صدای آشنا در مورد لغو انتخابات ریاست جمهوری

محمد ولی

با وجودیکه آماده گی های انتخاباتی وکمپاین های مربوط به آن درروزهای آخر نزدیک شده است ، صدای برخی طالب گراهای معلوم الحال اما فساد سالار و چپاولگر درمورد لغو انتخابات ریاست جمهوری بالا میگردد ولی نمیگوید بدیل ان چه بوده میتواند؟
این صدا کشی عاری ازدو هدف نیست:
۱- یکدست ساختن قدرت سیاسی آینده افغانستان بربنیاد تفکر ، عمل وسیاست طالبانی.
۲- جلو گیری از یک دولت سر برآورده از ارای مردم که مشروع و قانونی باشد.
عیب این دو هدف درچه است ؟
به هیچکس پوشیده نیست که ذهنیت عام مردم باحفظ صدمات برداشته از حاکمیت ۱۸ ساله آماده نیست حاکمیت خالص طالبانی امتحان شده درگذشته را بپذیرد ، مگر اینکه در حالت مجبره ناشی از سقوط حاکمیت موجود (وسلمو تسلیما) گفته آن جام زهررا بنوشد.
تحولات ودگرگونی های اخیر درعرصه های فرهنگی، سیاسی و روانی مردم صفحه جدیدی از اندیشه ، خواست و آرزو را برای خانواده ها و نسل جوان بازکرده است که نمیشود این تمنیات تحول طلبانه وامید رسیدن به یک زنده گی بهتر را با اجبار مذهبی نوع سلفی مبادله کرد.
مناسبات بیرونی با انعقاد قراردادها، معاهدات اعم ازسیاسی ، اقتصادی و تجارتی ، کنفرانس های بین المللی در مورد افغانستان این کشوررا ازحالت تجرید وانزوا بیرون آورده ممالک ذیعلاقه نخواهند خواست ونخواهند گذاشت این مناسبات، تعلقات ومصارف پولی توام با تلفات جانی منجربه برقراری امارت طالبانی گردد ، امارتی که با مظاهر تمدن ، حقوق بشر، موقف زن در اجتماع ، تعلیم وتربیه وغیره درتضاد باشد.
اگر مراجع خارجی ایکه نفع شانرا از لحاظ راهکاری یا راهبردی دروجود این امارت ببینند ، شخصیت های با نفوذ، احزاب تاثیر گذار ومحافل جانبدار تمدن و نوگرایی آن کشورها با چنین موضعگیری توافق نخواهند کرد که فشارهای وارده بر ترامپ وانصراف وی از امضای معاهده با طالبان والغای مذاکرات با ایشان شاهد این اصل است.
آنانیکه ازسبوتاژ حرکت های دموکراتیک دست بر نمیدارند باید به خود آیند وبیشترازاین از مخالفت با روند جاری که تقریبآ روند مسلط بر جامعه است ابا ورزند . سهم شان در سیاست اینده افغانستان بنا بر فساد سالاری گذشته و صف ارایی درمقابل جریانات روان در حال اختتام است ، بی جا دست به اخلال واخلالگری نزنند و افتضاحات دیگری را ثبت زنده گی نامه سیاسی شان نسازند.
کسانیکه بنابرعواملی چون حفظ پول وجایداد دست آورده سرراه یک دولت برآمده از ارای مردم سنگ اندازی میکنند منظور دیگری جز بلند نگهداشتن دست طالب در پروسه های بعدی مذاکره وصلح ندارند ، میخواهند طالب ها با بهانه عدم مشروعیت وعدم قانونیت دولت ومذاکره کننده گان دولتی بر مشروعیت کاذب شان که ازجنگ وفشار جنگی منشا میگیرد بیافزایند وخود را صاحب سهم بلند در حاکمیت بعدی به حساب فیصدی قدرت وانمود سازند وبه تدریج با قبولاندن طرحهای شان زیر نام « اسلامی وعنعنوی» برهمه نوآوری ها خط بطلان کشیده گویا از راه مذاکره ومشروعیت در دیپلوماسی ایجاد امارت اسلامی را قانونیت بخشند وبعدها با انفاذ قوانین دلخواه مردم را در گرو انفاذ احکام جزمی ، دایمی ولا یتغیر گیر آرند.
درحالی که دولت برآمده ازارای مردم به حکم مشروعیت وقانونیت میتواند جانب مقابل را برمیز مذاکره با دست بالاترحاضر سازد و وادار به صلح  و مصالحه گرداند‌.
درحق این مردم جفاهای زیادی صورت گرفته جفاهای بزرگتر از قتل های عام هردو طرف جنگ و قوای ناتو و امریکا، خانه خرابی، سربریدن ، گرسنگی ومحتاجی ، اعتیاد به مواد مخدر، و جفای ناروا تر ازسلب حق انسانی زن و مرد دیگر چه باقی مانده است که براو تعمیل گردد؟
جفا کارانی که ازچپاول حق سرباز ، یتیم  و بیوه زن صاحب زنده گی های جبروتی ناز و نعمت شده اند دیگر ازاین ملت چه می خواهند که ازحق انتخاب زعامت شان هم دستبردار نیستند و زیر نام مصلحت نمایی وخیرخواهی دروغین دست بسته آنرا بدام امارت می اندازند و مانع حرکت بسوی آینده خوب و مطمین میگردند.
اگرخواهان افغانستان آرام وعاری از جنگ هستند بجای تخریب وسنگ اندازی بر آتش بس عمومی و آغاز مذاکرات بین الافغانی در وجود یک دولت با صلاحیت قانونی و مشروع  پافشاری کنند.
ودرصورت داشتن حسن نیت ومصلت جویی وخیرخواهی به تشویق مردم درسهمگیری در انتخابات و آرزوی انتخابات شفاف بپردازند وبا خیرخواهی و نیک اندیشی از خطر بروز حوادث منفی بد اندیشان از اعلان نتایج انتخابات جلوگیری کنند.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۴/ ۱۹ـ ۹۲۵۰

