد اعضا در یک محل چند گروپ حزبی تشکیل شده میتواند.
۲ ـ گروپ های حزبی ، دارای منشی و معاون میباشد که از جانب اعضا با رای گیری آزاد و مستقیم انتخاب میشوند. گروپ های حزبی در ساحه فعالیت خویش طبق دساتیر مقامات حزبی و مندرجات اساسنامه کار مینماید.
۳ ـ اعضای گروپ های حزبی ، اهداف حزب را در میان مردم و کلکتیف مربوطه توضیح و تبلیغ نموده، جلب وجذب بهترین ها را به صفوف حزب مورد توجه دایمی قرار میدهند.
۴ ـ گروپ های حزبی روابط و مناسبات نزدیک و دوستانه را با شخصیت های ملی و فرهنگی، تجاری و قومی ایجاد و تقویت می بخشد.
۵ ـ در صورتیکه در یک محل بیش ازسه گروپ حزبی وجود داشته باشند، سازمان اولیه متشکل از منشی ها و معاونین گروپ های حزبی مربوطه ایجاد میگردد.واین سازمان دارای منشی ومعاون میباشدکه از طریق رای گیر علنی انتخاب میگردد.
۶ ـ سازمانهای اولیه دارای کمیته رهبری بوده ، امور گروپ های حزبی ( درصورت ضرورت سازمانهای شعبوی ) رهبری مینماید.
۷ ـ پذیرش به حزب ، جمع آوری حق العضویت واعانه ، تدویر جلسات گروپی ، ارتقای آموزش اعضای حزب ، تامین ارتباط با مردم درساحه مربوطه ، تبلیغ اهداف حزب ، تحقق مصوبات مقامات مافوق با تهیه پلان های تدابیری، ایجاد گروپهای علاقه مندان وغیره. ازوظایف سازمان اولیه است.
۸ ـ سازمان اولیه به شوراهای ناحیه ، شهربدون ناحیه و ولسوالی گزارش ده می باشد.
فصل پنجم
احکام متفرقه
ماده بیست و سوم:
امور مالی:
حزب از جهت مالی متکی است بر :
۱ ـ حق العضویت اعضاء که نورم و طرز پرداخت آن توسط طرزالعمل جداگانه تنظیم میگردد،
۲ ـ اعانه و کمک های مالی اعضا ، علاقه مندان وهوا داران مطابق به احکام قانون احزاب .
۳ ـ عواید نشرات و مطبوعات،
۴ ـ عواید تشبثات اقتصادی.
ماده بیست وچهارم
تشبثات اقتصادی:
حزب همزمان با فعالیت های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میتواند به ایجاد موسسات خدمات غیر انتفاعی رضاکارانه و انتفاعی تولیدی، تجارتی، تعلیمی ،فرهنگی بخاطر تقویه بنیه مالی خرب مبادرت ورزد.
ماده بیست و پنجم
حزب و انتخابات:
حزب به مثابه سازمان فعال سیاسی در تمام رویداد پروسه های سیاسی کشور منجمله انتخابات نقش اساسی وفعال گرفته ، کاندیدان مستحق را معرفی ویا با سایر نیروهای ملی ،دموکراتیک وهمسو از کاندید مشخص پشتیبانی مینماید. حزب متواند برنامه های مشترک انتخاباتی را در یک میکانیزم با احزاب و سازمانهای مماثل طرح و عملی نماید.
۱ ـ هرعضو حزب حق دارد با حمایت حزب بحیث نامزد در انتخابات ریاست جمهوری، ولسی جرگه، شورا های ولایتی، شورا های ولسوالی، شورا های قریه، مجالس شاروالی و شاروال ها شرکت نماید.
۲ ـ اعضای حزب در انتخابات تعهد، تحصیل، تجربه، تخصص، لیاقت و شایستگی نامزدان را درنظر گرفته از آنها حمایت می نماید.
۳ ـ نامزد حزب برای انتخابات ریاست جمهوری از جانب بیروی اجراییه ، نامزدان حزب برای انتخابات ولسی جرگه ازجانب دارالانشا در مشوره با شورا های ولایتی ، معادل آن وشورای شهر کابل و برای انتخابات سایر مقامات و نهاد های انتخابی از جانب شورا های حزبی مربوط معرفی میشوند.
مشی انتخاباتی، پیشکش نمودن کاندید های مساعد برای پست های فوق الذکر باید در کنفرانس های سراسری حزبی مورد تصویب قرار گیرند.
ماده بیست و ششم
بیرق، نشان، مهر و ارگان نشراتی
حزب دارای بیرق، نشان، مهر و ارگان نشراتی مشخص خود میباشد. اتخاذ تصمیم در مورد ارگان نشراتی و ممیزات مهر، صلاحیت دارالانشا حزب است.
