برای دفاع از لبنان بار دیگر سلاح بدست میگیریم
گفت و گو با حنا غریب منشی عمومی حزب کمونیست لبنان
روزنامه اومانیته
برای آشنایی با دلیل های لشکرکشی، ویرانی و قتل عام رژیم صهیونیسیت در لبنان دیدگاه های حنا غریب، منشی عمومی حزب کمونیست لبنان را برای خواننده گان ارجمند تارنمای بامداد پیشکش میداریم ، امید مورد توجه قرارگیرد ـ بامداد
اومانیته: اهداف جنگی که اسراییل در لبنان به راه انداخت چیست؟
حنا غریب: نبرد بزرگ در حال وقوع در منطقه از غزه آغاز شد. این پروژه توسعه برای موجودیت صهیونیستی توسط دونالد ترامپ در جریان دیدار خود با بنیامین نتانیاهو (جولای گذشته) تشریح شد. تجاوز فعلی نیز بخشی از استراتیژی ایالات متحده است. مبارزه ای که ما می کنیم قبل از هر چیز ضدامپریالیستی است.
بخش دوم مبارزه ما در قلمرو ما علیه یک حکومت اعترافی« پدرخوانده » و سرمایه داری، علیه نظام های محلی صورت می گیرد. این مشکلی است که کشور باید به آن رسیده گی کند تا بتواند در برابر برنامه قهقرایی اعراب مقاومت کند. به طور خلاصه، این یک مبارزه آزادیبخش ملی است.
هدف تجاوز اسراییل به غزه، کرانه باختری و سپس لبنان، حتا ایران، گسترش بیشتر جنگ در منطقه است. اسراییل می خواهد دو جبهه لبنان و فلسطین را تجزیه کند تا همبستگی با فلسطین را درهم بشکند. هدف اصلی از بین بردن مقاومت تا رودخانه« لیتانی» است.
اومانیته: جناح راست لبنان چگونه از این اهداف حمایت می کند؟
حنا غریب: ایالات متحده، اسراییل و نیروهای امپریالیستی که از این احزاب حمایت می کنند، خواهان عادی سازی روابط لبنان با اسراییل هستند. نیروهای راست لبنان از مفهوم بی طرفی برای رسیدن به این اهداف استفاده می کنند. بحران آواره گان پیامدهایی برای سیاست لبنان دارد. اسراییلی ها در بحبوحه شکست گسترده سیستم پولی و اقتصادی در حال ایجاد یک بحران جمعیتی هستند. نه زیرساخت های اقتصادی کار می کند و نه خدمات عمومی. پروژه صهیونیستی با هدف ایجاد تفرقه بین لبنانی ها به منظور توسعه برنامه های انها است.
اومانیته: آیا مرگ حسن نصرالله وضعیت را در سیاست داخلی تغییر می دهد؟
حنا غریب:هدف از ترور حسن نصرالله نه تنها تضعیف حزب الله بود، بلکه برای از بین بردن چهره نمادین محورمقاومت و سوق دادن ایران به جنگ منطقه ای بود. با این حال، این اقدام به تایید ایالات متحده نیاز داشت. درخاک لبنان، اسراییلی ها« یونیفل»* و تمام مناطقی را که میزبان آواره گان هستند هدف قرار می دهند تا احساس ناامنی ایجاد کنند. دقیقا همین وحدت ملی است که در مناطق غیر شیعه نشین هدف قرار می گیرد.
اومانیته: چگونه مقاومت را سازماندهی می کنید؟
حنا غریب: اسراییل لبنان، موجودیت و آینده آن را به عنوان یک کشور و یک مردم هدف قرار می دهد. ما برحق و حقوق خود مقاومت و پافشاری می کنیم. در صورت مذاکره، لبنان نمی تواند یک متر از خاک و مرزهای خود را از دست بدهد. بازگشت آواره گان به روستاهای خود باید بدون قید و شرط انجام شود. ما باید کشور را بازسازی کنیم و جنگ افروزان باید به آواره گان غرامت بدهند. ما نیازمند اعلامیه قوی بسیج همه جانبه در سطوح سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی هستیم. مقاومت در برابر تهاجم باید به تمام وسایل لازم مجهز باشد و نمی تواند صرفاً کار گروه خاصی باشد. باید کل کشور را در برگیرد.
اومانیته: آیا حزب کمونیست لبنان مذاکراتی را با سایر نیروهای لبنانی برای این منظور آغاز کرده است؟
حنا غریب: ما این موضوع را با چند نیرو به استثنای راست افراطی در میان می گذاریم این وحدت تنها چیزی است که می تواند پروژه «اعتلافی »همدستان امریکا و اسراییل را از بین ببرد و به اختلافات پایان دهد. برای مقابله با بحران و کمک به ایجاد تحمل تاب آوری جامعه باید به سیاست های اجتماعی و اقتصادی توجه ویژه ای داشت. حزب ما تمام تلاش خود را برای این منظور انجام می دهد. ما از رفقا درخواست کردیم که در جبهه مقاومت ملی سازماندهی مجدد کنند. از زمان توافقنامه طایف (معاهده بین لبنانی که در ۲۲ اکتوبر ۱۹۸۹ ترسایی با هدف پایان دادن به جنگ داخلی لبنان امضا شد)، حزب ما سلاح های خود را زمین گذاشته است. اما در صورت اشغال کامل لبنان، ما مسوولیت خود را بر عهده خواهیم گرفت. ما وارثان تاریخ طولانی مقاومتی هستیم که حزب کمونیست در سال ۱۹۸۴ آغاز کرد. این آسان نخواهد بود، ما با یک تصمیم تاریخی روبرو هستیم. این پروژه همچنین قصد دارد در صورت انجام مذاکرات چیزی را واگذار نکند. خطوط قرمز وجود دارد. ما نمی توانیم از حقوق لبنان چشم پوشی کنیم. ما به یک رییس جمهوری در یک کشور سکولار، دموکراتیک و مدنی برای عدالت اجتماعی با ارتشی نیاز داریم که باید مجهز شود. قطعنامه ۱۷۰۱ سازمان ملل متحد (که احترام به تمامیت ارضی لبنان و حضور انحصاری ارتش و« یونیفیل» درجنوب کشور را درنظرمی گیرد) باید برای تامین امنیت لبنان، فضای دریایی و هوایی آن اصلاح شود.« یونیفل» نیز باید دراسراییل مستقر شود و نه تنها درخاک ما. صرف حضور آن در لبنان این احساس را ایجاد می کند که ما متجاوز هستیم. مردم شمال اسراییل مسلح هستند. خلع سلاح باید در هر دو طرف مرز متعادل باشد / راه توده
*
UNIFIL (United Nations Interim Force in Lebanon
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۰۷۱۱
Copyright ©bamdaad 2024
روسیه زیر بار ۲۰ هزار تحریم کمر خم نکرد!