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

 

 

سیاست امریکا، ایدیالهای طالبان و وعده های حکمتیار در یک مثلت بد، زشت و شوم

 

بصیر دهزاد

رییس جمهور ترومپ بعد از اینکه در هشت مرحله مذاکرات با طالبان در دوحه و تقریباْ در آستانه نهایی شدن توافقنامه میان دولت امریکا با یک گروه تروریستی صورت گرفت ، مذاکرات را توقف آنی داد، بیان نمود که گویا  « مذاکرات بخاطر قبل از امضأ  توقف داده شد که در آن موضوع آتش بس مطرح نشده بود.»

طالبان پیوسته همان ایده های یک حکومت بر بنیاد دیکتاتوری وحشت و دهشت، سلب حقوق کامل اجتماعی زنان،  ترور و حفقان را مطرح میکنند که در پنج سال حاکمیت شان به همه شدت تطبیق میگردند. اکنون مساله دولت خالص اسلامی، تغیر قانون اساسی را اساس هدف برای کسب قدرت مطرح میکنند.

آقای حکمتیار که در مصاحبه های اولی اش کوشش میکرد یک چهره گوسفندی و باز برای قبول بعضی از ارزش ها ی قانون از خود تبارز دهد، اکنون در هر مصاحبه اش همراه با خشن ، تعصب عمیق و عقده  در برابر، جامعه مدنی، حقوق بشر و نقش زنان در حیات اجتماعی اشاره میدهد و زیر زبان حرف میزند و با دروغ، افترا  از خود قهرمان داستان میسازد. او با پررویی، چشم سفیدی و گستاخی کتمان حقیقت میکند. او بازهم با جنون برای کسب قدرت، با آشنای قدیم و کنونی اش، با طالبان جورآمد نمود و در یک پلان  هدفمند برای پختن همان آش  و در همان کاسه با این گروه تروریست و حامی منافع پاکستان و انگلیس شریک شد که سالها ملت از انها  قربانی داده، وحشت خون و آتش بر مردم تحمیل گردیده است.

اکنون اگر تعمقی بر مطالب بالا نماییم، مستدل و غیرقابل انکار است که امریکا قطعاْ صادق برای ما (ملت افغانستان ) نیست. امریکا در یک معادله  بد و در تضاد و تناقض صریح با ارزش های حقوق بین المللی ،فقط روی منافع آزمندانه اش می اندیشد که همان جوهر امپریالستی خویش را بیان می نماید. این جوهربیان سلب دوامدار حاکمیت ملی، هتک حرمت به حق مردم در تعین مستقلانه و بدون مداخله اجنبی ها برای سرنوشت شان ، میباشد. امریکا و در رأس آقای ترومپ خواست فقط با دادن امتیازات برای یک گروه تروریستی ساخته و بافته سیاست های خودش، همه نورم های حقوقی و مفهوم دولت بحیث یک موسسه حقوق- سیاسی را  گستاخانه به تمسخر گیرد و با یک گروه تروریستی در حکم یک دولت ! معامله می نماید.  

