تنش میان امریكا و سازمان آزادی بخش فلسطین
طرح صلح پیشنهادی دولت دونالد ترامپ که رسانههای اسراییلی روز گذشته بخش هایی از آن را منتشر کردند، در کنار برنامه امریكا برای بستن دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در واشنگتن یک باردیگر ثابت کرد که فلسطینیها یک راه حل بیشتر ندارند: مقاومت. اگر تلاش های ناکام باراک اوباما، رییس جمهوری پیشین ایالات متحده و جان کری، وزیر خارجه دولت او، برای پیش بردن صلح بر پایه راه حل دو دولت روزنه امیدی در منطقه باز کرده بود، مواضع دونالد ترامپ و طرح اخیر دولت او که تماما بر پایه منافع اسراییل است، چشم انداز صلح را بیش ازپیش تیره کرده است. در چنین شرایطی تنشها میان امریكا و فلسطین بالا گرفت. ابتدا گزارشی منتشر شد که از قصد امریكا برای بستن دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن خبر می داد؛ سازمانی که در عرصه سیاست بینالملل نماینده رسمی فلسطینیان محسوب می شود. در واکنش به این خبر، مقامات فلسطینی تهدید کردند که تمام ارتباطات و تماسهای خود را با دولت امریكا قطع خواهند کرد.
صایب عریقات، سرمنشی این سازمان و مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین، تصمیم امریكا را « تاسف برانگیز و غیرقابل قبول » خواند و گفت امریكا تسلیم فشار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، شده است؛ آن هم زمانی که به گفته عریقات، فلسطین در حال تلاش برای همکاری در زمینه دستیابی به توافق نهایی است. صایب عریقات روز شنبه با انتشار پیامی ویدیویی همچنین تصریح کرد که چنین اقدامی از سوی دستگاه دولتی امریكا تمامی روند صلح خاورمیانه را متزلزل خواهد کرد. او تایید کرد که نامه ای از سوی وزارت خارجه امریكا دراین راستا دریافت شده است. در این نامه آمده است که وزارت خارجه ایالات متحده امریکا تمدید مجوز برای ادامه فعالیتهای دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین را ممکن نمی داند. او تهدید کرد اگر چنین اقدامی انجام بگیرد و نماینده گی دیپلوماتیک این سازمان واقعا تعطیل شود، « ما تمامی تماسها و ارتباطات خود با دولت ترامپ را به حالت تعلیق درخواهیم آورد». به گفته عریقات، تصمیم دولت امریكا پاسخی است به تلاش فلسطینیان برای شکایت علیه اسراییل و برنامههای شهرک سازی دولت نتانیاهو در محاکمه بینالمللی لاهه.
محمود عباس، رییس تشکیلات خودگردان فلسطین، در جریان سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ماه سپتامبر سال جاری بر تصمیم برای شکایت از اسراییل در دیوان بینالمللی لاهه تاکید کرده بود؛ اقدامی که دولت امریكا آن را عبور از خط قرمز می داند.
سازمان آزادیبخش فلسطین در مجامع بین المللی ازجمله سازمان ملل متحد نماینده مردم فلسطین محسوب می شود. هر شش ماه یک بار وزارت خارجه امریكا باید مجوز ادامه فعالیت دفتر این سازمان را در واشنگتن صادر کند تا این دفتر بتواند همچنان به فعالیت خود ادامه دهد. این موعد شش ماهه این ماه به پایان می رسد و بر اساس گزارشها فعلا تمدید نخواهد شد. آن طور که یکی از سخنگویان شورای امنیت ملی کاخ سفید به الجزیره گفته، عدم تمدید ادامه فعالیت این دفتر به معنای بسته شدن دایمی دفتر سازمان آزادی بخش فلسطین در واشنگتن نیست. این مقام امریكایی همچنین گفته که دونالد ترامپ ۹۰ روز وقت دارد تصمیم رکس تیلرسون، وزیر خارجه امریكا، درباره عدم تمدید مجوز فعالیت این دفتر را بررسی کرده و درباره آن تجدیدنظر کند. به گفته او اگر رییس جمهوری امریكا تشخیص دهد که طرف فلسطینی با اسراییل وارد مذاکراتی مستقیم و جدی شده است، دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در واشنگتن نیز می تواند بازگشایی شود و فعالیتهای دیپلوماتیک خود را از سر گیرد. از زمان به قدرترسیدن ترامپ نه تنها پیشرفتی در مذاکرات صلح حاصل نشده، بلکه شهرک سازی های اسراییل در سرزمین های فلسطینی هم سرعت بیشتری گرفته و حتا برای اولین بار در دو دهه اخیر، شهرک هایی جدید در کرانه باختری در حال ساخته شدن است.