روزنامه پراودا
روز ۲۴ اکتوبر، در جریان بحث و بررسی پیش نویس قانون بودجه فدرال برای سال ۲۰۲۵ و برای دوره های برنامه ریزی سال های ۲۰۲۶ و ۲۰۲۷، گنادی زیوگانف منشی عمومی حزب کمونیست فدراسیون روسیه و رییس فراکسیون حزب ، از تریبون مجلس دومای دولتی بیاناتی بدین شرح ایراد کرد:
همکاران محترم!
ما در شرایطی قرارداریم که ناتو به سرکرده گی امریکا جنگ وحشیانه ای را علیه جهان روسیه آغاز کرده و ادامه می دهد. ما باید همزمان در چندین جبهه پیروز شویم. قبل از هرچیز در امر ژیوپولیتیک، خط مقدم برای دفاع و حمله، باید سه مساله را در سطح اجتماعی- اقتصادی بطور بنیادی حل کنیم: جلوگیری از کاهش جمعیت، فقر و عقب مانده گی و فناوری. همین طور برنامه ریزی برای بسیج و اتحاد حداکثری شهروندان کشور.
این روزها ما میتوانیم با شادی و افتخار به رییس جمهور و همه شهر وندان شاد باش بگوییم:
اجلاس سران بریکس که در کازان برگزار می شود، نمونه ای از توانایی روسیه را نشان می دهد که ما درحال به دست آوردن یک پیروزی تاریخی در جبهه ژیوپولیتیک هستیم. کاری که پس از سالهای سخت برای اولین بار توانستیم با همدلی و اتحاد، کشور هایی با تمدنهای باستانی و بزرگ، مانند چین، هند و افریقا و امریکای لاتین را به کشور خود دعوت و به گفتگو و رایزنی بپردازیم. گردهمایی های از این دست به ما امکان و توانایی می دهد تا در حل مسایل گرهی جهانی گام برداریم و از آن جمله افسارگسیختگی وسرکشی امریکا و متحدان آن را مهار کنیم. ما با هم دلی می توانیم از این اجلاسیه درخور توجه بخود ببالیم.
در هنگام این گردهمایی بزرگ رییس جمهور توانست هفده جلسه برگزار کند. من توانستم تقریباً همه جلسات وی را بازبینی کنم و در نهایت از عملکرد، فرم و حال و هوای آنها که الهام بخش و توأم با پیروزی بود احساس غرور بکنم (کف زدن نماینده گان.)
و اما در باره بودجه سال آینده، من با علاقه به تمام گزارش ها و سوالات در باره بودجه را با توجه گوش دادم و باید اذعان کنم که برای اولین بار حتا در چنین شرایط اضطراری، بودجه تا حد زیادی متعادل بود. زمانی که همین موضوع را با رییس جمهور در میان گذاشتیم، وی گفت: بودجه به سختی و دشواری بسته شده است، اما اگر از تجارب بی نظیر گذشته خود بهره بگیریم، امکان اضافه کردن آن را خواهیم داشت.
از منظری دیگر چه تجربه ای از مقاومت ما ارزشمند تر است؟
ما و شما توانستیم با متحد کردن همه نیروها، اساساً حمله رعد آسای امریکایی ها و هم پیمانان آن را دفع کنیم. ما توانستیم تقریباً از زیر بار ۲۰۰۰۰ نوع تحریم علیه کشور خود کمر راست کنیم و اقتصاد و امور مالی کشور را به بالنده گی و استحکام برسانیم. ما به جهد بر این باوریم که هیچ کشوری نمی تواند چنین ضربه همه جانبه ای را تاب بیاورد. ما توانستیم بر انزوا غلبه کنیم. کشورهایی که تا چندی پیش از روسیه روی برگردانده بودند این روزها تماس می گیرند و وقت ملاقات میخواهند (کف زدن نماینده گان.)
در مجتمع نظامی- صنعتی، متخصصین کشور در سه شیفت کار می کنند و این مجتمع، محصولاتی با بالاترین کار برد و کیفیت را تولید می کند. بیهوده نیست که شورای دومای ما، که از گروه های کار بازدید می کند، به منطقه اورال رفته و به محل این مجتمع می رود. من زمانی در آنجا خدمت سربازی کردم، آنجا موارد بی نظیری برای دیدن وجود دارد، آنجا رمز واقعی پیروزی نظامی ماست.
خوشبختانه مدارس و مراکز آموزشی ما سرانجام آموزش میهن پرستانه را آغاز کرده اند. همه این موارد دلگرم کننده است و تا حدی در بودجه نیز منعکس می شود.
اما من می خواهم توجه آقای سیلوانوف (وزیر داریی) را جلب کنم، او یکی از حرفه ای ترین تامین کننده گان مالی ماست: دو سوم بودجه از طریق مالیات بر ارزش افزوده، اضافه شدن مالیات بر صادرات محصولات ما، افزایش تعرفه ها و جریمه ها تشکیل می شود و با توجه به وضعیت اقتصاد، طبیعی است که باید افزایش یابد. به دیگر سخن در این راستا وقت آن رسیده است که الیگارش ها و ثروتمندان از اقتصاد و حوزه اجتماعی کشور کثیرالمله ما حمایت کنند.