امریکا برای این خواست های آزمندانه اش نقش مللل متحد در حل قضیه افغانستان را ضریب به صفر ساخته است. این مو ضوع تا حدی ملل متحد را در تطبیق و اجرای وظایف مسجل در اساسنامه آن نهاد بزرگ بین المللی ناتوان ساخته است که گویی نماینده خاص آن سازمان برای افغانستان بمانند خرس های قطبی در خواب زمستانی فرو رفته و گه گهی از یک پهلو به پهلوی دیگر می غلطد و لحظه در اطلاعات جمعی نمایان میشود.

برای افغان های صاحب اندیشه ملی ، آزادیخواه و ترقی پسند، اظهر من الشمس است که امریکا با یک هویت بد، متوسل به کردار و سیاست بد میشود که برای شرایط کنونی و آینده افغانستان بد و شوم خواهند بود. سیاسیون امریکایی و از جمله آقای خلیلزاد مقدم برهمه باید بر اصول و نورم های قبول شده بین المللی پیرامون ملت ها و حقوق ملی و بین المللی شان تمکین نمایند و هیچگاهی و در هر گونه معاملات منافع ملی، حاکمیت ملی و اراده ملی مردم افغانستان را از نظر دور نگیرند. صاف و بدون چال و خاک زدن بر چشم مردم در میدان سیاست افغانستان و اطراف آن قدم گذارند.

اکنون پر واضیح تر از هر زمان دیگر است که برای سیاست امریکا در قبال افغانستان تعریفی دیگر جز مداخله نظامی، اشغال و سلب حاکمیت ملی نمیتوان داد.

از جانب دیگر گروه طالبان و بخصوص اعضای دفترسیاسی در قطر و نماینده های رسمی شان در کابل مانند ملا ضعیف، مولوی قلم الدین، سید اکبر آغا، عبدالشکور مطمین و چند دریشی پوش شان در دستگاه دولت ، پیوسته اعمال گذشته طالبان را به نحوه ماهرانه و گنگ نشخوار مینمایند و بدان سیاست های شرمگین شان مهرتآیید میزنند و حرف از همان دولت اسلامی، حق زنان بر اساس تجویزهای اسلام ، حقوق بشر و آزادی بیان میزنند که همه هوشدارهای  یک رژیم خفقان، وحشت و دیکتاتوری خوف و سلب حتا آزادی های حتی در داخل خانواده ها اند.اینها و روی دیگر سکه یعنی آقای حکمتیار هیچگونه تعهد و وفا به  این ارزش ها ندارند. با آنکه طالبان اعتراف به  اشتباهات گذشته و وعده عدم تکرار میدهند، ولی در صحبت ها و برآمد ها عین موضوعات را مطرح و جز اهداف شان در یک حکومت نام نهاد اسلامی میدانند که برحاکمیت پنج ساله شان هیچ گونه تفاوت و تمایزی ندارد.

درعین حال آقای حکمیتارهمه الا و بلا را بالای ، به اصطلاح خودش « کمونیست ها » می اندازد و خود را خالص بالخیر معرفی میکند. این  سرگروه قاتل به همان شیوه کهنه  ضد ترقی و ضد ترقیخواهان و وطنپرستان، اصطلاح بیدین، لامذهب، کافر و کمونیست را مطرح میکند که اسلاف شان مانند ملای لنگ و رهبران دیگر ضد ترقی و روشنگری وابسته به ارتجاع انگلیس و پاکستان بکار میبردند. او انکار میکند که سهمی بزرگ  در ویرانی کابل داشته است، ولی در بین مردم محل بخصوص مردم چهلستون تا مناطق ریشخور صدها شاهد عینی وجود دارد که قوماندانان حزب اسلامی تحت امر او از چندین وسایط پرتاب راکت، که همزمان چهل راکت را فیر مینمود، و مناطق مسکونی را به آتش میکشید. قله تخت زنبورک بالای کوه چهلستون که از آنجا مناطق شهربه گلوله ها بسته میشدند، داستان ها دردلهای پردرد حفظ شده اند.