طرح صلح
هم زمان با این تنشها رسانه های اسراییلی بخشهایی از طرح صلح امریكا را منتشر کردهاند که همان طور که انتظار می رفت، در آن منافع اسراییل در اولویت قرار گرفته اند. برخی ناظران بستن دفتر سازمان آزادیبخش فلسطین در امریكا را هم بی ارتباط با این طرح صلح ندانسته اند و بر این باوراند که دولت ترامپ با فشارآوردن بر فلسطین بر آن است طرف فلسطینی را در مذاکرات صلح تضعیف کند. آن طور که هاآرتص به نقل از شبکه خبری تلویزیونی اسراییل گزارش داده، طرح صلح جدید امریكا بر پایه تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار اسراییل است اما نه لزوما بر پایه مرزهای ١٩٦٧. در این طرح شهرک نشینان صهیونیستی از شهرکها در کرانه باختری تخلیه نخواهند شد و کوچ اجباری نیز شامل فلسطینیهای ساکن اراضی اشغالی ١٩٤٨ ترسایی نمی شود. در این طرح همچنین آمده است که فلسطین صدها میلیون دلار از سوی دولتهای سنی منطقه به عنوان کمک دریافت خواهد کرد. دراین میان مساله تقسیم بیت المقدس تا اکنون در طرح یادشده مطرح نیست و مساله انتقال پایتخت به بیتالمقدس هم به تعویق افتاده است. از دیگر مفاد این طرح آن است که ارتش اسراییل در طول رود اردن مستقر می شود. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسراییل، از این طرح استقبال کرده و گفته تمامی نیازهای امنیتی و غیرامنیتی این رژیم را برطرف می کند. بر اساس گزارشها تشکیلات خودگردان ٩٠ روز فرصت دارد تا وارد مذاکرات جدی با رژیم اسراییل شود. عربستان محور اصلی این طرح است و اکنون محمود عباس، رییس تشکیلات خود گردان را برای پذیرش آن تحت فشار قرار داده است؛ هرچند مقامات اسراییلی در روزهای اخیر بارها تاکید کردهاند که از خطوط قرمز فلسطینیها عقب نمینشینند./ ش
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۳/ ۱۷ـ ۲۰۱۱
انقلاب معکوس سعودی ها
یوشکا فیشر، وزیر خارجه پیشین المان
از زمان مسجل شدن ولیعهدی اش، محمد بن سلمان در جهت تقویت قدرتش و همچنین انجام تغییراتی رادیکال درعربستان قدم برداشته است. اما همان طور که او سیاست های داخلی و خارجی کشورش را دستخوش تغییر و تحول می کند، احتمال وقوع یک نزاع منطقه ای در خاورمیانه نیز افزایش می یابد. هفت سال بعد از آنکه « بهار عربی » موجی از تحول خواهی در بخش زیادی از خاورمیانه و شمال افریقا به راه انداخت، عربستان سعودی نیز سرانجام به آن گرفتار شده است؛ البته به شیوه خاص خود.نسل جوان این کشور خواهان مدرن شدن این پادشاهی سنتی و محافظه کار است. البته این خواست نه از سوی انقلابیون در خیابانها بلکه به وسیله محمد بن سلمان، ولیعهد ۳۲ ساله این کشور هدایت می شود.