در شرایط حاضر ۵۰۰ الیگارش ۷۰۰ میلیارد دلار پول در اندوخته های خود دارند که با نرخ کنونی روبل برابر با ۶۳ تریلیون روبل است. یعنی یک و نیم برابر بودجه، یعنی ۴۰ درصد از کل دارایی های مالی کشور در دست آنهاست. این ثروت یک ذخیره عظیم است.
خوب! مشکلات و معایب کار چیست؟ رییس جمهور معتقد است که باید به نرخ بالای رشد اقتصادی جهانی برسیم. توجه داشته باشید که امسال سطح رشد ۳،۹ درصد خواهد بود. این رشد قابل توجه است. اما نگاه کنید، ما دوباره در حال پایین آمدن از سطح جهانی هستیم و این توانایی ما را برای تحقق همه اهداف از جمله اهداف استراتیژیک به شدت نقض می کند. رشد سرمایه گذاری درسال جاری ۱۱ در صد است که برای سال آینده نیز همین رقم برنامه ریزی شده است. لذا توجه کنید که ما در آینده به سطح بالا تری از توسعه نخواهیم رسید و این در جا زدن ها غیرقابل قبول است که معنای آن کاهش قابل توجه نرخ رشد دستمزد است.
هزینه های بودجه ۴۱،۵ تریلیون روبل شده است که این افزایش بسیارخوبی است. اما سهم بودجه در تولید ناخالص داخلی رو به کاهش است. درنتیجه شرایط برای دزدها و اختلاس کننده گان بیشتر فراهم خواهد شد.
من به شما توصیه می کنم مطالب امروز روزنامه های « پراودا» و «سویتسکایا راسیا» را بخوانید. روزشنبه یک پلینوم از طرف کمیته مرکزی حزب کمونیست فدراسیون روسیه برگزار می شود که به تجربه منحصر به فرد دستاوردهای اتحاد شوروی در پیروزی بر فاشیسزم و میلیتاریزم جاپان اختصاص دارد. سال ۱۹۴۳، یعنی سال سوم که اوج جنگ بود، همچنین سال ۱۹۴۴ رشد صنعت اتحاد شوروی رقم ۱۷ در صد را داشت و بودجه آن بدون کسری تنظیم شد. در عین حال سال ۱۹۴۵ یک پنجم بودجه به علم و آموزش اختصاص یافت. اینها مثال هایی برای چگونگی حل مشکلات امروز است.
بیایید به بودجه فعلی نگاه کنیم. در شرایط حاضر سهم واردات کشور از صادرات بیشتر است. تورم بالا بحرانی ترین موضوع اقتصادی است. نرخ ۱۹ درصدی ارایه شده توسط بانک مرکزی ضعف اساسی سیاست مالی و اقتصادی ماست. اگر به راه حل این معضل توجه نشود، کل صنایع ما از ساخت و ساز گرفته تا صنایع با فناوری های پیشرفته، دچار آسیب جدی خواهند شد. این یک رویکرد کاملاً اشتباه است که به ما اجازه نمیدهد مشکلات مبرم را در شرایط جنگ حل کنیم. باید توجه کرد که تورم در چین ۲ درصد، در امریکا ۵ در صد و در اروپا ۳،۶ در صد است. ما باید به عمق مسایل پی ببریم زیرا که غربی ها به ما فشار می آورند و از تحمیل تورم ۲۰ درصدی صحبت به میان می آورند.
موضوع دیگراینکه برای ما روشن نیست که آیا رشد قیمت ها با اراده دولت و یا بانک مرکزی بالا می رود. این درحالی است که قیمت سبزیجات فصل را از ۲۰ تا ۳۰ درصد و برای نان نیز با چنین رقم هایی افزایش داده اند.
من اصرار دارم یک بار دیگر تأکید کنم که اگر ۱۰ میلیون نفر از شهروندان ما با حقوق ماهانه ۱۴ هزار روبل ( حدود ۱۵۰ دلار) یا کمتر در ماه به زنده گی خود ادامه می دهند، تضمین ثبات داخلی غیرممکن خواهد بود. یعنی یک زنده گی نیمه گرسنگی که نزدیک به قعر فقر است. اگر ۲۰ درصد از شهروندان یک کشور فقط غذای کافی برای خوردن داشته باشند، به این معناست که از رشد و توسعه کشور نمیتوان دم زد. اگر ۶۰ درصد مردم پس انداز نداشته باشند و نتوانند همزمان کالاهای مورد نیاز خود را خریداری کنند، نمی توانند فرزندان خود را در شرایط امروزی در حد بالنده گی تربیت کرده و پرورش دهند.
دیروز در دومای دولتی، معاون نخست وزیر و وزیر ساخت و ساز و مسکن و خدمات عمومی، در باره مسکن و خدمات عمومی، سخنرانی های بسیار جالبی داشتند. آنها مشکلات را فهمیده اند و چاره راه را نیز بخوبی می دانند. اما در یک کشور بزرگ و سرد سیری، هیچ مالک خصوصی قادر به تضمین عملکرد عادی کل این کشور بزرگ نیست. زمستان گذشته، ۱۵ شهر در منطقه مسکو دچار سرما و یخ زده گی شدید شدند که درآینده این ارقام اضافه خواهند شد: ۶۰ درصد از لوله ها فرسوده شده اند. آنها را نمی توان در یک زمان کوتاه جایگزین کرد چرا که مالک خصوصی انگیزه و توانایی آن را نخواهد داشت. بنابراین، ما باید همه چیز را در اینجا مشکل یابی کنیم و به تجربه سیستم مسکن دولتی شوروی برگردیم. حجم مسکن هایی که نیاز به تعمیر اضطراری دارند در حال افزایش است. اگر این روند همچنان ادامه پیدا کند، تا سال ۲۰۳۰ ترسایی ۴۰ میلیون متر مربع زیر ساخت ها نا ایمن خواهند بود. برای تعمیر آنها به حداقل ۴ تریلیون روبل نیاز داریم.