آقای حکمتیارهمه قول و وعده هایش را به ایجاد یک دولت اسلامی موکول میکند که در آن جزیک جزیره وحشت و ترورچیزی دیگری در تصور نمی گنجد.

آیا حکومت امریکا چگونه و تا کدام حد  برمنافع ملی افغانستان،  به حق حاکمیت ملی و اقتدار ملی و طرح منافع مشروع اش بر بنیاد حقوق بین المللی تمکین خواهد نمود؟

آیا طالبان تا کدام حد به ارزش های که طی ۱۹ سال گذشته شکل گرفته و امروز یک نسل جدید با این ارزش ها رشد نموده اند، به روان جامعه که پذیرا و آشنا با  انکشافات مدرن تکنالوژی کمپیوتری و ده ها پدیده های مربوط به آنها ، تمکین مینمایند و بحیث واقعیت های جامعه بدان اعتراف میکنند؟

و تا کدام حد آقای حکمتیار از دروغ، بهتان و با لباس در چشم درآمدن فاصله میگیرد و به اعتراف گناهان گذشته اش حاضر به عذرخواهی میشود؟

مطالب جدی اند که  باید همه اینان  با درس گرفتن از تجارب ناکام و دهشت و  وحشت افزای شان  خود به دیگر اندیشی و پذیرش واقعیت های جامعه کنونی افغانی تن در دهند و به آتش بس و ایجاد یک حکومت دلخواه مردم و بر بنیاد ارزش های مدرن و دموکراتیک و حقوق و آزادی های مدنی تمکین نموده خود در آنها سهیم گردند تا اراده واقعی یک ملت مظلوم و چهال سال سوخته در جنگ ، خون و آتش بتواند تمثیل گردد.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۱/ ۱۹ـ ۹۲۳۰

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

 

صلـح و يا سقـوط ؟

میرعبدالواحد سادات

هوشدار و هشدار اى هموطن عزيز ،


اظهر من الشمس است كه صلح شرط بقاى افغانستان و مبرم ترين نياز مردم به عزا نشسته ما ميباشد . بدينرو پرداختن به كم و كيف صلح مكلفيت هر افغان در داخل و خارج كشور ميباشد .
خوب است ، قبل از انكه كشتى شكسته ما در گرداب طوفان زاى حوادث غرق گردد ، بر اساس منافع و مصالح علياى افغانستان اين سوال را مطرح نماييم كه : 
افغانستان عزيز ما در آستانه گذار به شاهراه صلح و يا سقوط قرار دارد ؟
پاسدارى  هميشگى من از « انقلاب اميد »  مانع ابراز تشويش و نگرانى من نخواهد گرديد .
مواردى را كه من ديشب بعد از شنيدن مصاحبه آقای خليل زاد با تلويزيون طلوع ياداشت نمودم ، بمثابه نگرانى جدى خود از ،  « توافق » مطروحه با هموطنان عزيز شريك ميسازم :
دراين نه ماه آقای خليل زاد پيوسته اين موضوع را به تكرار مطرح و خاطر جمعى داده است كه :
« روى هيچ چيز موافقه نميشود تا بر هر چهار مورد توافق صورت نگيرد ». مورد « موافقتنامه » را « امضا » مينمايند .
البته چگونگى مذاكرات و بحث بر موارديكه  ناقض حق حاكميت ملى افغانستان است ، منجمله رهايى محبوساني كه بر طبق قانون و توسط محاكم افغانى محاكمه گرديده اند ، ايجاب بحث جداگانه را مينمايد .
آقای خليل زاد و همچنان وزير خارجه امريكا چندين بار تكرار نموده اند كه ما ، نه بخاطر بيرون كردن قوا ، بل بخاطر صلح مذاكره مينماييم .
اكنون و برخلاف بخاطر مصالح كمپاينى آقای ترامپ بر بيرون رفت قوا در احوال تاكيد دارند كه افغانستان اماج  تروریسم و تشديد جنگ اعلام ناشده پاكستان قراردارد .  اقايان خليل زاد و پامپيو چندين بار گفته اند كه :
هدف ما از مذاكرات كشاندن طالبان به مذاكرات با دولت افغانستان ميباشد ، در حاليكه صحبت از نهايى شدن توافق ميشود ، طالبان كماكان در موضع قبلى شان بخاطر عدم مذاكره با دولت پافشارى مينمايند .
در حاليكه براساس تجارب جهانى و تيورى حل منازعات ، مذاكرات فقط در وجود دو طرف جنگ          ( دولت و طالبان ) معنا دارد و متاسفانه در افغانستان نشست هاى تفاهمى را با مذاكرات مغالطه مينمايند .
البته اين مذاكرات غيرمشروط بخاطر دستيابى به صلح مشروط انجام ميابد و صلح كه قيمت دارد ، توسط جوانب درگير قيمت ان مشخص و هردو طرف بايد آنرا بپردازند و مسايل مربوط به نوعيت رژيم سياسى و نظام حقوقى  و ... نيز درهمين مذاكرات ميتواند مورد بحث قرارداده شود .
آتش بس بايد در صدر اجندا قرار ميداشت و در حاليكه متاسفانه مردم بيگناه و اهالى ملكى آماج دهشت و كشتار قراردارند و جنگ تشديد بي سابقه يافته است ، آقای خليل زاد « موافقت نامه » از آتش بس قسمى و محلى صحبت نمود كه اشكارا به معنا تداوم جنگ و خونريزى ميباشد .
آتش بس بايد بمثابه خواست همگانى و نياز اصلى مردم مظلوم و به عزا نشسته بايد پيشرط هر نوع توافق با طالبان و سراسرى مطرح گردد .
آقای خليل زاد اعتراف نمود كه « موافقت نامه » با امارت اسلامى طالبان ميباشد . پروسه بزرگ نمايى و قباحت زدايى از طالبان كه با اشتياق توسط جلابان سياسى افغان در مسكو و لاهور انجام بافت ، اكنون به رسميت دان  حاكميت امارت طالبان منجر ميگردد كه به معنى حضور دو حاكميت  با سيستم هاى  سياسى و نظام حقوقى متفاوت در يك سرزمين ميباشد .
اين موضوع كه بظاهر ساده و دو حاكميت و در حضور وسيع داعش در شمال و شرق كشور و موجوديت گسترده مافيايى مواد مخدر و معادن و هزاران تفنگبدست بى بند و بار جهادى و ... در عدم حضور عساكر امريكا ،  زمينه ساز اشوب و ملک الطوايفى ميگردد .
البته اقايان ترامپ ، پامپيو و خليل زاد بياد داشته باشند كه در قبال افغانستان تعهد حقوقى واخلاقى دارند كه عدم الزام به ان ، دولت امريكا را بمثابه اشغالگر ثبت تاريخ مينمايد .