ماده بیست و هفتم
حزب و جامعه مدنی:
حزب بمنظور ،رعایت و احترام بر ارزش های حقوق بشری و جامعه مدنی، تاٌمین حقوق و ایجاد زمینهای قانونی برای پرورش سالم جوانان، نقش سیاسی و اجتماعی زنان و سایر اقشار جامعه و آماده نمودن آنها برای پاسداری از حقوق قانونی شان به ایجاد شورا ها و اتحادیه های مربوطه را مساعدت می نماید. حزب استقلال سازمانی ساختار های متعلق به جامعه مدنی را رعایت احترام مینماید، آنها را در امور مربوطه یاری و کمک میرساند.(اضافی است)
ماده بیست وهشتم
مکافات ومجازات:
الف - اعضای حزب در صورت تبارز ابتکار ، لیاقت و شایستگی در اجرای وظایف حزبی و مبارزه صادقانه، برجسته در جهت تحقق مندرجات مرامنامه و اساسنامه حزب، بر اساس پیشنهاد شوراهای مربوطه، شعبات مرکزی و تائید ارگان های رهبری حزب مورد تقدیر قرار میگیرند.
نوع و سطح تقدیر توسط طرزالعمل جداگانه از جانب دارالانشا بیروی اجرائیه حزب تعیین و مشخص میگردد.
ب- اعضای حزب نسبت عدم رعایت مطالبات اساسنامه و تخلف از اصول، موازین و دساتیر حزبی ذیلاً تأدیب و مجازات میشوند:
- توصیه.
- اخطار.
- اخراج ازعضویت حزب.
چگونگی تأدیب و مجازات اعضای حزب توسط طرزالعمل جداگانه از جانب بیروی اجرائیه حزب تنظیم و مشخص میگردد.
اخراج اعضای شورای مرکزی از عضویت حزب صلاحیت دارالانشا بیروی اجرائیه میباشد ودرمورد مجازات سایر اعضای حزب طرزالعمل جداگانه ترتیب میگردد.
ماده بیست ونهم
دفاتر حزبی:
مقر شورای مرکزی حزب در شهر کابل بوده، دفاتر و نماینده گی های حزبی در واحد های اداری و محلات به پیشنهاد شوراهای ولایتی، معادل آن وشهرکابل ، تشکیلات مرکزی ومنظوری دارالانشا ایجاد میگردند.
ماده سی ام
انحلال حزب:
در صورت بروز اوضاع نا مساعد که تداوم کار حزب در جهت تحقق اهداف برنامه آن نا ممکن گردد، موضوع تعلیق قسمی یا کلی فعالیت ها، ختم کار یا انحلال حزب در جلسه فوق العاده شورای مرکزی بیروی اجرائیه تحت غور و بررسی قرار گرفته، تصمیم نهایی در زمینه به دو ثلث آرای اعضای حاضر در جلسه اتخاذ و موضوع طی اعلامیه رسمی به آگاهی اعضای حزب، سایر هموطنان و وزارت عدلیه رسانیده می شود.
با درود های رفیقانه
بصیر دهزاد
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۱۱۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018
چرا با پیشنهادها و خواست های سازمان اروپایی با بی تفاوتی برخورد شد؟
« طرح اساسنامه » حزب که کمیسیون تدارک کنگره آماده، و برای نشر و نظرخواهی فرستاده بود را خواندم.
با درد و دریغ دراین طرح بازهم با سازمانهای برون مرزی حزب برخورد سطحی و ناسنجیده شده صورت گرفته است. رفقای رهبری حزب ؛ و بیشتر ازهمه مسوولین بخش تشکیلات حزب از سالهای زیاد بدینسو دیدگاه و خواست مشترک رفقای اروپا را می دانند.
درهمه ایی این سالها رفقای سازمان اروپا دو خواست ساده ، روشن و قابل فهم داشته و دارند:
۱ ـ پذیرش این واقعیت که سازمانهای برون مرزی حزب ، از جمله سازمان اروپایی حزب تفاوت های بی شمار با شورای های ولایتی داخل کشور داشته و شرایط مبارزه و فعالیت آن با سازمانها داخل کشور« کاملاً » متفاوت می باشد ؛ و
۲ ـ این سازمانها دراساسنامه حزب مشروعیت یافته و به مسوولیت ها و وظالیف آن صراحت داده شود.
من برای اگاهی رفقای کمیسیون باردیگر« بسته پیشنهادهای رفقای اروپا » که درسایت بامداد زیر عنوان « دموکراسی درعمل » به نشر رسیده است را به کمیسیون محترم طرح اسناد حزبی فرستاده ، و اینک نظریات خود منحیث عضو شورای انسجام وهماهنگی امور حزبی در اروپا ، نماینده منتخب کنگره و عضو شورای مرکزی حزب را باردیگر برایتان گسیل می دارم .امید با آن برخورد مسوولانه شده ، از جاروجنجال های بعدی درجریان کارکنگره و بعد از آن جلوگیری گردد.