با این حال آموزش، صحت عامه، علم و همه موارد از این دست، اولویت های اصلی کشور هستند و اگر سرمایه گذاری خود را در این زمینه ها دو برابر نکنیم، جز باهوش ترین و پیشرفته ترین و موفق ترین کشورها نخواهیم بود. این در حالی است که همه موارد ضعف ها در سخنرانی رییس جمهور آمده است.
مناصب و برگماری اصلی مدیریت عمومی کشور، امنیت دولتی و دفاع ملی است. ما تا حد امکان از این خط حمایت خواهیم کرد تا افراد متخصص و با صلاحیت رشته امور را در دست بگیرند اما به طورکلی، معتقدیم که سیاست اجتماعی- اقتصادی کشور باید از سمت و سوی شیوه های مخرب و دزدی یلتسین- گیدار که منجر به پایمال شدن زنده گی مردم شده است خارج شود.
بامداد ـ سیاسی ـ ۳/ ۲۴ـ ۳۱۱۰
Copyright ©bamdaad 2024
ما، احزاب کمونیست و کارگری امضا کننده زیر که برای صلح و پیشرفت در خاورمیانه مبارزه می کنیم، بدینوسیله عمیق ترین نگرانی خود را از تشدید بیسابقه وضعیت در منطقه با حملات چند جانبه اسراییل به لبنان و تهاجم همه جانبه به این کشور ابراز می داریم. این امر، همان طوری که قابل پیش بینی بود، منجر به حملات موشکی تلافی جویانه ایران به اهداف اسراییلی شده است که در پی حملات اسراییل به لبنان و دیگر تجاوزات تحریک آمیز به حاکمیت ایران صورت گرفته است
ما بر این باوریم که اگر روند کنونی تحولات ادامه یابد، منطقه در چرخه ای از درگیری فرو خواهد رفت که می تواند به ساده گی به جنگی جهانی بینجامد. این امر امنیت تمام کشورها و مردم منطقه ما را به خطر می اندازد.
در اسراییل، دولت نتانیاهو، که در اجرای جنگی نسل کشانه در غزه طی ۱۲ ماه گذشته، ترور رهبران سیاسی در تهران و بیروت، و اکنون در تهاجم به لبنان و توسل آشکار به تاکتیک های ترور برای حذف دشمنانش در آنجا، آشکارا قوانین بین المللی را نقض کرده است، به دنبال درگیری نظامی مستقیم با ایران است تا جنگ را در سراسر خاورمیانه گسترش دهد. این اقدام با همدستی دولتهای امریکا و بریتانیا صورت می گیرد و هدف اساسی آن اجرای طرح هایی تهاجمی برای ترسیم مجدد نقشه سیاسی خاورمیانه و تحمیل سلطه امپریالیستی آنهاست.
دولت اسراییل همچون آتش افروز وحشی در خاورمیانه عمل می کند، در حالی که قدرت های غربی همچنان به پوشش دادن، حمایت و تسلیح کامل آن ادامه می دهند، زیرا اسراییل بازوی دراز و فولادین آنها در منطقه به شمار می رود. این در حالیست که اسراییل بارها و به طور گستاخانهای به جامعه بین المللی، تحت نظارت سازمان ملل متحد و همچنین حاکمیت قانون بینالمللی، بیاعتنایی کرده است.
ما حل قطعی، صلح آمیز و سیاسی مساله فلسطین را محور اصلی وضعیت کنونی در خاورمیانه می دانیم. بنابراین، ما خواستار آتش بس فوری و کامل و پایان جنگ نسل کشانه در غزه و کرانه باختری و خروج تمامی نیروهای اسراییلی از این سرزمینها هستیم ، آزادی تمام زندانیان فلسطینی در زندانها و بازداشتگاه های اسراییل ، آزادی تمام گروگان های اسراییلی باقی مانده در غزه و همچنین اقدامات فوری، ملموس و قانونی برای به رسمیت شناختن و اجرای یک دولت کاملاً مستقل فلسطینی در مرزهای ۴ جون ۱۹۶۷ مطابق با قطعنامه های مربوطه سازمان ملل. طبق قوانین بینالمللی، اشغال غیرقانونی فلسطین باید پایان یابد.
علاوه بر این، ما خواستار خروج فوری تمام نیروهای نظامی اسراییل از خاک لبنان هستیم و همبستگی خود را با مبارزه مردم لبنان و فلسطین و حمایت از حق اساسی و غیرقابل سلب آنها طبق قوانین بینالمللی برای مقاومت در برابر تهاجم و اشغال خارجی اعلام می کنیم. همچنین خواستار پایان دادن به بمباران و هدف گیری نظامی مواضع در لبنان، سوریه، ایران، یمن و فراتر از آن هستیم.
در ادامه، ما خواستار پایان دادن به تمام صادرات تسلیحات نظامی، مهمات و همچنین کمک های فنی به اسراییل هستیم تا آن را مجبور به عقب نشینی از ماجراجویی خطرناک نظامی در فلسطین، لبنان و دیگر کشورهای خاورمیانه کنیم.
ما خواستار اجرای بدون تأخیر یا مانع احکام دیوان بین المللی دادگستری (ICJ) در مورد جنگ نسلکشانه اسراییل در غزه هستیم.
ما از همه طرفها می خواهیم به درخواستهای سازمان ملل متحد توجه کنند تا صادقانه از سناریوی کابوس وار یک جنگ فراگیر که هر لحظه نزدیک تر می شود و فاجعه ای برای تمام مردم منطقه خواهد بود، عقب نشینی کرده و از آن جلوگیری کنند.
احزاب شبکه همبستگی (SolidNet) که این بیانیه مشترک را امضا کردهاند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۲۳۱۰
Copyright ©bamdaad 2024
بندر پیریوس جای قصابان مردم فلسطین و لبنان نیست !