 

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۹۰۹ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019

 

کنفرانس شورای اروپایی آزمونگاه پیروزمندانه حزب

 

عارف عرفان

در امتداد فروپاشی سازمانی شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان که درچرخشگاه سناریوی وحدت و تامین بیلانس تشکیلاتی «حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان» قربانی شد، تدویر موفقانه و باعظمت کنفرانس شورای اروپایی حزب آبادی افغانستان مورخ ۱۵ سپتامبر سال ۲۰۱۹ ترسایی ، نقطه عطفی است در تاریخ سیاسی سازمان‌های بیرون مرزی و تکانه ایست، برای نهضت ترقی‌خواه افغانستان.

شورای اروپایی از دهلیزگاه اصول حزبی تا اینجا ره جست و به‌ رغم مداخلات پرده‌ نشینان بی ‌آزرم، تداوم حیات سیاسی خویش را بر اراده و برقلب رهروان صدیق نهضت ضمانت نمود.

شورای اروپایی به‌ مثابه پُل عقبی و ذخیره گاه بزرگ نیروی معنوی و سازمانی حزب و ستون نیرومند نهضت، به‌ مثابه کانون خردگرایی و تجسم عالی از تجارب سیاسی و سازمانی که مُهر دادخواهی و عدالت اجتماعی را در جبین دارد، به‌ مثابه عالی ‌ترین مظهر امید برای رهروان و همرزمان نهضت دادگر کشور احراز موقعیت سیاسی نموده است.

این شورا دارای پتانسیل عظیم سازمانی، فکری و اندیشه وی بوده و می ‌تواند در آینده نقش لوکوموتیف نهضت ترقی ‌خواه افغانستان را برای سمت ‌وسوی جنبش بازی نموده و نقش معینی را برای پیدایش قطب ‌نمای سیاسی جنبش ترقی‌ خواه افغانستان ایفا نماید.