از لحاظ جمعیتی و جغرافیایی، عربستان سعودی یکی از بزرگ ترین کشورهای عربی است و ثروت عظیم نفتی، این کشور را به شریکی استراتیژیک برای غرب به ویژه ایالات متحده امریکا بدل کرده است. با این حال، عربستان سعودی در مقام کشوری که در میان رویكرد قرون وسطایی و تجددگرایی غربی گیر کرده و معلق مانده است، همواره تناقضهایی عظیم را در دل خود حمل کرده است. پای به روزترین زیرساختها و شیک ترین فروشگاه هایی که نمونههایشان را در امریکا می توان سراغ گرفت، به مدینه و مکه به عنوان دو شهر مقدس اسلام باز شده است. اما با این تفاسیر، ساختار قبیله ای عربستان سعودی همچنان دست نخورده باقی مانده است ، کشوری که از زمان تاسیس اش در سال ۱۹۳۲ ترسایی ، به وسیله خاندان آل سعود و یک پادشاهی مستبد اداره شده است. مرام اخلاقی و قانونی این کشور از نگاه خارجیها قرون وسطایی است و بر خوانشی ارتجاعی از اسلام به نام وهابیسم مبتنی است که آبشخور بسیاری از گروههای اسلام گرای افراطی است.
با این حال، در نتیجه افول طولانی مدت قیمت نفت و نیاز برای تامین آموزش و اشتغال برای نسل جوان این کشور که در غیراین صورت به افراطی گری روی خواهند آورد، ملک سلمان و پسرش، محمد بن سلمان به این نتیجه رسیدهاند که کشور نیازمند تجدد است و برای جلوگیری از یک افول تدریجی و اضمحلال، گامهایی را در جهت ایجاد گشایشهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برداشته اند. مدتی پیش، محمد بن سلمان به نظر با نگاه به نحوه قبضه قدرت از سوی شی جینگ پین، رییس جمهور چین، دستور یک مبارزه ضربتی علیه فساد را صادر کرد. بعد از آن بود که دهها نفر از شاهزاده گان رده بالا، وزرای سابق و تجار بانفوذ و ثروتمند دستگیر شدند و حسابهایشان مسدود شد. این تلاش برای پاک سازی مفسدان اندکی بعد از آن صورت گرفت که منع راننده گی زنان در عربستان و حضور در ورزشگاهها برداشته شد. مشخصا، رهبری جدید در عربستان سعودی به دنبال آن است که هدایت و رهبری انقلابی از بالا به پایین را در دست بگیرد.
اما نباید فراموش کرد كه آخرین حاکم خودکامه در خاورمیانه که تلاش کرد با بی توجهی به روحانیون اسلامی، انقلابی از بالا به پایین را رقم بزند، محمدرضا پهلوی، شاه ایران بود. او و « انقلاب سفیدش» در نهایت به پیروزی انقلابی اسلامی در سال ۱۹۷۹ انجامید. البته الزاما نمی توان سرنوشت مشابهی را برای انقلاب بن سلمان متصور بود. در صورتی که او شکست بخورد، سلفیهای رادیکال، قدرت را در ریاض به دست خواهند گرفت و اگر او در پیاده سازی سیاستهای تجددخواهانه خود پیروز شود، زمینه برای اینکه دیگر کشورهای اسلامی منطقه نیز قدم در راه او بگذارند، آماده خواهد شد.
بن سلمان به عنوان بخشی از نقشه راهش، سیاست خارجی خصمانه جدیدی را به ویژه علیه ایران در پیش گرفته است. تجدد خواهانی که حول بن سلمان گرد آمدهاند، به خوبی می دانند که پیروزی این انقلاب در گرو جایگزین کردن وهابی گری با ملی گرایی سعودی است و برای این کار، آنها به دشمنی باورپذیر نیاز دارند. ایران شیعه که از قضا برای کسب سلطه هژمونیک با عربستان سعودی در رقابت است، بهترین گزینه ممکن است.