بادریغ ما درسالهای که گذشت ، ماه ها و سال ها را صرف همین بگوها و مگوها با مرکز در باره تثبیت جایگاه سازمان اروپایی نموده ، و بدینگونه نیرو و وقتی را که برای سایرامورحزبی باید صرف می نمودیم در راه روشن شدن جایگاه و موقف سازمان اروپایی بکار بردیم.
امید رفقا به همین گذشته های نه چندان دور و اندوخته های ناخوشایند آن توجه جدی نموده ، موقف سازمان اروپایی را در اساسنامه حزب روشن و مشخص سازند.
بادورد
دکتراسد محسن زاده
پیشنهادهای چند در باره اساسنامه حزب
( این پیشنهاد ها پیشتر دو بار به مرکز فرستاده شده است )
رفقای گرانقدر کمیته تدارک تدویر کنگره حزب ،
با بازخوانی اسناسنامه موجود حزب باردیگر دریافتم که اصول و موازین پذیرفته شده درحزب ما منحیث یک حزب پیشتاز امروزین بربنیاد دموکراسی گسترده ، ساختارها و اصول مدرن مدیریتی استوارمی باشد.
با اختصارمی خواهم چند پیشنهادی برای بهبود و اثرمندی همین اصول؛ که خانه سازمانی ما برآن بنا شده است را درمیان بگذارم. امید این پیشنهاد ها درتدوین اساسنامه جدید حزب درنظرگرفته شوند.
پیشنهاد اول: اساسنامه حزب فشرده ترتدوین ؛ و اصول دموکراسی درون سازمانی، انتخابی بودن همه ارگان ها و مسوولین ، رهبری و مدیریت دسته جمعی در آن حفظ گردد.
پیشنهاد دوم : حزب به « حزب مردم افغانستان » و یا « حزب زحمتکشان افغانستان » مسما گردد.
دلیل : در باره پایه اجتماعی حزب آمده است که پایه اجتماعی حزب را اقشار وسیع مردم اعم از کارگران ، دهقانان ، پیشه وران ، روشنفکران ، کارمندان و.. تشکیل می دهد.علاوتا ً لایه های زحمتکش اکثریت باشنده گان کشور را تشکیل داده ؛ و آینده و سرنوشت دموکراسی و اعتلای میهن با سطح اگاهی ، سازمان پذیری و مبارزه در راه دفاع ازمنافع ، خواست ها و بهبود شرایط زنده گی آنها پیوند خورده است ، پس باید نام حزب نیز با پایه اجتماعی آن گره خورده و این دو با آن همخوان باشند.
پیشنهاد سوم : درفش و یا پرچم حزب به رنگ آبی بوده؛ و نشان حزب ساده ، با نام و اصول مرامی حزب مطابقت داشته باشد.
دلیل : در مرحله کنونی مبارزه اجتماعی حزب و مردم ما ، مبارزه در راه صلح یکی از بنیادی ترین خواست های و نیازمردم و جامعه می باشد. با دریغ حزب ما تا حال نتوانسته است در این میدان کدام تلاش اثرگزاری را سازمان بدهد. رنگ آبی ( آسمان آبی ) سمبول مبارزه در راه صلح ، خلع سلاح و ضدیت با جنگ و نظامی گیری می باشد. با تکیه بر واقعیت های امروزی افغانستان و جهان ، مبارزه به خاطر صلح ، دموکراسی واقعی ، تامین امنیت و عدالت گزینش همین رنگ با خواست ها و اماج های حزب ما همخوان می باشد. اینکه درفش یا پرچم حزب در آینده به چه رنگی داشته باشد، آنرا شرایط مبارزه فردای ما تعین مینماید.
پیشنهاد چهارم : برای سازماندهی، مسوولیت و شیوه رهبری سازمان های برون مرزی حزب در اساسنامه حزب صراحت داده شده؛ و دربخش (شورای های محلی ) اساسنامه حزب ماده جدیدی با متن زیراضافه گردد:
ماده ... سازمانهای برون مرزی حزب :
« سازمانهای برون مرزی حزب که در شرایط کاملاً متفاوت ازداخل کشور؛ درراه تحقق اصول کلی حزب ، اندیشه های ترقی خواهی و انترناسیونالیزم کارمی کنند؛ فعالیت شانرا براصول زیر تنظیم می نمایند:
ـ شورای های اعضا و هواداران حزب درکشورها و مناطقی که دارای منافع و ساختارهای سیاسی ـ اقتصادی همگون می باشند، ایجاد گردند.