انگارکه تاثیرات اقلیم استراتیژی‌ های جهانی، ابعاد مداخلات سیاسی، حضور ویرانگرانه ارتجاع و امپریالیزم درکشور، بحران عمیق و دامنه دار و سازوکارهای استخباراتی و اطلاعاتی کشورهای متجاوز بر حوزه زنده گی سیاسی نهضت چپ در افغانستان سایه انداخته و جنبش دادخواهانه را بی ‌رمق ساخته است، حضورنمایندگان شوراهای کشوری، کادرها و فعالین حزبی، شخصیت‌های مستقل سیاسی و نماینده گان سازمان ‌های همسو در کار کنفرانس و حمایت بی ‌دریغ شان از داعیه دادخواهانه کنفرانس و خطوط سیاسی آن، از اهمیت بزرگی برخوردار است.

سخنرانان این همایش برتعدد جزایر حزبی به طرزنقادانه بحث نموده و برضرورت تاریخی وحدت و همبستگی نیروهای چپ در افغانستان اشاره نموده و بر تشکیل جبهه بزرگ نیروهای ملی و وطن‌پرست در افغانستان تأکید نمودند.

دراین کنفرانس فرصت سخنرانی برای من نیزدست داد و در مقطع این سخنرانی اظهار نمودم: «هر حزبی یی باشرف باید درک نماید که ما نخلی هستیم که تازه ازدرون طوفان و خاک و خاکستر سر برآوردیم، هنوز شگوفه نکرده‌ایم و نباید شاخه‌ های حزب را به هدف چیدن میوه بشکنانیم. باید به نبرد قدرت درداخل سازمان و بیرون از آن پایان داده و برتحکیم پایه‌ های حزب توجه نماییم.

کنفرانس طرح نقشه جدید راه مبارزه را مطرح نموده وانمود ساخت که احزاب چپ و ترقی‌ خواه در محور اندیشه‌های دادخواهانه باید بتوانند در آینده در زیر سایه اتحاد و همبسته گی، نقش «اپوزسیون» سیاسی را در افغانستان ایفا نمایند.

کنفرانس حزبی از پخته گی سیاسی و عهد و پیمان آرمانی و اتکا بر زمینه‌های اندیشه وی و دادخواهانه سخن گفت و شعار اتحاد و همبسته گی رزمجویانه شورای اروپایی را به سرایش در آورد.

درفش وحدت خواهی درین کنفرانس پیروزمندانه بر قله‌های آرزوهای همگانی به اهتزاز درآمد و همگان با دسته گُلی، ظفرمندانه ازین آزمون بیرون آمد.

کنفرانس نشان داد که به ‌ویژه طی یک سال اخیر به برکت دگرگونی ‌های ژرف در فرآیند سازمانی حزب در شورای اروپایی، اراده جمعی بر مقدرات سیاسی سازمان تمثیل یافته و دگراندیشی و پروسه نوگرایی به بدنه سازمان اروپایی و در تاروپود آن راه می‌ یابد.

این کنفرانس در راستای پیکارهای عدالت‌خواهانه صفحه نوینی را برای شورایی اروپای بازکرد.

با حفظ کمبودات و نواقص طبیعی در فرآیند کنفرانس حزبی، دریچه‌ های امید برای مبارزات پرثمروگشایش افق ‌های تازه در سمت استحکام پایه‌های شورای اروپایی گشوده شد و باورکامل داریم که این شورا به یکی از بزرگ ‌ترین مراکز معتبر سیاسی در اروپا مبدل خواهد شد.

کنفرانس فرهنگ عالی سیاسی را به نمایش گذاشت. رفیق کاوه کارمل به حیث فرزند و پیرو راستین مکتب سیاسی رفیق ببرک کارمل که در اوج بحران دوران انشعاب حزب مردم و تلاطم‌های سیاسی، شورای اروپایی را موفقانه رهبری کرد، با سربلند از کنفرانس بیرون شد و داوطلبانه برای جانشین بعدی خود، رفیق داکتر حبیب منگل از پیشکسوتان مجرب، خردورز و توانای حزب جاه خالی کرد. داکتر منگل به حیث رییس شورای جدید اروپایی مورد حمایت همگانی قرار گرفت و امیدهای تازه را شگوفه بخشید. او درسخنرانی کوتاه در پایان کنفرانس از تعهد سیاسی برای انجام رسالت تاریخی و بسیج نیروهای ترقی‌ خواه کشور اطمینان داد.