مخالفتها در اروپا علیه ارسال مهمات به اسراییل
محمود فاضلی
کارگران بندر پیریوس یونان که مدیریت آن با شرکت COSCO است، اخیرا از بارگیری کانتینر حامل مهمات به مقصد اسراییل جلوگیری کردند. کانتینر از مقدونیه شمالی به بندر پیریوس رسیده بود و مقصد نهایی آن بندر حیفای اسراییل بود. اعضای « اتحادیه کارگران حمل ونقل در اسکلههای پیریوس ـ ENDEP » که وابسته به حزب کمونیست یونان است، با اعلام فراخوانی از کارگران بندر یادشده خواسته تا جلوی بارگیری محموله گرفته شود. در این تجمع اعتراضی، مرکز کار پیریوس و دیگر سندیکاهای کاری مشارکت کردند. تجمع کننده گان شعارهایی علیه ناتو، اسراییل و اتحادیه اروپا سرداده و فریاد زدند:
ـ « کارگران این بندر دست خود را به خون مردم آغشته نمی کنند».
رییس اتحادیه کارگران حمل ونقل در اسکلههای پیریوس در سخنانی اظهار کرد: «ما تصمیم اتخاذشده را در جلسه عمومی این اتحادیه اجرا کردیم و اجازه نخواهیم داد هیچ محموله جنگی ای جهت ادامه نسل کشی مردم فلسطین از بندر پیریوس ارسال شود. اجازه ندادیم کانتینر حامل مهمات بارگیری شود. وقت آن است که محکم فریاد بزنیم که اجازه نمیدهیم بندر پیریوس به پایگاه جنگی تبدیل شود. هیچ محموله ای برای کشتن زنان و کودکان فلسطین و لبنان از این مکان ارسال نخواهد شد. ما خواستار توقف هرگونه مداخله یونان در جنگ و طرح های امپریالیستی که ممکن است کشور و بندر پیریوس را به هدف اقدامات تلافی جویانه تبدیل کند، هستیم. بندر پیریوس جای قصابان مردم فلسطین و لبنان نیست».
مسوول بخش بین المللی اتحادیه کارگران فلسطینی مقیم یونان نیز از ابتکار کارگران بندر پیریوس قدردانی و تأکید کرد از مبارزه، حمایت و همبستگی شما، نیرو و صبر می گیریم. تنها امید فلسطینیان به مردمان کشورها نه دولتهای آنهاست.
با آغاز درگیریها درغزه، حزب کمونیست یونان بارها حملات اسراییل را مورد انتقاد قرارداده و با انتشار بیانیه های اعتراضی با اشاره به روند تشدید خطرناک بحران و وقوع جنگ تمام عیار در خاورمیانه و فرامنطقه، هشدار داده است. به اعتقاد این حزب، « در صورت حمله اسراییل و متحدانش به ایران، بحران ابعاد وحشتناکی پیدا خواهد کرد. سیاست دولت نتانیاهو نه تنها علیه منافع مردم منطقه بلکه علیه مردم اسراییل است. هشدار داده بودیم که وحشی گری علیه مردم فلسطین، ترور رهبران سیاسی، بمباران و حمله زمینی علیه خاک لبنان دروازههای جهنم برای مردمان منطقه را خواهد گشود». حزب کمونیست یونان با انتقاد مجدد از دولت راست گرای آقای میکیوتاکیس خواستار بازگشت ناوچه یونانی از دریای سرخ، قطع هرگونه حمایت از دولت قاتل اسراییل، عدم مشارکت یونان در جنگهای امپریالیستی و بسته شدن پایگاههای ناتو درکشور شد.
اخیرا حزب چپ گرای « جبهه نافرمانی واقع بینانه اروپایی» یونان موسوم به MERA25 نیز که از سوی آقای واروفاکیس وزیر پیشین مالیه یونان مدیریت می شود، اعلام کرد « کشتی ( ام وی کاترین ) که حامل چندین تن مواد منفجره RDX برای ( شرکت صنایع نظامی اسراییل ـ Israel Military Industries Ltd)است، احتمال دارد طی روزهای آتی در یکی از بنادر یونانی پهلوگیری کند. مهمات مورد نظر در نسل کشی 2.3 میلیون فلسطینی و کشتار مردم لبنان توسط اسراییلیها استفاده خواهد شد ».
حزب یادشده ازمردم یونان دعوت کرده تا هوشیاری خود را حفظ کرده و مانع از ورود کشتی مذکور به بنادر کشورشوند تا یونان درنسل کشی ای که در فلسطین درجریان است، شریک جرم نشود. مقامات کشور نامیبیا نیز از پهلوگیری این کشتی در بنادر خود جلوگیری کردند. کشتی مذکور همچنان تحت پرچم پرتگال حرکت می کند اما پرتگال از شرکت کشتی رانی صاحب « ام وی کاترین» خواسته است تا از پرچم کشور دیگری استفاده کند. این حزب چپ گرای یونانی مدعی شده است اخیرا کشورهای مونته نگرو و سلوونیا نیز با پهلوگیری کشتی در بنادر خود مخالفت کرده و این کشتیها در حال حرکت در دریای ادریاتیک به سمت جنوب هستند و بنابراین به آب های یونان نزدیک شده و ممکن است در یکی از بنادر پهلوگیری کنند.