البته، از دیدگاه عربستان سعودی، مداخله ایران در عراق، سوریه، لبنان، بحرین، قطر، یمن و دیگر کشورها، عملا بهانه ها را به دست آنها داده است. تا پیش از این، نبرد بر سر هژمونی منطقه ای میان عربستان سعودی و ایران به جنگ های نیابتی در سوریه و یمن محدود می شد. به نظر درحال حاضر نیز هیچ کدام از دو طرف خواهان تقابل نظامی مستقیم نیستند. هرچند با توجه به تحولات اخیر، نمی توان این گزینه را نیز نامحتمل دانست. یک جنگ سرد در خاورمیانه به سرعت می تواند به یک جنگ گرم بدل شود.
در طولانی مدت، رقابت ایران و سعودی با خاورمیانه همان کاری را می کند که پیش تر نزاع فلسطین و اسراییل کرده بود. برای مثال، شرایطی را در نظر بگیرید که درست ساعاتی قبل از فرمان بن سلمان برای مبارزه با فساد به وقوع پیوست: سعد حریری، نخست وزیر لبنان در خاک عربستان استعفای خود را اعلام کرد. طبق اظهارات حریری، حزب الله که به عنوان متحد ایران شناخته می شود، اداره کشور را ناممکن کرده و حتا نقشه قتل او را در سر می پرورانده است این در حالی است که حزب الله و دولت لبنان بر سر تقسیم قدرت، به خوبی با هم کنار میآمدند. اما اظهارات حریری بیشتر از آنکه از ابهامات کم کند، بر ابهامات استعفای او دامن زد. چرا او باید الان از سمت خود کناره گیری کند؟ آیا او تحت فشار عربستان این تصمیم را گرفته است؟ و با چه هدفی؟
اندکی بعد از اعلام استعفای حریری، عربستان سعودی موشکی را منهدم کرد که انقلابیون یمنی از خاک یمن به سمت ریاض شلیک کرده بودند. طبق اعلام عربستان سعودی، از آنجا که حوثیها از سوی ایران حمایت می شوند، این اقدام حوثیهای یمن اقدامی جنگ طلبانه از سوی ایران بوده است. چنین حجم عظیمی از تحولات غیرمعمول در این بازه زمانی کوتاه را به سختی بتوان تصادفی و اتفاقی دانست. حال سوال این است که آیا لبنان بار دیگر شاهد جنگ داخلی خواهد بود و آیا عربستان سعودی تلاش می کند تا اسراییل و ایالات متحده را در تقابل با حزب الله وارد میدان کند یا نه.
پرواضح است که عربستان سعودی به تنهایی یارای مقابله با حزب الله و ایران را ندارد. در سال های اخیر، عربستان سعودی متحمل شکست های بزرگی در نزاع بر سر هژمونی شده است. اقلیت سنی از قدرت درعراق کنار گذاشته شده؛ و رژیم بشار اسد که از حمایت ایران برخوردار است، در سوریه در قدرت باقی ماند. محمد بن سلمان شاید در لبنان یا مناطقی دیگر در تلاش برای جبران این شکستها باشد. انقلاب از بالای عربستان سعودی اقدامی پرخطر است که ناظران بی طرف باید آن را با دقت زیر نظر بگیرند. شکست آن می تواند به قدرت گیری نیروهای افراطی در عربستان سعودی منجر شود و موفقیت آن نیز می تواند با افزایش چشمگیر تنشهای منطقه ای و درنهایت وقوع جنگ همراه شود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۱۷ـ ۲۰۱۱
کنفرانس مطبوعاتی حزب در پیوند با برگزاری انتخابات آزاد ، عادلانه و شفاف
امروز سه شنبه مورخ ۲۳ عقرب ۱۳۹۶ حوالی ساعت ۲:۳۰ بعد از ظهر کنفرانس مطبوعاتی با شرکت رسانه های کشور چون تلویزیون های ملی ، طلوع ، خورشید، شمشاد، رادیو شیبه، آژانس خبر رسانی پژواک و دیگران در دفتر مرکزی حزب دایر گردید.