کنفرانس، شورای اروپایی را ملزم ساخت تا با ایجاد پل ‌های ارتباطی با مرکز، تمامی ظرفیت‌ها و پتانسیل سیاسی خویش را بکارجسته و با ایجاد جرقه‌ های بزرگ سیاسی زمینه اتحاد و همبسته گی نیروهای ملی و دموکراتیک را فراهم نموده و در راستای مهار نمودن بحران موجود در کشور، نقش رسالتمندانه خود را انجام دهد.

شورای اروپایی در روشنی تیزیس‌های کنفرانس موظف خواهد بود تا بیش از پیش به حیث بازوی توانای حزب آبادی افغانستان تمام انرژی و نیروی مادی و معنوی خود را سخاوتمندانه درخدمت همرزمان شجاع مان در افغانستان قرار داده و تکانه‌های جدیدی را در حوزه نبرد دادخواهانه در سمت آزادی، رهایی و عدالت پدید آورد.

باورمندیم که شورای اروپایی، میراث کبیر نهضت دادخواهی بیرون مرزی افغانستان بوده و برتابنده هویت سیاسی و تاریخ پرافتخار جنبش داده خواه کشور است. حفظ پاکیزه گی سیاسی، سازمانی و اندیشه وی آن وظیفه تأخیر ناپذیر همه اعضا و رزمنده گان اصیل آن است و با قامت افراشته با این عهد و پیمان با این قافله دادخواه بی ‌باکانه به پیش می‌ رویم.

 

بامداد ـ دیدگاه ـ ۲/ ۱۹ـ ۹۲۳۰

استفاده ازمطالب بامداد با ذکر ماخذ آزاد است.

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است .

 Copyright ©bamdaad 2019

شاه امان الله و آزادی مطبوعات

 

میرمحمد شاه رفیعی

 

آزادی مطبوعات همانند یک ضمانت نامه از جانب دولت ها به رسانه های عمومی ومطبوعات در مقابل مواجهه با روند های محدود کننده ابراز نظر در جوامع امروزی می باشد.

آزادی مطبوعات یعنی حق قانونی برای فعالیت آزاد رسانه ها اعم از چاپی، تصویری و شنوایی و همچنان موجودیت مراجع با صلاحیت برای رفع اختلاف بین رسانه ها و شاکیان که باید مشخص و معین باشد.

اما مطالعات بی طرفانه و دقیق بیانگر آنست که در افغانستان مطبوعات آزاد به غیراز موارد و مراحل محدود، وجود نداشته است.

مطبوعات همیشه تحت قیادت، آزار و سانسور حکومت ها و رژیم های بر سراقتدار قرار داشته است.

رسانه های چاپی همیشه توسط  دولتمردان و حاکمان وقت تحت بازپرسی و پیگرد جدی قرار می گرفت و مطبوعات دولتی منحیث یک منبع مستقل برای آگاهی دهی مردم فعالیت می کرد.

با آن هم سال های ۱۲۵۲الی ۱۳۵۲هـ.ش دوره طلایی مطبوعات افغانستان محسوب می گردد، زیرا در سال ۱۲۵۲ اولین جریده شمس النهار به چاپ رسیده است. به قول مورخ شهیر کشور میرغلام محمد غبار اولین نشریه بنام افغان از طرف ابرمرد علم و سیاست در افغانستان، سید جمال الدین افغان آماده نشرگردیده بود که ازطرف دولت وقت اجازه نشر نیافت.

دومین نشریه که در کشور ما به فعالیت آغاز کرده سراج الاخبار است.

 اما ازسال ۱۹۰۲ الی ۱۹۱۹ترسایی فعالیت های فرهنگی و نشراتی در افغانستان بطی بوده است.

با به قدرت رسیدن امیرامان الله، شاه ترقی خواه و روشن ضمیر تغییرات بنیادی در سیستم تشکیلاتی مطبوعات و مطبوعات آزاد به وجود آمده است.

امیر امان الله غازی در ساختار سیستم پالیسی درعرصه های مختلف از جمله مطبوعات رول عمده و بسزایی را ایفا نموده است.

اولین نشریه زن در سال ۱۹۲۲-۱۹۲۳ ترسایی از طرف ملکه ثریا به نشر رسیده است.

در دوره حکومت امیر امان الله ۲۳ نشریه فعالیت داشت و درقانون اساسی آن زمان نشرات و آزادی مطبوعات تسجیل گردیده بود.