بامداد ـ سیاسی ـ ۱/ ۲۴ـ ۲۹۱۰
Copyright ©bamdaad 2024
ترامپ یا هاریس: قرعه اوکرایین وفال انتخابات امریکا
اسد الله کشتمند
تاسه هفته دیگر، یکی ازبااهمیت ترین و پرسروصدا ترین انتخابات امریکا در پیش رو است. اوضاع متشنج کنونی ونقش دست اول امریکا در تمام جنجال های قاره ما به مثابه یکی ازعوامل عمده این امرباعث آن شده است تا این دوره از انتخابات امریکا، این اندازه در مرکز توجه مردمان جهان قرار گیرد و این توجه بیشتر پیرامون اوضاع اوکرایین متمرکز شود. از قضا دو شخصیت نه چندان درخشان صحنه سیاسی امریکا در مرکز این ماجرا قرار گرفته اند. امریکایی ها بین ترامپ و هریس یکی را باید انتخاب کنند. شاید این دو به دلایل مختلف، به ویژه شخصیت های ناپخته وحساسیت برانگیز و با توجه به کم تجربه گی آنها درعرصه سیاست خارجی (علیرغم اینکه ترامپ یک دوره ریاست جمهوری را پشت سرگذاشته است) بدیل های نه چندان مناسب انتخابات امریکا باشند. اگر ما شرایط بعد از جنگ جهانی دوم را(که امریکا در صحنه بین المللی نقش تعیین کننده ای را احراز کرده است) در نظر بگیریم، این دو کاندید را از لحاظ کاریزما و ورود درسیاست های بزرگ و استراتیژیک بین المللی به طور قطع با افرادی مانند روزولت، آیزنهاور ،کندی ، نیکسون و کارتر نمی توان مقایسه کرد. درست است که افراد یاد شده در دوران های متفاوتی از امروز و با الزامات سیاسی دیگری وارد این کارزار شده بودند و دولت پنهان در آن زمان نقشی به مراتب کم رنگ تر از امروز را ایفا می نمود ولی مردم امریکا اصولاً می توانند انتطار داشته باشند که روسای جمهورشان از لحاظ شخصیتی با درنظرداشت نقش تعیین کنده امریکا درعرصه جهانی درسطح بالاتری قرار داشته باشند. بی هوده نیست که برخی از تفسیرگران حوزه سیاست بین المللی انتخاب بین این دو را انتخاب بین طاعون و وبا نامیده اند. امروزه امریکا تا گلو در تبعات منفی سیاست خارجی خود که افرادی با چنین کاریزمایی در زیر سایه دولت پنهان، دربالانرین مقامات آن قرار داشتند غرق شده است و با چنین افرادی است که باید سیاست خود را در عمل پیاده کند.
تصورات مختلفی درباره فرجام این انتخابات و مسلماً نگرانی های معینی در رابطه با انتخاب هریک ازاین دو کاندید وجود دارد. درچنین وضعی سناریوهای مختلفی میدان جولان پیدا می کنند ویکی از این سناریوها را شاید بتوان برپایه نقش دولت پنهان، صرفاً در رابطه با اوضاع کنونی جهانی در ریاست جمهوری رساندن ترامپ و یا کاملا هریس مورد ارزیابی قرارداد.
نخست باید گفت که درشرایط امروزی قدرمسلم این است که انتخابات امریکا می تواند در واقعیت به صحنه خیمه شب بازی دولت پنهان مبدل شود و واقعیت بعدی این است که در وضع کنونی درعملکرد دولت پنهان، لابی صهیونیست نقش بسیار بزرگ و گاهی تعیین کننده را ایفا می نماید و در نتیجه این انتخابات بیشتر تابع تحولات اوضاع بین المللی خواهد بود.
ازسالها پیش به اینسو درباره « دولت پنهان » صحبت به میان می آید. ببینیم این دولت پنهان که طوریکه ازنامش پیدااست « پنهان» است و فقط علایم عملکرد آن را می توان تشخیص داد، چیست ودر این انتخابات چه نقش احتمالی را می تواند ایفا کند؟
قبل از همه باید گفت که روحیه و شیوه دولت پنهان در هرزمان و در هرجایی می تواند وجود داشته باشد ولی امروزه نقشی را که دولت پنهان امریکا درسطح جهانی ایفامی نماید یکی از پدیده های تاثیر گذار با تبعات بزرگ جهانی است که باید مورد توجه قرارداد. اینجا ما در باره نقش دولت پنهان در سایه مرکز سرمایه داری انحصاری دنیا یعنی ایالات متحده امریکا را مدنظر داریم. تعریفی که ویکی پدیا در باره این دولت می دهد چنین است:« دولت پنهان ـ deep state » اصطلاحی است در اشاره به دولتِ قدرتمند تر از دولتِ انتخابی. دولت پنهان، دولتی بالفعل اما مخفی است که با استفاده از امکانات دولتی با هویتی مجهول در تشکیلات رسمی نظام، بهگونه ای سازمان یافته و برای مقاصدی غیر از منافع ملی در حال فعالیت است.»
به نظرمن تعریف دقیق تری را که با استفاده از اطلاعات گسترده ای که درباره هریک از ارکان این نیروی پنهانی(که شمایل کلی آن چندان پنهانی هم نیست- زیرا تنها شکل گیری و تکمیل متداول ومتداوم آن با تأنی، بی سروصدا، دور از انظار و به شیوه خودبخودی اما آگاهانه صورت می گیرد) می توان ارایه کرد و همه میتوانند دراختیار داشته باشند، این است که دولت پنهان یا بهتر گفته شود« دولتِ درسایه » (نه «دولت سایه » احزاب مخالف درسیستم انتخاباتی مانند انگلستان) متشکل ازتمام مراجع تاثیرگذار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فنی ، تکنولوژیک و فرهنگی به ویژه رسانه ای است که در طول زمان با نوعی تفاهم نانوشته درراستای منافع طبقاتی سیستم موجود ورود پیدا کرده وسیستمی ازعملکرد نامریی و مفهوم شده را بنیاد نهاده که درهمه شرایط به طورسیستماتیک عمل می کند و در طول زمان به معیار عمل هریک از ارکان آن مبدل شده است.