ـ سازماندهی و پیشبرد فعالیت های این شوراها درمطابقت با اصول سازمانی ـ مرامی حزب ؛ و بادرنظر داشت قوانین جاری کشورهایی که درآن فعالیت می نمایند تدوین گردد.
ـ برنامه های کاری وساختارهای سازمانی شوراهای برون مرزی درمطابقت به نیازهای خود آنها ، و درهمخوانی با منافع حزب توسط این شورا ها تنظیم گردد.
ـ شورا های برون مرزی درصورت نیاز، پس ازموافقت دارلانشای حزب به ایجاد ارگان های نشراتی شان می پردازند.
ـ شوراهای برون مرزی حزب ازفعالیت شان دربرابردارلانشای حزب جوابده می باشند. »
دلیل :
شورا های برون مرزی حزب از سالهای زیادی بدینسو؛ منحیث زبان گویای حزب و آرمانهای شریفانه انساندوستی و ترقی خواهی دربین جامعه رو به افزایش مهاجر افغان فعالیت می نمایند. شرایط متفاوت حقوقی ، سیاسی و اجتماعی نسبت به افغانستان ، شیوه ها وامکانات دیگر مبارزه سیاسی ـ سازمانی را در پیش روی رفقا قرار داده است. بناً رفقای برون ازکشور بیش تر از رفقای داخل ، برشرایط و امکانات کاری دربرون از کشور وارد بوده ، می توانند با ایمانداری ، پشت کار و پیشبرد برنامه های دقیق و سازنده ، نقش و اثرمندی درجلب و جذب افراد تازه به حزب ، گسترش فعالیت های فرهنگی ، اجتماعی و آموزشی، نماینده گی شایسته ازحزب درمیان احزاب و سازمانها دادخواه و ترقی پسند جهان ، انتقال اندوخته ها و تجارب احزاب و سازمان های اجتماعی جهان به حزب، کارهای سودمندی را به نفع حزب و وطن انجام دهند. علاوتاً شماری ازاعضای حزب با داشتن اندوخته های چندین دهه در رده های سازمان های سیاسی برون مرز دارای تجارب بزرگ می باشند که با به کارگیری آن می توان زمینه رشد واستحکام مزید سازمان های برون مرزی حزب را فراهم نمود.
پیشنهاد پنجم: ماده جداگانه درباره نشرات حزب دراساسنامه حزب افزون گردد.
« حزب دارای ارگان های نشراتی است که انعکاس دهنده اهداف مرامی، اندیشه ها ، خواست ها وسیاست های حزب؛ وشرایط زنده گی مردم می باشد. رسانه های حزب در راه بلند بردن سطح اگاهی اعضای حزب و توده های مردم تلاش مینمایند.فعالیت این رسانه ها توسط ارگان های مربوط رهبری و از پیش برده می شود.»
دلیل : شرایط موجود مبارزه سیاسی و نقش رسانه ها در تبلیغ و اشاعه اندیشه و دیدگاه های حزب و اثرگزاری آنها برجنبش حکم می نماید؛ تا حزب دارای رسانه های مرکزی و محلی بوده و در مطابقت با خواست ها و منافع حزب فعالیت ؛ و مطالبات مردم را انعکاس داده و در راه برآورده شدن آن به بسیج مردم بپردازند.
پیشنهاد ششم : ماده جداگانه در مورد ایجاد سازمانهای اجتماعی ـ فنی زیر رهبری حزب در نظر گرفته شود.
« برای پیشبرد کار سیاسی ـ تبلیغی و بسیج گروه های مختلف صنفی و اجتماعی؛ حزب برای ایجاد سازمان های اجتماعی چون : زنان ، جوانان ، مهاجران ، روشنفکران خلاق ، کارگران و کارمندان ، حفظ محیط ریست ، پیشه وران ، کوپراتیف ها ، متقاعدین ، معیوبین و معلولین و ....تلاش می نماید. این سازمان ها در راه پیوند حزب با نهادهای جامعه مدنی و سازمان های صنفی دیگر تلاش مینمایند.»
دلیل :
تجربه جنبش های ترقی خواهی کشور و جهان نشان می دهد که بیش تر احزاب سیاسی اثرگذار؛ خود دارای سازمان های اجتماعی مربوطه می باشند . درصورت تحقق دموکراسی واقعی و ایجاد نهادهای مدافع منافع گروه های صنفی و اجتماعی این سازمان ها با دیدگاه وخواست های خود، درنهادهای عمومی چون سندیکا ها و یا اتحادیه های کارگری؛ اتحادیه های جوانان و دانش آموزان و... با نام و خواست های خود حضور یافته ؛ و می توانند تکیه گاه مهمی برای گسترش پایگاه توده ایی حزب باشند.
با احترامات فایقه ، اسد محسن زاده
بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۸ـ ۰۳۰۷
یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان در اسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .
استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.
Copyright ©bamdaad 2018