در سال ۱۹۲۸ ترسایی بار اول رادیو در افغانستان به فعالیت آغاز کرده است.

جریده سراج الاخبار که در زمان حکومت امیر حبیب الله فعالیت می کرد ناشر و محرر آن محمود طرزی به صفت وزیر خارجه تقرر حاصل کرد و جایش را نشریه امان افغان گرفت.

محرر اولی امان افغان عبدالهادی داوی از جمله محرران سراج الاخبار بود و چندی بعد میرسید قاسم خان از مشروطه خواهان عصر امیر حبیب الله به جای او مقرر شد.

ازجمله سایر جراید «اتفاق اسلام» به محرری صلاح الدین سلجوقی در هرات و «طلوع افغان» به محرری عبدالعزیز خان در قندهار، «شاه افغان » به محرری میرمحمدالحسینی (بعدها غبار) در جبل السراج، «بیدار» در مزار شریف  و«اتحاد مشرقی» در جلال آباد به نشرات آغاز کردند.

این همه نشرات با وجودی که از طرف دولت تاسیس شده بودند اما در نشر مطالب از آزادی کافی برخوردار بودند و مطالب انتقادی و اصلاحی را نشر می نمودند.

اولین جریده غیر دولتی در سال ۱۳۰۶هـ.ش به تشبث و محرری غلام محی الدین خان با عنوان «انیس» انتشار یافت. تقریبأ درهمان وقت جریده «افغان» به نگرانی پاینده محمد خان فرحت در دو زبان فارسی و پشتو نشر شد. همچنان جریده «نسیم سحر» به نگارندگی احمد راتب و«پشتون ژغ» به مدیریت مسوول فیض محمد ناصری و «نوروز» به مدیریت مسوول محمد نوروز خان در سال ۱۳۰۷ تاسیس شدند و به این صورت مطبوعات آزاد غیر دولتی در کشور پایه گذاری شد.

دیده می شود که آزادی مطبوعات و نشرات مترقی با علاقه مندی خاص و به آرزوی خدمت به مردم و روشنگری اجتماع در عصر درخشان امانی پایه گذاری شده بود و مهم تر از همه آن که در سال های بعدی با وجود پیشرفت جامعه و موجودیت امکانات مادی تخنیکی در کشور دیده نمی شود.

پخش و نشر مطبوعات چاپی در اکثر از ولایات مهم کشور است حالانکه در سال های بعدی از جمله طی سال های دهه چهل که دهه دموکراسی مشهور است، نشرات در شهر کابل تمرکز داشت و از نشر جراید و روز نامه ها در سایر ولایات خبری در دست نیست.

چیز دیگری که قابل توجه است در دهه اول استقلال کشور ناشران و هریک از محررهای نشرات شخصیت عالم ، ادیب و نامدار وهمه آن ها در وطندوستی و آزدای خواهی عشق وعلاقه به ترقی و تعالی کشور و مردم دوستی پیشاهنگ و شخصیت های قابل احترام در جامعه بودند مانند عبدالهادی داوی، صلاح الدین سلجوقی، احمد راتب و محی الدین انیس.

ارتجاع و دشمنان سعادت و خوشبختی مردم افغانستان بعد از سقوط حاکمیت امیر امان الله خان، ناشران و روشنگران عصرامانی را مورد پیگرد و آزار واذیت قرار دادند، عده ای آن ها (مانند میرغلام محمد غبار و عبدالهادی خان داوی) از زندان های مخوف ارتجاع جان به سلامت بردند وعده ای هم به اعدام محکوم و در زمره شهدای با عزت کشور به مقام والای سعادت معنوی رسیدند، مانند عبدالرحمن لودین، احمد راتب و ده ها و صد ها روشنفکر ترقی خواه، نویسنده و ادیب کشور.

روح همه رهروان ترقی خواه و پیشرفت کشور، نویسنده گان، شعرا و ادبای وطن شاد و یاد شان جاودانه باد.

ما همه و نسل های آینده باید از آن ها بیآموزیم  وخاطرات شان را زنده نگهداریم.

( برگرفته از شماره ویژه ماهنامه حقیقت زمان )

 

 بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۹ـ ۰۶۰۹ 

یادداشت : دیدگاه های ارایه شده اندیشه و نظر نویسنده را بازتاب می دهـد. دیدگاه های حزب آبادی افغانستان دراسناد و اعلامیه های رسمی آن انعکاس یافته است.

 Copyright © bamdaad 2019