در واقع روان دولت پنهان درسراسر رگ و پی سیستم سرمایه داری ریشه دوانیده و در همه جا به شیوه عملکرد خود بخودی ایدیولوژیک سرمایه داری به طور اتوماتیک عمل می کند. دولت پنهان درچنین شرایطی به تشکیلات منظم و روابط زنجیره ای نیاز ندارد زیرا سیّالیت اطلاعات کار موضع گیری بامعیارهای پذیرفته شده تفاهمی را آسان ساخته و همه ارکان دولت درسایه (که خودسیّال و درحال تغییر و تکمیل دایمی است) می دانند که معیارها کدام هااند. این معیارها که اساس آن منافع طبقاتی و اصول برخورد جهانی برآمده از این منافع و دیدگاه راس سیستم سرمایه داری جهانی که امروزه ایالات متحده امریکا است به وسیله اندیشکده های شناخته شده دنیای سرمایه داری مانند دانشگاه استانفورد، اندیشکده فریدمن، رند کورپوریشن، نهاد اوپن سوسایتی جورج سوروس، سی آی ای، وغیره و شخصیت های مطرح دنیای سیاسی مانند برژینسکی، کیسینجر، پول وولفوویتس، جورج فریدمن، مارگریت تاچر، تونی بلیر، باراک اوباما، بیل گیت، ایلان ماسک ونماینده گان مستقیم و دست اندرکار کمپلکس های صنعتی نظامی و انحصارات بزرگ سرمایه داری درطول زمان (نه به یک بارگی) و در مواقعی که چنین اقدامی مطرح باشد، وارد میدان و معیار عمل واقع می شوند. سرمایه داری به عنوان یک سیستم بسیار پیشرفته و باتجربه تمام زوایای منافع خود را مورد مطالعه و ارزیابی قرارداده و همه سناریوهای احتمالی را هم با استفاده از نهادهای پژوهشی خود در نظر گرفته است. دو فاکتورعمده به مثابه تکانه های بزرگ یعنی فروپاشی سیستم سوسیالیستی (به مثابه عامل بازدارنده) و پیشرفت های تکنولوژیک عمدتاً در عرصه دیجیتال نقش حکومت پنهان در عرصه جهانی را به شدت متحول ساخته است. با ظهورهوش مصنوعی این تحول دردرجه بالاتری قرارگرفته وحکومت پنهان جهت به کاربست انحصاری آن درهمه عرصه ها به ویژه درعرصه جنگ وخرابکاری تلاش های بی سابقه ای رابراه انداخته است. فاکت های عدیده ای نشان می دهد که حکومت پنهان بعد از فروپاشی شوروی مرزهای عمل خود را به ویژه در اروپا وسعت بخشیده است. سیستمی را که برپایه آن دولت پنهان با مرکزیت امریکا عمل می کند، درجریان حوادثی نزدیک به یک قرن اخیر ازجنگ جهانی دوم به بعد گام به گام تحکیم گردیده است. مزید برآن افراد برای دولت پنهان در دو سطح جهانی (تا اکنون عمدتاً اروپایی) و منطقه ای به طورنامریی ونرم و به شیوه مجرد انتخاب و در نقاط حساس جا به جا می شوند. مسلماً مرکز ومغز متفکر اصلی دولت پنهان را باید در واشنگتن تصور کرد. درسطح جهانی و به طریق اولی در مقیاس کشورهای پیشرفته سرمایه داری از واشنگتن است که افراد به طور عام برای خدمت در کادر دولت پنهان انتخاب و روانه میدان عمل می شوند.
متبارزترین نمونه های آن همین زمام داران تازه به دوران رسیده اروپایی مانند خانم اورسولا فوندرلاین،آقای امانویل مکرون ومدیران ارشد ناتو وغیره وغیره است. ارتباطات و گذرهمه این شخصیت ها از دهلیزهای دولت پنهان در امریکا بر کسی پوشیده نیست. این افراد در کادر کلوب ها یا اندیشکده های سرّی چون کلوب یا کنفرانس بیلدربرگ، تا حدی درفوروم داووس وغیره دوره آموزشی خود را تکمیل می کنند. مثلاً همین آقای امانویل مکرون درسال ۲۰۱۲ برای « ستاژ» درخدمت بانک روچیلد قرارگرفت و به « سیلی کان ولی » روانه شد و در ظرف دو سال دو میلیون دلار درآمد داشت. در برگشت به فرانسه باسرعت سرسام آور تا مقام ریاست جمهوری بالا رفت. طبیعی است که انتخاب افراد نه براساس یک وظیفه سیستمی بلکه ظاهراً به طور انفرادی صورت می گیرد ولی اینکه چه سفارشاتی از جانب چه مقاماتی صورت می گیرد و چه ترفندهایی بکبار می رود، شاید براساس یک نظم نسبی و محدود عملی شود.
عملکرد سیستم سرمایه داری امریکا طی بیشتر از سه ربع قرن اخیر نشان می دهد که متناسب به نضج و قوام سیستمی دولت پنهان، نهادهای رسمی دولتی با راحتی وبدون کوچکترین مقاومت به تدریج در راه تابعیت کامل از این نهاد نامریی غیرقانونی سرنهاده اند و دساتیرحکومت پنهان جزو قوانین نانوشته درآمده و مسلماً گام به گام این روند در اروپای وابسته به امریکا هم راه باز می کند. تصورما ازحکومت پنهان به کلی ناقص ازآب درخواهد آمد اگر نقش پرتاثیرونیرومند لابی صهیونیستی و نهادهای نیرومند آن را دراین معادله سهیم ندانیم ، امرروشنی است که درامریکا هیچکسی نخواهد توانست رییس جمهورشود مگر اینکه تایید« آیپک» (کمیته امورعمومی امریکا واسراییل) را با خود داشته باشد ویا درفرانسه بعد ازدوره ریاست جمهوری ژاک شیراک، « کریف » (شورای نماینده گی نهادهای یهودی فرانسه) نقش عظیمی را در صحنه سیاسی و رسانه ای ایفا می کند.