دراین کنفرانس رفیق پوهاند داکتر محمد داوود راوش رییس حزب، در حالیکه تعدادی از رفقای رهبری و جوانان حزب حضور داشتند ، روی وضع سیاسی نظامی کشور ، فعالیت حزب در ولایات و برگزاری انتخابات صحبت نموده ، اعلامیه مطبوعاتی حزب را که در مورد برگزاری انتخابات آزاد ، شفاف و عادلانه صادر شده بود ، بخوانش گرفتند.
رفیق راوش بعداً به سوالات ژورنالیستان پاسخ ارایه نمودند .( کاپی متن اعلامیه مطبوعاتی به رسانه ها سپرده شد.)
در ختم رفقا : راوش ، سلیمان کامجو، پرتو ، یوسف پیشتاز ، ولی سمندری و افغانمل طی مصاحبه های جدا گانه به سوالات رسانه ها پاسخ ارایه کردند .
( کمیسیون تبلیغ و فرهنگ )
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۴۱۱
پیام تسلیت دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
به مناسبت درگذشت زنده یاد رفیق محمد داوود شبرنگ
سوگمندانه و با قلب پراز درد واندوه بدینوسیله به اطلاع دوستان، رفقا،همرزمان و رهروان جنبش ترقی خواهی درکشور؛ و اعضای پرافتخارحزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان رسانیده می شود که رفیق اندیشمند، مبارزصادق، فرزند راستین وخدمتگزارمیهن، رفیق محمد داوود شبرنگ عضو دارالانشا و بیروی اجراییه حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان دیگر در جمع ما نیستند، و عصر امروز سه شنبه مورخ۲۳عقرب۱۳۹۶ نسبت بیماری که عاید حالشان شده بود داعی اجل را لبیک گفته و به ابدیت پیوستند.
انا لله و انا الیه راجعون
روانشاد محمد داوود شبرنگ یکی از مبارزان پیشکسوت و پرافتخار جنبش عدالت خواهی کشور،شخصیت برجسته مردمی و از فعالین ممتاز و پرتلاش حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان بودند که عمرگرانبهای خویش را وقف مبارزه در راه تحقق آرمان های برحق مردم خویش و تامین دموکراسی و عدالت اجتماعی در کشور نموده ؛ و تا آخرین لحظه ی حیات خویش از اندیشه ایجاد وحدت و همدلی میان نیروهای دموکرات و ترقی خواه کشور و سمتدهی آنها در یک صف واحد جهت تلاش در راه سعادت و ترقی کشور و مردم فارغ نبودند.
دارالانشای حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان درگذشت این عضو فعال و پرتلاش خویش را ضایعه جبران ناپذیر دانسته ؛ و به این مناسبت مراتب تسلیت و تعزیت عمیق خویش را خدمت همه رهروان راه سعادت مردم ،اعضای حزب ، خانواده معزز ایشان و،همه اقارب و دوستان مرحومی ابراز نموده برای زنده یاد رفیق شبرنگ بهشت برین ؛ و به بازمانده گان شان صبرجمیل استدعا می نماید.
یاد و خاطرات تابناک رفیق شبرنگ در حافظه تاریخ کشور؛ و در دل های مردمان قدردان ما جاودانه خواهدماند و نامشان برای همیشه به نیکی و افتخار یاد خواهد شد.
روحشان شاد باد!
بادرودها
پوهاند داکترمحمد داوود راوش
رییس حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان
یادداشت: همچنان بدینوسیله به اطلاع رسانیده می شود که جنازه زنده یاد رفیق محمد داوود شبرنگ عضو دارالانشا و بیروی اجراییه حزب متحد ملی ترقی مردم افغانستان ساعت ده قبل از ظهر فردا چهارشنبه مورخ۲۴عقرب ۱۳۹۶ از منزل شان واقع مکرویان اول برداشته شده و بعداز ادای نماز جنازه در آرامگاه پنجصد فامیلی خیرخانه مینه به خاک سپرده می شود. حضور گسترده ی شما رفقای همرزم و با احساس، دراین مراسم نشانه ی از وحدت و همدلی تان و نیز ارجگزاری به شخصیت و مقام والای یک مبارزصدیق میهن خواهد بود.
