عید قربان
حلول عید قربان است
ومن در پنجه خونین جلادان
اسیر دست قصابان
به قعرخون وآتش سخت درگیرم
میان زنده گی ومرگ
هزاران بار می میرم
فضا بسیار خونین است
ودل ها سخت غمگین است
بشر مضمون قربانیُ سنگین است
زهرسو قاصدان مرگ
زهرسو خازنان دوزخی
با گرز آتشزای شیطانی
میان کوچه و پسکوچه ها
بقصد جان آدم ها ، چه وحشیانه می تازند
زهرسو گله های گرگ
که تعدادش زمیش وبره بسیار است
تمیز گرگ وچوپان سخت دشوار است
که چوپان های روبه طینتان
با گرگ همکار است
چه باید کرد
تا از شر این گرگان وچوپان های بد طینت
رهایی یافت
بهرصورت مگرایستاده گی باید
وفاق وهمدلی باید
و دریک سنگر واحد
بپا خاسته
که عید واقعی را باز خواهی یافت
وآنگاه بر همه تبریک خواهم گفت.
(عبدالو کیل کوچی )