در رابطه با اوضاع کنونی و نقش دولت پنهان در انتخابات امریکا باید یادآورشد که سایه جنگ اوکرایین سراسر پهنه این انتخابات را پوشانیده است. امریکا و اقمار آن (عمدتاً کشورهای عضو ناتو و اتحادیه اروپا) تا اکنون درجنگ اوکرایین هرآنچه از دست شان در ضدیت با روسیه برمی آمد انجام داده اند؛ از کمک های مستقیم و بی سابقه نظامی تمامی غرب جمعی و ناتو گرفته تا کمک های سیل آسای اقتصادی و تحمیل بیشتر از هژده هزار تحریم علیه روسیه تا بسیج تمام امکانات اطلاعاتی و فضایی امریکا و ناتو تا فشار سیاسی و دیپلوماتیک، تا توطیه و بازی اوپراتیفی واعمال صاف و ساده شیوه های تروریستی، تا وارد کردن ده ها هزار مزدور جنگی از اقصی نقاط جهان، و غیره وغیره کارگرفته اند و درآخر با درمانده گی از اینجا و آنجا صدایی برای آغاز مذاکرات را درمی آورند. در چنین فضایی انتخابات امریکا به زودی راه می افتد. دراین انتخابات دو کاندید، ترامپ وهاریس دو شیوه برخورد ظاهراً متفاوتی را نسبت به اوضاع جنگ در اوکرایین در پیش گرفته اند. در واقع این دو برخورد می تواند انعکاس دقیق نوع سناریو و انتظار بخش های مختلفی از سیاست های استراتیژیست های دولت پنهان امریکایی باشد. چگونه؟ در واقع امریکایی ها همیشه برای وضعیت های بحرانی سناریوهای مختلفی را آماده دارند تا در بزنگاه حوادث دست شان خالی نباشد. طوریکه می بینیم اوضاع جنگ اوکرایین طبق خواست همیشگی امریکایی ها به پیش نمی رود. احتمال تغییر ناگهانی درعرصه جنگ ناممکن نیست. تا اکنون ترامپ به مثابه پایان دهنده جنگ اوکرایین شهرت یافته است وکاملا هریس به روسی فوبی و روس هراسی اش ادامه داده است.
درصورتی که پیشنهادهای اخیر پوتین درزمینه تغییر دوکتورین نظامی روسیه درعرصه کاربرد سلاح هسته ای تمایلات جنگ طلبانه غرب جمعی را لگام بزند و غرب از هوس ضربه زدن به قلب روسیه به وسیله اوکرایین مجهز به سلاح های دوربرد باز بماند، مسلماً تغییر بزرگی در میدان جنگ وارد خواهد شد. چنانچه تحلیل گران مستقل و برجسته کنونی اوضاع اوکرایین چون ژاک بو، اسکات ریتر،الکساندرمرکوری، جون مرشایمر، نیکولای مرکوویچ (فرانسوی)، اسلوبودان دسپوت (سویسی) و عده زیاد دیگری به هرحال معتقداند که دروضع کنونی فروپاشی ارتش اوکرایین یک احتمال بسیار نیرومند است، در صورتی که این اتفاق بیفتد امریکا اصولاً پلان« ب » برای اوکرایین را روی صحنه خواهد آورد. در این صورت آیا ترامپ همان پلان« ب » امریکایی ها نمی تواند باشد؟
امیدوارم چنین برداشت نشود که گویا، ترامپ وکاملا هریس را دولت پنهان برای چنین روزی آماده ساخته است ، این دو شخصیت زاده شرایط امروزی قدرت یکه تاز امریکایی است که درهمین فضا پرورش یافته اند و معیارهای عمل شان مانند تمام یک نسل از سیاستمداران امریکایی برپایه زورگویی و نشاندن قانون امریکا به جای قوانین بین المللی است، که این خود میتواند با سناریوهای دولت پنهان درهمآهنگی طبیعی قرارداشته باشد، مثلاً در زمان جنگ سرد قبلی مگر می شد که علیرغم میل درونی حکومت پنهان، یک رییس جمهور امریکا اعلام کند که فلان منطقه فلان کشور از این به بعد مال فلان کشور است (مثلاًمنطقه تپه های جولان سوریه)؟
درنتیجه، انتخاب هریک به پیشرفت روسیه درجنگ ارتباط خواهد داشت؛ نه به خاطر این که پیروزی بیشتر روسیه باعث ارتقای صرفاً شانس یکی از آنها خواهد شد بلکه به خاطر این که روند تکامل وضع و تناسب قوا در این جنگ باعث آن خواهد شد که واشنگتن بااستفاده از این وقفه ای که درروند حوادث سیاسی داخل امریکا وارد می شود بار دیگر پایه سیاست اوکرایینی خود را براساس توان و امکاناتی که در این عرصه برایش باقی مانده است به روز سازد و در نتیجه یکی از این « گلادیاتورها » را برای چهارسال دیگر روی صحنه بیآورد، اگرجبهه های جنگ حکومت دست نشانده و پوشالی کیف فرو بپاشد، مناسب ترین راه برای امریکا این خواهد بود که ترامپ را وارد میدان کند و برای فرار از آبروریزی از زبان او باهمان ساده لوحی بگوید که جنگ را درظرف ۲۴ یا ۴۸ ساعت تمام می کند. با شناختی که از امکانات و شیوه عمل دولت پنهان پیدا است، ترامپ به هیچ روی نمی تواند ازحیطۀ نفوذ آن به دور باشد ، ترامپ یکی از واریانت های مطرح سیستم سرمایه داری امریکا و بدون اینکه خود بداند، یکی از واریانت های تولید شده دولت پنهان است. ترامپ ظاهراً غیرقابل پیش بینی و شاید بتوان تصور کرد که واریانت معترض تر دولت پنهان است.
امریکا اگر بازهم توان و نیرنگی در چنته داشته باشد و دوام جنگ را بازهم ممکن بداند، مسلماً کاملا هریس روس هراس را وارد میدان خواهد کرد، زیرا دولت پنهان توان این را دارد که در آخرین لحظات هر نیرنگی را که خواسته باشد از آستین درآورد؛ طوریکه « الگور » را پس زد تا « جورج بوش » پسر(که براساس نظرسنجی های همان انتخابات اول به حیث فردی کمی پایین تراز میانگین اتباع امریکایی ازلحاظ قوای فکری وآماده گی و فهم سیاسی و فرهنگی معرفی شد) رییس جمهور شود و یا اینکه بایدن را در آخرین « لحظات » پیروز میدان درآورد.
پ.ن: برداشت ازترم های «حکومت» و « دولت » درایران و افغانستان متفاوت است.
بامداد ـ سیاسی ـ ۲/ ۲۴ـ ۱۴۱۰
Copyright ©bamdaad 2024