( کمیسیون تبلیغ و فرهنگ )
بامداد ـ زنده گی سازمانی ـ ۳/ ۱۷ـ ۱۴۱۱
« اسناد بهشت » ؛ ميليونها سند مرتبط با فرارمالیاتی رهبران جهان منتشر شد
سودابه رخش
اگر در فیلم « درد سر در بهشت » ارنست لوبیچ دو دزد جواهر دست به دست هم می دهند تا دارایی یک بیوه جوان و ثروتمند و صاحب کارخانه اودکلن سازی را بربایند، در بهشت های مالیاتی امروز دارایی مردم عادی به جیب زده می شود. همان دارایی که به گفته جرمی کوربین باید به خرج مدارس، بیمارستان ها و خدمات عمومی برسد.
روز گذشته حجم زیادی از اسناد مالی شرکتها و چهره های نامدار جهان افشا شد تا یک سال و نیم بعد از افشای اسناد جنجالی پانامه یک بار دیگر این واقعیت مقابل چشمان ما عیان شود که گرداننده گان سیستم مالی جهانی همان اقلیتی هستند که برای لاپوشانی هویت و وجهه قانونی بخشیدن به ثروت شان به هر دری می زنند؛ و با بهره بردن از فساد ساختاری بسیاری از کشورها و قوانین زهواردرفته مالی، داراییهای خود را در چرخه ای نه چندان دشوار و به کمک برخی شرکتهای برون مرزی می شویند؛ چرخه ای که البته در سالهای اخیر گهگاه افشا شده و بهشت های مالیاتی ثروتمندان را فروپاشیده است.
روزگذشته فساد مالی و فرار مالیاتی برخی از بزرگ ترین کسب وکارهای جهان، سران کشورها و چهرههای برجسته عرصه سیاست، ورزش و هنر که ثروت خود را در پناهگاه های مالیاتی مخفی کرده بودند، دربسیاری از رسانه ها با نام «اسناد بهشت » یا پارادایز افشا شد. این افراد و شرکت ها از ثروتمند ترینهای جهان اند؛ از الیزابت دوم، ملکه بریتانیا گرفته ؛ تا ویلبر راس، وزیر تجارت دولت دونالد ترامپ و برخی شرکت های اسم و رسم داری نظیر اپل، فیس بوک، توییتر و نایک.
منظور از اسناد موسوم به « اسناد بهشت »، حدود ١٣میلیون و ٤٠٠هزار سندی است که بیشتر آنها مربوط به یک شرکت حقوقی و شرکتهای خدماتی است که در ١٠ حوزه قضایی با یکدیگر همکاری می کردهاند و نام ١٩ کشورهم به عنوان گذرگاههای مالیاتی ذکر شده که با این شرکت ها همکاری می کردهاند. ٩٦ رسانه و ٣٨١ روزنامه نگار از ٦٧ کشور از جمله رسانههای مطرحی مثل گاردین، بی بی سی و نیویورک تایمز در حال بررسی اسنادی بودهاند که بازه زمانی سال ١٩٥٠ تا ٢٠١٦ ترسایی را پوشش می دهد. این مدارک که از منبع اصلی آن نامی به میان نیامده، درست مثل « اسناد پانامه » که سال گذشته منتشر شد، ابتدا به دست روزنامه آلمانی زودویچه سایتونگ رسید و این روزنامه سپس این اسناد را برای بررسی در اختیار اتحادیه بینالمللی روزنامه نگاران تحقیقی قرار داد که مقر آن در امریکاست.
ملکه بریتانیا
آن طور که «اسناد بهشت» فاش کردهاند، ١٣میلیون پوند از داراییهای ملکه بریتانیا به دست بنیاد املاک سلطنتی لنکستر که سرپرستی املاک شخصی ملکه را برعهده دارد در جزایر کایمن و برمودا سرمایه گذاری شده است. آن طور که بی بی سی گزارش داده، این سرمایه گذاری شامل سرمایه گذاری اندکی در خرید شرکت خرده فروشی برایتهاوس به صورت اجاره به شرط تملیک بوده، شرکتی که به سواستفاده از فقرا متهم شده و همچنین سرمایه گذاری در مشروب فروشی زنجیرهای ترشرز که بعد ورشکست شد، ۱۷.۵ میلیون دلار بدهی مالیاتی به جا گذاشت و شش هزار نفر از کارکنانش بی کار شدند. گرچه گفته می شود این سرمایه گذاریها در فرایندی قانونی صورت گرفته و ملکه بریتانیا هم از آن با خبر نبوده اما برخی چهرههای برجسته سیاسی این کشور از جمله رهبر حزب سبز بریتانیا بر این باورند که قانونی بودن این روند نشانه ای است از ناکارآمدی قانون این کشور و در نتیجه تاکیدی بر لزوم تغییر قوانین. برخی دیگر هم بر لزوم پاسخ گو بودن ملکه بریتانیا تاکید می کنند و بر این باورند که ملکه نمیتواند تنها به سرزنش زیردستان و مشاورانش بسنده کند چرا که او باید از اخلاقیبودن سرمایه گذاری مشاورانش اطمینان حاصل می کرده است. این افراد می گویند در صورت شفافیت روندهای مالی تحقق چنین سرمایه گذاریهای بحث برانگیزی ممکن نبود.
جرمی کوربین، رهبر حزب کارگر بریتانیا هم در پی افشای این اسناد خواستار عذرخواهی ملکه بریتانیا از مردم این کشور شد و گفت: «هر که برای فرار مالیاتی پولی را در بهشت های مالیاتی پنهان میکند نه تنها باید از مردم عذرخواهی کند ؛ بلکه باید بداند با جامعه ما چه کرده است». به گفته کوربین دود فرار مالیاتی به چشم مدارس، بیمارستانها و خدمات اجتماعی می رود و مابقی مردم مجبورند این ضررها را جبران کنند.
وزیر تجارت دولت ترامپ
یکی دیگر از افرادی که نامش در میان فهرست «اسناد بهشت» منتشر شده ویلبر راس وزیر تجارت دولت دونالد ترامپ است. راس که یکی از قدرتمند ترین اعضای کابینه ترامپ به شمار می رود، در زمان ورود به دولت ۸۰ شرکت متعلق به خود را واگذار کرد اما ۹ بنگاه اقتصادی تحت مدیریتش را در گریزگاههای مالیاتی نظیر جزایر کایمن و مارشال مخفیانه حفظ کرد. این اسناد نشان می دهد راس در یک شرکت کشتی رانی سرمایه گذاری کرده که با شرکت دیگری، تحت کنترول نزدیکان ولادیمیر پوتین، در ارتباط کاری قرار داشته و مشمول تحریم های امریکا هم بوده است.
در این میان دولت کانادا هم از این افشای گسترده جان سالم به در نبرده است. جستین ترودو، نخست وزیر جوان کانادا در زمان به قدرت رسیدن مبارزه با بهشتهای مالیاتی را یکی از اولویتهای خود معرفی کرده بود. بااینحال « اسناد بهشت » نشان می دهد که استفان برونفمن، یکی از نزدیک ترین مشاوران نخست وزیر کانادا و مهم ترین سرمایه گذار کمپاین انتخاباتی او، ۶۰ میلیون دلار در جزایر کایمن سرمایه گذاری کرده است.
می توان با استناد به « اسناد بهشت» نامهای افراد نامدار زیادی را به این فهرست اضافه کرد اما فارغ از نام ها آنچه اسناد بهشت و دیگر اسناد فاششده درسال های اخیر، در سطحی کلان تر، به ما می گویند این است: درسیستمی که سازوکارهایش به روآمدن اقلیتی فرادست و اکثریتی فرودست منجر شده، نخبه گان فاسد جهانی به ثروت اندوزی که اغلب با دست بردن به جیب فقیرترین ها حاصل شده، بسنده نمی کنند و با فرار مالیاتی به سان زالوهایی سخت جان به آن مازاد حداقلی از ثروت شان می چسبند که شاید اندکی از آن به خرج خدمات عمومی می رسید.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۱۷ـ ۰۸۱۱